حسین حاجیعلیبیگی؛ سید احمد علوی؛ جمشید افتخار نژاد؛ محمد مختاری؛ محمد حسین آدابی
چکیده
تاقدیس کاسهماست از جمله تاقدیسهای کوچک مقیاس جنوب منطقه لرستان است که در کمربند چینخورده-رانده زاگرس واقع شده است. این تاقدیس در حاشیه گسل جبهه کوهستانی قرار دارد. گسل جبهه کوهستانی به عنوان یک جبهه توپوگرافیک شناخته شده و کمربند چینخورده-رانده زاگرس را به چندین منطقه شامل ایذه، فارس، لرستان و فروافتادگی دزفول تقسیم میکند. ...
بیشتر
تاقدیس کاسهماست از جمله تاقدیسهای کوچک مقیاس جنوب منطقه لرستان است که در کمربند چینخورده-رانده زاگرس واقع شده است. این تاقدیس در حاشیه گسل جبهه کوهستانی قرار دارد. گسل جبهه کوهستانی به عنوان یک جبهه توپوگرافیک شناخته شده و کمربند چینخورده-رانده زاگرس را به چندین منطقه شامل ایذه، فارس، لرستان و فروافتادگی دزفول تقسیم میکند. منطقه گسلی بالارود که به صورت یک گسل رانده مدفون فعال بخشی از گسل جبهه کوهستانی است، در حد فاصل منطقه لرستان (جنوب) و منطقه فروافتادگی دزفول (شمال) قرار دارد. این منطقه گسلی با عبور از حاشیه جنوبی تاقدیس کاسهماست، این تاقدیس و تاقدیسهای همجوار را تحت تأثیر عملکرد خود قرار داده است. برداشتهای صحرایی و انجام تجزیه و تحلیل پارامترهای هندسی تاقدیس کاسهماست نشان میدهد که این تاقدیس با محور دارای روند متغیر، یک چین نامتقارن، غیراستوانهای، غیرهارمونیک، با همگرایی به سوی جنوبباختر است. این تاقدیس در زیررده 1C طبقهبندی رمزی قرار میگیرد. برای تعیین سبک یا هندسه آن از نظر فشردگی واژه باز و با توجه به نسبت ابعادی محاسبه شده واژه پهن و برای توصیف خمیدگی نسبی واژه نیمهگردشده پیشنهاد میگردد. همچنین این تاقدیس با مدلهای هندسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس مقدار شیب و موقعیت سطح راندگی مدفون، مسیر حرکت و جابهجایی صورت گرفته بر روی منطقه گسلی بالارود از طریق مطالعه مشخصات هندسی این تاقدیس پیشبینی شده است. مقایسه برش عرضی تهیه شده برای تاقدیس کاسهماست با انواع مدلهای ارائه شده برای چینهای مرتبط با گسلش، نشان میدهد که تاقدیس را میتوان به عنوان نمونهای از چینهای جدایشی نامتقارن (Asymmetrical Detachment Fold) که متأثر از عملکرد منطقه گسلی بالارود است، پیشنهاد نمود. در این صورت این احتمال وجود دارد که تاقدیس در مراحل اولیه و شرایط آغاز تشکیل یک چین جدایشی قرار داشته باشد. این در حالی است که سازوکار چینخوردگی تاقدیسهای همجوار (از جمله تاقدیسهای سیاهکوه و چناره) از نوع چینخوردگی انتشار گسلی است. احتمالا تغییر سازوکار چینخوردگی از چینخوردگی جدایشی، در تاقدیس کاسهماست به چینخوردگی انتشار گسلی در تاقدیسهای همجوار (از جمله سیاهکوه و چناره) را میتوان به عواملی همچون: چگونگی عملکرد راندگی، محل قرار گرفتن تاقدیس کاسهماست در کمربند چینخورده-رانده زاگرس، فاصله تاقدیس نسبت به منطقه گسلی بالارود و قابلیت تبدیل سازوکار چینخوردگی سهگانه مرتبط با گسلش به یکدیگر، نسبت داد.
