سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522فهرست مطالبفهرست مطالب1142374FAJournal Article20150621فهرست مطالبفهرست مطالبhttp://www.gsjournal.ir/article_42374_20f141939b8ceff875310bbd0f58fc55.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522داورانداوران2242375FAJournal Article20150621داورانداورانhttp://www.gsjournal.ir/article_42375_6d3ec0c547b603acdad18395353f4b49.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522سخن سردبیرسخن سردبیر3342376FAJournal Article20150621سخن سردبیرسخن سردبیرhttp://www.gsjournal.ir/article_42376_22885351db75f7ff6a7f54677d2db669.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Petrogenesis and U-Pb SHRIMP Dating of Taroum Plutonsپتروژنز و سنسنجی (U-Pb (SHRIMP تودههای نفوذی طارم3204237310.22071/gsj.2015.42373FAمهراج آقازادهاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیامنور، ایرانزهرا بدرزادهاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیامنور، ایرانآنتونیو کاسترواستاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه هولوآ، هولوآ، اسپانیاJournal Article20130415The studied Roudbar and Abhar plutons are located in the western Alborz zone and Taroum subzone. These intrusive bodies show metaluminous and shoshonitic nature and they cut the Eocene volcanic and sedimentary rocks. In the studied plutons, monzonite and quartz monzonite terms are dominant. According to geochemistry, these plutons were crystallized from non-primary magma, and have been experienced fractional crystallization. In the primary mantle normalized spider diagrams and chondrite normalized REE diagrams, studied samples show clear enrichment in the LREE and LILE and depletion in the HFSE. The primary magma originated from 1-5% partial melting of phlogopite bearing lithospheric mantle with spinel lherzolite composition that metasomatized by subduction agents. According to U-Pb SHRIMP dating, these plutons were intruded during 37.8 to 38.9 Ma in the late Eocene and in a post-collision tectonic setting. تودههای مطالعه شده در پهنه البرز باختری و زیر پهنه طارم قرار دارند. بیشتر رخنمونهای تودههای مورد مطالعه ترکیب مونزونیت و کوارتزمونزونیت دارند و درون نهشتههای آتشفشانی- رسوبی ائوسن نفوذ کردهاند. این تودهها ماهیت شوشونیتی و متاآلومین دارند. بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی، تودههای مورد مطالعه از یک ماگمای غیر اولیه حاصل شدهاند که در شرایط پوسته قارهای دچار تفریق و تحول شده است. در نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده نسبت به گوشته اولیه و عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده نسبت به کندریت، نمونههای مورد مطالعه از عناصر LREEs و LILEs غنیشدگی و از عناصر HFSEs تهیشدگی نشان میدهند. ماگمای اولیه منشأ تودههای مورد مطالعه، از ذوب بخشی 1 تا 5 درصدی منشأ گوشته سنگکرهای متاسوماتیسم شده توسط عوامل فرورانش و با ترکیب اسپینل لرزولیتی دارای رگههای فلوگوپیت فراوان ایجاد شده است. بر پایه سنسنجیهای انجام شده به روش U-Pb (SHRIMP) روی بلورهای زیرکن، تودههای مورد مطالعه در محدوده زمانی 8/37 تا 9/38 میلیون سال پیش و اشکوب پریابونین ائوسن پایانی، در یک محیط پس از برخورد جایگزین شدهاند. http://www.gsjournal.ir/article_42373_7ca0bbe3df1904cba2111851a3a4a503.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Petrology and Geochemistry of Granitoid Rocks in NW of Takestanسنگشناسی و ژئوشیمی تودههای گرانیتوییدی شمال باختر تاکستان21284237710.22071/gsj.2015.42377FAمحمد فودازیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر، تهران، ایرانحسین شیخی کاریزکیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران، ایرانمریم قلیپورکارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه آزاد واحد تهران شمال، تهران، ایرانJournal Article20130204The outcropped intrusive bodies in NW of Takestan show a combination of granite, granodiorite, tonalite, monzodiorite, quartz syenite, quartz monzodiorite, monzonite, quartz monzonite, and diorite. The granitoids rocks are calc-alkaline, high-K calc-alkaline, shoshonite, and metaluminous in character. The shoshonite characteristics of these rocks are caused by deformations created by the effect of penetration of hydrothermal solutions, which also increased some of the mobile elements such as potassium. The tectonic environment of these granitoid bodies are determined based on the geochemistry of main elements as collision (of Late Orogenic) and post collision uplift as well as collision (IAG+CAG+CCG) and based on the geochemistry of REE as volcanic arc granitoids, and collision granitoids (VAG+SYN+COLG) specially post collision granitoids. The chondrite normalized spider diagram of granitoid rocks of NW Takestan including samples having intermediate to acidic compositions, are enriched by LREE such as La, Ce, Pr to HREE such as Tm, Yb, Lu. Negative anomaly of Eu shows not only governing of the restoration of the terms in magma, but also display the entrance of the double capacity of this element in feldspar structure especially plagioclase. The normalized pattern of these granitoids with ORG shows their enrichment of LILE specially K, Rb, and Ba against HFSE (Nb & Zr) and HREE such as Y, Yb. This pattern is similar to the granitoid patterns, which are formed by the volcanic arc granitoids (VAG). تودههای نفوذی رخنمون یافته در شمال باختر تاکستان در مطالعات سنگنگاریو ژئوشیمیایی دارای ترکیب گرانیت، گرانودیوریت، تونالیت، مونزودیوریت، کوارتزسینیت، کوارتزمونزودیوریت، مونزونیت، کوارتز مونزونیت و دیوریت هستند. سنگهای این توده از نظر درجه اشباع شدگی از آلومین اغلب متا آلومین هستند، و ماگمای تشکیل دهنده آنها بیشتر ماهیت کالکوآلکالن و کالکوآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی نشان میدهند. ماهیت شوشونیتی این سنگها میتواند ناشی از دگرسانیهایی باشد که تحت تأثیر نفوذ محلولهای گرمابی رخ داده و سبب افزایش برخی از عناصر متحرک از جمله پتاسیم شده است. محیط زمینساختی این تودههای گرانیتوییدی براساس ژئوشیمی عناصر اصلی محدودههای پس از برخورد<br /> (Late Orogenic) و بالا آمدگی پس از برخورد (Post collision uplift) و همچنین محیطهای برخوردی (IAG +CAG +CCG)، و بر اساس ژئوشیمی عناصر کمیاب گرانیتوییدهای کمان آتشفشانی (VAG) و گرانیتوییدهای برخوردی (VAG+ syn + COLG) بهویژه گرانیتوییدهای پس از برخورد (Post Collision Granitoind) را نشان میدهد. براساس الگوهای به دست آمده از بهنجارسازی با کندریت، سنگهای گرانیتوییدی تاکستان اعم از نمونههای دارای ترکیب میانه تا اسیدی، غنی شدگی از خاکهای کمیاب سبک (LREE) مانند La,Ce,Pr نسبت به خاکهای کمیاب سنگین (HREE) از جملهTm,Yb,Lu را نشان میدهند. بیهنجاری منفی و ناچیز عنصر Eu افزون بر این که نشاندهنده حاکم بودن شرایط احیایی در ماگما است، ورود این عنصر دو ظرفیتی به ساختمان فلدسپارها به ویژه پلاژیوکلازها را نشان میدهد. الگوی بهنجار شده این گرانیتوییدها باORG غنیشدگی آنها را از عناصر LILE(K,Rb,Ba) در برابر عناصر HFS(Nb,Zr) و عناصر خاکی کمیاب سنگینHREE مانند (Y,Yb) نشان میدهد، این الگو مشابه الگوی گرانیتوییدهایی است که در محیط مشابه با گرانیتوییدهای کمانهای ماگمایی (VAG) تشکیل شدهاند.http://www.gsjournal.ir/article_42377_671c183a586a3f5f4171e313d262d076.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Investigation of Petrography, Petrogenesis and Geochemical Features of Kalaibar Nepheline Syenitic Body, Kalaibar, East Azarbaijanبررسی سنگ نگاری و سنگ شناسی توده نفلینسینیتی کلیبر استان آذربایجان شرقی29404237910.22071/gsj.2015.42379FAرسول فردوسیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علومطبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانمحسن مؤیداستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علومطبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانامیناله کمالیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علومطبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانJournal Article20130601The Kalaibar nepheline syenitic body is located in East Azabaijan, NW of Iran. This alkalic body generally intruded semi-deeply into the Cretaceous and Eocene volcanic and sedimentary rocks. Based upon chemical classification, the composition of studied intrusive bodies are nephelines bearing syenite (nepheline syenite), nepheline bearing gabbro (alkalic gabbro), syenite and quartz monzonite (syeno-diorite) in order of abundance. In addition, the composition of accompanying dyke and pegmatitic units are nepheline syenite, syenodiorite and gabbro. Common textures of studied rocks are prophyritic granular and granular and accompanying dykes have fine grained granular, porphyritic and coarse grained granular textures. According to mineralographic studies and XRD analysis results, the main mineral phases contain orthoclase, albite, nepheline, oligoclase, hornblend, augite and Melanite. The nature of parent magma of these intrusives is potassium rich alkaline, metaluminous and miaskitic. Petrographical and geochemical studies based upon accessory and rare elements illustrate that these intrusives formed in a subduction or post collision related tectonic setting, which their lithological variety is justifiable by fractionation crystallization. The studied intrusives show the enrichment of Zn, Ba, Sr, Th and Pb and enrichment of Co, Sr, Pb and V in accompanying dykes. LREEs relative to HREEs show enrichment. Comparison of studied body with some other ones of corresponding type of the world in terms of the amount of accessory and rare elements shows that the Kalaibar nepheline syenitic body is resemble to the central Anatoly (Turkey), Zijinshan (china) and Musale (India) bodies.توده نفلین سینیتی کلیبر در استان آذربایجانشرقی در شمال باختر ایران واقع شده است. این توده شوشونیتی به صورت نیمهژرف در سنگهای آتشفشانی و رسوبی کرتاسه و ائوسن تزریق شده است. بر اساس طبقهبندی شیمیایی، ترکیب سنگهای توده مورد مطالعه به ترتیب فراوانی شامل سینیت نفلیندار (نفلین سینیت)، گابرو نفلیندار ( گابروی شوشونیتی)، سینیت و کوارتز مونزونیت (سینودیوریت) بوده و ترکیب دایکها و پگماتیتهای همراه شامل نفلین سینیت، سینودیوریت و گابرو میباشند. بافت چیره سنگهای منطقه مورد مطالعه پورفیریتیک گرانولار و گرانولار بوده و بافت دایکهای وابسته غالباً گرانولار دانهریز، پورفیری و گرانولار دانهدرشت است. با توجه به بررسی کانیشناسی و نتایج آنالیزهای XRD ، کانیهای سنگساز مهم موجود در این توده شامل ارتوکلاز، آلبیت، نفلین، الیگوکلاز، هورنبلند، اوژیت و ملانیت میباشند. سرشت ماگمای مولد این تودهها کالک آلکالن غنی از پتاسیم و شوشونیتی، متاآلومینوس و میاشکایتی است. بررسیهای ژئوشیمیایی و سنگشناسی بر اساس عناصر فرعی و کمیاب بیانگر تشکیل این سنگها در یک محیط زمینساختی مرتبط با فرورانش یا پسبرخوردی بوده که تنوعات سنگشناسی آنها با تبلور تفریقی قابل توضیح است. تودههای نفوذی منطقه غنیشدگی در مقادیر عناصر Sr, Ba, Th, Pb و Zn و همچنین دایکها غنیشدگی از عناصر Sr, Pb, V و Co را نشان میدهند. عناصر کمیاب سبک (LREE)نسبت به عناصر کمیاب سنگین (HREE) غنیشدگی نشان میدهند. مقایسه توده مورد مطالعه از لحاظ مقادیر عناصر فرعی و کمیاب با تودههای شاخص و مشابه دنیا بیانگر شباهت آنها با تودههای آناتولی مرکزی ترکیه، Zijinshan چین و Musala هند میباشد.http://www.gsjournal.ir/article_42379_e34c4993061a72a1633f6450a1ed0612.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Microstructures and Petrography of Sikhoran Complex Serpentinites
