سخن سردبیر
دوره 26، شماره 101 ، آذر 1395، صفحه 1-1
چکیده
دوستان و یاران گرامی فصلنامه علوم زمین توجه دارند که از طریق این فصلنامه هر از چند گاهی با اطلاع رسانیهای لازم و به موقع بعضی مطالب را که در ارتباط با مسائل روز فصلنامه میباشد، مانند تغییر روشهای ضروری و یا شرایط جدید در تهیه، ارسال، تنظیم و داوری مقالات و حتی پیشنهادها و انتقادهای سازنده تان را در همین صفحه سخن سردبیر به آگاهیتان ...
بیشتر
دوستان و یاران گرامی فصلنامه علوم زمین توجه دارند که از طریق این فصلنامه هر از چند گاهی با اطلاع رسانیهای لازم و به موقع بعضی مطالب را که در ارتباط با مسائل روز فصلنامه میباشد، مانند تغییر روشهای ضروری و یا شرایط جدید در تهیه، ارسال، تنظیم و داوری مقالات و حتی پیشنهادها و انتقادهای سازنده تان را در همین صفحه سخن سردبیر به آگاهیتان رسانده و میرسانیم. به عنوان نمونه چندی پیش مقالهای برای ما ارسال شد که بدون کم و کاست ترجمه یک مقاله چاپ شده خارجی بود که توسط داور محترم، اصل مقاله نیز ضمیمه گردیده بود. برای جلوگیری از این رفتارها، تلاش خواهد شد با استفاده از نرم افزارهای مشابه یاب، تا حد امکان چنین مواردی مشخص شوند که در این صورت، مطابق دستورالعمل اصول اخلاقی نشریات (COPE) با آنها رفتار خواهد شد. بر پایه این موارد، اصول اخلاقی نشریه پایه ریزی و تدوین گردیده و در سایت فصلنامه در بخش مزبور درج شده است. از این پس هر نویسنده هنگام ارسال مقاله پیش از ارسال فرمهای مربوطه و مقاله که مطابق با آیین نگارش فصلنامه میباشد، بایستی این بخش را مطالعه نموده و متعهد گردد که آن را ملاحظه نموده و پذیرفته است و در صورت بروز هر گونه مشکلی، مطابق آن با مؤلف برخورد خواهد شد. به همین جهت لازم دیدیم در سخن سردبیر این شماره نیز بعضی رویدادهایی که اطلاع رسانیشان ضروری مینمود اعلام نماییم. 1- با تلاشهای صورت گرفته و به منظور سهولت در ارتباط با تماس و تحویل مقالات به دفتر فصلنامه به آگاهی میرسانیم از این پس تماس با فصلنامه برای انجام هر کاری فقط از طریق سایت فصلنامه و یا ایمیل آن امکانپذیر میباشد. 2- تعداد مجاز مقالاتی که هر فرد و مشارکین همراه، قادر به ارائه به دفتر فصلنامه و چاپ آن در یک سال خواهد بود، حداکثر 2 مقاله میباشد. به این معنی که مقاله دهنده میتواند از نام مشارکت کننده اعم از نویسنده اصلی مقاله یا نویسنده همراه، فقط در دو مقاله در سال شرکت داشته باشند و استفاده بیش از دو بار عملاً باعث کنارگذاشتن مقاله خواهد شد. 3- هزینههای جاری برای هر مقاله از مرحله تحویل به دفتر فصلنامه تا انتهای داوری وصفحه آرایی به صورتی است که هزینه ارسال و دریافت مقاله توسط فصلنامه 500،000 ریال و هزینه صفحه آرایی و اختصاص کد DOI برای هر مقاله پس از پذیرش،1500000ریال (در مجموع 000،000 ، 2ریال) خواهد بود. لازم به ذکر است هزینه ارسال اولیه پس از دریافت مقاله توسط دفتر فصلنامه در صورت مردود شدن چه توسط داوران و چه توسط هیأت تحریریه و گروه مشاوران داوری به نویسنده مسترد نخواهد شد. 4- با کوششهای بیوقفه و پیگیریهای مستمر اعضای هیأت تحریریه و دفتر نشریه، فصلنامه موفق به دریافت کد ناشر برای سازمان زمینشناسی و کد (Digital object identifier) DOI برای تمامی مقالات (از شماره 101 پائیز 95) گردیده و خوشوقتیم که به اطلاع برسانیم که از این پس با استفاده از امکانات سایت جدید، دریافت، داوری و پذیرش مقالات تنها از طریق سامانه مزبور و به صورت آنلاین انجام میگیرد. یکبار دیگر با شما عزیزان تجدید عهد نموده و دستتان را به گرمی میفشاریم. والسلام
دوره 26، شماره 101 ، آذر 1395، صفحه 1-1
چکیده
فهرست مقالات شماره 101
بیشتر
فهرست مقالات شماره 101
داوران
دوره 26، شماره 101 ، آذر 1395، صفحه 2-2
چکیده
داوران
بیشتر
داوران
مقاله پژوهشی
هادی جهانگیر؛ منصوره قبادیپور؛ علیرضا عاشوری
چکیده
لایههای رسوبی مرز کامبرین- اردوویسین در برش کلات، در کپهداغ باختری، بیشتر متشکل از یک توالی یکنواخت از رسوبات آواری ریزدانه آرژیلیتی با میانلایههای آهکی صدفدار است که در یک محیط فلات قاره یا شلف بیرونی تهنشین شدهاند. در محدوده این مرز، یک توالی کامل از زیستزونهای کنودونتی Cordylodus intermedius،Cordylodus lindstromi و Cordylodusangulatusدیده ...
بیشتر
لایههای رسوبی مرز کامبرین- اردوویسین در برش کلات، در کپهداغ باختری، بیشتر متشکل از یک توالی یکنواخت از رسوبات آواری ریزدانه آرژیلیتی با میانلایههای آهکی صدفدار است که در یک محیط فلات قاره یا شلف بیرونی تهنشین شدهاند. در محدوده این مرز، یک توالی کامل از زیستزونهای کنودونتی Cordylodus intermedius،Cordylodus lindstromi و Cordylodusangulatusدیده میشود. اولین ظهور گراپتولیت پلانکتونی Rhabdinoporacf. flabelliformis flabelliformis (Eichwald, 1840)، در بخش بالایی زیستزون کنودونتی Cordylodus lindstromi،در رسوبات آرژیلیتی سیاه رنگ موقعیت به نسبت دقیق مرز کامبرین- اردوویسین را در برش کلات آشکار میسازد. در البرز خاوری، به دلیل نبود کنودونت و گراپتولیت شاخص در محدوده مرز کامبرین- اردوویسین، تعیین دقیق این مرز ممکن نیست. ردیف رسوبات گذر کامبرین- اردویسین در برشهای دهملا و سیمهکوه از البرز خاوری، از دید سنگشناسی به سه بخش قابل تقسیم است: 1) سنگهای آهکی به سن فورونگین که به سمت بالا به رسوبات آواری تبدیل میشود؛ 2) ماسهسنگهای دارای Cruziana مربوط به پایان کامبرین، نشاندهنده کمپلکسهای ساحلی یا پایابی؛ 3) آرژیلیتهای خاکستری متعلق به ترمادوسین که گویای نواحی ژرفتر دور از ساحل هستند. در این ناحیه مرز تقریبی کامبرین- اردوویسین در قاعده زیستزون تریلوبیتی Asaphellus inflatus- Dactylocephalus قرار دارد.
مقاله پژوهشی
سید ضیا حسینی؛ محسن آروین
چکیده
فعالیت آتشفشانی نئوژن تلقربان-چاهبرشک (شمال شهربابک) بهصورت جریان وگنبد گدازهای داسیتی و آندزیتی رخنمون دارد و از دید سنگنگاری شامل درشتبلورهای پلاژیوکلاز، هورنبلند و گاه بیوتیت و کوارتز در قالب بافت پورفیری و هیالوپلیتیک است. اپاسیته شدن هورنبلند و بیوتیت به همراه منطقهبندی و بافت غربالی در درشتبلورهای پلاژیوکلازها ...
بیشتر
فعالیت آتشفشانی نئوژن تلقربان-چاهبرشک (شمال شهربابک) بهصورت جریان وگنبد گدازهای داسیتی و آندزیتی رخنمون دارد و از دید سنگنگاری شامل درشتبلورهای پلاژیوکلاز، هورنبلند و گاه بیوتیت و کوارتز در قالب بافت پورفیری و هیالوپلیتیک است. اپاسیته شدن هورنبلند و بیوتیت به همراه منطقهبندی و بافت غربالی در درشتبلورهای پلاژیوکلازها از نشانههای شرایط نبود تعادل ماگمایی در هنگام سرد شدن به شمار میروند. دادههای ژئوشیمیایی و نمودارهای سنگشناختی ماهیت ماگمایی کالکآلکالن با پتاسیم متوسط آنها را نشان میدهد. غنیشدگی از عناصرLILE و تهیشدگی از عناصر با شدت یونی بالا HFSE (مانند Ta، Nb و Ti) اشاره به ارتباط فعالیتهای آتشفشانی نئوژن تلقربان- چاهبرشک با محیط فرورانش دارد. همچنین مقادیر Al2O3>16، Sr/Y>80 و الگوی عناصر کمیاب بهنجار شده با کندریت، همانندی زیاد آنها را با آداکیتها نمایان میکند. ویژگیهای ژئوشیمیایی متمایز مانند Rb/Sr80، Yb18 و Y
مقاله پژوهشی
پریسا غلامیزاده؛ محمدحسین آدابی؛ محبوبه حسینی برزی؛ عباس صادقی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
رسوبات میوسن در گستره نیریز در پهنه برخوردی زاگرس، میان گسل اصلی زاگرس و پهنه افیولیتی زاگرس رخنمون دارند. به منظور مطالعه محیط رسوبی دیرینه این رسوبات، دو برش کوه آسکی و هورگان اندازهگیری و نمونهبرداری شده است. ستبرای این دو برش به ترتیب 424 و 440 متر است و از ماسهسنگ، کنگلومرا و مارن سرخ و سبز رنگ تشکیل شده و بهصورت ناپیوسته میان ...