حسین حاجیعلیبیگی؛ سید احمد علوی؛ جمشید افتخار نژاد؛ محمد مختاری؛ محمد حسین آدابی
چکیده
تاقدیس چناره جنوب پهنه لرستان و در شمال پهنه فروبار دزفول، در کمربند چین خورده- رانده زاگرس قرار دارد. در این مقاله ایجاد و توسعه شکستگیها در این تاقدیس مورد بررسی قرار گرفته و از آنها برای تحلیل وضعیت جنبشی این تاقدیس استفاده شده است. نتایج حاصل از تعیین سن نسبی شکستگیها، نوع (انبساطی یا برشی بودن) آنها و موقعیت ساختاری شکستگیها ...
بیشتر
تاقدیس چناره جنوب پهنه لرستان و در شمال پهنه فروبار دزفول، در کمربند چین خورده- رانده زاگرس قرار دارد. در این مقاله ایجاد و توسعه شکستگیها در این تاقدیس مورد بررسی قرار گرفته و از آنها برای تحلیل وضعیت جنبشی این تاقدیس استفاده شده است. نتایج حاصل از تعیین سن نسبی شکستگیها، نوع (انبساطی یا برشی بودن) آنها و موقعیت ساختاری شکستگیها و مقایسه و تلفیق این نتایج با دیگر اطلاعات به دست آمده از جمله اطلاعات حاصل از مقاطع عرضی زمینشناسی ساختمانی رسم شده از تاقدیس، این امکان را فراهم ساخت تا دربارة وضعیت جنبشی این تاقدیس نظراتی ارائه شود: الگوی شکستگیهای این تاقدیس بر اساس اندازهگیریهای صحرایی انجام شده بر روی سازند آسماری، به صورت شش گروه شکستگی اصلی دستهبندی شده است. شکستگی گروه اول (A) با میانگین امتداد ◦68 به عنوان شکستگیهای پیش از فرایند چینخوردگی در نظر گرفته شدهاند. شکستگیهای گروه دوم (B) با میانگین امتداد ◦30 از نوع شکستگیهای کششی عمود بر راستای محور چین پیشنهاد شدهاند. تراکم کم این گروه در یال جلویی را میتوان به آشفتگی میدان تنش ناشی از لغزش تاقدیس بر روی گسل راندگی مدفون بالارود نسبت داد. سومین گروه شکستگیها (C) با میانگین امتداد ◦110 از نوع شکستگیهای انبساطی بوده و عمود بر راستای فشارش و قبل و در حین رشد چین و به موازات محور آن در هر دو یال شکل گرفتهاند. شکستگیهای گروه چهارم (D) با امتداد ◦10 و ◦70 از نوع شکستگیهای مزدوج (Conjugate) بهشمار رفته و در طی مراحل چینخوردگی و بعد از گروه C در هر دو یال تشکیل شدهاند. پنجمین گروه شکستگیها (E) با میانگین امتداد ◦140 و ◦80 از نوع شکستگیهای مزدوج بوده و جزء آخرین شکستگیهای رخ داده در مراحل چینخوردگی بهشمار میروند. ششمین گروه شکستگیها (F) شامل شکستگیهایی با میانگین امتداد ◦55 هستند. این شکستگیها در واقع همان شکستگیهای گروه A بوده که بعداً دچار فعالیت دوباره شده و برخی از آنها درههای ژرف و طویلی را ایجاد کردهاند. تاقدیس چناره با تمایل (Vergence) به سوی جنوب باختر یک تاقدیس نامتقارن است. این تاقدیس از انواع چینهای غیراستوانهای با میل محور به سوی جنوب خاور، و متأثر از عملکرد گسل راندگی مدفون بالارود است. اندازه گیری پارامترهای مربوط به یک سطح چینخورده، تاقدیس را به عنوان یک چین باز، نیمه زاویهدار،گسترده، غیرهارمونیک و پیچیده معرفی کرده و آن را در رده 1C (Ramsay & Huber (1987 قرار میدهد. اتصال دو تاقدیس اولیه مفروض، به یکدیگر منجر به Z شکل شدن منطقه لولای تاقدیس امروزی شده است.