سخن سردبیر
دوره 16، شماره 63 ، خرداد 1386، صفحه 1-1
چکیده
سخن سردبیر
بیشتر
سخن سردبیر
مقاله پژوهشی
محمد رهگشای؛ ایمان منصف؛ هادی شفائی مقدم؛ محمد محجل
چکیده
مطالعات پتروفابریکی، ساختاری و ژئوشیمیایی تکتونیتهای الترامافیک زون دگرگونی خاوری مجموعه افیولیتی خوی نشان میدهد که این سنگها حاوی پهنههای برشی دما پایین با امتداد شمال باختری - جنوب خاوری هستند که جهت جریان گوشتهای دما بالا تا دما متوسط با امتداد شمال خاوری - جنوب باختری را قطع کردهاند. ریزساختارها در این تکتونیتها، یک تحول ...
بیشتر
مطالعات پتروفابریکی، ساختاری و ژئوشیمیایی تکتونیتهای الترامافیک زون دگرگونی خاوری مجموعه افیولیتی خوی نشان میدهد که این سنگها حاوی پهنههای برشی دما پایین با امتداد شمال باختری - جنوب خاوری هستند که جهت جریان گوشتهای دما بالا تا دما متوسط با امتداد شمال خاوری - جنوب باختری را قطع کردهاند. ریزساختارها در این تکتونیتها، یک تحول فابریکی را از بافتهای پورفیروکلاستیک تخت و دوکی شکل (مربوط به دگرشکلیهای دما بالا تا دما متوسط بخشهای گوشتهای) به سمت بافتهای میلونیتی (با دگرشکلی دما پایین درون پهنههای برشی) نشان میدهند. مطالعه الگوهای جهتیابی ترجیحی شبکهای کانی الیوین در نمونههای با دگرشکلی دما بالا و دما متوسط گوشتهای لغزش را بر روی سیستمهای (010) [100] دما بالا و تنش پایین و (0kl) [100] دما متوسط (بیش از 1000 درجه سانتیگراد) نشان میدهند در حالی که الگوهای جهتیابی ترجیحی شبکهای کانی الیوین در نمونههای با دگرشکلی دما پایین درون پهنههای برشی، گویای سیستم لغــزش (001) [100] دمای پایین (1000 درجه سانتیگراد) است. اسپینلهـــای همراه این پریدوتیتها با تغییرات چشــــمگـیر عدد کروم (10 تا 90 Cr # =) و عدد منیزیم (90 تا 50Mg # = ) همراه میباشند. کلینوپیروکسنها عموماً غنی از کروم بوده که نشاندهنده ذوب بخشی محدود این پریدوتیتهاست. تغییرات شدید ترکیب شیمیایی اسپینلها میتواند به فرایند ذوب بخشی و تبلور دوباره این کانی طی فاز جداشدگی سنگکره گوشتهای و توسعه پهنههای برشی مرتبط باشد.
مقاله پژوهشی
فرهاد ملک قاسمی؛ وارطان سیمونز
چکیده
هدف از این مطالعه، تعیین زایش رخدادهای منگنز اطراف هشترود، با نگرشی ویژه به منطقه ایدهلو ـ جوکندی است. در این منطقه کانیسازی پراکنده و نسبتاً گسترده منگنز صورت گرفته که منشأ آن از نوع چشمههای آبگرم و به شکل سطحی است. کانیسازی عمدتاً به شکل تودهای و رگهای است. به خاطر وجود چشمههای آبگرم و آثار آنها در محدوده مطالعاتی، ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، تعیین زایش رخدادهای منگنز اطراف هشترود، با نگرشی ویژه به منطقه ایدهلو ـ جوکندی است. در این منطقه کانیسازی پراکنده و نسبتاً گسترده منگنز صورت گرفته که منشأ آن از نوع چشمههای آبگرم و به شکل سطحی است. کانیسازی عمدتاً به شکل تودهای و رگهای است. به خاطر وجود چشمههای آبگرم و آثار آنها در محدوده مطالعاتی، میتوان نتیجهگیری کرد که ترکیبهای آهن و منگنز به صورت محلول در ترکیب آبهای گرم منطقه شرکت داشتهاند و توسط همین چشمهها بر سطح زمین نهشته شده و یا به داخل شکستگیها و گسلهای موجود در بین سنگهای منطقه نفوذ کرده و سبب کانیسازی شدهاند. نوع کانی منگنز به طور عمده پیرولوزیت و پسیلوملان، و کانیهای همراه آن، ژیپس، تراورتن، باریت و ژاسپر میباشند.
مقاله پژوهشی
حسین اصیلیان مهابادی؛ یعقوب لاسمی
چکیده
سازندهای کژدمی و سروک (گروه بنگستان) به طور عمده از سنگهای کربناتی تشکیل شدهاند. به منظور بررسی رخسارهها، محیطهای رسوبی و چینهنگاری سکانسی سازندهای یاد شده در شمال باختری فارس، 4 برش چینهنگاری برداشت شده است که شامل برشهای نمک کنگان، خارتنگ، خورموج (فارس ساحلی) و شاهنشین (فارس نیمه ساحلی) هستند.
رخسارههای کربناتی سازندهای ...
بیشتر
سازندهای کژدمی و سروک (گروه بنگستان) به طور عمده از سنگهای کربناتی تشکیل شدهاند. به منظور بررسی رخسارهها، محیطهای رسوبی و چینهنگاری سکانسی سازندهای یاد شده در شمال باختری فارس، 4 برش چینهنگاری برداشت شده است که شامل برشهای نمک کنگان، خارتنگ، خورموج (فارس ساحلی) و شاهنشین (فارس نیمه ساحلی) هستند.
