سخن سردبیر
دوره 17، شماره 65 ، آذر 1386، صفحه 1-1
چکیده
سخن سردبیر
بیشتر
سخن سردبیر
مقاله پژوهشی
جعفر غیومیان؛ سید محمود فاطمی عقدا؛ ام البنین عطایی؛ محمد هادی داوودی؛ علی اکبر نوروزی
چکیده
در این تحقیق از سامانه پشتیبان تصمیم (Decision Support System: DSS) برای حمایت مدیران در تصمیمگیری در مورد وضعیت روستاهایی که در معرض خطر زمینلغزش قرار دارند استفاده شده است. هدف از کاربرد این سامانه، ارائه روش بهینه برخورد با خطر بروز زمینلغزش در مناطق روستایی میباشد. برای تصمیمگیری در این مورد از نرمافزار دفنیت (Definite) از سامانه پشتیبان ...
بیشتر
در این تحقیق از سامانه پشتیبان تصمیم (Decision Support System: DSS) برای حمایت مدیران در تصمیمگیری در مورد وضعیت روستاهایی که در معرض خطر زمینلغزش قرار دارند استفاده شده است. هدف از کاربرد این سامانه، ارائه روش بهینه برخورد با خطر بروز زمینلغزش در مناطق روستایی میباشد. برای تصمیمگیری در این مورد از نرمافزار دفنیت (Definite) از سامانه پشتیبان تصمیم استفاده شده است و مدلی برای آن تنظیم شده که شامل سه راهکار: تثبیت زمینلغزش، اجتناب از خطر لغزش (جابهجایی روستا)، و پذیرش ریسک و با مد نظر قرار دادن چهار تأثیر (اثر) هزینه، کاهش خسارت جانی، نظر مردم و نظر مدیران محلی در مورد هر راهکار میباشد. این راهکارها از لحاظ چهار اثر مذکور سنجیده و با هم مقایسه میشوند تا در نهایت راهکار بهینه از بین آنها انتخاب گردد. برای تعیین هزینه راهکار تثبیت ابتدا بایستی تعیین نمودکه آیا زمینلغزش با روشهای معمول در کشور قابل تثبیت هست یا خیر؟ این کار با استفاده از نرمافزار دیگری از سامانه پشتیبان تصمیم انجام میگیرد. پس از تعیین جزئیات روش، هزینههای لازم برای آن برآورد میگردد. مقادیر بقیه اثرها نیز برآورد شده و بدین ترتیب کاربر میتواند با وارد نمودن این اطلاعات در مدل، گزینه بهینه را انتخاب نماید. بررسی موردی زمینلغزش باریکان توسط این مدل انجام گرفته و راهکار تثبیت زمینلغزش به عنوان مناسبترین راهکار برای برخورد با معضل زمینلغزش در این منطقه پیشنهاد شده است. نتایج با بررسیهای میدانی و جامع انجام یافته در این خصوص مطابقت دارد.
مقاله پژوهشی
بهارک وحدتی دانشمند؛ محمدرضا قاسمی؛ منوچهر قرشی؛ نگار حقیپور
چکیده
بر اساس نقشههای تاریخی IRAN & TURAN (1872)، تغییر دهانه خروجی سپیدرود در دریای کاسپین از دستک به کیاشهر در طی سالهای نهچندان گذشته انجام گرفته است. اگرچه مهاجرت جانبی گسترده رودخانههای مآندری در دلتا دور از انتظار نیست و نوسانهای تراز دریای کاسپین در تغییر سطح اساس این رود نقش مهمی داشته است، اما انحراف سپیدرود و تشکیل خم بزرگ آن ...
بیشتر
بر اساس نقشههای تاریخی IRAN & TURAN (1872)، تغییر دهانه خروجی سپیدرود در دریای کاسپین از دستک به کیاشهر در طی سالهای نهچندان گذشته انجام گرفته است. اگرچه مهاجرت جانبی گسترده رودخانههای مآندری در دلتا دور از انتظار نیست و نوسانهای تراز دریای کاسپین در تغییر سطح اساس این رود نقش مهمی داشته است، اما انحراف سپیدرود و تشکیل خم بزرگ آن بین کوچصفهان و آستانه به احتمال در ارتباط با فعالیت ساختارهای پنهان منطقه است. در این پژوهش سعی شده است با بررسی الگوی حوضه آبریز منطقه و با استفاده از شاخصهای ریخت- زمینساختی به تأثیر فعالیت گسل کاسپین (خزر) به عنوان مرز جلگه کاسپین و کوههای البرز بر الگوی رودهای منطقه و بررسی گسلهای مرز پیشانی کوهستان پرداخته شود.