بیشتر
رسوبات میوسن در گستره نیریز در پهنه برخوردی زاگرس، میان گسل اصلی زاگرس و پهنه افیولیتی زاگرس رخنمون دارند. به منظور مطالعه محیط رسوبی دیرینه این رسوبات، دو برش کوه آسکی و هورگان اندازهگیری و نمونهبرداری شده است. ستبرای این دو برش به ترتیب 424 و 440 متر است و از ماسهسنگ، کنگلومرا و مارن سرخ و سبز رنگ تشکیل شده و بهصورت ناپیوسته میان سازند جهرم و کنگلومرای بختیاری قرار گرفتهاند. بر پایه مطالعات صحرایی و سنگنگاری، 14 رخساره مربوط به کمربندهای رخسارهای بخش نزدیک به منشأ دلتای بادبزنی، بخش میانی دلتای بادبزنی، رخسارههای حدواسط، رخسارههای شیب دلتا و انتهای دلتا برای توالی میوسن از حاشیه به سوی مرکز حوضه تشخیص داده شده است. با توجه به رخسارههای شیب که در اثر جریانهای توربیدایتی، جریانهای ریزشی دانهای و جریانهای خردهدار تشکیل شدهاند و دانهدرشت بودن و جورشدگی بد رسوبات، مدل رسوبی دیرینه برای توالی میوسن گستره نیریز، یک دلتای بادبزنی پیشنهاد میشود. همچنین گسترش رخسارههای شیب نشاندهنده وجود شیب دیرینه و دلتای بادبزنی ژرف نوع شیبی است. وجود ناپیوستگیهای درونسازندی فراوان، تغییرات نامنظم اندازه دانهها و جریانهای ثقلی نشاندهنده زمینساخت فعال حوضه رسوبی و ورود ناگهانی رسوبات درشتدانه (رویدادهای شدید ناگهانی کوتاهمدت (Catastrophic events)) به بخش نزدیک به منشأ حوضه زاگرس در زمان میوسن است.
مقاله پژوهشی
سجاد افضلی؛ نیما نظافتی؛ مجید قادری
چکیده
کانسار مگنتیت- آپاتیت گزستان در 78 کیلومتری خاور بافق، در پهنه ایران مرکزی و زیرپهنه بافق- پشتبادام قرار دارد. واحدهای سنگی منطقه به سری ریزو تعلق دارند و متشکل از سنگهای کربناتی، شیل، توف، ماسهسنگ و سنگهای آتشفشانی هستند. سنگهای نفوذی بهصورت استوک و دایک و با ترکیب گرانودیوریت و گرانیت در بخشهای مختلف رخنمون دارند. سنگهای ...
بیشتر
کانسار مگنتیت- آپاتیت گزستان در 78 کیلومتری خاور بافق، در پهنه ایران مرکزی و زیرپهنه بافق- پشتبادام قرار دارد. واحدهای سنگی منطقه به سری ریزو تعلق دارند و متشکل از سنگهای کربناتی، شیل، توف، ماسهسنگ و سنگهای آتشفشانی هستند. سنگهای نفوذی بهصورت استوک و دایک و با ترکیب گرانودیوریت و گرانیت در بخشهای مختلف رخنمون دارند. سنگهای تراکیتی و داسیتی منطقه در اثر دگرسانی کلریتی به رنگ سبز دیده میشوند و سنگ میزبان کانیسازی آهن و فسفات است. دگرسانیها نیز بیشتر از نوع کلریتی وآرژیلیک هستند، ولی دگرسانیهای سریسیتی، پتاسیک، سیلیسی، تورمالینی و اپیدوتی نیز در واحدهای سنگی تشکیل شدهاند. 5 شکل کانیسازی در کانسار گزستان دیده میشود که شامل کانسنگ آهن تودهای با کمی آپاتیت، کانسنگ آپاتیت- مگنتیت، رگه- رگچههای نامنظم (استوکورک) در سنگ سبز برشی شده، نوع پراکنده و رگههای تودهای خالص آپاتیتی هستند. در مطالعات میانبارهای سیال در کانی آپاتیت میزان دما و شوری در آپاتیت نسل I بیشتر از آپاتیت نسل II است که کاهش شوری در آپاتیت نسل II میتواند حاصل آلودگی سیالهای ماگمایی با آبهای جوی در مراحل تأخیری کانهزایی باشد. ترکیب ایزوتوپی پایدار اکسیژن، هیدروژن و کربن در مگنتیت، کوارتز، آپاتیت و کلسیت و همچنین محاسبه ترکیب ایزوتوپی اکسیژن در سیال در حال تعادل با کانیهای اکسیدی، منشأ آمیختگی سیالهای ماگمایی را با شورابههای حوضهای برای کانیسازی در کانسار گزستان پیشنهاد میکند.
مقاله پژوهشی
انیسالسادات خلیفه سلطانی؛ سیداحمد علوی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
تحلیل فرکتالی آبراههها و شکستگیها ابزار سودمندی در راستای تعیین بلوغ ساختاری یک گستره است. این پژوهش به کمک هندسه فرکتالی، به بررسی و مقایسه ابعاد فرکتالی شکستگیها و آبراههها در بخش جنوب باختری لنجان میپردازد و پس از تعیین پویاترین بخش این گستره، نقش ساختارهای زمینشناسی را در این امر بررسی میکند. در تحلیل فرکتالی شکستگیها ...
بیشتر
تحلیل فرکتالی آبراههها و شکستگیها ابزار سودمندی در راستای تعیین بلوغ ساختاری یک گستره است. این پژوهش به کمک هندسه فرکتالی، به بررسی و مقایسه ابعاد فرکتالی شکستگیها و آبراههها در بخش جنوب باختری لنجان میپردازد و پس از تعیین پویاترین بخش این گستره، نقش ساختارهای زمینشناسی را در این امر بررسی میکند. در تحلیل فرکتالی شکستگیها و آبراههها از روش مربع شمار استفاده شده است، بدین منظور چهار بخش A، B، C و D در گستره با تراکم ساختاری بالا شناسایی شده، و ابعاد فرکتالی آبراههها و شکستگیها در این چهار بخش محاسبه و سپس با یکدیگر مقایسه شده است. نتایج تحلیل فرکتالی شکستگیها بخش B را به عنوان پویاترین بخش گستره معرفی میکند، در حالی که نتایج تحلیل فرکتالی آبراههها فعالیت زمینساختی را در بخش A بیشتر نشان میدهد، ولی با توجه به بیشتر بودن تعداد زمینلرزهها و تراکم بالای شکستگیها در بخش B، میتوان این بخش را پویاترین بخش گستره مورد مطالعه دانست و پاسخ مغایرت نتایج ابعاد فرکتالی آبراههها با نتایج ابعاد فرکتالی شکستگیها را در گوناگونی سنگشناسی این بخش از گستره یافت. بررسیهای ساختاری انجام شده در گستره نشان از وجود یک پهنه ترافشارشی راستبر در گستره مورد مطالعه دارد، که این پهنه ترافشارشی سبب برخاستگی زمینساختی بخش B و ایجاد گلساخت مثبت در این بخش از گستره شده است. بنابراین افزایش فعالیت زمینساختی بخش B به دلیل شکلگیری گلساخت مثبت و برخاستگی زمینساختی حاصل از آن است.
مقاله پژوهشی
محسن علامه؛ بهناز ترابیان
چکیده
سازند فرخی یکی از واحدهای سنگی کرتاسه بالایی حوضه رسوبی ایران مرکزی و دارای ترکیب سنگی آهک، مارن و آهک مارنی با لایههایی از سنگآهک فسیلدار است. این سازند بهطور همشیب روی سازند هفتتومان قرار دارد و مرز بالایی آن با سازند چوپانان ناهمشیب است. در این پژوهش 23 نمونه از بخش مارنی سازند فرخی برداشت و 90 اسلاید پالینولوژیکی از آنها ...
بیشتر
سازند فرخی یکی از واحدهای سنگی کرتاسه بالایی حوضه رسوبی ایران مرکزی و دارای ترکیب سنگی آهک، مارن و آهک مارنی با لایههایی از سنگآهک فسیلدار است. این سازند بهطور همشیب روی سازند هفتتومان قرار دارد و مرز بالایی آن با سازند چوپانان ناهمشیب است. در این پژوهش 23 نمونه از بخش مارنی سازند فرخی برداشت و 90 اسلاید پالینولوژیکی از آنها تهیه و مطالعه شد. بررسی عوامل آلی موجود در سازند نشاندهنده حفظشدگی به نسبت خوب مواد آلی در بخشهای مارنی است و نرخ رسوبگذاری و میزان اکسیژن متغیر را نشان میدهد. مطالعات پالینوفاسیس سازند نشان میدهد که بخش مارنی در محیط دریایی کمژرفا تا باز با انرژی متوسط نهشته و یک پالینوفاسیس برای آن تشخیص داده شده است. بر پایه داینوفلاژلههای شاخص محیط، محیط گرم و به نسبت کمژرفا با انرژی متوسط و شوری متغیر برای بخش مارنی سازند فرخی در زمان انبایش رسوبات پیشنهاد میشود.