رخسارههای کربناتی سازندهای کژدمی و سروک در کمربندهای رخسارهای پهنه کشندی (A)، تالاب (B)، سدی (C) و دریای باز (D) نهشته شدهاند. رخسارههای ماسهسنگی سازند کژدمی (زبانههای معادل سازند بورقن) از نوع کوارتزآرنایت است که به احتمال زیاد در محیط ساحلی رسوبگذاری شدهاند.
بررسی رخسارههای سازندهای مطالعه شده در شمال باختر منطقه فارس و مقایسه آنها با محیطهای رسوبی امروزی و قدیمی نشان میدهد که رخسارههای سازندهای کژدمی و سروک در سکوی کربناتی از نوع رمپ (Ramp) نهشته شدهاند.
چینهنگاری سکانسی سازندهای کژدمی و سروک نشان میدهد که سازند کژدمی در ناحیه مورد مطالعه بجز کوه نمک کنگان که دارای یک توالی رسوبی(توالی 2) است، در بردارنده دو توالی رسوبی (توالیهای 1 و 2 ) به سن آلبین پیشین تا پسین است. سازند سروک در کوه نمک کنگان دارای یک توالی (توالی 3) به سن آلبین پسین تا سنومانین پیشین و در برشهای دیگر دربردارنده چهارتوالی رسوبی (توالیهای 3 تا 6) به سن آلبین پسین تا تورونین است. مرز زیرین توالی1، مرز زیرین توالی2 در نمک کنگان و مرزهای زیرین و بالایی توالی 6 ناپیوستگی نوع 1 و بقیه مرزها ناپیوستگی نوع 2 است.
مقاله پژوهشی
داود مختاری
چکیده
گسل تبریز که در ادامه شمال باختری خود گسل شمالی میشو را نیز شامل میشود با روند شمال باختری- جنوب خاوری خود دارای سازوکاری راستالغز با مؤلفه راستبر است و یکی از لرزهخیزترین گسلهای ایران در ناحیه آذربایجان است. مطالعات به عمل آمده در قسمتهای مختلف این گسل حاکی از وجود آثار ریختشناختی متعدد ناشی از فعالیتهای زمینساختی در راستای ...
بیشتر
گسل تبریز که در ادامه شمال باختری خود گسل شمالی میشو را نیز شامل میشود با روند شمال باختری- جنوب خاوری خود دارای سازوکاری راستالغز با مؤلفه راستبر است و یکی از لرزهخیزترین گسلهای ایران در ناحیه آذربایجان است. مطالعات به عمل آمده در قسمتهای مختلف این گسل حاکی از وجود آثار ریختشناختی متعدد ناشی از فعالیتهای زمینساختی در راستای آن است. آبگیرهای فرونشستی از جمله این آثار هستند که با وجود اهمیت آنها از نظر زمینشناختی، زمینریختشناختی و زمینساختی مطالعهای در ایران در مورد آنها صورت نگرفته است. لذا، بررسی آبگیرهای فرونشستی به عنوان یکی از آثار زمینریختی گسلهای راستالغز برای شناسایی گسلهای فعال، مهمترین هدف این مقاله است که با بررسی آبگیر قوری گل بستان آباد، آبگیر خشک گردنه پیام، آبگیر خشک ارلان و آبگیر خشک قوری گل میشوداغ، سعی شده است این مهم حاصل گردد.
تمامی این آبگیرها به وسیله گسلهای راستالغز و عادی محصور شدهاند که سازوکار آنها بر پایه اطلاعات حاصل از بررسی منابع و مشاهدات میدانی و مطالعه آثار زمینریختی آنها از قبیل انحراف رودخانهها، پادگانههای رودخانهای نامتقارن و مخروط افکنهها مورد شناسایی قرار گرفته است. با توجه به یافتههای این پژوهش در مورد هر یک از حوضههای انباشتی فوق و پرشدگی این حوضهها با نهشتههای بسیار جوان کواترنری، میتوان آبگیرهای دایر و یا خشک تشکیل شده در راستای گسل تبریز و شمالی میشو را دلیلی بر فعال بودن این گسلها دانست و رویداد زمین لرزههای نسبتاً قوی را در چنین مناطقی پیشبینی نمود.