مقاله پژوهشی
لیدا بخشنده؛ سیدعلی آقانباتی؛ طیبه محتاط
چکیده
در این مطالعه سازند آب تلخ (برش مزدوران)که در کپه داغ برونزد دارد مورد مطالعه قرار گرفته است. قاعده مارنی این سازند روی سنگآهک سازند آبدراز قرار دارد و لایههای بالایی آن به سن ماستریشتین پسین با رسوبات ماسهای سازند نیزار به صورت تدریجی پوشیده شده است.
سازند آب تلخ به دلایل گوناگون، بخصوص ویژگیهای سنگی و زیستی، ...
بیشتر
در این مطالعه سازند آب تلخ (برش مزدوران)که در کپه داغ برونزد دارد مورد مطالعه قرار گرفته است. قاعده مارنی این سازند روی سنگآهک سازند آبدراز قرار دارد و لایههای بالایی آن به سن ماستریشتین پسین با رسوبات ماسهای سازند نیزار به صورت تدریجی پوشیده شده است.
سازند آب تلخ به دلایل گوناگون، بخصوص ویژگیهای سنگی و زیستی، به خوبی قابل مقایسه با واحد مارنهای اکینیددار ایران مرکزی است. شباهتهای یاد شده سبب شد که این واحدها را در برش مزدوران (کپه داغ) و برش بهارستان (اصفهان) مقایسه کنیم. با مطالعه 100 نمونه از این دو برش، به شباهتهای دیرینشناسی و سنگی زیادی دست یافتیم که شواهد محیطی و دیرینهبومشناختی این شباهت را تأیید میکند.
این دستاورد، میتواند بیانگر پیوند نزدیک دو حوضه کپه داغ و ایران مرکزی باشد. شواهد فسیلی که در این دو برش یافت شده است عبارتند از :
Globotruncana ventricosa (White), Globotruncanita elevata (Brotzen)
Globotruncana arca (Cushman), Globotruncanita stuartiformis (Dalbiez)
Globotruncana bulloides Volger, Globotruncana lapparenti Brotzen
Globotruncanita calcarata (Cushman), Globotruncana linneiana (d' Orbigny)
مقاله پژوهشی
فاطمه هادوی؛ اکرم پوراسماعیل
چکیده
با توجه به فراوانی نسبی و محدوده چینهشناسی کوتاه و گسترش جغرافیایی وسیع نانوفسیلهای آهکی، این گروه از فسیلها ابزار بسیار مناسبی برای زیرتقسیمبندی زیستچینهشناختی، بویژه در کرتاسه پسین هستند. بدین سبب و به علت نبود مطالعات دقیق فسیلشناسی، نانوپلانکتونهای آهکی در برش الگوی سازند نیزار مورد مطالعه قرار گرفته است. سنگشناسی ...
بیشتر
با توجه به فراوانی نسبی و محدوده چینهشناسی کوتاه و گسترش جغرافیایی وسیع نانوفسیلهای آهکی، این گروه از فسیلها ابزار بسیار مناسبی برای زیرتقسیمبندی زیستچینهشناختی، بویژه در کرتاسه پسین هستند. بدین سبب و به علت نبود مطالعات دقیق فسیلشناسی، نانوپلانکتونهای آهکی در برش الگوی سازند نیزار مورد مطالعه قرار گرفته است. سنگشناسی سازند شامل ماسهسنگهای ستبر لایه گلوکونیتی، شیل و یک لایه سنگ آهک ماسهای در بخش بالایی است.
بر مبنای مطالعات انجام شده، 22 جنس و42 گونه نانوفسیل در برش الگو شناسایی و عکسبرداری گردید.
با توجه به گسترش چینهشناسی نانوپلانکتونهای آهکی، بازه زمانی برش مورد مطالعه، با زونهای CC25 وCC26 از زونبندی Sissingh (1977) و زیرزونهای CC25c وCC26a و CC26b از زونبندی Perch – Nielsen(1985a) همخوانی دارد. بر مبنای زیستزونهای مشخص شده، سن سازند نیزار در محل برش الگو ماستریشتین پسین پیشنهاد میگردد.
مقاله پژوهشی
علیرضا جواهری نیستانک؛ عبدالرحیم جواهریان؛ نوید امینی
چکیده
یکی از ابزارهای مناسب که در تفسیر ناپیوستگیهای ساختاری و رخسارههای چینهشناسی درون مکعب دادههای لرزهای سهبعدی به مفسر کمک میکند، نشانگر لرزهای همدوسی است. اندازهگیریهای همدوسی در سه بعد، تشابه ردلرزه به ردلرزه را بیان میکنند و بنابراین تغییرات قابل تفسیر را در این گونه موارد نشان میدهند. ردلرزههای مشابه با ضرایب ...