(SE of Kerman)مطالعه سنگنگاری و ریزساختارهای سرپانتینیتهای کمپلکس سیخوران (جنوب خاوری کرمان)41504238010.22071/gsj.2015.42380FAداریوش اسماعیلیاستاد، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمحبوبه حیدریدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانرضا مقدور مشهوردانشجوی دکترا، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20130206The Sikhoran Mafic–Ultramafic complex is located in the Sanandaj – Sirjan structural zone. The complex consists of two main rock units: the lower harzburgite - porphyroclastic dunite unit and the upper layered gabbroic cumulate unit. The microstructures and geochemical evidences provided a better understanding of serpentinization and emplacement processes of this complex. The petrographic studies revealed three microstructural types including: High T solid slate microstructure, which occurs mainly in NE of the porphyroclastic dunite unit, Low T solid state microstructure in NE and central parts of dunites – harzburgites, and finally mylonitic - sub mylonitic microstructures, which mainly found in harzburgite unit. Moreover, the vein microstructures outcrop in the mylonitic- submylonitic zone. The veins have been formed by two processes of crack seal and dissolution. Deformations have occurred mainly around the Ashin fault. Hydrothermal fluids have resulted in serpentinization and mobility of iron and also other elements from ferromagnesian minerals of primary peridotites. Serpentinites show the SiO2amountof <sup>38.8</sup>-41.7 wt%, and also depletion of Al2O3 and CaO. The depletion in CaO (0.3-0.9 wt %) and Al<sub>2</sub>O<sub>3 </sub>(0.1- 1.3) and enrichment in Cr and Ni indicate the depleted parent rock of mantle harzburgite or dunite, and a supra- subduction zone in Cr - TiO<sub>2</sub> diagram. کمپلکس اولترامافیک- مافیک سیخوران در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان قرار دارد و شامل واحد هارزبورژیت و دونیت پورفیروکلاستیک و واحد کومولاهای گابرویی لایهای است. با مطالعه ریزساختارها و ویژگیهای ژئوشیمی سرپانتینیتهایی از هارزبورژیتها و دونیتها درک بهتری از فرایندهای سرپانتینی شدن و جایگیری این کمپلکس به دست میآید. بر پایه این مطالعه سه نوع ریزساختار شامل ریزساختار حالت جامد دما بالا که بیشتر در بخش شمال خاوری واحد دونیت پورفیروکلاستیک دیده میشود، ریزساختار حالت جامد دما پایین که در بخش شمال خاوری و مرکزی دونیتها و هارزبورژیتها گسترش یافته و ریزساختارهای سابمیلونیتی و میلونیتی بیشتر در بخش هارزبورژیتی گسترش دارند، شناسایی شد. همچنین ریزساختارهای رگهای نیز در بخش میلونیتی و ساب میلونیتی دیده شدهاند. رگههای مطالعه شده در اثر دو فرایند 1) انحلال و 2) بسته شدن شکاف (Crack – Seal) تشکیل شدهاند. دگرشکلیها بیشتر در نمونههای مجاور گسل آشین متمرکز بوده است. سیالهای گرمابی سبب سرپانتینی شدن و تحرک آهن و عناصر دیگر از کانیهای فرومنیزیم در پریدوتیت اولیه شدهاند. سرپانتینیتها محدوده SiO<sub>2</sub>(38.8-41.7Wt%) و تهیشدگی از Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub>(0.1-1.3) و CaO (0.3-0.9 ) نشان میدهند. تهیشدگی از اکسید کلسیم و آلومینیم و غنی شدگی از کروم و نیکل نشاندهنده سنگ مادر دونیت یا هارزبورژیت گوشتهای تهی شده است و آنها در نمودار Cr-TiO<sub>2</sub> در منطقه فرافرورانش قرار گرفتهاند. http://www.gsjournal.ir/article_42380_21cc9da87a6ab07b4b58c6633ca245a7.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Geochemistry and Petrogenesis of the Adakites in the Southern Domains of the Northern Sabzevar Ophiolites; With Emphasis on Sr-Nd-Pb Isotopes Resultsژئوشیمی و پتروژنز آداکیتهای دامنه جنوبی نوار افیولیتی شمال سبزوار با تکیه بر نتایج ایزوتوپهای -Pb Sr-Nd51624238110.22071/gsj.2015.42381FAابراهیم محمدیگورجیدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه دامغان، دامغان، ایرانقاسم قربانیدانشیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه دامغان، دامغان، ایرانهادی شفاییمقدماستادیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه دامغان، دامغان، ایرانJournal Article20130327The studied volcanic rocks are situated in NW of the Sabzevar, mainly at southern domains of the Northern Sabzevar ophiolitic belt. Abundant rhyolitic domes (e.g., Sarough, Zard-Kuhi, Kuh-e-Sefid Mehr and Nahr domes) in the southern margin of the Davarzan-Sabzevar ophiolitic belt crosscut the above-mentioned ophiolitic rocks. The Geochemical signatures of these volcanic rocks including enrichment in LREEs and LILEs relative to HREEs and HFSEs, depletion in TNT (Ta-Nb-Ti) elements, metaluminous to peraluminous and medium to high K-calc-alkaline characteristics, and their positions in discrimination tectonomagmatic diagrams, displayed that these rocks derived from a subduction-related environment. These adakitic domes are characterized by adakitic signatures (e.g., 69.2 wt.% < SiO<sub>2</sub>، 14.7 wt.% < Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub>، MgO < 0.35 wt.% ، Sr > 273 ppm, enrichment in LREEs and LILEs, depletion in Y and HREE (Y < 9.7 and Yb < 0.86( and high ratio of Sr/Y > 58 and La/Yb > 12.1 and belong to high silica adakites (SiO<sub>2 </sub>≥ 69.2 wt.%, MgO = 0.19-0.31 wt.% ، CaO+Na<sub>2</sub>O < 7.62 wt.% and Sr = 273-936). Nd-Sr-Pb isotopes characteristics of the adakitic rocks show similarities to a MORB-type and/or PREMA mantle source, highlighting that their magma (s) is originated from a depleted MORB-type mantle source associated with minor contamination with crustal materials. The geochemical and isotopes characteristics of the Sabzevar adakitic rocks display derivation from partial melting of subducted oceanic crust (garnet amphibolite) associated with subsequent fractional crystallization. واحدهای مورد مطالعه در شمال باختر سبزوار و در دامنه جنوبی نوار افیولیتی شمال سبزوار واقع شده است. تعداد زیادی گنبدهای آتشفشانی با ترکیب ریولیتی (گنبد ساروق، زردکوهی، کوه سفید مهر و نهر) واقع در بخش جنوبی نوار افیولیتی داورزن - سبزوار به داخل سنگهای این مجموعه افیولیتی نفوذ کردهاند. ویژگیهای ژئوشیمیایی نمونههای مورد مطالعه، از جمله غنیشدگی از عناصر LREE و LILE نسبت به HREE و HFSE، بیهنجاری منفی در عناصر TNT (Ta-Nb-Ti)، سرشت پرآلومین تا متاآلومین همراه با کالک- آلکالن پتاسیم متوسط تا بالا و موقعیت آنها در نمودارهای متمایزکننده محیطهای زمینساختی، نشاندهنده آن است که این سنگها در یک محیط مرتبط با زونهای فرورانش تشکیل شدهاند. گنبدهای مورد مطالعه ویژگیهای ژئوشیمیایی آداکیتها (>69.2 wt% SiO<sub>2</sub>، 14.7 wt%<Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub>، MgO<0.35 wt%،Sr>273 ppm ، غنیشدگی از عناصرLILE وLREE ، تهیشدگی از عناصر Y وHREE (Y<9.7 و Yb<0.86) و نسبتهای بالای Sr/Y>58)و La/Yb>12.1) و به گروه آداکیتهای غنی از سیلیس (SiO<sub>2</sub>≥69.2 wt%،MgO = 0.19-0.31 wt% ،CaO+Na<sub>2</sub>O<7.62 wt% وSr = 273-936) تعلق دارند. بررسیهای ژئوشیمیایی و ترکیبات ایزوتوپی Nd، Sr و Pb ((<sup>87</sup>sr/<sup>86</sup>sr)<sub>i</sub>=0.7041-0.7042، εNd<sub>i</sub>=5.60-6.10 و مقادیر <sup>206</sup>Pb/<sup>204</sup>Pb=18.37-18.39، <sup>207</sup>Pb/<sup>204</sup>Pb=15.536-15.538 و <sup>208</sup>Pb/<sup>204</sup>Pb= 38.325-38.327) نشان از آن است که ماگمای سازنده گنبدهای مورد مطالعه از ذوب بخشی ورقه اقیانوسی فرورانده شده (دارای ترکیب سنگشناسی گارنتآمفیبولیت) ایجاد شده و سپس از راه تبلور تفریقی تحولیافته است.http://www.gsjournal.ir/article_42381_ede0951db90c3397efdd716385ab8c2d.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Using Mineralogy and Geochemistry of Cheshmeh-Bid Chromitites (Neyriz) for Determination of Tectonic Settingکانیشناسی و زمینشیمی کرومیتیتهای چشمهبید(نیریز) به منظور تعیین جایگاه زمینساختی63744238310.22071/gsj.2015.42383FAبتول تقیپوراستادیار،گروه علوم زمین، دانشکده علوم، دانشگاه شیراز،شیراز، ایرانمصطفی نژادحداددانشجوی دکترا، گروه علوم زمین، دانشکده علوم، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانمحمدعلی مکیزادهاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانموسی نقرهییاناستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانپروین رحیمیکارشناسی ارشد،گروه علوم زمین، دانشکده علوم، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20130901Dunite and serpentinized harzburgite from northwest of the Neyriz ophiolites are host rocks of some podiform chromite deposits in Cheshmeh-Bid area. These chromite deposits occurred as aligned massive lenses in various sizes. The most important ore textures are massive, nodular, layered and disseminated grains. These textures are goodevidences of crystals settling crystals during the process of magma cooling in the chamber. The mineralogical studies revealed that the pyroxene melting tookplace in the peridotite host rock and olivine is recrystallized in dunite envelope. Mineral chemistry of chromite indicates high Cr number(72-77), high Mg number(69-62) and low TiO<sub>2</sub> content(0.04-0.14 %) in chromite samples. These amounts are comparable with those chromitites, which areformed from the high partial melting rate of mantle. The medium amount of PGE determined about 212ppb, which is much lessthan the Tang-e-Hana chromite (1556ppb) deposits. The trace element content of chromitite samples and dunite envelope like Ga, V, Zn, Co, Ni and Mn are between 17-24, 466-842, 852-1048, 22-84, 115-171, and 852-1220 ppm respectively. The U shape of REY pattern indicates the interaction of high volatile and REE bearing melt(boninitic source of parent magma) with host rock. Therefore,the Cheshmeh-Bid chromitite resulted likely from the intrusion of boninitic magma ofprimary mantle with high partial melting in the peridotite host rock. The geotectonic setting is above supra-subduction zone of island arc. سنگهای دونیتی وهارزبورگیتی سرپانتینیتی شده افیولیتهای شمال باختر نیریز به سن کرتاسه پسین، میزبان انبانههای کرومیتیتی در معدن چشمهبید هستند. این کرومیتیتها به صورت تودههای عدسی شکل در اندازههای مختلف و به دنبال یکدیگر قرار دارند. مهمترین بافتهای قابل مشاهده شامل بافتهای تودهای، گرهکی، دانه پراکنده و لایهای است که نشاندهنده تهنشست از یک ماگمای در حال سرد شدن هستند. بررسیهای کانیشناسی نشاندهنده ذوب پیروکسندر پریدوتیت میزبان و رشد دوباره بلورهای الیوین در بخش غلاف دونیتی است. شیمیکانی کرومیت بیانگر عدد کروم بالا(72 تا 77)، عدد منیزیم بالا(62 تا 69) و مقدار TiO<sub>2</sub> پایین(04/0 تا 14/0 درصد) در کرومیتیتهای معدن چشمهبید است که قابل مقایسه با کرومیتیتهای تشکیل شده از ذوب درجه بالای گوشته هستند. میانگین مجموع عناصر گروه پلاتین در نمونههای این معدن حدود ppb85<sub>/</sub>212 است که در مقایسه با برخی از تودههای کرومیتیتی نیریز مانند منطقه تنگ حنا(ppb 1556) بسیار کمتر است و نشاندهنده رقیقشدگی به دلیل درصد بالاتر ذوب ماگمای مادر کرومیتیتهای چشمهبید است. مقدار عناصر کمیابNi, Co, Zn, Mn, Ga,V در نمونههای کرومیتی و غلاف دونیتی دربرگیرنده آنها به ترتیب برابر با 17 تا 24، 466 تا 842، 852 تا 1084، 22 تا 84، 115 تا 171، 852 تا 1220 پیپیام است. روند توزیع عناصر کمیاب خاکی وایتریم(REY) در سنگ میزبان و کرومیتیتهای الگوی U شکل نشان میدهد که مشخصکننده واکنش مذاب غنی از مواد فرار و عناصر کمیاب خاکی(منشأ بونینیتی ماگمای مادر) با سنگ میزبان است. بدین ترتیب بهنظر میرسد که کرومیتیتهای معدن چشمهبید نیریز در نتیجه نفوذ ماگمای بونینیتی با منشأ گوشته اولیه و درجه بالای ذوب سنگ میزبان پریدوتیتی در زون بالای فرورانش جزیره کمانی تشکیل شدهاند.http://www.gsjournal.ir/article_42383_6f7b4f4ebf641df0341d351c317a6871.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Petrography and Geothermobarometry of the Mica Schists of Khalaj