مقاله پژوهشی
حمیده قادری فیجانی؛ محمد خانهباد؛ رضا موسوی حرمی؛ اسداله محبوبی
چکیده
حوضه آبریز الیاتو با شکلی کشیده و مساحتی در حدود 89/52 کیلومتر مربع، در جنوب باختر فریمان جای دارد. به منظور بررسی تغییرات اندازه ذرات و عوامل مؤثر بر ریزشوندگی، 35 نمونه رسوب از محور مرکزی سدهای طولی رودخانه مورد مطالعه برداشت شده و مشخص شد که روند تغییرات اندازه ذرات از الگوی نمایی کاهش به سوی پاییندست پیروی کرده است. تغییرات سنگشناسی ...
بیشتر
حوضه آبریز الیاتو با شکلی کشیده و مساحتی در حدود 89/52 کیلومتر مربع، در جنوب باختر فریمان جای دارد. به منظور بررسی تغییرات اندازه ذرات و عوامل مؤثر بر ریزشوندگی، 35 نمونه رسوب از محور مرکزی سدهای طولی رودخانه مورد مطالعه برداشت شده و مشخص شد که روند تغییرات اندازه ذرات از الگوی نمایی کاهش به سوی پاییندست پیروی کرده است. تغییرات سنگشناسی و زمینریختشناسی وگسل خوردگی از عوامل مؤثردر تغییرات درصد شیب رودخانه به سوی پاییندست هستند. بر پایه مطالعات سنگنگاری، رسوبات بستر رودخانه بیشتر خردههای آذرین همچون سرپانتین وگابرو هستند. همچنین بر پایه مطالعات رسوبشناسی، رسوبات سدهای طولی رودخانه مورد مطالعه بیشتر دارای (جورشدگی بد و بسیاربد)، کجشدگی (تقریباً متقارن تا بسیارمثبت) و کشیدگی (متوسط و پهن) هستند. در این رودخانه 6 رخساره رسوبی شامل گراول دانهپشتیبان (Gcm)، گراول زمینهپشتیبان (Gmm)، گراول با لایهبندی افقی (Gh)، ماسه تودهای (Sm)، گل لامیناسیوندار (Fl) و گل تودهای (Fm) شناسایی شده است. رخسارههای موجود در سه عنصر ساختاری کانال (CH)، سدها و اشکال لایهای (GB) و رسوبات ریز خارج از کانال (FF) تشکیل شدهاند. با توجه به مجموعههای رخسارهای و عناصر ساختاری، مدل رسوبی رودخانه مورد مطالعه، بریده بریده با بار بسترگراولی است.
مقاله پژوهشی
معصومه رستمیان؛ محسن خادمی؛ سیدسعیدالرضا اسلامی؛ حکیمه شهبازی
چکیده
در بخش باختری پهنه گسلی میامی به عنوان مرز دو پهنه ساختاری ایران مرکزی و بینالود، به دلیل اینکه تغییرات راستای گسل میامی بیشتر در زیر پوشش آبرفتی و یا بلوکهای جابهجا شده سنگی پنهان مانده است، مشاهدات طبیعی جزیی و محدود به تنهایی پاسخگوی ابهاماتی چون تاریخچه دگرریختی و تکوین پهنه نیست. در این پژوهش برای آسانی دسترسی به واقعیت ...
بیشتر
در بخش باختری پهنه گسلی میامی به عنوان مرز دو پهنه ساختاری ایران مرکزی و بینالود، به دلیل اینکه تغییرات راستای گسل میامی بیشتر در زیر پوشش آبرفتی و یا بلوکهای جابهجا شده سنگی پنهان مانده است، مشاهدات طبیعی جزیی و محدود به تنهایی پاسخگوی ابهاماتی چون تاریخچه دگرریختی و تکوین پهنه نیست. در این پژوهش برای آسانی دسترسی به واقعیت زمینساختی موجود، مدلسازی تجربی در قالب 5 نوع آزمایش با ترکیبی از تنشهای برشی راستگرد و چپگرد با فشارشی در شرایط تغییر زاویه مرزهای گسلی پهنه مورد مطالعه انجام شد. بر پایه نتایج این پژوهش، شواهد حاصل از آزمایش با سازوکار اعمال تنش از نوع امتدادلغز راستگرد با مؤلفه فشارشی همانندی زیادی با شواهد صحرایی بخش باختری پهنه گسلی میامی از جمله چینها، برشهای ریدل، هندسه و خمهای گسلی و موقعیت دوپلکسهای گسلی دارد. جنبش ایجاد شده با سازوکار برش ناهممحور راستگرد با مؤلفه فشارشی، توزیع دگرریختی منطقه را بر عهده دارد. این مدل آزمایشگاهی، بینش مناسبی از نوع و تاریخچه دگرریختی را فراهم کرده است؛ بهطوری که بر پایه آن میتوان ادعا کرد که بخش باختری گسل میامی در اثر برش ناهممحور راستگرد با مؤلفه فشارشی دگرریخت شده و چرخش حاصل از این برش، روند ساختارها را در زمانهای مختلف تغییر داده است.
مقاله پژوهشی
بهزاد دریکوند؛ سید احمد علوی؛ حسین حاجیعلی بیگی؛ ایرج عبداللهیفرد
چکیده
در حوضه پیشبوم نئوژن زاگرس، فروبار دزفول به عنوان حوضه پیشژرفا حجم زیادی از رسوبات سازندهای آغاجاری و بختیاری را در خود جای داده است. در این مقاله، با استفاده از دادههای سطحی و زیرسطحی و مدلسازی تجربی به مطالعه تأثیر این رسوبات بر هندسه و آرایش ساختارها در بخش مرکزی کمربند چینخورده- رانده زاگرس پرداخته شده است. مدلسازی تجربی ...
بیشتر
در حوضه پیشبوم نئوژن زاگرس، فروبار دزفول به عنوان حوضه پیشژرفا حجم زیادی از رسوبات سازندهای آغاجاری و بختیاری را در خود جای داده است. در این مقاله، با استفاده از دادههای سطحی و زیرسطحی و مدلسازی تجربی به مطالعه تأثیر این رسوبات بر هندسه و آرایش ساختارها در بخش مرکزی کمربند چینخورده- رانده زاگرس پرداخته شده است. مدلسازی تجربی نشان میدهد عملکرد همزمان فرسایش و رسوبگذاری همزمان با زمینساخت مانع از پیشروی دگرریختی به سوی پیشبوم و سبب تمرکز آن در ساختارهای شکل گرفته در سوی پسبوم میشود. در این راستا، تاقدیسهای تشکیل شده در سوی پسبوم بهصورت بالاآمدگی، گسلش و چرخش یالها به این فرایند پاسخ میدهند. در ادامه با افزایش کوتاهشدگی، ساختار تاقدیسی بزرگمقیاس پس از رسوبات همزمان با زمینساخت به سوی پیشبوم شکل میگیرند. بر پایه مدلسازی تجربی وجود رسوبات آواری سازندهای آغاجاری و بختیاری در فروبار دزفول سبب تمرکز دگرریختی بهصورت یالهای پرشیب تا برگشته و گسلهای راندگی در بخشهای جنوبی پهنههای ایذه و لرستان شده است. همچنین حجم زیاد این رسوبات در بخش میانی فروبار دزفول اجازه شکلگیری تاقدیسهای بزرگ مقیاس را در این بخش از فروبار نداده و سبب تشکیل تاقدیسهای فروبار دزفول در دو بخش شمالی و جنوبی شده است.
مقاله پژوهشی
محمد ابراهیمی؛ حسین کوهستانی؛ میرعلیاصغر مختاری؛ مریم فیضی
چکیده
منطقه آقکند در فاصله 48 کیلومتری شمال زنجان جای دارد و بخشی از زیرپهنه طارم در پهنه ساختاری البرز- آذربایجان به شمار میرود. سنگهای اسیدی رخنمون یافته در این منطقه شامل گدازههای ریولیتی- ریوداسیتی، پرلیت، پیچستون و ایگنیمبریت به سن الیگوسن هستند. ریولیتها و ریوداسیتها به شکلهای گنبد و روانههای گدازه رخنمون دارند. پرلیتها ...