بیشتر
یکی از ابزارهای مناسب که در تفسیر ناپیوستگیهای ساختاری و رخسارههای چینهشناسی درون مکعب دادههای لرزهای سهبعدی به مفسر کمک میکند، نشانگر لرزهای همدوسی است. اندازهگیریهای همدوسی در سه بعد، تشابه ردلرزه به ردلرزه را بیان میکنند و بنابراین تغییرات قابل تفسیر را در این گونه موارد نشان میدهند. ردلرزههای مشابه با ضرایب همدوسی بالا به نقشه در میآیند، در حالی که بیهنجاریها مانند ناپیوستگیها، ضرایب همدوسی پایینی دارند. همدوسی لرزهای معیار سنجش تغییرات جانبی در پاسخ لرزهای که علل آن میتواند ساختار زمینشناسی، چینهشناسی، سنگشناسی، تخلخل و وجود هیدروکربن باشد را نمایان میسازد. خروجی این نشانگر، مکعب همدوسی لرزهای سهبعدی است که ناپیوستگیهای ساختاری و رخسارههای چینهشناسی را با قدرت تفکیک بالاتری به تصویر میکشد. در این مقاله، کاربرد دو نشانگر لرزهای همدوسی متداول بر مبنای همبستگی عرضی و ساختار ویژه در شناسایی گسلها روی دادههای لرزهای مصنوعی و واقعی نشان داده میشود.
با بررسی نتایج بهدست آمده در این روش، میتوان مشاهده کرد که این روش برای مدلهای مصنوعی برای نسبت سیگنال به نوفههای پایین و برای داده واقعی پاسخ مناسبی میدهد. همچنین مقایسه روش همدوسی بر مبنای ساختار ویژه با روش همدوسی بر مبنای همبستگی عرضی نشان میدهد که قدرت تفکیک آن برای تشخیص گسلها بیشتر است.
مقاله پژوهشی
محمود عبداللهی؛ علیرضا رئیسی؛ حجت نادری
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی امکان پرعیار سازی کانسار آنتیموان لخشک با استفاده از روش فلوتاسیون انجام شده است. عیار آنتیموان در نمونه 23/17 درصد است. مهمترین کانیهای موجود در نمونه، استیبنیت، کوارتز و پیریت و درجه آزادی ذرات استیبنیت 210 میکرون است.
برای فرآوری کانسار آنتیموان لخشک، نمونه اولیه از نظر دانهبندی به سه بخش ...
بیشتر
این تحقیق به منظور بررسی امکان پرعیار سازی کانسار آنتیموان لخشک با استفاده از روش فلوتاسیون انجام شده است. عیار آنتیموان در نمونه 23/17 درصد است. مهمترین کانیهای موجود در نمونه، استیبنیت، کوارتز و پیریت و درجه آزادی ذرات استیبنیت 210 میکرون است.
برای فرآوری کانسار آنتیموان لخشک، نمونه اولیه از نظر دانهبندی به سه بخش تقسیم شد و پر عیار سازی بخش دانه ریز آن (38+210- میکرون) به روش فلوتاسیون بررسی شد. عیار بار ورودی به فلوتاسیون 50/20 درصد است. در انجام آزمایشهای فلوتاسیون از روش آماری تاگوچی استفاده شد و پارامترهای مؤثر در فرآیند بهینه شدند. پارامترهای بهینه فلوتاسیون شامل فعال کننده سولفات مس با غلظت 1700 گرم بر تن، کلکتور امیل گزنتات پتاسیم با غلظت 900 گرم بر تن، درصد وزنی جامد در پالپ 22 درصد و دانهبندی 38+150- میکرون تعیین شد. همة آزمایشها در pH طبیعی (8/6) انجام شد و کف ساز مورد استفاده نیز MIBC بود. در این شرایط کنسانترهای با عیار 38 درصد Sb و بازیابی 91 درصد به دست آمد.
مقاله پژوهشی
احمد زمانی؛ مریم آق اتابای
چکیده
زمینلرزة 11 فروردین 1385(31 مارس 2006م) با بزرگای گشتاوری 1/6، روستاهای منطقة درب آستانه (سیلاخور) در استان لرستان را ویران کرد. ناحیة رومرکزی این رویداد در قلمرو زون گسل اصلی معاصر(Main Recent Fault,MRF) و سازوکار راستالغز راستگرد آن نیز مشابه دیگر زمینلرزههای این سامانة گسلی است. این زمینلرزه با پسلرزههای نسبتاً فراوانی همراه بوده ...