مقاله پژوهشی
سید سعید محمدی؛ منصور وثوقی عابدینی؛ محمد پورمعافی؛ محمدهاشم امامی؛ محمدمهدی خطیب
چکیده
توده گرانیتوییدی بیبی مریم با وسعت حدود 5 کیلومترمربع درون نوار افیولیت ملانژ خاور ایران، در پهنه ساختاری سیستان واقع شده، این توده نفوذی از تونالیت- کوارتزدیوریت وگرانودیوریت تشکیل شده است. کانیهای مافیک شامل هورنبلند و بیوتیت در کوارتزدیوریت- تونالیت هستند. وجود آنکلاوهای میکرودیوریتی درتونالیتها و نبود آن ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی بیبی مریم با وسعت حدود 5 کیلومترمربع درون نوار افیولیت ملانژ خاور ایران، در پهنه ساختاری سیستان واقع شده، این توده نفوذی از تونالیت- کوارتزدیوریت وگرانودیوریت تشکیل شده است. کانیهای مافیک شامل هورنبلند و بیوتیت در کوارتزدیوریت- تونالیت هستند. وجود آنکلاوهای میکرودیوریتی درتونالیتها و نبود آن درگرانودیوریت از ویژگیهای توده مورد مطالعه است. بافتهای پرتیتی و گرانوفیری در گرانودیوریتها به ترتیب بیانگر کم بودن فشار بخار آب و سرد شدن به نسبت سریع در ژرفای کم است. بررسی ژئوشیمیایی سنگهای مورد مطالعه نشاندهنده ویژگی کلسیمی- قلیایی و متاآلومین تا پرآلومین است. بررسی عناصر کمیاب در نمودارهای عنکبوتی بیانگر کاهش Nbو تمرکز بالای عناصر K، Rb، Ba و Thاست که میتواند نشاندهنده آغشتگی ماگمای اولیه حاصل از ذوب بخشی گوشته با مواد پوستهای باشد. با وجود اینکه توده نفوذی بیبی مریم سنگهای اولترامافیک را قطع نموده است، ویژگیهای سنگنگاری و ژئوشیمیایی پلاژیوگرانیتهای اقیانوسی را نداشته و بیشتر ویژگیهای آن با گرانیتوییدهای نوع Iقابل مقایسه است. از نظر جایگاه زمینساختی در رده گرانیتوییدهای کوهزایی و در گروه VAGقرار میگیرد.
مقاله پژوهشی
خسرو خسرو تهرانی؛ مسیح افقه؛ وحید احمدی
چکیده
در این تحقیق دو مقطع چینهشناسی از رسوبات سازندهای جهرم و آسماری انتخاب شده است. این مقاطع شامل برشهای صدرا و دودج بوده که در مجموع 645 متر از رسوبات پالئوسن پسین تا میوسن پیشین میانی را نشان میدهد. با مطالعه رخسارههای میکروسکوپی 360 مقطع میکروسکوپی و بررسی 12 نمونه تجزیه کیفی و کمی عناصر موجود با استفاده از روش X.R.F شرایط محیطی بیوتوپهای ...
بیشتر
در این تحقیق دو مقطع چینهشناسی از رسوبات سازندهای جهرم و آسماری انتخاب شده است. این مقاطع شامل برشهای صدرا و دودج بوده که در مجموع 645 متر از رسوبات پالئوسن پسین تا میوسن پیشین میانی را نشان میدهد. با مطالعه رخسارههای میکروسکوپی 360 مقطع میکروسکوپی و بررسی 12 نمونه تجزیه کیفی و کمی عناصر موجود با استفاده از روش X.R.F شرایط محیطی بیوتوپهای در برگیرنده هر یک از زیست زونهای شاخص روزنداران به دقت شناسایی شده است. به طور کلی روزنداران شاخص شناخته شده در این مقاطع به ترتیب از قدیم به جدید عبارتست از:
Miscellanea sp., Kathina sp., Fallotella alavensis Mangin, Opertorbitolites sp., Alveolina sp., Lituonella ruberti Stache, Rhapydionina urensis Sirel, Orbitolites complanatus Lamark, Somalina stefaninii Silvestri, Dictyoconus sp., Coskinolina liburnica Atache., Nummulites fabianii Prever, Silvestriella tetraedra Gumbel., Nummulites fichteli Michelotti, Austrotrillina howchini Schlumberger, Meandropsina anahensis Henson.
با توجه به فراوانی، نوع پوسته و نسبت درصد عناصر موجود در بیوتوپ هر زیستزون روزنداران در مقاطع فوق به لحاظ نوع روند تغییرات دیرینهبومشناسی محیط رسوبات پالئوسن پسین تا الیگوسن میانی میباشد.
مقاله پژوهشی
مهدی معظمی گودرزی؛ بهرام رضایی؛ احمد امینی
چکیده
در این تحقیق، امکان آهن زدایی نمونه بوکسیت دیاسپوری پرآهن با استفاده از روش گرماشیمیایی برای نخستین بار مطالعه شده است. بدین منظور، نمونه در دماهای 600 تا 1100 درجه سانتیگراد کلسینه گردید و آزمایشهای اسیدشویی با استفاده از اسید کلریدریک بر روی آن انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده با افزایش دمای کلسیناسیون، به تدریج انحلال پذیری آلومینیم ...
بیشتر
در این تحقیق، امکان آهن زدایی نمونه بوکسیت دیاسپوری پرآهن با استفاده از روش گرماشیمیایی برای نخستین بار مطالعه شده است. بدین منظور، نمونه در دماهای 600 تا 1100 درجه سانتیگراد کلسینه گردید و آزمایشهای اسیدشویی با استفاده از اسید کلریدریک بر روی آن انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده با افزایش دمای کلسیناسیون، به تدریج انحلال پذیری آلومینیم و آهن در اسید کاهش مییابد ولی افزایش دمای کلسیناسیون تا بیش از 900 درجه سانتیگراد سبب انحلال انتخابی آهن نسبت به آلومینیم در اسید میشود. بررسی عوامل موثر بر اسیدشویی نشان داد که دمای انحلال اثر گذارترین پارامتر بر بازیابی آهن از نمونه به محلول اسیدی است به نحوی که با افزایش آن از 20 تا 95 درجه سانتیگراد، میتوان با حفظ ماهیت انتخابی فرایند، بازیابی آهن را از 89/7 درصد به 02/81 درصد افزایش داد. در ادامه مدت زمان 120 دقیقه، غلظت اسید 50 درصد، ابعاد خردایش کوچکتر از 210 میکرون و درصد جامد 15 به عنوان مقادیر بهینه دیگر پارامترها انتخاب شد که در نتیجه بازیابی آهن در محلول تا 5/96 درصد افزایش یافت.