بیشتر
منطقه آقکند در فاصله 48 کیلومتری شمال زنجان جای دارد و بخشی از زیرپهنه طارم در پهنه ساختاری البرز- آذربایجان به شمار میرود. سنگهای اسیدی رخنمون یافته در این منطقه شامل گدازههای ریولیتی- ریوداسیتی، پرلیت، پیچستون و ایگنیمبریت به سن الیگوسن هستند. ریولیتها و ریوداسیتها به شکلهای گنبد و روانههای گدازه رخنمون دارند. پرلیتها در بخشهای پایینی گنبدهای ریولیتی- ریوداسیتی قرار گرفتهاند. بررسیهای ژئوشیمیایی بیانگر ماهیت کالکآلکالن و ویژگی کمان ماگمایی برای این سنگهاست. الگوی عناصر کمیاب خاکی این سنگها نشاندهنده غنیشدگی آنها در LREE با نسبت بالای LREE/HREE و بیهنجاری منفی مشخص Eu است. بیهنجاریهای مثبت عناصر Pb، Rb و Th در نمودارهای عنکبوتی بیانگر دخالت پوسته قارهای در تکوین و تحول ماگمای مادر سنگهای اسیدی این منطقه است. در نمودارهای تمایز محیط زمینساختی، سنگهای اسیدی منطقه آقکند در موقعیت پس از کوهزایی قرار میگیرند. مجموعه شواهد سنگنگاری، سنگشناسی و ژئوشیمی بیانگر این است که در مراحل پایانی پس از برخورد قارهای، سنگکره زیرقارهای ستبر شده البرز، از قاعده پوسته جدا و توسط گوشته داغ سستکرهای جایگزین شده است. بالاآمدگی گوشته داغ سستکرهای سسب ذوب بخشی سنگکره زیرقارهای شده و سنگهای بازالتی الیگوسن منطقه مورد مطالعه را به وجود آورده است. جایگیری ماگمای بازالتی یاد شده در ترازهای بالای پوسته قارهای، موجب ذوب بخشی پوسته شده و ماگماهای اسیدی را تولید کرده است. در اثر سرد شدن سریع گدازههای اسیدی، سنگهای شیشهای مانند ابسیدین تشکیل شدهاند که در مجاورت با آبهای جوی و گرم به پرلیت تبدیل شدهاند.
مقاله پژوهشی
الناز خزائی؛ محمدحسین محمودی قرائی؛ اسداله محبوبی؛ جعفر طاهری
چکیده
برش مورد مطالعه در جنوب باختر کاشمر در بلوک طبس و پهنه ساختاری- رسوبی ایران مرکزی قرار دارد. بر پایه مشاهدات صحرایی و مطالعات رسوبشناسی و سنگنگاری دو مجموعه رخساره سیلیسی- آواری و کربناته در برش مورد مطالعه تشخیص داده شد. بر پایه بررسی متغیرهای قابل تشخیص در صحرا همچون ترکیب سنگی، فرم هندسی، ساختهای رسوبی، سطوح لایهبندی و مرز ...
بیشتر
برش مورد مطالعه در جنوب باختر کاشمر در بلوک طبس و پهنه ساختاری- رسوبی ایران مرکزی قرار دارد. بر پایه مشاهدات صحرایی و مطالعات رسوبشناسی و سنگنگاری دو مجموعه رخساره سیلیسی- آواری و کربناته در برش مورد مطالعه تشخیص داده شد. بر پایه بررسی متغیرهای قابل تشخیص در صحرا همچون ترکیب سنگی، فرم هندسی، ساختهای رسوبی، سطوح لایهبندی و مرز میان لایهها، 3 لیتوفاسیس شامل کنگلومرایی (Gcm, Gp)، ماسهسنگی (St, Sr, Sh, Sl و Sm) و گلی (Fl) و بر پایه مطالعات سنگنگاری 4 پتروفاسیس شامل ارتوکنگلومرای پلی میکتیک 1 و 2، آرکوزیکوک و سابآرکوز و 4 مجموعه ریزرخساره متشکل از ریزرخسارههای محیط دریای باز، سد، لاگون و کشندی شناسایی شده است. رسوبات سیلیسی آواری بخش بالایی سازند شیرگشت بر پایه وجود چرخههای ریزشونده بوما، قاعده فرسایشی و ترکیب گریوکی در یک محیط توربیدیتی بر جای گذاشته شده است. سنگهای کربناته بخش زیرین سازند نیور نیز بر پایه شواهدی مانند چینهبندی مورب پشتهای، چرخههای ریزشونده با رخسارههای پرفسیل در قاعده در یک رمپ کمژرفا و تحت تأثیر شرایط توفانی تهنشست کرده است. تغییر شرایط رسوبگذاری در گذر از رسوبات اردوویسین بالایی (سازند شیرگشت) به سیلورین زیرین (سازند نیور) میتواند ناشی از تأثیر زمینساخت منطقه، گسترش یخچالها و سپس ذوب آنها و نیز تغییرات آبوهوای دیرینه (در ارتباط با گسترش امواج توفانی) انجام شده باشد.
مقاله پژوهشی
محمد مدادی؛ حسین مصدق؛ سیدمحسن آل علی؛ محمودرضا مجیدیفرد
چکیده
به منظور بررسی برخی از شاخصهای تنوع زیستی روزنبران کوچک پرمین بر پایه چینهنگاری زیستی و سنگی، برش پرمین در آبگرم قزوین انتخاب و مطالعه شد. توالی پرمین در این برش شامل سازندهای درود، روته و سنگهای معادل با سازند نسن، 5/206 متر ستبرا دارد. سن سازند روته بر پایه روزنبران کوچک، یاختاشین تا میدین و سن سنگهای معادل با سازند ...
بیشتر
به منظور بررسی برخی از شاخصهای تنوع زیستی روزنبران کوچک پرمین بر پایه چینهنگاری زیستی و سنگی، برش پرمین در آبگرم قزوین انتخاب و مطالعه شد. توالی پرمین در این برش شامل سازندهای درود، روته و سنگهای معادل با سازند نسن، 5/206 متر ستبرا دارد. سن سازند روته بر پایه روزنبران کوچک، یاختاشین تا میدین و سن سنگهای معادل با سازند نسن جلفین تا دوراشامین پیشین تعیین شد. سپس اینتروالهای زمانی در حد اشکوب (یاختاشین تا جلفین) با استفاده از زیستزونهای مهم معرفی شده توسط پژوهشگران مختلف بهویژه در حوضه تتیس تفکیک و شاخصهای تنوع شامل تنوع مطلق، تنوع پایا، نرخ انقراض ونرخ نسلزایی با روش معرفی شده Foote (2000) در هر اشکوب محاسبه و سپس تحلیل شد. نتایج نشان از کاهش شدید نرخ نسلزایی از یاختاشین تا مورگابین وافزایش شدید نرخ انقراض در میدین دارد که قابل تطابق با انقراض مهم انتهای گودالوپین است.
مقاله پژوهشی
هاله قربانی؛ محسن مؤذن؛ عادل ساکی
چکیده
هورنفلسهای کالک- سیلیکات همدان حاصل گرمای باتولیت الوند روی سنگهای آهکی بوده است. مجموعه کانیهای دگرگونی در این سنگها عبارت است از وزوویانیت + گارنت + کلینوپیروکسن + ترمولیت/ اکتینولیت + کوارتز + کلسیت ± اپیدوت. سنگهای مورد مطالعه طی دو مرحله دگرگونی پیشرونده و پسرونده تشکیل شدهاند. ترکیب شیمیایی کانیهای کلینوپیروکسن ...
بیشتر
هورنفلسهای کالک- سیلیکات همدان حاصل گرمای باتولیت الوند روی سنگهای آهکی بوده است. مجموعه کانیهای دگرگونی در این سنگها عبارت است از وزوویانیت + گارنت + کلینوپیروکسن + ترمولیت/ اکتینولیت + کوارتز + کلسیت ± اپیدوت. سنگهای مورد مطالعه طی دو مرحله دگرگونی پیشرونده و پسرونده تشکیل شدهاند. ترکیب شیمیایی کانیهای کلینوپیروکسن و گارنت در هورنفلسهای کالک- سیلیکات مورد مطالعه با استفاده از تجزیه EPMA نشان میدهد که این کانیها بیشتر از نوع دیوپسید و گروسولار هستند. دماسنجی بر پایه ترکیب شیمیایی کانیهای دیوپسید و گارنت همزیست با ترمولیت/ اکتینولیت، کوارتز و... دمای تشکیل حدود 550 درجه سانتیگراد را نشان میدهد. فشار دگرگونی در حدود 5/3 کیلوبار به دست آمد. ترکیب سیال برای این سنگها XCO2 را در حدود 2/0 به دست میدهد که مشخص میکند در طول واکنشهای دگرگونی پیشرونده تشکیلدهنده این سنگها، کانیهای کربناتی واکنش دادهاند و مقدار آنها کاهش یافته است.
مقاله پژوهشی
رضا کهنسال؛ منصور قربانی؛ سیدمحمد پورمعافی؛ مرتضی خلعتبری جعفری؛ جعفر عمرانی
چکیده
گدازههای بالشی افیولیتی فرومد در باختر سبزوار و حاشیه شمالی خرد قاره ایران مرکزی رخنمون دارند. این گدازهها دربردارنده سنگآهکهای پلاژیک با ریزفسیلهای کرتاسه بالایی هستند و در دو گروه سنی تورونین پسین- سانتونین و کنیاسین- کامپانین پسین دستهبندی میشوند. گدازههای بالشی بازالتی به شکلهای لولهای و غدهای هستند و از بیرون ...