بیشتر
زمینلرزة 11 فروردین 1385(31 مارس 2006م) با بزرگای گشتاوری 1/6، روستاهای منطقة درب آستانه (سیلاخور) در استان لرستان را ویران کرد. ناحیة رومرکزی این رویداد در قلمرو زون گسل اصلی معاصر(Main Recent Fault,MRF) و سازوکار راستالغز راستگرد آن نیز مشابه دیگر زمینلرزههای این سامانة گسلی است. این زمینلرزه با پسلرزههای نسبتاً فراوانی همراه بوده که در این تحقیق، توالی پسلرزههای آن با استفاده از معیارهای کمی ضریب تغییرات (coefficient of variations,Cv)، توان تابع چگالی طیفی(power spectral density) و ابعاد فراکتالی تعمیم یافته (generalized fractal dimensions) مورد مطالعه قرار گرفته است. شاخصهای کمی محاسبه شده حاکی از وجود ساختار فراکتالی (fractal structure) در توزیع زمانی و مکانی پسلرزههای این زمینلرزه است. مشاهدة رفتار فراکتالی علاوه بر تأیید وجود خوشهبندی در توزیع پسلرزهها، دلیلی بر ناهمگنی وضعیت زمینشناسی و ژئودینامیکی منطقة کانونی زمینلرزه نیز هست. نتایج به دست آمده نشان میدهد با گذشت زمان ابعاد چندفراکتالی توالی زمانی پسلرزهها کاهش و ابعاد چندفراکتالی مراکز سطحی آنها افزایش یافته است. به نظر میرسد این تغییرات ناشی از تغییر رژیم تنش زمینساختی و تأثیر گسلهای فرعی و همراه (secondary and sympathetic faults) باشد. نتایج به دست آمده همچنین دلالت بر کاربرد مؤثرتر روش چندفراکتالی نسبت به روشهای فراکتالی ساده برای مطالعه رفتار خوشهبندی فرایند پسلرزهای دارد.
مقاله پژوهشی
علی شعله؛ ابراهیم راستاد؛ علیرضا باباخانی
چکیده
کانسار تنگستن (مس-روی) چاهکلپ در محدوده بلوک لوت قرار دارد. این بلوک جزیی از سکوی پالئوزوییک ایران مرکزی است، که به شدت تحت تأثیر حرکات کوهزایی کیمرین پسین قرار گرفته است. توالی آتشفشانی- رسوبی تریاس بالایی- ژوراسیک که کانهزایی چاهکلپ را در بر دارد، تا حد رخساره شیست سبز- آمفیبولیت پایینی دگرگونشده است. این ...
بیشتر
کانسار تنگستن (مس-روی) چاهکلپ در محدوده بلوک لوت قرار دارد. این بلوک جزیی از سکوی پالئوزوییک ایران مرکزی است، که به شدت تحت تأثیر حرکات کوهزایی کیمرین پسین قرار گرفته است. توالی آتشفشانی- رسوبی تریاس بالایی- ژوراسیک که کانهزایی چاهکلپ را در بر دارد، تا حد رخساره شیست سبز- آمفیبولیت پایینی دگرگونشده است. این توالی، از قدیم به جدید شامل شیست متاپلیتی سیلیسی، توف فلسیک دگرگونشـده زیرین، آهک دگرگون شده با میان لایههایی از متاچرت (که افق کانهدار اصلی در قاعده آن تشکیل شده است)، تناوب سنگآهک میکریتی و اسپاریتی دگرگون شده، توف فلسیک دگرگون شده بالایی و ریولیت میلونیتی است. در سنگآهک دگرگونشده، سه رخساره مختلف تشخیص داده شد که کانهزایی محدود به بخشهای چرتی رخساره سنگآهک چرتدار است. در محدوده کانسار چاهکلپ، توده نفوذی برونزد نداشته و دو سامانه گسل امتداد لغز، با راستای شمال باختر-جنوب خاور و شمال خاور-جنوب باختر در منطقه دیده میشود.
کانهزایی در کانسار چاهکلپ بوضوح چینهسان بوده و با شکل لایهای و عدسی شکل تا دو کیلومتر قابل پیگیری است. بر اساس مطالعات انجام شده، شش افق کانهدار در توالی آتشفشانی-رسوبی منطقه معدنی چاه کلپ مشاهده شده است که از قدیم به جدید عبارتند از: افق کانهدار سولفیدی I با سنگ درونگیر شیست متاپلیتی سیلیسی، افق کانهدار سولفیدی II با سنگ درونگیر توف فلسیک دگرگونشده زیرین، افق کانهدار سولفید-شیلیت III که سنگ درونگیر آن سنگ آهک دگرگونشده حاوی عدسیها، ریزلایهها و نوارهای متاچرتی است که در قاعده آهکها قرار دارد. افق کانهدار سولفید- شیلیت IV که در بخشهای میانی سنگآهک دگرگون شده قرار دارد. افق کانهدار سولفید- شیلیت V که در بالاترین بخش سنگآهک دگرگونشده و در مرز بالایی سنگ آهک دگرگونشده و توف فلسیک قرار دارد و بالاخره افق کانهدار سولفیدی VI که در داخل ریولیت میلونیتی قرار میگیرد. کانهزایی اقتصادی کانسار چاهکلپ به ضخامت متغیر چند سانتیمتر تا 6 متر در مرز پایینی سنگآهک چرتدار دگرگونشده با توف فلسیک دگرگونشده و در داخل سنگآهک دگرگونی رخ داده است. بخشهای چرتدار دگرگونشده، که به صورت یک افق کلسیمی-سیلیکاتی، همراه با آهک دگرگون شده تشکیل شده، در اثر دگرگونی ناحیهای حاوی ترمولیت، اکتینولیت، دیوپسید، هدنبرژیت و گراسولار شده است. بافت ماده معدنی در افقهای کانهدار به صورت تودهای، دانه پراکنده، ریزلای، پر کننده فضاهای خالی و برشی بوده و کانیشناسی آن شامل شیلیت، کلکوپیریت، اسفالریت، پیریت، آرسنوپیریت، پیروتیت، کوولیت، بورنیت، کالکوسیت، آزوریت، مالاکیت و اکسید- هیدروکسیدهای آهن است. محیط تشکیل کانسار چاهکلپ، حوضه کافت درون قارهای بوده است که محیط مناسبی را برای فعالیت آتشفشانی زیر دریایی و نهشت مجموعههای آتشفشانی-رسوبی فراهم نموده است. در کانسار چاهکلپ، کانهزایی به صورت دور دست و همزمان با رسوبگذاری بروندمها (Exhalites) رخ داده است. فرایند دیاژنز موجب تبلور و تمرکز کانهها گردیده و سپس دگرگونی ناحیهای تمرکز بیشتر کانهها را موجب گردیده است.