(Southern Mashhad)سنگشناسی و دمافشارسنجی میکاشیستهای خلج (جنوب مشهد)75864238410.22071/gsj.2015.42384FAرامین صمدیدکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانحسن میرنژاددانشیار، پردیس علوم، دانشکده زمینشناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانعلیاکبر بهاریفراستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه پیامنور، تهران، ایرانسید جمال شیخ ذکریاییاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانJournal Article20130430The fibrolite garnet staurolite mica schist and staurolite garnet mica schist cropped out around the northwest of Khalaj, south of Mashhad in a SE_NW direction along the metamorphic complex of Kuh-e-Majuni. They have similar mineralogy and consist of quartz, annite, staurolite, almandine, muscovite, zircon, and ilmenite; however, fibrolite in fibrolite garnet staurolite mica schist, and chlorite and tourmaline in the staurolite garnet mica schist are additionally found. Application of garnet - biotite thermometry and GBMAQ barometry indicates the temperatures and pressures of 560 and 605 °C / 3.5 and 5 kilobar for fibrolite garnet staurolite mica schist and temperatures of 489 and 547 °C (in 3.5 to 5 kilobar) for the staurolite garnet mica schist. Pressure and temperature increasing during the garnet growth indicates the effect of regional and contact thermal metamorphism on these rocks. Based on mineral paragenesis in KFMASH system, the metamorphic degree of regional metamorphism was about lower amphibolite (in staurolite garnet mica schist) to middle amphibolite facies (in fibrolite garnet staurolite mica schist). Meanwhile, intrusion of the Khalaj granitoid and its thermal diffusion raised the metamorphic temperature up to lower amphibolite facies (in staurolite garnet mica schist) and middle amphibolite facies (in fibrolite garnet staurolite mica schist), and consequently, this caused the fibrolite formation in the sample close to the pluton (i.e. fibrolite garnet staurolite mica schist).در شمال باختری منطقه خلج واقع در جنوب مشهد، واحدهای دگرگونی فیبرولیت گارنت استارولیت میکاشیست و استارولیت گارنت میکاشیست در امتداد جنوب خاوری تا شمال باختری و به موازات مجموعه دگرگونی کوه معجونی رخنمون دارند. کانیشناسی این دو واحد دگرگونی مشابه بوده و دارای کوارتز، بیوتیت، استارولیت، آلماندین، مسکوویت، زیرکن و ایلمنیت هستند؛ افزون بر این، فیبرولیت گارنت استارولیت میکاشیست دارای فیبرولیت و استارولیت گارنت میکاشیست دارای کلریت و تورمالین است. نتایج فشارسنج GBMAQ و دماسنج گارنت - بیوتیت بیانگر دماهای 560 و 605 درجه سانتیگراد برای فیبرولیت گارنت استارولیت میکاشیست در فشار 5/3 و 5 کیلوبار و دمای 489 و 547 درجه سانتیگراد (در محدوده فشار 5/3 تا 5 کیلوبار) برای استارولیت گارنت میکاشیست است. روند افزایش دما و فشار در هنگام رشد گارنت بیانگر تأثیر رخداد دگرگونی ناحیهای و حرارتی بر تشکیل این سنگها است. بر اساس بررسی و مقایسه مجموعههای کانیشناسی در سیستم KFMASH، درجه دگرگونی ناحیهای در حد اوایل رخساره آمفیبولیت (در استارولیت گارنت میکاشیست) تا رخساره آمفیبولیت میانی (در فیبرولیت گارنت استارولیت میکاشیست) است. نفوذ توده گرانیتوییدی خلج و انتشار حرارتی آن موجب افزایش دمای دگرگونی به اوایل رخساره آمفیبولیت (در استارولیت گارنت میکاشیست) و رخساره آمفیبولیت میانی (در فیبرولیت گارنت استارولیت میکاشیست) و در نتیجه پایداری و تشکیل فیبرولیت در نمونههای نزدیکتر به توده (فیبرولیت گارنت استارولیت میکاشیست) شده است.http://www.gsjournal.ir/article_42384_80d37f6ec156664764ec81f5762c957b.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Emplacement Mechanism of the Challu Granitoidic Pluton Using Magnetic Fabric Method, Southern Damghanسازوکار جایگیری توده گرانیتوییدی چالو با استفاده از روش فابریک مغناطیسی87984238610.22071/gsj.2015.42386FAمریم شیبیاستادیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شاهرود، شاهرود، ایرانپروین مجیدیکارشناسی ارشد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شاهرود، شاهرود، ایرانJournal Article20131208The Challu granitoidic pluton composes of two monzodiorite and quart diorite units, injected into the Eocene volcanic rocks in south of Damghan. Emplacement mechanism of this pluton has been investigated by the anisotropy of magnetite susceptibility method. The measured mean value of bulk susceptibility (Km in µSI) in fresh quart zdiorites and monzonites are 31608 and 33726, respectively and then the pluton belongs to the ferromagnetite granites. In this granitoidic body, magnetite is the main carrier of magnetic susceptibility and biotite and pyroxene are the other accessory factors of magnetite nature. The field observation along with petrographical and magnetic fabric investigations reveal that the mentioned pluton emplaced at two stages with two different mechanisms. Monzodioritic unit with dominant porphyroidic texture and NS lineation trend and foliation strike parallel to the margin of the pluton emplaced along tensional gash of one dextral shear zone. Quartz dioritic unit at the same time or a time after monzodiorite emplaced as dyke. The magnetic fabric pattern, oblate ellipsoid shape as well as predominance of trachytoidic texture in this unit correspond with the inverse fabric dyking pattern and the orientation of plagioclase show magma flow. The magnetic susceptibility has been decreased in the stations that subjected to the hydrothermal alteration either by reduction of size of magnetite crystals or conversion of magnetite to hematite. The microstructures in the pluton are mainly magmatic and show high melt fraction to crystal during the emplacement or absence of tectonic stress after full crystallization. توده گرانیتوییدی چالو در جنوب دامغان از دو واحد مونزودیوریت و کوارتزدیوریت تشکیل شده و به درون سنگهای آتشفشانی ائوسن تزریق شده است. سازوکار جایگیری این توده با استفاده از روش ناهمگنی قابلیت پذیرفتاری مغناطیسی (AMS) مورد مطالعه قرار گرفته است. میانگین پذیرفتاری مغناطیسی اندازه گیری شده (Km، برحسب µSI) در کوارتزدیوریتها و مونزودیوریتهای سالم، به ترتیب 31608 و 33726 است و بنابراین جزو گرانیتوییدهای فرومغناطیس به شمار میروند. در این توده گرانیتوییدی، مگنتیت عامل اصلی پذیرفتاری مغناطیسی و بیوتیت و پیروکسن از دیگر حاملهای فرعی رفتار مغناطیسی هستند. بررسیهای صحرایی، سنگنگاری و فابریکهای مغناطیسی نشان میدهد که توده نفوذی یادشده در دو مرحله و با دو سازوکار متفاوت جایگیری کرده است. واحد مونزودیوریتی با بافت چیره پورفیروییدی و الگوهای خطوارگی و برگوارگی شمالی- جنوبی موازی با حاشیه توده در امتداد بازشدگیهای کششی یک پهنه برشی راستالغز جایگیری و واحد کوارتزدیوریتی همزمان یا کمی پس از واحد مونزودیوریتی بهصورت دایک جایگیری کرده است. الگوی فابریک مغناطیسی و همچنین کلوچهای بودن شکل بیضوی مغناطیسی همراه با بافت چیره تراکیتوییدی در این واحد با الگوی فابریک غیر عادی در دایکها همخوانی دارد و جهتگیری کانی پلاژیوکلاز جهت جریان ماگما را نشان میدهد. در برخی از ایستگاهها به دلیل فرایند دگرسانی گرمابی کانی مگنتیت از دید اندازه بلوری کوچک و یا به هماتیت دگرسان شده و هر دو عامل سبب کاهش در مقدار پذیرفتاری مغناطیسی شده است. ریزساختهای موجود در این توده بیشتر ماگمایی و نشاندهنده بالا بودن درصد مذاب به بلور در هنگام جایگیری توده و یا نبود تنشهای زمینساختی پس از تبلور کامل ماگماست. http://www.gsjournal.ir/article_42386_f1185adf2c14a50f5a557cb8bedd6d9b.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Geology, Geochemistry and Petrogenesis of BazmanVolcano, SE of Iranزمینشناسی، ژئوشیمی و پتروژنز آتشفشان بزمان: جنوب خاوری ایران991104238710.22071/gsj.2015.42387FAکیوان شیعیاندانشجوی دکترا، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانجلیل قلمقاشاستادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران0000-0002-3117-5036منصور وثوقی عابدینیدانشیار، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، تهران، ایرانفریبرز مسعودیدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علومزمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20130519The Bazman volcano is located in the Makran Magmatic Arc. The pyroclastic rocks and lava with rhyodacitic to basaltic composition and calc-alkaline affinities erupted from the central and lateral craters of this volcano during the Quaternary period. The primitive mantle normalized Multi-elements diagrams show a relatively high abundance of LIL relative to HFS incompatible elements with negative anomalies of Nb and Ti. Their chondrite–normalized REE patterns are slightly enriched in LREE relative to HREE with negative Eu anomalies. These geochemical features suggest that the volcanic rocks of bazman formed in a subduction setting by partial melting of metasomatized mantle. On the base of La/Yb vs Dy/Yb and La/Sm vs Sm/Yb diagrams the sources of the magmas is phlogopite-spinel-lherzolite or/and phlogopite-garnet- lherzolite. آتشفشان بزمان در کمان ماگمایی مکران قرار دارد. سنگهای آذرآواری و گدازهای با ترکیب ریوداسیتی تا بازالتی با ماهیت کالکآلکالن در زمان کواترنری از دهانههای اصلی و جانبی این آتشفشان فوران کردهاند. نمودارهای چند عنصری بهنجارشده براساس ترکیب گوشته اولیه، غنیشدگی عناصر LIL نسبت به عناصر HFS و بیهنجاری منفی عناصرNb و Ti را نشان میدهد. همچنین الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده برپایه کندریت، غنیشدگی LREE نسبتHREE را با بیهنجاری منفی Eu نشان میدهد. این شکلهای ژئوشیمیایی نشانگر آن است که سنگهای آتشفشانی بزمان، در یک موقعیت فرورانشی و از ذوب بخشی یک گوشته متازوماتیسم شده تشکیل شدهاند. بر پایه نمودارهای La/Yb در برابر Dy/Yb وLa/Sm در برابر Sm/Yb منشأ ماگمایی بزمان ترکیب فلوگوپیت اسپینل لرزولیت و یا فلوگوپیت گارنت لرزولیت داشته است. http://www.gsjournal.ir/article_42387_ca098b0e87ee49e87c14b801082f4bc5.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Facies Studies of Bidkhan Stratovolcano (Kerman Province)مطالعات رخسارهشناسی آتشفشان بیدخوان (استان کرمان)1111224238810.22071/gsj.2015.42388FAشهرام خلیلی مبرهناستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیامنور، ایرانحمید احمدی پوردانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانJournal Article20130521The Bidkhan stratovolcano in the southeast of Urmia-Dokhtar volcanic belt (Kerman province) contains complex successions of lava flows and pyroclastic deposits. It belongs to Miocene-Pliocene periods and so, its edifice is relatively intact. Therefore, it is a suitable target for volcanic facial studies. Facies analyses showed that the Bidkhan structure could be divided into four facies. The Central Facies is located in the Bidkhan caldera and contains the special lithological units such as altered subvolcanic intrusion, lava breccias and radial and circular dykes. The Proximal Facies has been developed around the caldera as elevated steep cliffs and clearly shows stratification. In this facies, there are thick successions of lava flows, and pyroclastic fall, flow and surge deposits. The most voluminous facies in Bidkhan is Medial Facies. It is mainly consists of numerous layers of pyroclastic deposits and lava flows along with the lahars. Thin Bidkhan Distal Facies contains the coarse-grained alluvial deposits that have been formed due to reworking of primary volcanic products by streams. Facies analyses showed that the Bidkhan volcano has been formed by several explosive eruption phases and some eruptions have been done in the presence of water. Features such as strong welding and color of pyroclastic deposits indicate that the volcanic products formed in high temperature subaerial conditions. The Bidkhan Central Facies can be suitable place for Cu-Mo porphyry exploration.