بیشتر
گدازههای بالشی افیولیتی فرومد در باختر سبزوار و حاشیه شمالی خرد قاره ایران مرکزی رخنمون دارند. این گدازهها دربردارنده سنگآهکهای پلاژیک با ریزفسیلهای کرتاسه بالایی هستند و در دو گروه سنی تورونین پسین- سانتونین و کنیاسین- کامپانین پسین دستهبندی میشوند. گدازههای بالشی بازالتی به شکلهای لولهای و غدهای هستند و از بیرون به درون هر بالش شامل بخشهای حاشیهای خارجی (ویتروفیری)، میانی (واریولیتی) و درونی (اینترگرانولار) است. هر بخش دارای بافت خاص خود و مجموعه کانیایی از الیوین ± پلاژیوکلاز ± کلینوپیروکسن است. تشکیل بلورهای اسکلتی بهویژه الیوین و به مقدار کمتر پلاژیوکلاز در بخش میانی، نشان از سرعت زیاد هستهبندی در این کانیها دارد. سرشت ماگمایی گدازههای تورونین پسین- سانتونین تولهایتی و گدازههای کنیاسین- کامپانین پسین تولهایتی- کالکآلکالن است. اگر چه غنیشدگی عناصر LILE، تهیشدگی نسبی از عناصر HFSE، غنیشدگی متفاوت عناصر LREE و روند تغییرات خطی عناصر HREE، نشان از شکلگیری گدازههای بالشی در محیط وابسته به کمان و از منشأ گوشتهای ناهمگن با درجات متفاوتی از ذوب بخشی دارد، اما کاهش نسبتهای Th/Yb، La/Nb، Ce/Nb و Ce/Th نشانگر گرایش آنها به محیطهای حدواسط میان IAB و MORB است. بر خلاف گدازههای تورونین پسین- سانتونین، افزایش نسبتهایLa/Yb و Nb/Yb در گدازههای کنیاسین- کامپانین پسین نشانگر باروری گوشته و کاهش نسبت Nb/Ta و افزایش نسبی Th بیانگر دخالت مذاب حاصل از ذوب بخشی صفحه فرورونده در زایش این گدازههاست. ژرفای به دست آمده برای محل ذوب سنگ منشأ گدازههای بالشی منطقه میان 40 تا 70 کیلومتر برآورد میشود که بیانگر ذوب بخشی در محدوده پهنه لرزولیت اسپینلدار است. به نظر میرسد تشکیل گدازههای بالشی افیولیتی فرومد در یک حوضه حاشیهای متمایل به پشت کمان مربوط به پهنه فرافرورانشی رخ داده است.
مقاله پژوهشی
صحرا جلالت وکیلکندی؛ مجید شاهپسندزاده2؛ حمید احمدی پور؛ مهدی هنرمند
چکیده
مجموعه اولترامافیک- مافیک دهشیخ در کمربند آمیزههای افیولیتی اسفندقه در استان کرمان قرار گرفته است. هارزبورژیت، لرزولیت، دونیت، کرومیتیت، پیروکسنیت و گابروهای لایهای، واحدهای سنگی مجموعه دهشیخ را تشکیل میدهند. این مجموعه به علت داشتن کانسارهای کرومیت اهمیت فراوانی دارد. مجموعه دهشیخ بخشی از سنگکره اقیانوسی نوتتیس را ...
بیشتر
مجموعه اولترامافیک- مافیک دهشیخ در کمربند آمیزههای افیولیتی اسفندقه در استان کرمان قرار گرفته است. هارزبورژیت، لرزولیت، دونیت، کرومیتیت، پیروکسنیت و گابروهای لایهای، واحدهای سنگی مجموعه دهشیخ را تشکیل میدهند. این مجموعه به علت داشتن کانسارهای کرومیت اهمیت فراوانی دارد. مجموعه دهشیخ بخشی از سنگکره اقیانوسی نوتتیس را تشکیل میدهد که طی بالاآمدگی از گوشته بالایی و جایگزینی در سطوح بالایی پوسته قارهای سنندج- سیرجان، دچار دگرشکلی شده است. تحلیل ریزساختاری، سه سازوکار دگرشکلی نوردپذیر درون بلوری، انتقال توده پراکنده و کاتاکلاستیک را در این مجموعه نشان میدهد. ریزساختارهای ماکل دگرشکلی، خاموشی موجی، نوار شکنجی، تیغههای جدایشی، بازبلورش دینامیکی، ریزبودیناژها، ریزشکستگیهای کشش- جدایش، کشیدگی و طویلشدگی بلورها، خطواره کانیایی و رخ نوار برشی، سازوکار دگرشکلی نوردپذیر درون بلوری را تشکیل میدهند. سازوکار دگرشکلی انتقال توده پراکنده با تشکیل ریزساختارهای تماسهای دانهای فرورفته، لبه صاف شده و نفوذی به درون و رگچهها همراه بوده است. سازوکار دگرشکلی پایانی کاتاکلاستیک با ریزساختارهای ریزشکستگی و ریزگسل گزارش میشود. افزون بر این، مطالعات میکروسکوپی نسلهای مختلفی از زایش کانیهای الیوین، پیروکسن و اسپینل را تحت شرایط گوشته بالایی تا پوستهای نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
جواد اسدی فلاح؛ مهدی زارع؛ محمدرضا قیطانچی
چکیده
یکی از متغیرهای مهم در بررسی اثرات ساختگاهی، تعیین بسامد طبیعی نوسان خاک است. در مطالعه حاضر برای تعیین این متغیراز اندازهگیریهای مایکروترمور به عنوان روشی سریع، ساده و ارزان استفاده شده است. بدین منظور در 74 نقطه از شهر شیراز اندازهگیریهای مایکروترمور به روش تکایستگاهی با طول زمان 5 تا 10 دقیقه انجام پذیرفت. در ادامه برای تعیین ...
بیشتر
یکی از متغیرهای مهم در بررسی اثرات ساختگاهی، تعیین بسامد طبیعی نوسان خاک است. در مطالعه حاضر برای تعیین این متغیراز اندازهگیریهای مایکروترمور به عنوان روشی سریع، ساده و ارزان استفاده شده است. بدین منظور در 74 نقطه از شهر شیراز اندازهگیریهای مایکروترمور به روش تکایستگاهی با طول زمان 5 تا 10 دقیقه انجام پذیرفت. در ادامه برای تعیین بسامد طبیعی نوسان خاک از روش نسبت طیفی مؤلفه افقی به قائم (H/V) و یا همان روش ناکامورا استفاده شد. برای به دست آوردن طیفهای مورد نظر نیز از روش طیف فوریه و طیف توان استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که مقادیر بسامد طبیعی خاک در نقاط مختلف شهر دارای مقادیری در بازه 5/0 تا 6 هرتز است؛ بهطوری که در مناطق خاوری و شمال شهر که رسوبات آبرفتی با ستبرای بسیار کم دارند، این مقدار بسامد افزایش یافته است. همچنین با توجه به نتایج مطالعات، ضریب بزرگنمایی آبرفت دارای مقادیری در بازه 3/1 تا 5 است. همچنین به منظور بررسی وابستگی زمانی دوره تشدید، پس از گذشت 8 سال از برداشت دادههای اولیه، در 5 ایستگاه دوباره برداشت داده صورت گرفت. نتایج حاصل از این برداشتها بیانگر تطابق قابل قبول نسبتهای طیفی حاصل از برداشت دادهها در دو بازه زمانی مختلف و برای 5 ایستگاه مورد بررسی بوده است.
مقاله پژوهشی
علی عابدینی
چکیده
منطقه بصیرآباد (شمال خاور اهر، استان آذربایجان شرقی) بخشی از پهنه ماگمایی سنوزوییک اهر- ارسباران در شمال باختر ایران است. نفوذ سنگهای آذرین گرانیتی و گرانودیوریتی به سن الیگوسن به درون سنگهای آتشفشانی ائوسن (آندزیت، تراکیآندزیت، آندزی- بازالت و بازالت) سبب رخداد کانیسازی فلزی به همراه گسترش پهنههای دگرسانی گستردهای ...
بیشتر
منطقه بصیرآباد (شمال خاور اهر، استان آذربایجان شرقی) بخشی از پهنه ماگمایی سنوزوییک اهر- ارسباران در شمال باختر ایران است. نفوذ سنگهای آذرین گرانیتی و گرانودیوریتی به سن الیگوسن به درون سنگهای آتشفشانی ائوسن (آندزیت، تراکیآندزیت، آندزی- بازالت و بازالت) سبب رخداد کانیسازی فلزی به همراه گسترش پهنههای دگرسانی گستردهای در این منطقه شده است. بررسیهای کانیشناسی نشان میدهند که این پهنهها شامل دگرسانیهای سیلیسی (کوارتز)، آرژیلیک حد واسط و پیشرفته (کائولینیت، اسمکتیت، کوارتز و آلونیت)، و پروپیلیتیک (کلریت، اپیدوت، آلبیت وکلسیت) هستند. کانسنگهای درونزاد در رگهها و رگچههای پهنه دگرسانی سیلیسی شامل پیریت، کالکوپیریت و گالن هستند که توسط کوولیت، کانیهای کربناتی مس (مالاکیت و آزوریت) و اکسیدها و هیدرواکسیدهای آهن (گوتیت، لیمونیت و هماتیت) با منشأ برونزاد همراهی میشوند. الگوهای توزیع REEs بهنجار شده با کندریت تفریق و غنیشدگی LREEs نسبت به HREEs و رخداد بیهنجاریهای منفی متغیر Eu در همه پهنههای دگرسانی را نمایش میدهند. محاسبات تعادل جرم عناصر با استفاده از روش ایزوکون نشان میدهند که پهنههای دگرسانی سیلیسی و آرژیلیک حد واسط در طی توسعه و تکوین خود به ترتیب دچار تهیشدگی و غنیشدگی REEs شدهاند. افزون بر این، گسترش پهنههای دگرسانی آرژیلیک پیشرفته و پروپیلیتیک با غنیشدگی LREEs و تهیشدگی انتخابی HREEs همراه بوده است. بررسیهای بیشتر آشکار میکنند که رخداد بیهنجاری منفی Eu (20/0- 23/0) در پهنه دگرسانی سیلیسی با فراوانی یونهای کلریدی، افزایش فوگاسیته اکسیژنسامانه گرمابی و طبیعت به شدت اسیدی سیال در ارتباط است. نتایج به دست آمده از مطالعات زمینشیمیایی (محاسبات تعادل جرم، تغییرات در مقادیر بیهنجاریهای Eu و Ce و نسبتهای عناصر خاکی کمیاب) پیشنهاد میکنند که تغییرات pH و دما، فوگاسیته اکسیژن، اختلاف در فراوانی و نوع یونهای کمپلکسساز در محلول، نسبت آب به سنگ و حضور کانیهایی مانند کائولینیت، گوتیت، اسمکتیت، هماتیت و آلونیت نقش مهمی در تفریق، تحرک، و توزیع لانتانیدها در سامانه دگرسانی مورد مطالعه داشتهاند.