مقاله پژوهشی
مهدی پاکدل؛ بهرام رضایی؛ رضا عسگری؛ کامران نظری
چکیده
خواص مغناطیسی و الکترواستاتیکی کانیها، یکی از مهمترین ویژگیهای مورد استفاده در صنعت فرآوری برای پرعیارسازی مواد معدنی است. مطالعات کانیشناسی و تعیین درجه آزادی کانسنگ اورانیم خشومی با عیار میانگین ppm 1540 اورانیم با روش XRD و مطالعات میکروسکوپی انجام گرفت. بر اساس این مطالعات، کانیهای اصلی ارتوکلاز، آلبیت، بیوتیت، کلریت، کربنات ...
بیشتر
خواص مغناطیسی و الکترواستاتیکی کانیها، یکی از مهمترین ویژگیهای مورد استفاده در صنعت فرآوری برای پرعیارسازی مواد معدنی است. مطالعات کانیشناسی و تعیین درجه آزادی کانسنگ اورانیم خشومی با عیار میانگین ppm 1540 اورانیم با روش XRD و مطالعات میکروسکوپی انجام گرفت. بر اساس این مطالعات، کانیهای اصلی ارتوکلاز، آلبیت، بیوتیت، کلریت، کربنات و کانیهایی فرعی اسفن، زیرکن، آپاتیت، پیچبلند و بتافیت شناسایی شدند. همچنین درجه آزادی کانیهای ارتوز، آلبیت و بیوتیت به ترتیب 365، 250 و 210 میکرون و درجه آزادی کانیهای اورانیم حدود 110میکرون به دست آمد. بر اساس مطالعات کانیشناسی و درجه آزادی، آزمایشهای مغناطیسی و الکترواستاتیکی بر روی کسرهای(فراکسیون)250+420- ، 125+250- و 74+125- میکرون انجام گرفت. آزمایشهای مغناطیسی توسط جداکنندة خشک و تر شدت بالای هیمز و آزمایشهای الکترواستاتیکی توسط جداکنندة صفحهای انجام شد. بیشترین بازیابی به دست آمده در آزمایشهای مغناطیسی خشک و تر به ترتیب 03/45 و 99/26 درصد بود. بیشترین بازیابی به دست آمده در آزمایشهای الکترواستاتیکی نیز 36/51 درصد بود که در این حالت 63/27 درصد اورانیم در 02/42 درصد وزنی بار اولیه به صورت باطله خارج میشود. در کل این دو روش به دلیل پایین بودن کارایی جدایش آنها در پرعیارسازی نمونههای کانسنگ اورانیم این معدن، پیشنهاد نمیشوند.
مقاله پژوهشی
محمد حسن کریم پور؛ آزاده ملک زاده شفارودی
چکیده
کانسار آهن سنگان خواف در حدود 300 کیلومتری جنوب خاوری مشهد واقع است. این معدن به دلیل عیار بالای آهن، پایین بودن میزان فسفر و ذخیره زیاد، از مهمترین ذخایر آهن ایران است. کانیسازی از نوع اسکارن مگنتیتی است. این ذخیره در تقسیمبندی جدید نیز جزو ذخایر مگنتیت (اکسید آهن) قرار گرفته است. براساس رخنمون سطحی، اسکارن در بخش باختری ...