مقاله پژوهشی
سید محمود حسینی نژاد؛ مهدی یزدی؛ منصوره قبادیپور؛ حسین غلامعلیان
چکیده
نهشتههای سازند جیرود در برش کلاریز با توالی نسبتاً ستبری از ماسهسنگ، شیل و سیلتستون سرخ، سفید و قهوهای رنگ آغاز میشود و در ادامه به لایههای دولومیتی زرد رنگ، آهک، آهکهای شیلی و مارنی فسیلدار تبدیل میگردد. این سازند با ناپیوستگی فرسایشی بر روی سازند میلا واقع شده و به طور پیوسته با آهکهای سازند مبارک پوشیده میشود. ...
بیشتر
نهشتههای سازند جیرود در برش کلاریز با توالی نسبتاً ستبری از ماسهسنگ، شیل و سیلتستون سرخ، سفید و قهوهای رنگ آغاز میشود و در ادامه به لایههای دولومیتی زرد رنگ، آهک، آهکهای شیلی و مارنی فسیلدار تبدیل میگردد. این سازند با ناپیوستگی فرسایشی بر روی سازند میلا واقع شده و به طور پیوسته با آهکهای سازند مبارک پوشیده میشود. در این توالی، فسیلهای فراوان و متنوعی از کنودونتها و بازوپایان شناسایی شد. بر اساس پخش و پراکندگی بازوپایان دو زیستزون تجمعی، و بر مبنای کنودونتها چهار زیستزون تجمعی با سن فامنین و استرونین تعیین شد. ضمن اینکه زیستزونهای محلی بازوپایان با زیستزونهای محلی کنودونتی تطابق داده شده است. زیستزون شماره 1 بازوپادار معادل زیستزونهای کنودونتی Older than late crepida zone and romboidea to late trachytera zone با سن فامنین زیرین است. زیستزون شماره 2 بازوپادار معادل زیستزونهای کنودونتی postera to late expansa zone and praesulcata zone با سن فامنین بالایی است.
شواهد دیرینهشناسی و چینهنگاری نشان میدهد که رسوبات فرازنین در این منطقه وجود ندارد.
مقاله پژوهشی
سید هادی حسینی؛ حمید آقابابایی؛ یاشار پور رحیمیان
چکیده
چالزنی به عنوان یکی از پرهزینهترین مراحل معدن کاری روباز، از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است. پارامترهای فراوانی به طور همزمان بر فرایند چالزنی تأثیر میگذارند که مطالعه هر پارامتر نیازمند شناخت تأثیر ویژگیهای ماده سنگ و توده سنگ است. در مقاله حاضر، از میان پارامترهای ساختاری توده سنگ، شیبداری سامانه درزهها مورد مطالعه قرار ...
بیشتر
چالزنی به عنوان یکی از پرهزینهترین مراحل معدن کاری روباز، از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است. پارامترهای فراوانی به طور همزمان بر فرایند چالزنی تأثیر میگذارند که مطالعه هر پارامتر نیازمند شناخت تأثیر ویژگیهای ماده سنگ و توده سنگ است. در مقاله حاضر، از میان پارامترهای ساختاری توده سنگ، شیبداری سامانه درزهها مورد مطالعه قرار گرفته است. طی مطالعات ابتدا با تحلیل هندسی شرایط نفوذ و عبور مته از سطح درزه و شرایط مختلف شیبداری به صورت ریاضی مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه با انجام مدلسازی فیزیکی هر یک از شرایط هندسی، آهنگ نفوذ مته چهار پره صلیبی با استفاده از روش دورانی اندازهگیری شده است. در پایان با توجه به نتایج عددی حاصل از آزمایشها، رابطه ریاضی بین زاویه شیب درزه نسبت به امتداد چالزنی وآهنگ نفوذ ارائه شده است. بر اساس رابطه ارائه شده، با کاهش زاویه بین سطح درزه و امتداد چالزنی، آهنگ نفوذ مته در توده سنگهای درزهدار به صورت خطی کاهش مییابد.
مقاله پژوهشی
حسن محسنی؛ سعید خدابخش؛ امیر حسین صدر؛ فرهاد آلیانی
چکیده
سنگ نوشته بیستون در کناره شمالی جاده کرمانشاه به همدان و در فاصله 40 کیلومتری شهرکرمانشاه بر روی صخرههای آهکی کنار جاده نقش بسته است. انحلال سطح سنگنوشته سبب تخریب بخشی از این میراث بینظیرشده است. سن سنگهای مورد مطالعه در محدوده کتیبه یاد شده کرتاسه زیرین است و در پیرامون شبکه گستردهای از راندگیها بویژه در ...