مقاله پژوهشی
رضوانه جمالی آشتیانی؛ جمشید حسن زاده؛ محمد رهگشای؛ آرش شریفی
چکیده
پهنه سنندج- سیرجان با روند شمال باختر- جنوب خاور، کمربندی کوهزایی در مجاورت بلافصل و شمال زمیندرز زاگرس یعنی مکان پیشین اقیانوس نوتتیس جای دارد. این پهنه شامل پیسنگ پانآفریکن شبیه سرزمینهای مختلف ایران مرکزی است. پیسنگ بلورین بهصورت ناهمشیب زیر رسوبات سکوی پالئوزوییک- تریاس قرار دارد که خود بهصورت دگرشیب بهوسیله چینههای ...
بیشتر
پهنه سنندج- سیرجان با روند شمال باختر- جنوب خاور، کمربندی کوهزایی در مجاورت بلافصل و شمال زمیندرز زاگرس یعنی مکان پیشین اقیانوس نوتتیس جای دارد. این پهنه شامل پیسنگ پانآفریکن شبیه سرزمینهای مختلف ایران مرکزی است. پیسنگ بلورین بهصورت ناهمشیب زیر رسوبات سکوی پالئوزوییک- تریاس قرار دارد که خود بهصورت دگرشیب بهوسیله چینههای رسوبی و آتشفشانی کمان ماگمایی ژوراسیک پوشانده شدهاند. کربناتهای کرتاسه با دگرشیبی زاویهدار ناحیهای روی سنگهای کهنتر قرار میگیرند. مجموعه دگرگونی فشار بالای زایندهرود شامل کوارتزشیستها، آمفیبولیتها، گنیسها و اکلوژیتها در مسیر زایندهرود رخنمون دارند و بهصورت ناهمشیب در زیر کربناتهای فسیلدار پرمین قرار میگیرند که نشاندهنده سن پیش از پرمین است. در مطالعه حاضر دادههای جدیدی شامل ترکیبات عناصر اصلی و کمیاب سنگ کل و دادههای ایزوتوپی برای متابازیتهای انتخاب شده ارائه شده است. فراوانی عناصر با میدان الکترواستاتیکی قوی و نسبتهای ایزوتوپی رادیوژنیک Sr-Nd-Hf، نشاندهنده ترکیب تولهایتی با تمایل به سوی بازالتهای درون صفحهای هستند و نه بازالتهای پشته میان اقیانوسی. در این مطالعه همچنین تعیین سن به روش اورانیم- سرب روی زیرکن در ارتوگنیس نفوذ یافته در مجموعه شیست- متابازیت انجام شده و سن 3/5 ± 568 میلیون سال را بهدست داده است که سن نئوپروتروزوییک پسین را برای پروتولیت گرانیتی تأیید میکند. این مقاله سنهای Ar-Ar ژوراسیک در مطالعات پیشین را روی میکای سفید از اکلوژیتها و گنیسها مورد بحث قرار داده و آنها را به تبلور دگرگونی مرتبط با فعالیت نفوذی ناحیهای نسبت داده است. مقایسه با مجموعه گنیسی- اکلوژیتی ماسیف مندرس در ترکیه که بسیار مفصلتر مورد مطالعه قرار گرفته است، شباهتهای سنی و ژئوشیمیایی قابل ملاحظهای را با مجموعه حاضر نشان میدهند. در این مقاله به گسترش ناحیهای این مجموعه سنگی از زایندهرود تا خوی و فراتر از آن تا ماسیف مندرس اشاره و رابطه آنها با فرایند زمینساختی یکپارچگی پایانی گندوانا در نزدیکی آغاز دوره کامبرین بحث شده است.
مقاله پژوهشی
حبیبه عطاپور
چکیده
رسوبات بادی کواترنر در بخش جنوبی و دامنههای ارتفاعات شمالی و خاوری شهر کرمان گسترش دارند. مهمترین ساختار رسوبات، لایهبندی متقاطع و ریپلمارک است. قطر رسوبات بادی از 06/0 تا 2 میلیمتر متغیر است و میانلایههایی از رسوبات رودخانهای (آبرفتی) درشتدانه (گراول) در میان آنها دیده میشود. سنگشناسی و کانیشناسی رسوبات بادی نشانگر ...
بیشتر
رسوبات بادی کواترنر در بخش جنوبی و دامنههای ارتفاعات شمالی و خاوری شهر کرمان گسترش دارند. مهمترین ساختار رسوبات، لایهبندی متقاطع و ریپلمارک است. قطر رسوبات بادی از 06/0 تا 2 میلیمتر متغیر است و میانلایههایی از رسوبات رودخانهای (آبرفتی) درشتدانه (گراول) در میان آنها دیده میشود. سنگشناسی و کانیشناسی رسوبات بادی نشانگر حضور قطعات سنگی (30 درصد سنگهای رسوبی کربناتی، 25 درصد آذرین و 5 درصد دگرگونی) و کانیهای سیلیکاتی (15 درصد) و غیرسیلیکاتی (25 درصد) است. کانیهای رسوبات شامل کلسیت (10 درصد)، کوارتز و چرت (12 درصد)، فلدسپارهای قلیایی و پلاژیوکلاز (5 درصد)، اکسیدهای آهن (5 درصد)، کلینوپیروکسن (2 درصد) و آمفیبول (1 درصد) و ژیپس (5 درصد) است. محاسبه کانیهای نورماتیو در رسوبات بادی 30 درصد کلسیت، 4/15 درصد کوارتز، 5/12 درصد ارتوز، 10 درصد آلبیت، 5/2 درصد آنورتیت، 2 درصد دیوپسید، 1 درصد انستاتیت، 6/4 درصد کانیهای رسی، 37/0 درصد آپاتیت، 3 درصد ژیپس، 3 درصد هماتیت، 45/0 درصد بروکیت، 10 درصد دولومیت را نشان میدهد. تجزیه شیمیایی 22 نمونه از رسوبات بادی با روش XRF و ICP-OES، نشاندهنده فراوانی اکسید کلسیم و کمبود سیلیس نسبت به رسوبات بادی مناطق دیگر دنیاست و روند یکسانی نسبت به رسوبات بادی عراق، عربستان، مکزیک و نامیبیا نشان میدهد. نمودارهایK2O/Al2O3 در برابر Na2O/Al2O3 و تغییرات نسبتSiO2/Al2O3 در برابر Fe2O3/K2O و Na2O/K2O بیانگر منشأ ماسههای بادی از سنگهای آذرین، رسوبی کربناتی و دگرگونی است.
مقاله پژوهشی
رضا فرخنژاد؛ بیژن اسفندیاری؛ احمد معتمد
چکیده
در این مقاله واحد سنگچینهای سازند فجن به سن پالئوسن در شمال باختر شاهرود (البرز خاوری) مورد مطالعه قرار گرفته است. ترکیب سنگی اصلی سازند مزبور در مقطع مطالعه شده کنگلومرا و ماسهسنگ و ستبرای آن برابر با 5/172 متر است که با همبری از نوع ناپیوستگی فرسایشی موازی، لایههای آهکی کرتاسه پایانی را میپوشاند و همبری بالایی آن با سنگآهک ...