آتشفشان بیدخوان در استان کرمان و کمربند ولکانو- پلوتونیک ارومیه - دختر واقع و ساختمان آن شامل تناوبی از گدازهها و مواد آذرآواری مختلف است. این آتشفشان از نظر سنی نسبتاً جوان (میوسن تا پلیوسن) است و ساختاری تا حدودی سالم دارد، به طوری که هدف مناسبی برای مطالعات رخسارهشناسی به شمار میرود. بر اساس مطالعات رخسارهای، میتوان ساختمان آتشفشان بیدخوان را در چهار رخساره تفکیک کرد. رخساره مرکزی در محل کالدرا واقع شده و واحدهای سنگی خاصی چون توده نفوذی نیمه ژرف دگرسان شده، برشهای گدازهای، دایکهای حلقوی و شعاعی دارد. رخساره نزدیک آتشفشان به صورت دیوارههای پرشیب و مرتفع در اطراف کالدرا گسترش پیدا کرده و ساختار چینهای را به خوبی نشان میدهد که در آن، توالیهای ستبر واحدهای آذرآواری ریزشی، خیزابی، جریانی و گدازه به صورت متناوب قرار گرفتهاند. رخساره میانی با بیشترین گسترش، به طور عمده از مواد آذرآواری خیزابی، جریانی، گدازه و لایههای متعدد لاهار تشکیل شده است. رخساره دور آتشفشان بیدخوان، ستبرای کمی دارد و شامل رسوبات رودخانهای درشت دانهای است که در اثر تحرک دوباره محصولات اولیه آتشفشان و حمل آنها توسط رودخانهها به وجود آمدهاند. مطالعات رخسارهای نشان میدهد که ساختمان آتشفشان بیدخوان در اثر چندین فاز فورانی انفجاری ایجاد شده که برخی از آنها با دخالت آب همراه بودهاند و فاصله زمانی زیادی میان فورانها وجود نداشته است. ویژگیهایی چون جوشخوردگی شدید و رنگ نهشتههای آذرآواری نشان میدهد که این واحدها در زمان تشکیل، دمای بالایی داشته و در خشکی تشکیل شدهاند. رخساره مرکزی آتشفشان بیدخوان میتواند محل مناسبی برای اکتشاف مس و مولیبدن پورفیری باشد.http://www.gsjournal.ir/article_42388_32db97de81d59445b41b99491d6d09fc.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Manto-Type Copper Mineralization in Pyrobitumen-Bearing Porphyritic Andesite, Koshkoiye District of Rafsanjan, Dehaj-Sardoiye Subzoneکانهزایی مس چینهکران نوع مانتو (Manto-type) در آندزیت پورفیر پیروبیتومندار کشکوییه رفسنجان، زیرپهنه دهج-ساردوییه1231444241810.22071/gsj.2015.42418FAمصطفی ابولی پوردانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانابراهیم راستاددانشیار، دانشکده علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایراننعمتالله رشیدنژاد عمراناستادیار، دانشکده علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20120312The Koshkoiye district is located in Dehaj-Sardoiye subzone of Uromieh-Dokhtar Magmatic Arc in Kerman region. There are five active mines including Palangi, Cheshmeh Khezr, Tale Dozi, Abedini, and Eghbali. The geometry of mineralization is strata-bound and hosted in the Eocene Pyrobitumen-bearing porphyritic andesite. Bornite, chalcocite and chalcopyrite are important Cu-sulfides together with hematite. The textures and structures of mineralization are open space filling, disseminated, vein-veinlet and replacement. According to geochemical study, tectonic setting of Koshkoiye copper district is extensional back-arc, which generated together with subduction of the Dehaj-Sardoiye subzone. Abundant of Cu, Pb and Ag elements is up to 600, 5 and 2 ppm in fresh porphyritic andesite. Fluid inclusion microtermometry indicates probably basinal brine source for ore-forming fluids. The copper mines in the Koshkoiye district have a lot of similarity in mineralogy, minor element, host rock, textures and structures, geometry and genesis with each other and the Manto-type copper mineralization of the world. This type of copper mineralization in the Koshkoiye district of Rafsanjan indicates the importance of volcanic processes in copper mineralization plus plutonic processes that produces porphyry systems in the Dehaj-Sardoiye subzone. The presence of pyrobitumen in porphyritic andesite host rock causes these deposits exposure in a few pyrobitumen-bearing andesitic hosted copper deposits of the world. There are only a few of these deposits in the world and dominantly located in Chile. Two important stages could be separated for mineralization in these deposits like the other Manto-type copper mineralization. The first stage includes processes, which caused to generate pyrite and pyrobitumen in matrix of porphyritic andesite and produced a reduction state in it. The Second stage was related to importance of generation of the Cu-rich oxidation fluids, which replaced the first stage pyrite and pyrobitumen by Cu-sulfides and hematite and caused copper mineralization.منطقه معدنی مس کشکوییه در زیرپهنه دهج- ساردوییه از کمان ماگمایی ارومیه- دختر و در ناحیه کرمان قرار دارد. در این منطقه پنج معدن به نامهای پلنگی، چشمه خضر، تله دزی، اقبالی و عابدینی فعال هستند. شکل هندسی و ژئومتری ماده معدنی در این معادن چینهکران و سنگ درونگیر آنها آندزیت پورفیرپیروبیتومندار با سن ائوسن است. در این کانسارها، بورنیت، کالکوزیت و کالکوپیریت سولفیدهای اصلی مس هستند که با هماتیت همراهی میشوند. ساخت و بافت ماده معدنی بهصورت پرکننده فضای خالی، دانه پراکنده، رگه - رگچه ای و جانشینی است. محیط زمین ساختی کانسارهای مس منطقه کشکوییه با توجه به بررسیهای ژئوشیمیایی صورت گرفته یک محیط کششی است که همزمان با رخداد فرورانش در پشت کمان زیرپهنه دهج- ساردوییه تشکیل شده است. مقادیر مس، سرب و نقره در سنگ درونگیر آندزیت پورفیری بدون کانهزایی حداکثر تا ppm 600 میرسد. میکروترمومتری سیالهای درگیر در این کانسارها منشأ احتمالی سیالهای کانهساز را شورابههای حوضهای نشان میدهد. معادن فعال مس در منطقه کشکوییه شباهتهای زیادی را از نظر کانیشناسی، عناصر همراه، سنگ میزبان، ساخت و بافت، ژئومتری و ژنز با یکدیگر و با کانسارهای تیپ مانتو در دنیا نشان میدهند. رخداد این تیپ کانهزایی مس در منطقه کشکوییه رفسنجان نشانگر اهمیت فرایندهای وابسته به سنگهای آتشفشانی در کانهزایی مس، افزون بر فرایندهای مرتبط با پلوتونیسم مولد کانهزایی سیستمهای پورفیر در زیرپهنه دهج- ساردوییه است. حضور پیروبیتومن در سنگ میزبان آندزیت پورفیری کانسارهای مس منطقه کشکوییه سبب شده است تا این کانسارها در زمره کانسارهای مس با میزبان آندزیت پیروبیتومندار در جهان قرار گیرند. تعداد این نوع کانسارهای تیپ مانتو در دنیا محدود است و به طور عمده در شیلی قرار دارند. مشابه با دیگر کانسارهای تیپ مانتو در دنیا، دو فاز مهم برای رخداد کانهزایی در این کانسارها قابل جدایش است. فاز اول شامل فرایندهایی است که سبب تشکیل پیریت و پیروبیتومن در زمینه سنگ آندزیت پورفیر شده و شرایط محیط احیایی را در آن ایجاد کرده است. فاز دوم مربوط به ورود سیالهای اکسیدان غنی از مس است که سبب جانشینی سولفیدهای مس و هماتیت به جای پیریت و پیروبیتومن فاز اول شده و کانهزایی مس را موجب شده است.http://www.gsjournal.ir/article_42418_547f464f101fec37aac56a1481017d68.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522U-Pb Zircon Dating of Kuh-e Dom Intrusion, its Dikes and Enclavesسن سنجی توده نفوذی کوهدم، دایکها و آنکلاوهای موجود در آن به روش اورانیم-سرب1451544242210.22071/gsj.2015.42422FAفاطمه سرجوقیاناستادیار، گروه علومزمین، دانشکده علوم، دانشگاه کردستان، سنندج، ایرانعلی کنعانیاناستاد، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانامیر اثنیعشریاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانجمشید احمدیاناستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانJournal Article20140222The Kuh-e Dom intrusion with calc-alkaline nature, in the northeast of Ardestan is located in the central part of the Urumieh-Dokhtar Magmatic Arc and includes the felsic and intermediate-mafic units. The felsic unit consists of monzogranite, granodiorite, quartz monzonite and quartz monzodiorite, whereas the intermediate-basic rocks comprise gabbro, diorite, quartz diorite, monzodiorite and monzonite. The acidic dykes intruded this intrusion and its surrounding rocks. The various mafic microgranular enclaves of dioritic, quartz dioritic, monzodioritic and quartz monzodioritic composition exposed in the acidic rocks. The zircon U-Pb dating by the LA-ICP-MS method indicates that the ages of the felsic rocks, intermediate-mafic rocks, acidic dikes and enclaves are 51.1±0.4 Ma, 53.9±0.4 Ma, 49.95±0.64 Ma and 50.3±0.8 Ma respectively. These ages are in good agreement with the lower-middle Eocene age of the intrusive body, which is simultaneous with subduction of the Neotethys oceanic crust underneath the Central Iran. This result is in agreement with the previous geochemical result.مجموعه نفوذی کوهدم، در شمال خاور اردستان در بخش مرکزی نوار ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. این مجموعه ماهیت کالکآلکالن دارد و در دو واحد فلسیک و حدواسط- مافیک قابل مشاهده است. سنگهای فلسیک از ترکیب سنگشناسی مونزوگرانیت، گرانودیوریت، کوارتزمونزونیت و کوارتزمونزودیوریت تشکیل شده، در حالی که سنگهای حدواسط- مافیک شامل ترکیب سنگشناسی گابرو، دیوریت، کوارتز دیوریت، مونزودیوریت و مونزونیت است. این توده و سنگهای دربرگیرنده آن میزبان دایکهای متعدد اسیدی است و آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک متعددی با ترکیب دیوریت، کوارتزدیوریت، مونزودیوریت و کوارتز مونزودیوریت در سنگهای فلسیک خودنمایی میکند. مطالعات سن سنجی اورانیم- سرب با استفاده از روش LA-ICP MSروی بلورهای زیرکن نشان میدهد که سن سنگهای حدواسط- مافیک حدود ٤/٠±٩/٥٣ میلیون سال، سنگهای فلسیک حدود ٤/٠ ± ١/٥١ میلیون سال، آنکلاوها ٨/٠±٣/٥٠ میلیون سال و دایکهای اسیدی ٦٤/٠±٩٥/٤٩ میلیون سال برآورد شده است. با توجه به این نکته که سنهای به دست آمده متعلق به ائوسن زیرین تا میانی هستند، میتوان گفت شکلگیری این مجموعه نفوذی همزمان با رخداد فرورانش لیتوسفر اقیانوسی نئوتتیس به زیر ایران مرکزی است و با مطالعات ژئوشیمیایی مطابقت دارد.http://www.gsjournal.ir/article_42422_d92340a016184d5fdd49c57465eaf675.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Petrology, Geochemistry and Geodynamic Setting of Gabbroic Subvolcanics in the West of Shafarud, Talesh Mountainsسنگشناسی، ژئوشیمی و جایگاه ژئودینامیکی سیلها-دایکهای گابرویی در باختر شفارود، کوههای تالش1551644242510.22071/gsj.2015.42425FAمعصومه کشاورز هدایتیدانشجوی کارشناسیارشد، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمحمدهاشم امامیدانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اسلامشهر؛ پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانعلیرضا کریمی باوندپورکارشناسیارشد، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانخلیل بهارفیروزیدکترا، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20140413The microgabbroic sills and dikes have injected into the late Cretaceous limestones along Shafarud. Based on the textural and mineralogical features, they are divided into four groups: micro olivine gabbro, microgabbro, microgabbro-diorite, and diabase. The main minerals in these rocks are olivine, clinopyroxene, amphibole, and plagioclase. The spider diagrams show that the primary mafic magma is probably originated from the asthenosphere, but due to contamination with upper continental crust during eruption has been modified to calc-alkaline. As a result, depletion of Nb and enrichment in Pb, Rb, Cs, Th, and U is observed. Discrimination diagrams show that the primary alkaline microgabbros influenced by AFC process and modified to calc-alkaline rocks. The presences of pyroclastic enclaves in diabasic rocks indicate that the diabasic rocks are younger than the pyroclastic rocks.