بیشتر
سنگ نوشته بیستون در کناره شمالی جاده کرمانشاه به همدان و در فاصله 40 کیلومتری شهرکرمانشاه بر روی صخرههای آهکی کنار جاده نقش بسته است. انحلال سطح سنگنوشته سبب تخریب بخشی از این میراث بینظیرشده است. سن سنگهای مورد مطالعه در محدوده کتیبه یاد شده کرتاسه زیرین است و در پیرامون شبکه گستردهای از راندگیها بویژه در شمال- شمال باختری قرار گرفتهاند که از جمله آنها میتوان به راندگی پراوکه از روستای نژیواران تا حوالی کرمانشاه ادامه دارد و شبکه راندگیهای بین روستای نادرآباد تا اشرف آباد اشاره کرد. بدین خاطر، آهکهای منطقه به شدت تکتونیزه هستند. شبکه درزهها در این منطقه به شعاع یک کیلومتر به مرکزیت سنگنوشته اندازهگیری و تحلیل شدند. دو دسته درزه اصلی در این منطقه توسعه یافته و باعث تشدید انحلال آهکها در ناحیه بیستون شده است. لایه در بردارنده سنگنوشته متشکل از میکرایت فسیلدار (مادستون تا وکستون) با قطعات زیستآواری از جنس جلبکهای آهکی با ترکیب اولیه آراگونیتی بوده است و مقداری روزنداران و پلت نیز در بین آنها دیده میشود. به علت توسعه درزهها و وجود اجزای ناپایدار آراگونیتی، این آهکها در محیط دیاژنزی جوی متحمل انحلال شده و تشدید روند انحلال منجر به کارستی شدن آهکها شده است. تخلخل قالبی، حفرهای، کانالی، و غاری ازجمله شواهد تأیید کننده روند گسترش انحلال در منطقه است. مشاهده حفرههای انحلالی به ابعاد چند میلیمتر تا دهها سانتیمتردرسطح زمین گویای این موضوع است. توسعه درزهها به همراه شیب لایهبندی سبب هدایت سیالهای جوی به سوی سطح (دیواره) سنگ نوشته شده است. در نتیجه در محلهای ریزش آب، چندین حفره در سطح سنگنوشته ایجاد شده و باعث آسیب فراوان آن میشود. با توجه به جهت شیب لایهبندی و گسترش شبکه کارستی در آهکهای ناپایدار از لحاظ سنگشناسی، تنها راه حل ممکن دور نمودن سیالهای نفوذی خورنده از سطح سنگنوشته و انحراف مسیر تخلیه طبیعی آنهاست.
مقاله پژوهشی
رحیم شعبانیان؛ خسرو خسروخسروتهرانی؛ ایرج مؤمنی
چکیده
مطالعه مقاطع مختلف چینهشناسی از سنگهای پرمین در شمال باختری ایران نشان میدهد که این توالی در بخش جنوبی از سازندهای دورود، روته، نسن و در برشهای زال و ایلانلو از سازندهای دورود، سورمق، جلفا و الی باشی تشکیل یافته است. از تحلیل جامعه فسیلی روزنداران در توالیهای کربناتی پرمین این ناحیه و مقایسه آن با تجمعات میکروفسیلی دیگر ...
بیشتر
مطالعه مقاطع مختلف چینهشناسی از سنگهای پرمین در شمال باختری ایران نشان میدهد که این توالی در بخش جنوبی از سازندهای دورود، روته، نسن و در برشهای زال و ایلانلو از سازندهای دورود، سورمق، جلفا و الی باشی تشکیل یافته است. از تحلیل جامعه فسیلی روزنداران در توالیهای کربناتی پرمین این ناحیه و مقایسه آن با تجمعات میکروفسیلی دیگر بخشهای ایران و کشورهای همجوار قلمرو تتیس، سن واحدهای آهکی در مقاطع چینهشناسی زال و ایلانلو، کوبرگاندین تا دوراشامین ودر برشهای دیگر کوبرگاندین تا جلفین است. نبود اشکوبهای یاختاشین، بلورین در تمام پهنه آذربایجان گسترش دارد.
بررسیهای صحرایی، مطالعات سنگشناسی و رخسارههای میکروسکوپی بیانگر چندین فاز پیشروی و خروج از آب در این توالیهاست.
مقایسه برشهای چینهای مورد مطالعه از نظر محتوا و ترکیب فسیلی، رخسارههای سنگی و ستبرای واحدهای سنگی بیانگر حاکم بودن شرایط متفاوت زمینشناسی در قسمتهای شمالی و جنوبی این بخش در طی دوره پرمین بوده است.
مقاله پژوهشی
مهدی خدامی؛ اسداله محبوبی؛ رضا موسوی حرمی؛ سادات فیض نیا
چکیده
حوضه آبخیز رودخانه لاتشور جزئی از حوضه آبخیز کویر مرکزی ایران است که در استان تهران و در شمال خاوری شهرستان پاکدشت واقع شده است. این حوضه شکلی کشیده داشته و مساحت آن بیش از 2/22 کیلومتر مربع است. منطقه مورد مطالعه در زون ساختاری البرز مرکزی قرار گرفته و واحدهای سنگی سازنده آن سازندهای سرخ نئوژن، هزاردره و پادگانههای آبرفتی هستند. ...