بیشتر
در این مقاله واحد سنگچینهای سازند فجن به سن پالئوسن در شمال باختر شاهرود (البرز خاوری) مورد مطالعه قرار گرفته است. ترکیب سنگی اصلی سازند مزبور در مقطع مطالعه شده کنگلومرا و ماسهسنگ و ستبرای آن برابر با 5/172 متر است که با همبری از نوع ناپیوستگی فرسایشی موازی، لایههای آهکی کرتاسه پایانی را میپوشاند و همبری بالایی آن با سنگآهک زیارت به سن ائوسن تدریجی است. بخش گسترده سازند فجن در مقطع مورد مطالعه را ارتوکنگلومرای پلیمیکتیک و پلیمودال با دانههای گرد شده تا نیمهگرد شده تشکیل میدهد. جنس این دانههای آواری که بهطور کلی کروی تا بیضوی شکل هستند، سنگآهک، ماسهسنگ و چرت است. سنگرخسارههای کنگلومرایی پالئوسن با دو رخساره گراولی دانهپشتیبان (با گستردگی دانهای بیشتر) به اشکال تودهای (Gcm) و همراه با لایهبندی افقی (Gh) مشخص میشوند که در سامانه رودخانهای بریده بریده تشکیل شدهاند. این موضوع با وجود شواهدی مانند فراوانی و بافت متراکم گراولها، فابریک ایمبریکاسیون که نشان از جریان دیرینه یکسویه دارد، نبود فسیل به دلیل ماهیت اکسیدکنندگی محیط رسوبی، وجود عدسیهای ماسهسنگی دارای لایهبندی مورب ناوهای شکل (St) و گرد تا نیمه گرد بودن بیشتر گراولهای موجود که نشان از دور از منشأ بودن آنها دارد، تفسیر میشود. فراوانی بار بستر بیشتر در اندازه پبل تا کابل، وجود گراولهایی در حد بولدر، نبود رسوبات گلی دشت سیلابی و تداوم جانبی زیاد لایههای کنگلومرایی، دلایلی هستند که محیط رسوبی شناسایی شده را از نوع رودخانه مئاندری متمایز میکنند. لایههای ماسهسنگی مورد بررسی با رخسارههای دارای ریپلمارک (Sr) و لایهبندی مورب مسطح (Sp) تبیین شده، از نوع سابلیتارنایت و کوارتزآرنایت هستند و در سامانه دلتایی تحت نفوذ کشند نهشته شدهاند. معیارهای این تشخیص عبارتند از: وجود ساختار ریپلمارک تداخلی که نمایانگر تغییر در سوی جریان حامل ذرات آواری است، نیمهگرد شده تا گرد شده بودن دانههای ماسه که میتواند معرف جابهجایی مکرر دانهها پس از تهنشست در محیط رسوبی باشد، جورشدگی خوب، بلوغ بافتی بالا، ناچیز بودن مقدار ماتریکس که وجه تمایز دلتای مشخص شده از انواع دیگر دلتاهاست و لایهبندی مورب درهم که آشکارترین نشانه از وجود جریانهای رفت و برگشتی کشندی است.
مقاله پژوهشی
محمدرضا حسینزاده؛ سجاد مغفوری؛ مهسا قربانی؛ محسن مؤید
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمال باختر ایران و در پهنه فلززایی ارسباران جای دارد. مجموعه سنگهای موجود در منطقه سوناجیل شامل گدازههای آندزیتی ائوسن، میکرودیوریت پورفیری، توده گرانیتوییدی اینچه و تودههای آتشفشانی اکوزداغی به سن پلیوکواترنری است. میزبان اصلی کانیسازی مس و مولیبدن نوع پورفیری در منطقه سوناجیل توده میکرودیوریت است. ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمال باختر ایران و در پهنه فلززایی ارسباران جای دارد. مجموعه سنگهای موجود در منطقه سوناجیل شامل گدازههای آندزیتی ائوسن، میکرودیوریت پورفیری، توده گرانیتوییدی اینچه و تودههای آتشفشانی اکوزداغی به سن پلیوکواترنری است. میزبان اصلی کانیسازی مس و مولیبدن نوع پورفیری در منطقه سوناجیل توده میکرودیوریت است. بیشتر کانسارسازی بهصورت افشان و رگه- رگچهای است. رگه- رگچههای اصلی در منطقه سوناجیل بر پایه ساختار، بافت و کانیشناسی به شش گروه A، B، C، D، E و F تقسیم شدهاند که دارای مجموعهای از کانیهای سولفیدی (پیریت، کالکوپیریت، مولیبدنیت، بورنیت، تتراهدریت- تنانتیت و انارژیت)، اکسیدی و هیدروکسیدی (مگنتیت و اسپیکیولاریت) و کربناتی (مالاکیت و آزوریت) هستند. مطالعه میانبارهای سیال در کانسار سوناجیل نشاندهنده وجود انواع میانبارهای سیال تکفازی بخار، دوفازی مایع- بخار و چندفازی مایع- بخار- جامد از نوع اولیه در رگچههای کوارتز- سولفید است. دمای همگنشدگی برای سیالهای دوفازی میان 5/180 تا 565 درجه سانتیگراد و درجه شوری میان 7/0 تا 17/15 درصد وزنی نمک طعام است؛ دمای همگنشدگی برای میانبارهای سیال سهفازی که به فاز هالیت همگن میشوند میان 378 تا 565 درجه سانتیگراد و برای میانبارهای سیال سهفازی که به فاز بخار همگن میشوند میان 325 تا 485 درجه سانتیگراد است. همچنین میزان شوری این سیالها در بازه 3/35 تا 69 درصد وزنی نمک طعام است. همزیستی میانبارهای سیال تکفازی و دوفازی غنی از بخار در کنار میانبارهای سیال سهفازی و وجود دو جمعیت سیالهای با شوری بالا و شوری پایین نشاندهنده رخداد فرایند جوشش در کانسار سوناجیل است.
مقاله پژوهشی
محمدجعفر محمدزاده؛ مجید محبوبیاقدم؛ پریا محبی
چکیده
نهشته مس سولفید تودهای قزلداش خویدر شمال باختری ایران قرار دارد. این منطقه در بخشی از پهنه آمیزه رنگین و افیولیتی شمال باختر کشور موسوم به افیولیت ملانژ خوی- ماکو جای گرفته است. کانیسازی مس در بخشی از متاولکانیکهای بازالتی رخ داده و در نتیجه آن مناطق دگرسانی گستردهای همچون کلریتی- اپیدوتی به مقدار زیاد و کربناتی و ...
بیشتر
نهشته مس سولفید تودهای قزلداش خویدر شمال باختری ایران قرار دارد. این منطقه در بخشی از پهنه آمیزه رنگین و افیولیتی شمال باختر کشور موسوم به افیولیت ملانژ خوی- ماکو جای گرفته است. کانیسازی مس در بخشی از متاولکانیکهای بازالتی رخ داده و در نتیجه آن مناطق دگرسانی گستردهای همچون کلریتی- اپیدوتی به مقدار زیاد و کربناتی و سریسیتی به مقدار کم تشکیل شده است. هدف این مقاله شناسایی دگرسانیهای گرمابی بهویژه پهنه کلریتی مرتبط با نهشته سولفید تودهای از نوع قبرسی دارای کانیزایی مس و همچنین محاسبه و تعیین میزان غنیشدگی و تهیشدگی عناصر در طی دگرسانی است. بدین منظور باکس دگرسانی طراحی شد که سبب تأیید روند شماره 4 کلریت- کربنات در بیشتر نمونههای برداشت شده از منطقه و روند شماره 5، کربنات- سریسیت در شمار کمی از نمونهها شد. مطالعه مقاطع نازک نیز نتایج مشابهی نشان داد که تأییدی بر روش به کار گرفته شده است. سپس از روش مکلین برای بررسی و تحلیل تغییرات جرم ایجاد شده میان سنگ درونگیر و مناطق دگرسانی کلریتی و سریسیتی به عنوان یک ابزار مفید شناسایی مناطق کانهدار استفاده شد. نتایج بررسی روش مکلین روی دگرسانیهای کلریتی و سریسیتی نشان از غنیشدگی قوی عناصر آهن و منیزیم و تهیشدگی عناصر کلسیم، پتاسیم و سدیم در پهنه های دگرسانی کلریتی دارد که در نتیجه تجزیه فلدسپارهای سنگ منشأ در طول کلریتی شدن رخ داده است؛ عناصری همچون Cu، Co و V غنیشدگی وZn غنیشدگی متوسط پیدا کردهاند؛ در حالی که دگرسانی سریسیتی نیز غنیشدگی متوسطی از Fe وMg نشان میدهد. بنابراین تفکیک مناطق دگرسانی با نمودار باکسپلات و محاسبه تغییر جرم درپهنههای دگرسانی بااستفادهازروش مکلین امکان شناسایی مناطق کانهدار را در سولفید تودهای قزلداش خوی میسر ساخت. بر پایه این مطالعه، شاخصهای آشکار دگرسانی و شواهد ﮊئوشیمیایی، منطقه قزلداش نشان از کانیزایی مس تودهای نوع قبرسی همراه با غنیشدگی Cu-Zn و بیشتر تهیشدگی Ca وNa و در برخی موارد غنیشدگی بسیار جزیی K در پهنه سریسیتی دارد. بررسی کلی این کانسار نشان میدهد که خوشه ای بودن و در یک امتداد بودن نهشته نشاندهنده کنترل شدن به وسیله گسلهاست. وجود سنگهای آتشفشانی افیولیتی مافیک، افقهای اخرا و چرتهای بروندمی و همچنین افقهای پیریت ناحیهای از راهنماهای اکتشافی این نهشته به شمار میرود.
مقاله پژوهشی
سمیه ویسه؛ علی نیازی؛ جهانبخش قاسمی
چکیده
در این پژوهش پراکندگی و تأثیر عناصر در نمونههای خاکی منطقه بهاباد استان یزد بر پایه تجزیه عناصر مختلف توسط روشهای ICP-MS، ICP-OES و AF با روشهای مختلف ژئوکمومتریکس ارائه شده است. برای این منظور 156 نمونه خاکی در مناطق بهاباد، آسفیج، بنستان انتخاب، نمونهبرداری و پس از آمادهسازیهای لازم تجزیه شد. برای مطالعه پراکندگی نمونههای خاکی ...