بیشتر
کانسار آهن سنگان خواف در حدود 300 کیلومتری جنوب خاوری مشهد واقع است. این معدن به دلیل عیار بالای آهن، پایین بودن میزان فسفر و ذخیره زیاد، از مهمترین ذخایر آهن ایران است. کانیسازی از نوع اسکارن مگنتیتی است. این ذخیره در تقسیمبندی جدید نیز جزو ذخایر مگنتیت (اکسید آهن) قرار گرفته است. براساس رخنمون سطحی، اسکارن در بخش باختری از نوع همبری با ترکیب کلسیمی و به سمت خاور بهتدریج به نوع حاشیهای و با ترکیب منیزیمی تبدیل میشود. کانیشناختی زونهای اسکارنی بخش باختری (توده مگنتیت A') شامل آندرادیت، آمفیبول دما بالا، مگنتیت و کلسیت است. تودههای مگنتیت بخش C, B, A-جنوبی حاوی ریپدولیت، فرواکتینولیت، سیدریت و مقدار اندکی پیریت است. تودههای مگنتیت محدودههای -C شمالی و باغک حاوی مگنتیت غنی از منیزیم، فلوگوپیت، کلینوکلر، فورستریت، دولومیت، تالک، پیریت ± پیروتیت ± کلکوپیریت ± آرسنوپیریت است. بیشترین مقدار سولفید در این دو منطقه یافت میشود. سنگ منشأ شناسایی شده در این تحقیق (در منطقه A') از نوع اولتراپتاسیک با K2O بیش از 9 درصد است. گرانیت سرنوسر که تاکنون به عنوان سنگ منشأ مطرح بوده، K2O کمتر از 5 درصد دارد، لذا با شناسایی سنگ منشأ نوع اولتراپتاسیک، گرانیت سرنوسر نمیتواند سنگ منشأ باشد. میزان K2O در گرانیت سرنوسر نزدیک به زونهای اسکارنی افزایش مییابد که حاصل دگرسانی است. محلول کانهدار که از مرز گرانیت سرنوسر و سنگ آهک جابه جا میشده است، ضمن تشکیل اسکارن باعث دگرسانی گرانیت سرنوسر نیز شده است. براساس مطالعات میکروسکوپی و محاسبه نورم، سنگ منشأ آهن در حد کوارتز هورنبلند سینیت پورفیری و کوارتز بیوتیت هورنبلند سینیت قلیایی پورفیری و سنگهای جوانتر در حد بیوتیت گرانیت، بیوتیت هورنبلند کوارتزمونزونیت پورفیری و کوارتز سینیت پورفیری هستند. پتاسیم در منطقه سنگان، نوع کانیسازی اسکارن را کنترل کرده است. در اسکارن همبری (توده A') آمفیبول غنی از پتاسیم، کلر و فلوئور و در اسکارن حاشیهای (توده C و باغک) فلوگوپیت (حاوی پتاسیم و فلوئور) تشکیل شده است.مقایسه برخی عناصر جزئی سنگ منشأ سنگان و گرانیت سرنوسر نشان میدهد که مقدار Rb، Zn، Zr و Nb در سنگ منشأ بالاتر و عناصر Sr و Cu در سنگهای منشأ پایینتر از سرنوسر است.مقایسه عناصر فرعی سنگهای جوانتر با سنگ منشأ آهن نشان میدهد که: 1) مقدار Cr، Ni، Zr، Ce، Cu، Sr و La در تودههای جوانتر بیشتر است و 2) مقدار روبیدیم در تودههای جوانتر کمتر از سنگ منشأ آهن است.
مقاله پژوهشی
علی کنعانیان؛ مهدی رضائی کهخائی؛ داریوش اسماعیلی
چکیده
توده گرانودیوریتی لخشک در 10 کیلومتری شمال باختر زاهدان واقع شده و به صورت بیضوی شکل با امتداد شمالباختر-جنوبخاور در رسوبات فلیشی ائوسن نفوذ کرده است. این توده، پس از جایگزینی مورد هجوم تعداد زیادی دایک موازی با روند شمالخاور-جنوبباختر قـــرار گرفته است. دایکها حدود 30-20 درصد حجم توده را به خود اختصاص دادهاند و دامنه ترکیبی ...
بیشتر
توده گرانودیوریتی لخشک در 10 کیلومتری شمال باختر زاهدان واقع شده و به صورت بیضوی شکل با امتداد شمالباختر-جنوبخاور در رسوبات فلیشی ائوسن نفوذ کرده است. این توده، پس از جایگزینی مورد هجوم تعداد زیادی دایک موازی با روند شمالخاور-جنوبباختر قـــرار گرفته است. دایکها حدود 30-20 درصد حجم توده را به خود اختصاص دادهاند و دامنه ترکیبی گستردهای از گرانودیوریت تا مونزودیوریت دارند.