بیشتر
حوضه آبخیز رودخانه لاتشور جزئی از حوضه آبخیز کویر مرکزی ایران است که در استان تهران و در شمال خاوری شهرستان پاکدشت واقع شده است. این حوضه شکلی کشیده داشته و مساحت آن بیش از 2/22 کیلومتر مربع است. منطقه مورد مطالعه در زون ساختاری البرز مرکزی قرار گرفته و واحدهای سنگی سازنده آن سازندهای سرخ نئوژن، هزاردره و پادگانههای آبرفتی هستند. همچنین براساس مطالعات انجام شده طرح کانال رودخانه لاتشور در بالادست از نوع بریده بریده با بستر گراولی و در پایین دست از نوع مآندری با پیچش کم و زیاد است. مطالعات رسوبشناسی در طول کانال اصلی این حوضه نشان میدهد که 3 عامل اصلی (تغییرات ناگهانی شیب بستر ناشی از تغییرات سنگشناسی، ورود سرشاخههای فرعی و رخداد سیلابهای مکرر) باعث تغییر در بافت رسوبات کف کانال و بر هم زدن پیوستگی طولی پارامترهای مختلف اندازه ذرات شده است. رخسارههای سنگی شناسایی شده در این حوضه شامل رخسارههای گراولی (Gmm, Gmg, Gcm, Gt)، ماسهای (St, Sp, Sl, Sh) و گلی (Fl, Fr) می باشند. با توجه به رخسارههای سنگی موجود در کانال اصلی رودخانه لاتشور، عناصر ساختاری شکل گرفته در این سامانه رسوبی شامل: 1) بار گراولی و اشکال لایهای (Element GB)، 2) رســوبات با رشـــــد جانبی (Element LA)، 3) ماسه با اشکال لایهای (Element SB) و 4) رسوبات ریز دانه (Element FF) میباشند. با توجه به رخسارههای رسوبی و عناصر ساختاری شناسایی شده در کانال اصلی رودخانه لاتشور، مدلهای رسوبی این رودخانه تفسیر و ارائه گردیده است که از بالادست به سمت پایین دست حوضه، شامل رودخانه بریده بریده با بار گراولی و کم ژرفا (Shallow gravel braided river)، رودخانه بریده بریده با بار گراولی (Gravel wandering river)، رودخانه مآندری با بار گراولی (Gravel meandering river)، رودخـــــانه مآنـــــــدری با بار ماســــــهای (Sandy meandering river) و رودخــــانه مآنـــدری با بــار ریـــزدانه (Fine grain meandering river) میباشد. این دادهها میتوانند در مطالعات رسوبشناسی و مدیریتی رودخانه در حوضههای مشابه در ایران مورد استفاده قرار گیرند.
مقاله پژوهشی
هادی قاسمی؛ احسان ذبیحی؛ امین روشندل کاهو؛ مهدی زارع
چکیده
رکوردهای جنبش نیرومند زمینلرزه بم به منظور بررسی شکل تابع کاهیدگی در بسامدهای مختلف در محدودة 8/0 تا 18 هرتز، مورد استفاده قرار گرفتهاند. طیف دامنة رکوردهای مورد استفاده برای تخمین پارامتر چشمه و پارامترهای کاهیدگی با استفاده از روش تجزیة مقادیر تکین وارون شدهاند. بعد از تصحیح اثر گسترش هندسی توابع کاهیدگی، مقادیر ضریب کیفیت ...
بیشتر
رکوردهای جنبش نیرومند زمینلرزه بم به منظور بررسی شکل تابع کاهیدگی در بسامدهای مختلف در محدودة 8/0 تا 18 هرتز، مورد استفاده قرار گرفتهاند. طیف دامنة رکوردهای مورد استفاده برای تخمین پارامتر چشمه و پارامترهای کاهیدگی با استفاده از روش تجزیة مقادیر تکین وارون شدهاند. بعد از تصحیح اثر گسترش هندسی توابع کاهیدگی، مقادیر ضریب کیفیت از تابع بسامد پیروی میکنندکه همبستگی خوبی با نتایج مشابه دیگر نواحی فعال زمینساختی جهان داشته و میتواند بهعنوان پارامتر ورودی پایه برای مطالعات آتی تحلیل خطر در منطقة بم لحاظ گردد
مقاله پژوهشی
فرج اله فیاضی؛ محمد نخعی؛ راضیه لک
چکیده
دریاچه مهارلو یک حوضه رسوبی درون قارهای بسته در جنوب باختر ایران است. وسعت دریاچه حداکثر 280 کیلومترمربع و ژرفای میانگین آن در زمان پرآبی 5/1 متر است. سطح آب دریاچه متأثر از حجم آبهای سطحی و زیرزمینی وارده به آن، بارندگی در سطح دریاچه و میزان تبخیر است. تیپ آبهای وارده به دریاچه به طور عمده سولفاتی و بیکربناتی و متأثر ازسازندهای زمین ...
بیشتر
دریاچه مهارلو یک حوضه رسوبی درون قارهای بسته در جنوب باختر ایران است. وسعت دریاچه حداکثر 280 کیلومترمربع و ژرفای میانگین آن در زمان پرآبی 5/1 متر است. سطح آب دریاچه متأثر از حجم آبهای سطحی و زیرزمینی وارده به آن، بارندگی در سطح دریاچه و میزان تبخیر است. تیپ آبهای وارده به دریاچه به طور عمده سولفاتی و بیکربناتی و متأثر ازسازندهای زمین شناسی حوضه آبریز است. بررسی روند تکاملی دریاچه مهارلو با کمک دادههای منتشر شده از سال 1354 تا 1381و نتایج حاصل ازتجزیه تعداد 230 نمونه برداشت شده مربوط به سه وضعیت خشک، کم آبی و پر آبی(تابستان1380، تابستان 1381 و بهار1384) انجام گرفته است. تیپ شورابه در دورههای زمانی کوتاه مدت بسیار متغیر است. در مسیر تکاملی شورابه ابتدا مقادیر Na و Cl افزایش می یابد و تیپ شورابه از نوع Na-Mg-Cl میشود. در ادامه تبخیر و کاهش تراز آب، هالیت تهنشست میکنـد و مقدار سدیم و کلر کاهش مییابد و تیپ شـــورابه از نوع Mg-Cl-SO4 میشود. اما مسیر تکاملی شورابه هنوز ادامه داشته و با ادامه تبخیر، شورابه از نوع Mg-SO4-Cl میشود. مسیر تکاملی شورابه دریاچه مهارلو در مسیرIII نمودار تکامل شورابهها است در نتیجه آبهای غالب وارده به حوضه، میبایست از نوعCa+Mg HCO3 > باشد. در حالی که در شرایط کنونی آبهای وارده و قابل مشاهده به دریاچه اغلب از نوع HCO3<< Ca+Mg است علت آن آبهای بیکربناتی غیر قابل رؤیتی است که به صورت چشمههای کارستی از بستر دریاچه وارد آن میشود. به نظر میرسد، از محل گسل در کف دریاچه آبهای بیکربناتی خارج میشود.