سیلها و دایکهای تزریق شده به درون سنگهای آهکی کرتاسه پسین، در امتداد شفارود، بر پایه ویژگیهای بافتی و کانیشناسی به چهار گروه میکرو الیوین گابرو، میکروگابرو، میکروگابرو - دیوریت و دیاباز تقسیم شدهاند. کانیهای اصلی این سنگها الیوین، کلینوپیروکسن، آمفیبول و پلاژیوکلاز است. بررسی نمودارهای عنکبوتی نشان میدهد که احتمالا منشأ ماگمای مافیک اولیه میکروگابروها از بخش گوشتهای با منشأ سستکرهای (استنوسفری) و ویژگی OIB بوده است، اما پس از صعود و عبور از پوسته قارهای بالایی دچار آلودگی و تغییر شده است. در نتیجه، کاهیدگی Nb و غنیشدگی عنصرهای Pb،Th ,Cs ,Rb, U دیده میشود. بررسی نمودارهای جدا کننده محیط زمینساختی نشان میدهد که نمونههای میکروگابرو منشأ سستکرهای و درون صفحهای با ماهیت آلکالن دارند که در اثر کشش به پوسته قارهای بالایی رسیدهاند و در اثر پدیده AFC، به صورت کنونی کالکو آلکالن تغییر یافتهاند. وجود آنکلاو با ترکیب هیالو آندزیت بازالتی در نمونه دیاباز به سن کرتاسه پسین و مشابهت سنگنگاری با آذرآواریهای (پیروکلاست) منطقه مورد مطالعه (توفهایی با ترکیب آندزیتی تا آندزیتی بازالتی)، به سن پالئوسن نشان میدهد که این دیابازها از سنگهای آتشفشانی منطقه جوانتر هستند.http://www.gsjournal.ir/article_42425_dd53f2e04a4620657df373a362112847.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Geology, Alteration, Geochemistry and Fluid Inclusion of Au Mineralization in the North Bazmanمطالعه زمینشناسی، دگرسانی، ژئوشیمی و میانبارهای سیال در کانهزاییهای طلای شمال بزمان1651804242710.22071/gsj.2015.42427FAمحمد رضا امیدوار اشکلککارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمیر علی اصغر مختاریاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانJournal Article20140311The studied area is located in the southeastern end of the Sahand- Bazman Magmatic Belt in the north of Bazman volcano. This area composed of Miocene volcanic rocks including andesitic to dacitic lavas along with tuffaceous sandstone, ignimbrite, agglomerate, tuff and siltstone that underwent propyilitic, argillic, sericitic, carbonatic and silicified alterations. Predominant form of the mineralization is silica veins and hydrothermal breccia, which crop out within the alteration zones. The textures within the silica veins include coliform, vuggy, stratiform, banded and hydrothermal breccias. The results of sample analysis demonstrate that hydrothermal breccias have the highest grades of Au (up to 27.6 ppm), and the silica veins with banded texture and fine grained sulfide bearing silica veins are other important Au- bearing mineralization in the next orders. The geochemical investigations demonstrate good positive correlation between Au and Ag, Sb, As, Pb, Zn, Mo, Bi and Hg in the Au- bearing silica veins. The fluid inclusion studies on silica veins with banded texture indicate that the salinity of fluids is 1.22-7.77 W% NaCl, and homogenization temperature is 190-296◦C. Based on the field evidences along with mineralogy, textures and structures of silica veins, geochemical and fluid inclusion investigations, the Au mineralization in the north of Bazman can be classified as low sulfidation epithermal gold deposits. منطقه مورد مطالعه در انتهای جنوبی کمربند ماگمایی سهند- بزمان، در شمال آتشفشان بزمان قرار گرفته است. واحدهای سنگی منطقه متشکل از گدازههای آندزیتی- داسیتی همراه با ماسهسنگ توفی، ایگنمبریت، آگلومرا، توف و سیلتسنگ به سن میوسن است که متحمل دگرسانیهای پروپیلیتی، آرژیلیک، سریسیتی، کربناتی و سیلیسی شدهاند. فرم چیره کانهزایی عبارت از رگههای سیلیسی و برشهای گرمابی در درون پهنههای دگرسانی است. رگههای سیلیسی دارای بافتهای کلوفرم، حفرهای، قشری، شانهای، نواری و برشهای گرمابی هستند. مطالعات آزمایشگاهی بیانگر این است که برشهای گرمابیدارای بیشترین عیار طلا (تا ppm6/27)است و رگههای سیلیسی با بافت نواری و رگههای سیلیسی دارای کانیهای سولفیدی ریز، در ردههای بعدی قرار دارند. مطالعات ژئوشیمیایی بیانگر همبستگی خوب میان طلا با عناصر نقره، آنتیموان، آرسنیک، سرب، روی، مولیبدن، بیسموت و جیوه در رگههای سیلیسی طلادار در این منطقه است. بررسی میانبارهای سیال بر روی رگههای سیلیسی با بافت نواری، شوری سیال را 77/7-22/1 درصد و دمای همگن شدن را 296-190 درجه سانتیگراد نشان داده است. بر پایه مطالعات صحرایی، کانیشناسی، ساخت و بافت، ویژگیهای ژئوشیمیایی و میانبارهای سیال، کانهزاییهای طلای شمال بزمان را میتوان در زمره ذخایر طلای اپیترمال سولفیداسیون پایین قرار داد.http://www.gsjournal.ir/article_42427_7badb92d1a1e0b99b2beedf4bb31483f.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Geochemistry and K-Metasomatism in Mineralized Host Rocks of Neian Epithermal Deposit, Northwest of Lut Block, East of Iranژئوشیمی و متاسوماتیسم پتاسیم در سنگهای میزبان کانهزایی کانسار اپیترمالی نیان واقع در شمال باختری بلوک لوت- خاور ایران1811944243010.22071/gsj.2015.42430FAحسین هادیزادهدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانعلیاصغر کلاگریاستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایراننیما نظافتیاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانحبیب ملاییاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد، مشهد، ایرانحسن عزمیدانشجوی دکترا، گروه اکتشاف معدن، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران؛ سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، مرکز شمال شرق، مشهد، ایرانJournal Article20130106The Neian epithermal deposit in northwest of the Lut block is located in ~35 km southwest of Bejestan. The studies done on this deposit indicate the development of zonation in altered rocks around the ore-bearing siliceous veins and the existence of silicic (quartz, chalcedony, adularia, calcite, illite, and sericite), silicic-argillic (quartz, adularia, illite, sericite, and pyrite), argillic (illite, quartz, calcite, adularia, sericite, kaolinite, smectite, and chlorite), and propylitic (chlorite, calcite, albite, epidote, quartz, and smectite) alterations as the major alteration zones in this deposit that were formed during the five stages. Th geochemical diagrams, molar elemental ratios, and petrographic consideration illustrate the presence of transitional transformation and mineral conversion arrays during the development of hydrothermal system at Neian. Consideration of these diagrams indicate a wide spread of argillic and silicic and a relatively limited extent propylitic alteration zones in the Neian deposit. These diagrams also show that the mineral arrangements such as plagioclase-illite, plagioclase-adularia, illite-adularia, and plagioclase-smectite were developed during the prograde stages, whereas adularia-illite arrangement was formed during the retrograde (waning) stages of hydrothermal system. Permeability, high water/rock ratio in the host rocks (generated by faulting and the presence of extensive pyroclastic rocks) are the main factors for development of alteration zones and formation of widespread adularia in the area. In addition, considering the mineralogical composition of the deposit, the presence of minerals such as adularia and illite in the central and kaolinite in the peripheral part of the system may suggest that they were formed by the fluids having temperatures > 220 °C and <140 °C, respectively. The presence of mineral assemblage of quartz, adularia, illite, pyrite, chlorite, and calcite may reflect the involvement of upward flowing Chloride-bearing fluids with pH ranging from almost neutral to moderately alkaline. The contemporaneous formation of calcite, smectite, illite, and kaolinite in peripheral parts of the system was resulted by the reaction of CO<sub>2</sub>-rich fluids (containing hot vapors) with the host rocks. Increasing of temperature and potassium metasomatism in the central parts of the system caused widespread formation of illite at the first stage of alteration and of adularia-illite at the second (maximum K-metasomatism) during the geothermal activity at Neian. Concurrent with the waning stage of hydrothermal alteration and decreasing of K-metasomatism, illite replaced adularia again. The prevalence of conditions (for a long period of time) suitable for stability of illite may account for the greater abundance and extent of this mineral relative to adularia in the host rocks of Neian deposit. کانسار اپی ترمالی نیان در شمال باختری بلوک لوت و در فاصله 35 کیلومتری جنوب باختری شهر بجستان واقع شده است. بررسیهای انجام شده بر روی این کانسار حاکی از گسترش یک زونبندی از سنگهای دگرسان شده در اطراف رگههای سیلیسی کانه دار و وجود دگرسانیهای سیلیسی (کوارتز، کلسدونی، آدولاریا، کلسیت، ایلیت و سریسیت)، سیلیسی-آرژیلیکی(کوارتز، آدولاریا، ایلیت، سریسیت، پیریت)، آرژیلیکی(ایلیت- کوارتز- کلسیت-آدولاریا – سریسیت، کائولینیت، اسمکتیت، کلریت) و پروپیلیتیک (کلریت، کلسیت، آلبیت، اپیدوت، کوارتز و اسمکتیت) به عنوان اصلی ترین زونهای دگرسانی در این کانسار بوده که در طی پنج مرحله تشکیل شده اند. نمودارهای ژئوشیمیایی، نسبتهای عنصری مولار و بررسی سنگنگاری وجود تبدیلهای تدریجی و آرایشهای تبدیل کانیایی را در طی تکامل سامانه گرمابی نیان نشان می دهند. بررسی این نمودارها حاکی از گسترش بالای زون های دگرسانی آرژیلیکی، سیلیسی و وسعت نسبتاً محدود زون های پروپیلیتیک در کانسار نیان است. این نمودارها همچنین نشان می دهند که آرایشهای کانیایی پلاژیوکلاز- ایلیت، پلاژیوکلاز- آدولاریا، ایلیت- آدولاریا، پلاژیوکلاز- اسمکتیت در طی مراحل پیشرونده گسترش یافته اند در حالیکه آرایش آدولاریا- ایلیت در طی مراحل پسرونده (افول) سامانه گرمابی تشکیل شدهاند. نفوذپذیری و بالا بودن نسبت سنگ/آب در سنگ های میزبان (ایجاد شده در اثر گسلش و حضور گسترده سنگهای آذرآواری) عوامل اصلی گسترش زونهای دگرسانی و تشکیل گسترده آدولاریا در منطقه هستند. افزون بر این، با توجه به ترکیب کانی شناسی کانسار، حضور کانی هایی مانند آدولاریا و ایلیت در بخش مرکزی و کائولینیت در بخش حاشیهای سامانه ممکن است پشنهاد نماید که آنها توسط سیالاتی تشکیل شدهاند که به ترتیب دمایی °C 220 < و°C 140> داشتهاند. حضور مجموعه کانیایی کوارتز، آدولاریا، ایلیت، پیریت، کلریت و کلسیت ممکن است منعکسکننده دخالت سیالاتی کلریدی با جریان روبه بالا با pH تقریباً خنثی تا حدودی قلیایی باشد. تشکیل همزمان کانی های کلسیت، اسمکتیت، ایلیت و کائولینیت در بخشهای حاشیهای سامانه حاصل واکنش سیالاتی غنی از CO<sub>2</sub> (حاوی بخارات داغ) با سنگهای میزبان بوده است. در طی فعالیت ژئوترمالی نیان افزایش درجه حرارت و افزایش متاسوماتیسم پتاسیم در بخشهای مرکز سامانه باعث تشکیل گسترده ایلیت در مرحله اول دگرسانی و آدولاریا- ایلیت در مرحله دوم (حداکثر متاسوماتیسم K) شده است. همزمان با مرحله افول دگرسانی گرمابی و کاهش متاسوماتیسم K مجدداً کانی ایلیت جانشین آدولاریا شده است. حاکم بودن شرایطی (برای دورههای زمانی طولانی) مناسب برای پایداری ایلیت ممکن است علت فراوانی و گسترش بیشتر این کانی را نسبت به آدولاریا در سنگهای میزبان کانسار نیان توجیه کند.http://www.gsjournal.ir/article_42430_cb95b896a643adef9c3eddcae33efe86.