سنگهای توده نفوذی لخشک از نوع کلسیمی- قلیایی و غالباً متاآلومین بوده و از لحاظ فراوانی P2O5 و Th در برابر SiO2 ، مشابه گرانیتهای نوع I است. مقدار TiO2 این سنگها در محدوده مقادیر TiO2 گرانیتهای حاشیه قاره قرار میگیرد. مقادیر MgO، Na2O، Ni، Cr، عدد Mg و فقیر شدگی این سنگها از Y با مذابهای آداکیتی حاصل از ذوب بخشی پوسته اقیانوسی جوان شبیه است. مقدار پایین Ba/La سنگهای مورد مطالعه بیانگر ذوب بخشی پوسته اقیانوسی فرورو قبل از بیآب شدن آن است.
این سنگها از عناصر LIL و LREE غنی شدگی نشان میدهند در حالی که از عناصر HREE و Y تهی شدهاند و دارای بیهنجاری منفی Nb، Ta، P، Ti و بیهنجاری مثبت Pb میباشند. بیهنجاری منفی Nb و Ta بیانگر نقش پوسته اقیانوسی در متاسوماتیسم گوه گوشته است. بیهنجاری مثبت Pb به آلایش ماگما با پوسته قارهای و متاسوماتیسم گوة گوشتهای اشاره دارد.
به نظر میرسد که تشکیل توده گرانودیوریتی لخشک میتواند با فرورانش پوسته اقیانوسی جوان سیستان به زیر بلوک افغان در ارتباط باشد. همچنین مقادیر پایین HREE، 13/15>Y، 2/1>Yb، وجود میانبارهای آمفیبولیتی و کاهش مقدار Yb نسبت به افزایش SiO2 در این سنگها، با ذوب بخشی آمفیبولیتهای حاصل از فرورانش سنگکره اقیانوسی به ژرفاهای بیش از 35 کیلومتر سازگار است.
مقاله پژوهشی
محمد وحیدی نیا؛ عباس صادقی؛ احمد شمیرانی؛ علی اصغر آریایی؛ محمد حسین آدابی
چکیده
حوضه کپه داغ همزمان و پس از برخورد صفحه توران به صفحه ایران پیش از کارنین پسین (در حدود 225 میلیون سال پیش) تشکیل شده است. این حوضه در شمال خاور ایران و در راستای WNW تا ESE قرار گرفته است. سازند نیزار در خاور و شمال خاور این حوضه گسترش یافته و از مجموعهای از سنگهای سیلیسی- آواری، شیلهای ماسهای همراه با لایههایی از ...
بیشتر
حوضه کپه داغ همزمان و پس از برخورد صفحه توران به صفحه ایران پیش از کارنین پسین (در حدود 225 میلیون سال پیش) تشکیل شده است. این حوضه در شمال خاور ایران و در راستای WNW تا ESE قرار گرفته است. سازند نیزار در خاور و شمال خاور این حوضه گسترش یافته و از مجموعهای از سنگهای سیلیسی- آواری، شیلهای ماسهای همراه با لایههایی از سنگ آهکهای ماسهای تشکیل شده است.
به منظور شناخت دقیق چینهشناسی، میکروفسیلها، ریز رخسارهها و محیط رسوبی سازند نیزار، سه برش چینهشناسی انتخاب، اندازهگیری و به دقت از آنها نمونهبرداری شده است. این برشهای چینهشناسی از خاور به باختر عبارتند از 1) برش تنگ نیزار 2) برش تنگ چهچهه 3) برش جلیل آباد- کلات نادری.
در مطالعات پیشین، مرز زیرین و بالایی سازند نیزار با سازندهای آب تلخ و کلات به ترتیب به صورت همشیب و انتقالی گزارش شده است (افشار حرب،1373). اما بر اساس تحقیقات جدید، مرز زیرین سازند نیزار با سازند آبتلخ در برشهای 1 و2 به صورت ناپیوستگی فرسایشی و در برش شماره 3 به صورت همشیب و انتقالی است. مرز بالایی سازند نیزار با سازند کلات در هر سه برش مذکور به صورت یک ناپیوستگی فرسایشی همراه با یک لایه دیرینهخاک Paleosoil)) در بین آن دو است.
بر اساس مطالعات سنگشناسی و ریز دیرینهشناسی، دو نوع رخساره سیلیسی- آواری و کربناتی تعیین شده است. با بررسی این ریز رخسارهها به نظر میرسد که بخشهای سیلیسی- آواری (ماسهسنگ و شیل) سازند نیزار در یک محیط جزایر سدی- لاگونی و قسمتهای آهکی آن در یک سکوی کربناتی کمژرفا (از نوع رمپ) بر جای گذاشته شدهاند.