مقاله پژوهشی
افشین اکبرپور؛ ایرج رسا؛ محمود مهرپرتو
چکیده
محدوده اکتشافی مسجد داغی جلفا در ورقه زمینشناسی 1:100000 جلفا قرار دارد. این محدوده، از نظر زمینشناسی ساختـــاری بخشی از زون البرز باختری- آذربایجان است. قدیمیترین رخنمونهای سنگی در محدوده مورد مطالعه مربوط به فلیشهای ائوسن است که به طور گسترده در بخش جنوبی و شمال خاوری محدوده دیده میشود. بخش دیگر رخنمونهای سنگی محدوده را به طور ...
بیشتر
محدوده اکتشافی مسجد داغی جلفا در ورقه زمینشناسی 1:100000 جلفا قرار دارد. این محدوده، از نظر زمینشناسی ساختـــاری بخشی از زون البرز باختری- آذربایجان است. قدیمیترین رخنمونهای سنگی در محدوده مورد مطالعه مربوط به فلیشهای ائوسن است که به طور گسترده در بخش جنوبی و شمال خاوری محدوده دیده میشود. بخش دیگر رخنمونهای سنگی محدوده را به طور عمده مجموعه سنگهای آتشفشانی آندزیت- تراکی آندزیت تشکیل میدهدکه تحت تأثیر عملکرد تودههای نفوذی درونی کوارتز مونزونیتی قرار گرفته و دگرسانی فیلیک و فیلیک کربناتی را در محدوده مورد مطالعه ایجاد کردهاند. کانی سازیها به طور عمده در مجموعه آتشفشانی به صورت رگههای سیلیسی- باریتی نمود یافته وتوده کوارتزمونزونیتی نیز از نظر وجود کانیسازی مس پورفیری حائز اهمیت است.
نتایج دگرسانی در محدوده مورد مطالعه به دو بخش تفکیک شده است. بخش اول مربوط به دگرسانی در محدوده مورد مطالعه و بخش دوم مربوط به هالههای اطراف رگههای کانیسازی شده براساس ترانشههای حفر شده در محدودههای کانیسازی است که هر کدام به تفکیک مورد بررسی قرار گرفتهاند. بررسی نتایج در اطراف زونهای دگرسانی حاشیه رگهها نیز شامل دگرسانی سریسیتی، دگرسانی سیلیسی، دگرسانی پروپیلیتیک و کلریتی و دگرسانی آلونیتی (ژاروسیتی) است.
نتایج حاصل از مطالعات دگرسانی در اطراف رگههای کانی سازی شده با توجه به دگرسانی متنوع گسترش یافته نشاندهنده کانسار طلای اپی ترمال است که دگرسانی آلونیتی از نوع ژاروسیت یکی از نشانههای مهم وجود آن است .
نتایج حاصل از دگرسانی و گسترش زونهای دگرسانی به صورت منظم نشاندهنده احتمال وجود کانسار مس پورفیری (دگرسانی پتاسیک، دگرسانی فیلیک، دگرسانی آرژیلیک و دگرسانی پروپیلیتیک) است که توسط گمانه DH-8 این نتیجه قابل تصور است.
مقاله پژوهشی
جمشید احمدیان؛ محمد هاشم امامی؛ محمدرضا قربانی؛ مامورو موراتا
چکیده
مجموعه گرانیتوییدی کال کافی ( شمال خاوری انارک) در زون ساختاری ایران مرکزی موسوم به بلوک یزد قرار دارند. این مجموعه، متشکل از طیف ترکیبی گستردهای از گابرو تا گرانیت قلیایی با سن ائوسن میانی است. بررسیهای سنگنگاری، ژئوشیمیایی و کانیشناسی نشانگر آن است که گرانیتوییدهای پتاسیک بهعنوان یکی از اعضای این مجموعه، ویژگیهای متمایزی ...