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Studying the Results Sampling and Analysis by Using the BLEG Geochemical Method in 1:100000 Siah Rud Sheet (NW Iran)بررسی نتایج نمونهبرداری و آنالیز به روش ژئوشیمیایی BLEG در ورقه 1:100000 سیهرود (شمال باختری ایران)1952064243210.22071/gsj.2015.42432FAمریم امامی جعفریکارشناسی ارشد، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمحمود مهرپرتواستادیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانافشین اکبرپوردکترا، گروه اکتشافات ژئوشیمیایی، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانبهنام شمسیکارشناسی ارشد، گروه اکتشافات ژئوشیمیایی، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانJournal Article20130115BLEGmethod is one ofmodern methodsusedfor goldgeochemicalexplorationstudies.Themethod has helped to locate many low grade gold deposits. The significant change of the method compared to common geochemical exploration methods is to use of large volumes ofsamples regardless of their sizeandlow densityof sampling.In order to evaluate the efficiency of the BLEG geochemical method with stream sediment method, 1:100000 SiahRud sheet was chosen in geological region of Azarbaijan in a district that geological map and geochemical exploration has already been carried out.The study area is 1850 km<sup>2</sup>, located in a mountainous area of northwest Iran in the Eastern-Azarbaijan province (NW of Ahar city).The rock units of the area consist mainly of the Upper Cretaceous limestone and flysch complex, Oligocene intrusive bodies and Eocene volcanic-sedimentary rocks. The Oligocene intrusive bodies are the most important igneous unit in the area.In this project, 168 BLEG samples and 103 stream sediment samples (silt samples) were prepared and studied. The range gold values in BLEG samples are from 0.1 to20 ppb, and in the stream sediment samples from 3 to459 ppb.The results ofsampling and analysis present four districts with high anomalous degrees: 1) Anigh-GharehChilar district, 2) Namnegh district, 3) Eshtobin district, and 4) Andrian or MiveRud district. Analysis ofthe stream sedimentsamplesrepresentshigh value of Cu andAu. Correlation of the elements in stream sediments taken from the Anigh-GharehChilar district represents high correlation of gold with arsenic, copper and leads elements. Copper also shows a high correlation with molybdenum, which is in accordance with mineralization of this area.روش BLEG یکی از روشهای جدید بهکار گرفتهشده در بررسیهای اکتشاف ژئوشیمیایی طلا است. این روش کمک زیادی در مکانیابی بسیاری از نهشتههای طلا با عیار پایین کرده است. تغییر چشمگیر روش BLEG نسبت به روشهای رایج اکتشافات ژئوشیمیایی، استفاده از حجم زیادی از نمونه بدون توجه به اندازه آنها و تراکم پایین نمونهبرداری است. بهمنظور همسنجی دادههای حاصل از BLEG با روش رسوبات آبراههای، ورقه 1:100000 سیهرود در حوضه زمینشناسی آذربایجان که نقشه زمینشناسی و اکتشافات ژئوشیمیایی پیشتر در آن انجام شده بود، برگزیده شد. محدوده مورد بررسی با گسترهای در حدود1850 کیلومترمربع در منتهیالیه شمال باختری ایران در استان آذربایجان شرقی واقع است، این محدوده در ناحیه کوهستانی در شمال باختر شهرستان اهر واقع شده است. واحدهای زمینشناسی تشکیلدهنده منطقه بیشتر شامل واحدهای سنگآهکی و فلیشگونه کرتاسه بالایی، تودههای نفوذی با سن الیگوسن و رخسارههای آتشفشانی- رسوبی ائوسن است. سنگهای نفوذی الیگوسن مهمترین واحد آذرین منطقه مورد بررسی هستند. در این بررسی 168 نمونه BLEG و 103 نمونه رسوب آبراههای (Silt Sample) مورد آنالیز و بررسی قرار گرفت. دامنه مقادیر عیار طلا در نمونههای BLEG از ppb1/0 تا ppb20 و در نمونههای رسوب آبراههای از 3 تا ppb459 است. نتایج بهدست آمده از برداشت و بررسی نمونهها به روش ژئوشیمیایی BLEG نشاندهنده چهار محدوده با بیهنجاری درجه یک است که شامل 1) محدوده انیق- قرهچیلر؛ 2) محدوده نمنق؛ 3) محدوده اشتوبین و 4) محدوده آندریان یا میوهرود است. آنالیز نمونههای رسوبات آبراههای برداشت شده نشاندهنده بالا بودن عناصر مس و طلا در نمونهها است. بررسی همبستگی عناصر در رسوبات آبراههای برداشت شده از منطقه انیق- قرهچیلر نشاندهنده همبستگی نسبتاً بالای طلا با عناصر آرسنیک، مس و سرب است. مس نیز با مولیبدن همبستگی بالایی نشان میدهد. این موضوع با کانهزایی موجود در منطقه همخوانی دارد.http://www.gsjournal.ir/article_42432_90bd75d68183c10dd4f67c87b77f78a0.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Mineralogy and Geochemistry of Potentially Hazardous Trace Elements (PHTEs) in Coal Deposits of the Olang Region, Eastern Alborzکانیشناسی و ژئوشیمی عناصر فرعی دارای پتانسیل محیطی خطرناک (PHTEs) نهشتههای زغالسنگی منطقه اولنگ، البرز خاوری2072184243310.22071/gsj.2015.42433FAزهرا سلیمانیمارشککارشناسی ارشد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه دامغان، دامغان، ایراننادر تقی پوراستادیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه دامغان، دامغان، ایرانJournal Article20170129The Olang area is located in 70 km of northeast Shahroud. This area is situated in Gheshlagh Olang syncline, which is a member of the EasternAlborzCoalBasin. The optical microscopes and X-ray diffraction (XRD) analysis on coal and coal ash samples and also SEM-EDX results revealed kaolinite, quartz, siderite, pyrite, biotite, chlorite and illite minerals in coal seams at the Olang coal mines. Pyrite is observed as syngenetic (framboidal) and epigenetic (filling of the cell cavity, vein, and veinlet).The abundance of syngenetic siderite and absent sulphate minerals is usually thought to indicate deposition of the coal mainly under nonmarine conditions, or at least under the influence of swamp or formation waters with low sulphate content. The study of 15 potentially hazardous trace elements (PHTEs) includes: (Ba ®1054.7 ppm), (Co ®51.32 ppm), (Cr ®161.1 ppm), (Cu ®129.3 ppm), (Mn ®1600 ppm), (Mo ®19.56 ppm), (Sn ® 4.78 ppm), (Ni ®139.7 ppm), (Pb ® 48 ppm), (Tl ®1.36 ppm), (Th ®27.6 ppm), (U ® 9.45 ppm), (V ® 232.9 ppm), (Zn ®101/78 ppm(, (P® 6500 ppm) in coal ash deposits of the Olang region compared with the average of the world coal ash, shales, soils and also crustal Clarke. The results show that these coals are enriched in Mn, Mo, U, Pb, Zn and P and are dangerous elements.منطقه اولنگ در فاصله 70 کیلومتری شمال خاوری شاهرود واقع شده است. این منطقه در ناودیس اولنگ ـ قشلاق قرار دارد و جزو حوضه زغالی البرز خاوری است. مشاهدات میکروسکوپی، آنالیز اشعه مجهول(XRD) نمونه زغالسنگ و خاکستر آن و همچنین آنالیز نقطهای (EDX) و تصاویر تهیه شده توسط میکروسکوپ الکترونی (SEM) از زغالسنگ نشاندهنده حضور کانیهای کائولینیت، کوارتز، سیدریت، پیریت، بیوتیت، ایلیت، آناتاز و کلریت در لایههای زغالسنگی معادن منطقه اولنگ است. پیریت در این لایهها از دو نوع اولیه (فرامبوییدال و شکلدار) و ثانویه (پرکننده رگهها، رگچهها و حفرات سلولی یا جانشین شده) است. فراوانی کنکرسیونهای سیدریتی (اولیه) و نبود کانیهای سولفاتی مانند ژیپس در این زغالسنگها نشان میدهد که لایههای زغالسنگی منطقه اولنگ اساساً تحت شرایط غیر دریایی یا حداقل تحت تأثیر باتلاقها یا آبهای سازندی با مقدار سولفات کم نهشته شدهاند. بررسی مقدار 15 عنصر دارای پتانسیل محیطی خطرناک (PHTEs) بر حسب PPM شامل (78/4, (Sn ® (56/19, (Mo ® (1600(Mn ® ,(3/129(Cu ® ,(1/161, (Cr ® (32/51, (Co ® (7/1054(Ba ® ,(6500, (P ® (78/101, (Zn ® (9/232(V ® ,(45/9, (U ® (6/27(Th ® ,(36/1, (Tl ® (48(Pb ® ,(7/139(Ni ® در خاکستر نهشتههای زغالسنگی منطقه اولنگ و مقایسه آنها با مقدار این عناصر در خاکستر زغالسنگهای جهان، شیلها، خاکها و نیز با عدد کلارک پوسته نشان میدهد که زغالسنگهای منطقه اولنگ غنی از عناصر Mn, Mo, U, Pb, Zn و P هستند و تمرکز این عناصر در این زغالسنگها، خطرناک است. http://www.gsjournal.ir/article_42433_188642967322037fc6b29286a43bc4af.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Environmental Geochemistry of Essential and Toxic Elements in Soil Samples on the 1:50000 Scale Map of Kerman Cityژئوشیمی زیستمحیطی عناصر ضروری و سمی در نمونههای خاکدر محدوده برگه 1:50000 کرمان2192324243410.22071/gsj.2015.42434FAحبیبه عطاپوراستادیار،گروه مهندسی معدن، دانشکده فنی ومهندسی، دانشگاه شهید باهنرکرمان، کرمان، ایرانJournal Article20110201To assess the environmental impacts of essential and toxic elements on the 1:50000 scale map of the urban areas of Kerman city, 220 samples of residual and nonresidual soils were collected by systematic random sampling method.Based on analytical data, high values of Ca (23.6 %wt), Na (3.86 %wt), K (2.36 %wt), Li (49.18 ppm), B (65.8 ppm), and low values of Se (0.12 ppm) in residual soils indicate calcareous and silty – clayey (playa) nature of the soils around the Kerman city.Anthropogenic polluted soil samples around the gasoline stations are enriched in Pb (84 ppm), Zn (250 ppm), Rb (983 ppm), B(158 ppm). The high values of Cu (715 ppm), Mo (4.26 ppm), Pb (10125 ppm), Zn (275 ppm), Sn (100.3 ppm),W (4.36 ppm), As (19.6 ppm) and Li (70.4 ppm) from themachinery battery and manufacture stations are noteworthy. The soil samples close to the machinery paint workingsites contain 0.38 wt% S, 205 ppm Cu, 2.69 ppm Mo, 318 ppm Pb, 310 ppm Zn, 19.3 ppm Sn, 3.25ppm W, 20.3 ppm As, 4.65 ppm Sb, 80 ppm Li and 115.4 ppm B. The high values of Zn (1903 ppm) are indicative of agricultural soils in the pistachio gardens. The soils developed on the disposal wastes include 7.58 wt% S, 392 ppm Pb, 275 ppm Zn, 26.7 ppm As, 5.32 ppm Sb, 807 ppm Rb and 651 ppm Sr, respectively. The enrichment factors follow: Pb (1358), Cu (72), Mo (8.94)and Sn (242) in soils around the machinery battery and manufacture stations, As (5.7)in soils close to gasoline stations, Zn (20.8) in agricultural soils and Sb (10.24) in rail road soils indicate thehighly polluted soils.The geoaccumulation indexes forsoilsaround themachinery battery and manufacture stations includeCu (3.96), Pb (8.18), Sn (4.48), W (2.09) and Zn(0.83) in pistachio gardensreflect the highly polluted nature of the soils.برای بررسی اثرات زیست محیطی عناصر ضروری و سمی در محدوده ورقه 1:50000 کرمان، 220 نمونه خاک برجا و نابرجا با روش تصادفی منظم برداشت شد. بر اساس دادههای شیمیایی افزایش مقدارکلسیم (6/23 درصد وزنی)، سدیم (86/3 درصد وزنی)، پتاسیم (36/2 درصد وزنی)، لیتیم (18/49 گرم در تن) و بور (8/65 گرم در تن) و کمبود سلنیم (12/0 گرم در تن) در خاک برجا در مقایسه با متوسط خاکهای دنیا نشانگرسنگ بستر آهکی و تبخیری (پلایای) کرمان و خاک منطقه است. خاک های اطراف جایگاههای عرضه سوخت (پمپ بنزینها) از سرب (84 گرم در تن)، روی (250 گرم در تن)، روبیدیم (983 گرم در تن) و بور (158 گرم در تن) غنی شده اند. مقادیر بالای مس (715 گرم در تن)، مولیبدن (26/4 گرم در تن)، سرب (10125 گرم در تن)، روی (275 گرم در تن)، قلع (100 گرم در تن)، تنگستن (36/4 گرم در تن)، آرسنیک (6/19 گرم در تن) و لیتیم (4/70 گرم در تن) در نمونه های خاکهای مجاور کارگاههای باتریسازی گزارش شده است. نمونههای خاک اطراف کارگاههای صافکاری و نقاشی خودروها دارای 38/0 درصد وزنی گوگرد، 205 گرم در تن مس، 69/2 گرم در تن مولیبدن، 318 گرم در تن سرب، 310 گرم در تن روی، 3/19 گرم در تن قلع، 25/3 گرم در تن تنگستن، 3/20 گرم در تن آرسنیک، 65/4 گرم در تن آنتیموان،80 گرم در تن لیتیم و 4/115 گرم در تن بور است. جالب توجه است که حداکثر روی(1903 گرم در تن) در خاکهای کشاورزی (باغهای پسته) وجود دارد. همچنین،نمونههای ضایعات ساختمانی دارای58/7 درصد وزنی گوگرد، 392 گرم در تن سرب، 275 گرم در تن روی، 7/26گرم در تن آرسنیک، 32/5 گرم در تن آنتیموان، 807 گرم در تن روبیدیم و 651 گرم در تن استرانسیم است. شدت غنی شدگی عناصر سرب(1358)، مس(72)، مولیبدن (94/8)، قلع (242) در خاکهای آلوده مجاور کارگاههای باتریسازی، آرسنیک (7/5) در خاک مجاور جایگاههای عرضه سوخت، روی (8/20) در خاکهای کشاورزی و آنتیموان (24/10) در خاک مجاور ریل راه آهن گویای خاکهای آلوده میباشد.