در بیشتر گزارشها و مقالات منتشر شده، سازند نیزار به عنوان یک سازند کم فسیل گزارش شده که هیچگونه فسیل شاخصی نداشته و تنها بر اساس جایگاه چینهشناسی سن آن را تعیین میکردند، اما با بررسیهای به عمل آمده در این تحقیق، برای نخستین بار علاوه بر شناسایی41 جنس و30 گونه، فسیلهای شاخصی مانند: Orbitoides tissoti, Siderolites calcitrapoides,Abathomphalus mayaroensis,Pseudosiderolites vidali,Lepidorbitoides sp., Orbitoides apiculataشناسایی شده که همگی گویای سن ماستریشتین و بویژه ماستریشتین پسین هستند.
مقاله پژوهشی
مهدی رضا پورسلطانی؛ رضا موسوی حرمی؛ یعقوب لاسمی
چکیده
حوضه رسوبی کپه داغ، پس از بسته شدن اقیانوس دیرینهتتیس، در اقیانوس نوتتیس، در جنوب صفحه توران تشکیل شد. در این حوضه، توالی رسوبی ستبری از ژوراسیک تا میوسن بدون هیچ گونه وقفه رسوبی مهم نهشته شده است. سازند سیلیسی- آواری کشف رود با سن ژوراسیک میانی، حدود 2 کیلومتر ستبرا دارد و به طور ناپیوسته بر روی سنگهای رسوبی تریاس و سنگهای اولترابازی ...
بیشتر
حوضه رسوبی کپه داغ، پس از بسته شدن اقیانوس دیرینهتتیس، در اقیانوس نوتتیس، در جنوب صفحه توران تشکیل شد. در این حوضه، توالی رسوبی ستبری از ژوراسیک تا میوسن بدون هیچ گونه وقفه رسوبی مهم نهشته شده است. سازند سیلیسی- آواری کشف رود با سن ژوراسیک میانی، حدود 2 کیلومتر ستبرا دارد و به طور ناپیوسته بر روی سنگهای رسوبی تریاس و سنگهای اولترابازی نهشته شده و از رخسارههای رودخانهای- دلتایی و توربیدیتی، شامل ماسهسنگ، شیل و کنگلومرا، تشکیل شده است. این لایهها حاوی ایکنوفسیلهای زیادی مربوط به محیطهای مختلف هستند. در رخسارههای ماسهسنگی و شیلی این سازند، ایکنوفسیلهای متعددی همانند:Skolithos, Palaeophycus tabularizes,Belerhaphe, Thalassinoides suevicus, Psilonichnus , Planololites beverleyensis, Rhizocoralium jenese, Scolicia, Conichnus, Lophactenium, Palaeophycus striatus,Taenidium شناسایی شده است، که بر اساس این آثار فسیلی و رخسارههای در برگیرنده آنها، میتوان محیط تهنشینی سازند کشف رود را محیط رودخانهای - دلتایی تا نسبتاً ژرف(شرایط آشفته(توربیدیتی)) تفسیر کرد. این اطلاعات میتواند در تفسیر تاریخچه جغرافیای دیرینه و زمینساختی منطقه (در ژوراسیک میانی) کمک کند.
مقاله پژوهشی
مریم دهقانی؛ محمد جواد ولدان زوج؛ علی منصوریان
چکیده
در این مقاله، انواع مدلهای ریاضی دوبعدی و سه بعدی به منظور تصحیح هندسی تصاویر SAR در هندسه Slant range استفاده شده است. تعدادی از این مدلها، هندسه تصویر را در لحظه تصویربرداری در نظر میگیرند، در حالی که دیگر مدلها، فضای تصویررا به کمک یک چند جملهای با فضای زمین مرتبط میسازند. تصاویر مورد آزمایش، سه تصویر ENVISAT از منطقه بم است. ...
بیشتر
در این مقاله، انواع مدلهای ریاضی دوبعدی و سه بعدی به منظور تصحیح هندسی تصاویر SAR در هندسه Slant range استفاده شده است. تعدادی از این مدلها، هندسه تصویر را در لحظه تصویربرداری در نظر میگیرند، در حالی که دیگر مدلها، فضای تصویررا به کمک یک چند جملهای با فضای زمین مرتبط میسازند. تصاویر مورد آزمایش، سه تصویر ENVISAT از منطقه بم است. برای تصحیح نقاط کنترل دو بعدی از نقشه توپوگرافی با مقیاس 1:25000 و ارتفاع آنها از SRTM استخراج شدند. مدلهای استفاده شده در روش دو بعدی انواع چندجملهایها، point wise، piece wise و projective بوده در حالی که برای تصحیح هندسی سه بعدی مدل پیچیده SAR به کارگرفته و نتایج آن با روش DLT مقایسه شد. از آنجا که این تصاویر به منظور مطالعات تداخل سنجی تهیه شدهاند، خط مبنای آنها کوچک بوده و در نتیجه دقت استخراج مختصات سه بعدی به کمک زوج تصویر آنها پایین است. در حالی که نتایج تصحیح هندسی دو بعدی از دقت نسبتاً خوبی برخورداراست