بیشتر
در این پژوهش پراکندگی و تأثیر عناصر در نمونههای خاکی منطقه بهاباد استان یزد بر پایه تجزیه عناصر مختلف توسط روشهای ICP-MS، ICP-OES و AF با روشهای مختلف ژئوکمومتریکس ارائه شده است. برای این منظور 156 نمونه خاکی در مناطق بهاباد، آسفیج، بنستان انتخاب، نمونهبرداری و پس از آمادهسازیهای لازم تجزیه شد. برای مطالعه پراکندگی نمونههای خاکی در این منطقه و همچنین بررسی عناصر مؤثر در این پراکندگی نمونههای خاکی مطالعه در 3 بخش انجام شده است که شامل بررسی بر پایه مقادیر عناصر پایه (Zn, Cu, Sn, Ni, Co, W, Fe, Pb) و عناصر سنگین (Cd, Hg, As, Cr, B) و همچنین بر پایه اورانیم و توریم است. برای بررسی پراکندگی نمونههای خاکی از روشهای ژئوکمومتریکس که به عنوان کاربرد روشهای کامپیوتری، آماری، ریاضی و گرافیکی برای درک بهتر دادههای علوم زمین تعریف شده است، استفاده شد. به همین منظور از روش تجزیه گونههای اصلی (PCA) که یک روش فاکتور آنالیز است برای بررسی پراکندگی و تأثیر عناصر در این نمونهها استفاده شده است؛ گفتنی است که از مهمترین خروجیهای الگوریتم PCA، مقادیر Score، Loading نمودار Biplot است که با استفاده از این خروجیها میتوان تفسیرهای مناسبی در دادههای گردآوری شده داشت. همچنین از روش ردهبندی نزدیکترین همسایه (KNN) برای ردهبندی و به دست آوردن همبستگی میان عناصر موجود در این مطالعه استفاده شده است. از نتایج به دست آمده در این مطالعه میتوان در مباحثی همانند زمینشناسی پزشکی، زمینشناسی محیط زیست و اکتشافات مواد معدنی به منظور تفسیر بهتر ردهبندی عناصر، منشأیابی آلودگی یا معدنی، تشخیص نمونههای دورافتاده و یا بیهنجار استفاده کرد و قابل توجه است که برای اولین بار، ژئوکمومتریکس در این پژوهش معرفی شده است.
مقاله پژوهشی
معصومه قرایلو؛ علی یساقی؛ جواد باقری
چکیده
تاقدیس گرمسار با روند NW-SE در شمال باختر شهرستان گرمسار در منطقه ابردژ در 110 کیلومتری استان تهران جای دارد. هدف این مقاله بررسی سبک چینخوردگی تاقدیس گرمسار و ارتباط آن با گسل راندگی کویر و تأثیر وارونشدگی رژیم زمینساختی در تغییر ساختارهای محدوده مورد مطالعه بوده است و همچنین در راستای این مطالعه، تعیین تقدم و تأخر ساختها و چگونگی ...
بیشتر
تاقدیس گرمسار با روند NW-SE در شمال باختر شهرستان گرمسار در منطقه ابردژ در 110 کیلومتری استان تهران جای دارد. هدف این مقاله بررسی سبک چینخوردگی تاقدیس گرمسار و ارتباط آن با گسل راندگی کویر و تأثیر وارونشدگی رژیم زمینساختی در تغییر ساختارهای محدوده مورد مطالعه بوده است و همچنین در راستای این مطالعه، تعیین تقدم و تأخر ساختها و چگونگی تشکیل آنها بر پایه برداشت میدانی و تفسیر دادههای زیرسطحی صورت گرفته است. با توجه به وجود گسل راندگی در پهلوی جنوبی این تاقدیس میتوان گفت یک چین مرتبط با گسل است که مجموعه ویژگیهای آن سبک چینهای جدایشی گسلیده را برای تاقدیس گرمسار مشهود میسازد. وجود افق شکلپذیر تبخیریهای سازند سرخ زیرین در سبک چینخوردگی تاقدیس گرمسار مؤثر بوده که این تأثیر در خطوط لرزهای مشهود است. گسلهای امتدادلغزی بهصورت فرعی محور این تاقدیس را تحت تأثیر قرار دادهاند که از جوانترین ساختارهای منطقه به شمار میروند. افزایش چینخوردگی طی رژیم فشارشی در این ناحیه سبب ایجاد این دسته از گسلها در محل محور تاقدیس گرمسار شده است.
مقاله پژوهشی
نسیم موسوی؛ انوشیروان لطفعلی کنی؛ عبدالمجید موسوینیا
چکیده
در این مطالعه رسوبات مرز سازندهای آیتامیر و آبدراز در برش امیرآباد در خاور منطقه کپهداغ بررسی شدند. بر پایه نانوفسیلهای آهکی برای این محدوده، بر پایه زیستزونبندی NC، سن آلبین پسین تا تورونین پسین تعیین شده است. شواهد بسیاری مانند تغییرات پالئواکولوژیکی و تغییر در میزان تدفین کربن آلی، ثبت رخداد غیر هوازی اقیانوسی مرز سنومانین- ...
بیشتر
در این مطالعه رسوبات مرز سازندهای آیتامیر و آبدراز در برش امیرآباد در خاور منطقه کپهداغ بررسی شدند. بر پایه نانوفسیلهای آهکی برای این محدوده، بر پایه زیستزونبندی NC، سن آلبین پسین تا تورونین پسین تعیین شده است. شواهد بسیاری مانند تغییرات پالئواکولوژیکی و تغییر در میزان تدفین کربن آلی، ثبت رخداد غیر هوازی اقیانوسی مرز سنومانین- تورونین (OAE2) را در رسوبات مربوط به این بخش تأیید میکند. رخدادهای غیرهوازی بیشتر در اثر افزایش حاصلخیزی و تولید رخ میدهند که این شرایط بیشتر با افزایش تدفین کربن آلی در رسوبات همراه است. مطالعات پالئواکولوژیکی در طول توالی امیرآباد، شامل کاهش فراوانی جنسهای Broinsonia و Biscutum در رسوبات مربوط به ابتدای سنومانین پسین و افزایش جنس Watznaueria در این محدوده زمانی است که شرایط محیطی الیگوتروف را پیشنهاد میکند. در بخش انتهایی سنومانین پسین و مرز سنومانین- تورونین با افزایش فراوانی نسبی گونههای شاخص آبهای سطحی مغذی مانند جنس Biscutum و افزایش شاخص حاصلخیزی (Biscutum+Zeugrhabdotus)/Watznaueria حاکمیت شرایط محیطی یوتروف را محتمل میکند. حضور نداشتن جنس Nannoconus که در شرایط غیرهوازی غایب است نیز میتواند از نشانههای محیطی ثبت OAE2 باشد. با درنظر گرفتن میزان کربن آلی کل موجود در رسوبات که در محدوده تعیین شده روند افزایشی دارد و نشانههای پالئواکولوژیکی یاد شده، ثبت رخداد غیرهوازی اقیانوسی سنومانین پسین در رسوبات برش امیرآباد در خاور منطقه کپهداغ قطعی به نظر میرسد. این رخداد جهانی اگر چه در مناطق مختلفی در شیلهای سیاه اقیانوسی گزارش شده؛ ولی در مقاطع بسیاری، بهویژه در خاور حوضه تتیس، در رسوبات مربوط به آبهای کمژرفا نیز به ثبت رسیده است. توالی رسوبات شیلی- مارنی منطقه کپهداغ را میتوان در ادامه روند جهانی آن و به عنوان خاوریترین منطقه از حوضه تتیس نام برد که شرایط غیر هوازی اقیانوسی سنومانین پسین OAE2 در حوضهای به نسبت کمژرفا رخ داده است.
مقاله پژوهشی
سیروس عباسی؛ بهاءالدین حمدی؛ محمودرضا مجیدیفرد
چکیده
نمونه برداری از نهشتههای دونین، در دو برش جداگانه با موقعیتهای مختلف انجام گردید: 1ـ برش ایلانقره، در روستای ایلانقره، 40 کیلومتری شمالشرق ماکو قرار دارد. 2ـ برش پیراسحاق به گونه برش مرکب در جنوب جلفا (غرب روستاهای پیراسحاق و چایکسن) جای گرفته است. از آنجائیکه کارهای کمتری در مورد ماهیهای دونین در سازند ایلانقره انجام شده است، ...
بیشتر
نمونه برداری از نهشتههای دونین، در دو برش جداگانه با موقعیتهای مختلف انجام گردید: 1ـ برش ایلانقره، در روستای ایلانقره، 40 کیلومتری شمالشرق ماکو قرار دارد. 2ـ برش پیراسحاق به گونه برش مرکب در جنوب جلفا (غرب روستاهای پیراسحاق و چایکسن) جای گرفته است. از آنجائیکه کارهای کمتری در مورد ماهیهای دونین در سازند ایلانقره انجام شده است، در این پژوهش بقایای ریز (دندانها، پولکها و قطعات استخوانی) از کوسهماهیان (Chondrichtian)، ماهیان استخوانی (Acantodian) و غیره در رخنمونهای دونین واقع در شمالغرب ایران مورد شناسائی قرارگرفتند. جنس و گونههای شاخص جمعآوری شده در برشهای یاد شده عبارتند از: Siberiodus mirabilis, Phoebodus gothicus, Phoebodus turnerae, , Body scale of Holonema sp., Sarcopterygian scale, Ischnacanthid jaw, Cheiracanthus sp., Ertychius intermedius Cladodus wildungensis, Protacrodus sp., این بقایای ریز از نظر زیست چینهای و جغرافیای دیرینه، میتوانند با نمونههای پیدا شده از ایران و کشورهای همجوار و سایر نقاط دنیا مقایسه شوند و مرز گسترش دریای دونین را در حاشیه شمالی گندوانا تعیین کنند.