شاخص زمین انباشتگی برای مس (96/3)، سرب (18/8)، قلع(48/4) و تنگستن(09/2) در خاک مجاور کارگاههای باطریسازی و روی (83/0) در خاکهای برداشت شده از باغهای پسته نشاندهنده آلودهترین خاکهای منطقه است. http://www.gsjournal.ir/article_42434_dd931c0e5b2a5c4043d6d4920f170845.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Geology, Mineralogy and Fluid Inclusion Investigation of Supergene Zn Deposit in Kharengun Zone, Northeast of Bafq,Central Iranزمینشناسی، کانیشناسی و مطالعه میانبارهای سیال نهشته برونزاد روی در منطقه خارنگون، شمالخاوری بافق، ایران مرکزی2332424243510.22071/gsj.2015.42435FAزهرا میریاندانشجوی کارشناسی ارشد، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایرانمحمد لطفیدانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایرانامیرعلی طباخ شعبانیاستادیار، گروه زمینشناسی دانشکده علومزمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانمیرعلیاصغر مختاریاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایراناحسان حاجملاعلیدانشجوی دکترا، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایرانJournal Article20130422The Kharengun area is located in the Yazd province, Central Iran, 130 km east of Yazd city and 65 km northeast of Bafq city. Mineralization in Kharengun area occurred within calcic and dolomitic units of the Rizou Formation (equivalent to Soltaniyeh Formation) of upper Precambrian- lower Cambrian age. The ore minerals of this deposit includes smithsonite and hemimorphite, that is stratabound and formed epigenetically along layers and laminations of carbonate host rocks. The maximum grade of zinc in samples taken from the study area exceeds 36% and geochemical studies indicate significant absence of Pb along with Zn in this area. Therefore, the Kharengun mineralization is a monomineral Zn zone.The fluid inclusion microthermometry investments explain the role of meteoric waters in generation of this deposit. The homogenization temperatures and salinity of the inclusions show the similarity between these fluids and the solutions responsiblefor the development of epithermal deposits.The Zn mineralization present in this zone belongs to the nonsulfide supergene deposit class, and a mixture of wallrock replacement and direct replacement subclasses.منطقه خارنگون (Xârengun) در استان یزد، در فاصله 185 کیلومتری خاور شهر یزد و 65 کیلومتری شمال خاوری شهرستان بافق قرار دارد. کانیسازی در منطقه خارنگون در درون واحدهای سنگآهکی و دولومیتی وابسته به سازند ریزو (معادل سازند سلطانیه)، به سن پرکامبرین بالایی-کامبرین زیرین اتفاق افتاده است. ماده معدنی این نهشته در قالب کانیهای اسمیتزونیت و همیمورفیت بهصورت غیرهمزاد و به شکل چینهکران، بیشتر در مسیر لایهبندی و لامیناسیونهای سنگ میزبان کربناتی تشکیل شده است. بالاترین عیار روی در نمونههای برداشت شده از این منطقه، 06/36 درصد ZnO است و مطالعات ژئوشیمیایی گویای عدم همراهی قابل توجه سرب با روی در این پهنه کانهدار و تشکیل یک زون تک کانیایی Zn است. مطالعات حرارت سنجی میانبارهای سیال در نمونههای مربوط به این منطقه نشاندهنده نقش داشتن محلولهای با منشأ جوی در تشکیل این ذخیره است. دمای همگنشدگی و شوری این میانبارها، به ترتیب با مقادیر °C173- 153 و 2/0 تا 22 wt % eque.NaCl ، با سیالهای تشکیل دهنده ذخایر اپیترمال مشابهت دارد. با توجه به شواهد بهدست آمده از مطالعات صحرایی، کانیشناسی، ژئوشیمیایی و میانبارهای سیال ، کانیسازی موجود در این پهنه در زمره نهشتههای غیرسولفیدی سوپرژن روی، از نوع ترکیبی جانشینی در سنگ دیواره - جانشینی مستقیم قرار میگیرد. http://www.gsjournal.ir/article_42435_d58983b3950a85e7d18215c64302559f.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Study of Mo Mineralization in Gharehdagh (Ordobad)-Shivardagh Strip with Emphasis on Alteration, Petrology, and Geochemistry of Host Intrusive Bodies (Northwest of Iran)مطالعه کانیسازی مولیبدن در نوار قرهداغ(اردوباد)- شیورداغ با تأکید بر سنگشناسی، ژئوشیمی و دگرسانی تودههای نفوذی میزبان (شمال باختر ایران)2432584243610.22071/gsj.2015.42436FAقهرمان سهرابیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علومطبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانمحمدرضا حسینزادهدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علومطبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0002-6319-5840علی اصغر کلاگریاستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علومطبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانبهزاد حاجعلیلودانشیار، دانشگاه پیام نور، ایرانJournal Article20121001The study area is located in north of East-Azarabaidjan (northwest of Iran). The most important intrusive bodies in the area include the Gharehdagh and Shivardagh batholiths and porphyry stocks of Sungun and Haftcheshmeh. The petrological and petrographical studies show that the composition of intrusives varies from gabbro through diorite, monzonite, and granodiorite to granite. All bodies are I-type and mostly metaluminous and calc-alkaline with medium to high potassium belonging to volcanic arcs. The most important alterations in ore-bearing areas include silicic, potassic, propylitic, phyllic, and argillic. Mo mineralization occurred mostly in quartz veins and veinlets within the potassic zone in porphyry systems and veins and also in endoskarn associated with garnet skarns. The amount of Mo increases in differentiated and biotite-bearing acidic bodies that have high values of Si, K, Rb, and REEs. The intrusive bodies enriched with K, Rb, and Ba and depleted in Zr, Ta, Y, Yb, and Nb elements indicate metasomatism of the upper mantle by subducting oceanic crust and subsequent generation of magma and its passes through relatively thick crust. The bodies bearing Mo mineralization are located mainly in the center of batholiths and have quartz monzonitic and granodioritic compositions. محدوده مورد مطالعه در شمال استان آذربایجان شرقی (شمال باختر ایران) واقع شده است. مهمترین تودههای نفوذی موجود در منطقه شامل باتولیتهای قرهداغ و شیورداغ و استوکهای پورفیری سونگون و هفتچشمه هستند. مطالعات پترولوژیکی و پتروگرافی نشان میدهد که ترکیب تودههای نفوذی از گابرو، دیوریت، مونزونیت، گرانودیوریت تا گرانیت در تغییر است. این تودهها بیشتر متاآلومینوس، کالکآلکالن با پتاسیم متوسط تا بالا و متعلق به کمانهای آتشفشانی (VAG) و از نوع I هستند. مهمترین دگرسانیها در محدودههای کانهدار شامل سیلیسی، پتاسیک، پروپیلیتیک، فیلیک و آرژیلیک است. کانهزایی مولیبدن بیشتر در رگهها و رگچههای کوارتزی واقع در زون پتاسیک (سیستمهای پورفیری) و رگهای و در زون اندواسکارن کانسارهای اسکارنی همراه با کانی گارنت رخ داده است. میزان Mo در تودههای تفریق یافته و اسیدی بیوتیتدار با مقادیر بالایSi ،K ، Rb، Baو عناصر LREE افزایش یافته است. غنیشدگی تودههای نفوذی از عناصر K ، Rb و Ba و تهیشدگی از عناصر Zr،Ta ، Y، Yb و Nb نشاندهنده متاسوماتیسم گوشته بالایی توسط پوسته اقیانوسی فرورونده، سپس تولید ماگما و بالا آمدن آن از پوسته نسبتاً ستبر است. تودههایی که دارای کانهزایی مولیبدن هستند، عمدتاً دارای ترکیب کوارتزمونزونیتی و گرانودیوریتی هستند. http://www.gsjournal.ir/article_42436_75c2de0bf779710ff21cabdedd4f2f5c.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Geology and Metallogeny Evolution of Eastern Aligudarz Using Mineralogy, Trace and Rare Earth Elements Geochemistryبررسی تکامل زمینشناسی- فلززایی در منطقه خاور الیگودرز با استفاده از مطالعات کانیشناسی و زمینشیمی عناصر خاکی کمیاب و فرعی2592704243710.22071/gsj.2015.42437FAنازنین ظاهریدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانعلیرضا زراسوندیاستاد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایرانمنا صامتیدانشجوی دکترا، دانشکده علوم زمین، دانشگاه خرمآباد، خرمآباد، ایرانمحمد کاروانیکارشناسی ارشد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایرانهوشنگ پورکاسبدانشیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایرانفاطمه راستمنشاستادیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایرانJournal Article20121103The Aligudarz region is located in middle part of the Sanandaj-Sirjan Zone. During and before the Jurassic time, a variety of Cu, Fe, Zn-Pb and Ba mineralization are formed in this area due to tectono-magmatic activities. This diversity of mineralizations with volcano-plutonic activities caused some complexities and ambiguities in geology-metallogeny evolution of the region. In this way, the aim of this study was investigation of geological evolution and its relation with mineralization and tectono-magmatic evolution of the Aligudarz region. The field and petrographic observations show that mineralization composition consist of barite with sulfide minerals (chalcopyrite, pyrite and covellite) and Fe-oxides in the Farsesh deposit withPermian carbonate host rock in the Farsesh area; sphalerite, galena and chalcopyrite in the Jurassic phylite, slate and meta-sandstone host rocks (Gol-e Zard deposit) and Cu mineralization associated with andesite rocks. In order to approach these aims, sampling for petrographical and geochemical studies with ICP-MS was done from each ore body separately. In addition, the granitoid rocks of the region were considered. In the Gol-e Zard Zn-Pb deposit, REE pattern represent enrichment of LREEs and La/Lu>1. The metamorphic host-rocks show positive Ce and negative Eu anomalies, whereas sphalerite, galena, chalcopyrite and quartz show negative Eu and Ce anomalies. Lack of Eu anomalies indicates high Oxygen fugacity during the precipitation of these minerals. Therefore, according to similarity of REE pattern in host-rock and ores of the Gol-e Zard deposit, it seems REEs extracted from host rock and then added to mineralizing fluid. The chondrite normalized pattern of REEs in barite ores and its host rocks in the Farsesh deposit show LREE enrichment. The positive Eu and negative Ce anomalies indicate that hydrothermal fluids are the main fluids, which caused precipitation of barite inthe host rock. REE pattern of andesite rocks show the same magmatic source for these rocks. LREE enrichment in andesite samples, lack of Eu and Ce anomalies indicate that clinopyroxene and plagioclase were crystallized in the same time and Ce<sup>+3</sup> extracted with other REEs from depositional environment. The chondrite normalized pattern of granite rocks in the region show LREE enrichment, negative Eu anomaly and lack of Ce anomaly, which can indicate that diffraction process was controlled by plagioclase crystallization during the granitoid generation. The chondrite normalized spider diagram show the same trend of depletion of HFSE and HRRE and enrichment of LREE and LILE for all of the samples, which represent occurrence of magmatism in the study area and indicate all of these mineralizations are related to the subduction zone. These studies indicate that there is geodynamically a genetic relation between mineralizing fluids and volcano-plutonic activities of the region during or before the Jurassic system.