بیشتر
مجموعه گرانیتوییدی کال کافی ( شمال خاوری انارک) در زون ساختاری ایران مرکزی موسوم به بلوک یزد قرار دارند. این مجموعه، متشکل از طیف ترکیبی گستردهای از گابرو تا گرانیت قلیایی با سن ائوسن میانی است. بررسیهای سنگنگاری، ژئوشیمیایی و کانیشناسی نشانگر آن است که گرانیتوییدهای پتاسیک بهعنوان یکی از اعضای این مجموعه، ویژگیهای متمایزی را از خود نشان میدهند. از نظر ژئوشیمیایی گرانیتوییدهای پتاسیک با مقادیر بالاتر پتاسیم و مقادیر پایینتر سدیم،کلسیم، تیتانیم، باریم، استرانسیم و عناصر خاکی کمیاب از دیگر واحدهای کال کافی قابل تفکیک است. همچنین گرانیتوییدهای پتاسیک دارای ویژگی آهنی هستند، حال آن که دیگر واحدهای نفوذی مجموعه کال کافی از ماهیت منیزیمی برخوردارند. فراوانی پایین عناصر خاکی کمیاب در گرانیتوییدهای پتاسیم بالا حاکی از آن است که این سنگها نمیتوانند توسط فرایند تفریق ماگمایی با دیگر واحدها مرتبط باشند. این امر میتواند نشانگر نقش متفاوت فرایندهای سنگزایی در شکلگیری آنها باشد. گرانیتوییدهای پتاسیک احتمالاً از ذوب بخشی سنگهای پوستهای بهوجود آمدهاند.
مقاله پژوهشی
محبوبه حسینیبرزی؛ مهدی جعفرزاده
چکیده
هدف این مطالعه، بررسی رخسارهای، محیط رسوبی و خاستگاه سازند آسماری (الیگو- میوسن)، به منظور تبیین سازوکار آمیختگی نهشتههای کربناتی- تبخیری با رسوبات آواری، در فروبار دزفول، در رشته کوه زاگرس است. بررسی مقاطع نازک بهدست آمده از این سازند در چاههای 11، 85 و 89، در میدان نفتی اهواز، نشاندهنده پنج رخساره کربناتی- تبخیری، مرتبط با ...
بیشتر
هدف این مطالعه، بررسی رخسارهای، محیط رسوبی و خاستگاه سازند آسماری (الیگو- میوسن)، به منظور تبیین سازوکار آمیختگی نهشتههای کربناتی- تبخیری با رسوبات آواری، در فروبار دزفول، در رشته کوه زاگرس است. بررسی مقاطع نازک بهدست آمده از این سازند در چاههای 11، 85 و 89، در میدان نفتی اهواز، نشاندهنده پنج رخساره کربناتی- تبخیری، مرتبط با یک رمپ کربناتی و 2 رخساره تخریبی گلسنگی و ماسهسنگی از بخش ماسهسنگی اهواز است. وارد کردن دادههای حاصل از نقطه شماری 50 نمونه انتخاب شده از ماسهسنگ اهواز، بر روی نمودارهای Qt93.34F4.10L2.59 و Qm86.75F4.10Lt9.15، خاستگاه زمینساختی این بخش ماسهسنگی را کراتون عربستان دانسته و بر چرخه دوباره رسوبی دلالت میکند. از سوی دیگر، این دادهها، به انضمام شواهد سنگشناختی بهدست آمده، سنگ منشأ این ماسهسنگها را رسوبی- دگرگونی درجه پایین تا متوسط نشان میدهد. بدین ترتیب، نتایج مذکور در کنار دیگر شواهد مرتبط با سازوکارهای آمیختگی، مانند تغییرات در ورود رسوب به حوضه (sediment supply)، منحنی جهانی سطح آب دریاها و تکامل زمینساخت ناحیهای و محلی، شش مرحله تکاملی را در محیط رسوبی سازند آسماری، نشان میدهد. روند تکاملی به دست آمده مبتنی بر نهشت برروی یک رمپ کربناتی-تبخیری بوده که سازوکارهای متفاوتی، منجر به ورود رسوب آواری به این رمپ شده و در نهایت یک سری مخلوط سیلیسیآواری-کربناتی- تبخیری را ایجاد کرده است. زمانیابی دقیق وقایع، نیازمند مطالعات تکمیلی است.
مقاله پژوهشی
بهروز رفیعی؛ عباس امینیمنش
چکیده
در این مقاله،کانسارگل سـرشـور در منطقه تفـرش، استان مرکزی، مـورد مطالعه قرارگرفته است. این مواد بخشی از سازند تخریبی سرخ زیرین متعلق به الیگوسن است که برای رسیدن به آنها چاههایی تا ژرفای 30 مترحفر میشود. ستبرای لایه گلی در نقاط مختلف متفاوت بوده و از 1 سانتیمتر تا 2 متر تغییر میکند. رنگ گل سبز زیتونی بوده، دارای لمس صابونی است ...
بیشتر
در این مقاله،کانسارگل سـرشـور در منطقه تفـرش، استان مرکزی، مـورد مطالعه قرارگرفته است. این مواد بخشی از سازند تخریبی سرخ زیرین متعلق به الیگوسن است که برای رسیدن به آنها چاههایی تا ژرفای 30 مترحفر میشود. ستبرای لایه گلی در نقاط مختلف متفاوت بوده و از 1 سانتیمتر تا 2 متر تغییر میکند. رنگ گل سبز زیتونی بوده، دارای لمس صابونی است و با جذب آب به حالت خمیری و ژلهای تبدیل میشود. از این خمیر و ژله به عنوان شامپو برای شستشوی سر و حتی بدن و نیز برای درمان برخی از بیماریهای جلدی مانند کهیر و جوش استفاده میشود. مطالعه دانهسنجی نشان میدهدکه 3/92 درصد از نمونه گل سرشــــــور کوچکتر از 2 میکرون است. تجزیههای شیمیــــایی، XRD و IR این بخش از نمونه بیانگر وجود حدود 91 درصد مخلوط لایه نامنظــــم ایلیت ـ اسمکتیت دوهشت وجهی با بار لایهای بالا و 9 درصد کائولینیت است.