منطقه الیگودرز در بخش میانی پهنه سنندج- سیرجان واقع شده است. در زمان ژوراسیک و پیش از آن، تحت تأثیر فعالیتهای زمینساختی مرتبط، گوناگونی کانیسازی از ذخایر مس، آهن، سرب و روی و باریت در این منطقه به چشم میخورد. این گوناگونی کانیسازی به همراه فعالیتهای آتشفشانی- نفوذی در این منطقه پیچیدگیهای زمینشناسی خاصی را بهوجود آورده و ابهاماتی را در تکامل زمینشناسی- فلززایی منطقه ایجاد کرده است. در این راستا بررسی تکامل زمینشناسی و ارتباط کانیسازی با تکامل زمینساخت ماگمایی منطقه، هدف این مطالعه بوده است. مطالعات صحرایی و سنگنگاری نشان داد که بیشتر کانهزایی منطقه مورد مطالعه شامل باریت بههمراه کانیهای سولفیدی (کالکوپیریت، پیریت و کوولیت) و اکسیدهای آهن در کانسار باریت فرسش با میزبان کربناتی به سن پرمین در جنوب خاور منطقه الیگودرز، کانهزایی اسفالریت، گالن و کالکوپیریت با میزبان فیلیت، اسلیت و ماسهسنگهای دگرگون شده به سن ژوراسیک در شمال خاور منطقه الیگودرز در کانسار سرب و روی گلزرد و کانیسازی مس همراه با آتشفشانیهای آندزیتی است. نمونهبرداری برای مطالعات سنگنگاری و زمینشیمیایی با استفاده از روش ICP-MS از هر کانسار بهصورت مجزا صورت پذیرفت. از سوی دیگر سنگهای گرانیتوییدی منطقه نیز برای این مطالعات مد نظر بودهاند. الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب (REE) بهنجار شده با کندریت برای نمونههای کانسار روی و سرب گلزرد نشاندهنده غنیشدگی LREEها نسبت به HREEها و نسبت La/Lu>1 است. نمونههای سنگ میزبان دگرگون شده دارای بیهنجاری مثبت Ceو بیهنجاری منفیEu هستند. در حالی که نمونههای اسفالریت، کوارتز، پیریت و گالن دارای بیهنجاری منفی Eu و بیهنجاری منفی Ce هستند. نبود بیهنجاری Eu در نمونه گالن نشانگر بالا بودن فوگاسیته اکسیژن در زمان نهشت این کانی است. بنابراین با توجه به همانندی در روند عناصر خاکی کمیاب نمونههای کانه و سنگ میزبان کانسار گلزرد، بهنظر میرسد عناصر REE از سنگ میزبان خارج و سپس به سیال کانیساز افزوده شدهاند. الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده با کندریت در نمونههای باریت و سنگ میزبان کانسار فرسش نشان از غنیشدگیLREE ها نسبت به HREEها و بیهنجاری قوی و مثبت Eu و بیهنجاری منفی Ce دارد. آب دریا منبع اصلی محلول گرمابی تهنشستدهنده باریت در سنگ میزبان است. الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده با کندریت برای آندزیتهای منطقه روندی مشابه بهصورت پهن با شیب کم نشان میدهد، که نشاندهنده منشأ ماگمایی یکسان برای آنهاست. نمونههای آندزیتی نشاندهنده غنیشدگی LREEها نسبت به HREEها (نسبت (La/Lu>1 و نبود بیهنجاری Eu و Ce در نمونههای آندزیتی است که نشانگر تبلور همزمان کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز و نشاندهنده خروج Ce<sup>+3</sup> به همراه دیگر REEها از محیط رسوبی است. الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده با کندریت در نمونههای سنگهای گرانیتی منطقه دارای غنیشدگی LREEها در مقایسه با HREEها، بیهنجاری منفی Eu و نبود بیهنجاری Ce است. الگوی REE بیانگرکنترل فرایند تفریق در طول شکلگیری این گرانیتوییدها توسط تبلور پلاژیوکلاز است. نمودار عنکبوتی بهنجارشده عناصر فرعی نسبت به کندریت نشاندهنده روند یکسان تهیشدگی HFSEها وHREE ها و غنیشدگی LREEها و LILEها برای همه نمونهها است، بنابراین رخداد ماگماتیسم و همه این کانهزاییها در منطقه مورد مطالعه در یک پهنه مرتبط با فرورانش رخ داده است. این مطالعات نشان میدهد یک ارتباط زایشی میان سیالهای تأمینکننده این کانهزاییها و سنگهای آتشفشانی- نفوذی منطقه در زمان ژوراسیک یا پیش از آن از دید جایگاه زمینساختی وجود دارد.http://www.gsjournal.ir/article_42437_06db9ac78e597d93070f35bbe6fabde3.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Southern Chah Palang W (Cu-Au) Mineralization: Mineralogy, Fabric and Texture: Geochemistry and Isotopic Dataکانهزایی تنگستن (مس- طلا) چاه پلنگ جنوبی: کانیشناسی، ساخت و بافت، ژئوشیمی و دادههای ایزوتوپی2712864243810.22071/gsj.2015.42438FAسامان قادریدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانابراهیم راستاددانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس،تهران، ایراننعمتاله رشیدنژاد عمراناستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20130318Tungsten (Cu-Au) mineralization of Southern Chah Palang (SCP) deposit, located in middle part of the Yazd block, occurred as vein-veinlet in normal fault zones, which cut the sandstones and shales of Early-Middle Jurassic Shemshak formation. Based on the mineral paragenesis and quartz type, color and texture, ore-bearing veins can be divided into 1) k-feldspar, apatite (I) bearing milky-white quartz veins, 2) white quartz veins contain apatite (II), 3) hematite- white quartz veins and 4) late carbonate veins. Wolframite is the main tungsten ore mineral in the SCP deposit, which occurred in type 1 vein. Wolframite crystals are riched in Fe and have ferberite composition. Scheelite, as next tungsten ore mineral in SCP deposit, formed in 2nd generation and show significant enrichment in As. Scheelite (I) coexist with Wolframite in type 1 veins, and Scheelite (II) replace wolframite in its fractures and rims, also with arsenic-bearing phases occurred in type 2 veins. Gold in SCP deposit occurred as coexist with and/or fine inclusions in Scheelite (II). Other ore minerals that formed in type 2 veins include base metals and Fe sulfides, cobaltite, niccolite, Cu-Ni-Fe sulfides and native bismuth. Type 3 and 4 veins are white quartz-hematite and barren carbonate veins.
δ<sup>18 </sup>O of ore-forming fluids, which milky-white and white quartz and wolframite formed from them are 7.91-8.61‰, 5.86-6.76‰ and 3.44-6.94‰ respectively. Based on the oxygen isotope studies, progressive mixing of original magmatic fluids with meteoric waters cause precipitation of metals in veins.کانهزایی تنگستن (مس- طلا) کانسار چاه پلنگ جنوبی، در بخش میانی بلوک یزد، بهصورت رگه- رگچهای در پهنههای گسلی عادی قطع کننده ماسهسنگها و شیلهای سازند شمشک (ژوراسیک پیشین) رخ داده است. رگه- رگچههای کانهدار بر حسب پاراژنز کانهها، نوع کانیهای کوارتز و رنگ و بافت آنها به چهار نوع 1) رگه- رگچههای کوارتز شیری- سفید دارای آپاتیت نسل اول- فلدسپار پتاسیم، 2) رگه- رگچههای کوارتز سفید- آپاتیتدار نسل دوم، 3) رگه- رگچههای کوارتز- هماتیت و 4) رگه- رگچههای تأخیری کربناتی تقسیم میشوند. کانه اصلی تنگستن در کانسار چاه پلنگ جنوبی ولفرامیت است که همراه با رگه- رگچههای نوع 1 رخ داده است. بلورهای ولفرامیت غنی از آهن بوده و بیشتر ترکیب فربریتی دارند. شیلیت به عنوان کانه بعدی تنگستن در کانسار چاه پلنگ جنوبی در 2 نسل رخ داده و غنیشدگی قابل توجهی از آرسنیک از خود نشان میدهد. شیلیت نسل 1 بهصورت همرشد با ولفرامیت در رگه- رگچههای نوع 1، و شیلیت نسل 2 به صورت جانشینی در حاشیه ولفرامیت، درون شکستگیهای کوارتز و همراه با فازهای آرسنیکدار، در رگه- رگچههای نوع دوم رخ داده است. طلا در کانسار چاه پلنگ جنوبی بهصورت ادخالهای ریز و یا بهصورت همرشد با شیلیتهای نسل 2 تشکیل شده است. سولفیدهای فلزات پایه و آهن، کبالتیت، نیکلین، سولفیدهای مس- نیکل- آهن و بیسموت طبیعی نیز از دیگر کانههای تشکیل شده در رگه- رگچههای نوع دوم هستند. رگه- رگچههای نوع سوم کوارتز- هماتیت و نوع چهارم کربناتی بدون کانهزایی تنگستن (مس- طلا) هستند. سیالهای کانهدار در کانسار چاه پلنگ جنوبی دارای شوری پایین و اسیدی بوده و تحت تأثیر واکنش با سنگهای دیواره، سبب فروشویی فلزات قلیایی و گسترش دگرسانی کلریتی در آنها شدهاند. الگوی عناصر REE در رگه- رگچههای نوع اول و دوم، تحت تأثیر حضور کانیهای آپاتیت و شیلیت (جذب کننده عناصر MREE) بهصورت محدب رو به پایین (بیشترین تحدب در محل عنصر Sm) و در رگه- رگچههای نوع سوم به دلیل نبود کانیهای یادشده محدب رو به بالاست. الگوی مسطح عناصر REE در رگه- رگچههای نوع اول در نتیجه حضور کانی ولفرامیت است. رگه- رگچههای کانهدار نسبت به عناصر LREE دارای غنیشدگی هستند. تنگستن در کانسار چاه پلنگ جنوبی شبیه کانسارهای تنگستن نوع رگهای، دارای همبستگی مثبت با بیسموت و بدون همبستگی با قلع و مولیبدن است. طلا نیز همبستگی مثبت با تنگستن، بیسموت و آرسنیک دارد. ترکیب ایزوتوپی اکسیژن سیالهای کانهساز که کوارتزهای شیری- سفید، کوارتز سفید و ولفرامیت از آن تهنشست پیدا کردهاند، بهترتیب برابر با 7.91-8.61‰، 5.86-6.76‰ و 3.44-6.94‰ است. بر پایه مطالعات ایزوتوپی اکسیژن، منشأ اولیه سیالهای کانهدار ماگمایی بوده که در اثر آمیختگی پیشرونده با آبهای جوی محتوای فلزی خود را در رگه- رگچهها تهنشست دادهاند. http://www.gsjournal.ir/article_42438_cf4ed4400b9317e16afea202da32c144.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Geochemical Aspects of Chahreeseh Bentonite Deposit, Northeast of Isfahan, Central Iran Structural Zoneسیماهای زمینشیمیایی ذخیره بنتونیت چاهریسه، شمال خاور اصفهان، پهنه ایران مرکزی2872964243910.22071/gsj.2015.42439FAشیرین فتاحیدانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانعلی اصغر کلاگریاستاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانعلی عابدینیدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانهاشم باقریاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20130626Chahreeseh bentonite deposit is located at ~55 km northeast of Isfahan, structural zone of Central Iran. This deposit has layered and massive form and includes six discrete outcrops. The field observations showed that the ores are genetically related to Oligo-Miocene tuff breccia. The mineralogical studies testified to the presence of minerals such as montmorillonite, saponite, beidellite, cristobalite, anorthite, calcite, dolomite, albite, vermiculite, actinolite, pyrophyllite, quartz, sanidine nontronite, orthoclase, microcline, tridymite, and hematite in rock-forming quantities in the bentonitic samples. Based on the minerals chemistry considerations, the Chahreeseh bentonite deposit can be classified as the Wyoming type. The results of mass change calculations (with assumption of Hf as low-mobile index element) show that progression of bentonitization process at Chahreeseh was accompanied by depletion of elements like Al, Fe, K, Ti, Mn, P, Ba, Co, Zn, Cs, Rb, Y, Zr, Ni, Sr, and Cu, enrichment of U, and leaching-fixation of elements such as Na, Mg, Ca, and Si. The geochemical interpretations revealed that variations of Eu negative anomaly (0.27-0.90) and weak negative to weak positive anomalies of Ce (0.97-1.22) at Chahreeseh have been controlled by the degree of feldspar alteration and changes in the rate of oxidation potential of the environment, respectively. By considering the results obtained from field relations, mineralogy and geochemistry, it seems factors such as physico-chemical conditions of alteration environment, absorption mechanism, difference in degree of alteration intensity of parent materials, the degree of access to fluoride, chloride, and sulfate ligands, incorporation in crystal structure, ionic exchange, physical concentration, and the presence in resistant mineral phases played significant roles in distribution and concentration of elements in this deposit, respectively.ذخیره بنتونیت چاهریسه، در فاصله 55 کیلومتری شمال خاور اصفهان در پهنه ساختاری ایران مرکزی جای گرفته است. این ذخیره، شکل لایهای و تودهای دارد و شامل 6 رخنمون مجزاست. مشاهدات صحرایی نشان میدهند که کانسنگها از دید ژنتیکی در ارتباط با برشهای توفی الیگومیوسن هستند. مطالعات کانیشناسی گواهی بر حضور کانیهای مونتموریلونیت، ساپونیت، بیدلیت، کریستوبالیت، آنورتیت، کلسیت، دولومیت، آلبیت، ورمیکولیت، اکتینولیت، پیروفیلیت، کوارتز، سانیدین، نانترونیت، اورتوکلاز، میکروکلین، تریدیمیت و هماتیت در مقادیر سنگساز در نمونههای بنتونیتی هستند. بر پایه بررسیهای شیمی کانی، ذخیره بنتونیت چاهریسه را میتوان به عنوان نوع وایومینگ ردهبندی نمود. نتایج محاسبات تغییرات جرم (با فرض Hf بهعنوان عنصر شاخص کمتحرک) نشان میدهند که پیشرفت فرایند بنتونیتزایی در چاهریسه با تهیشدگی عناصری مانند Al، Fe، K، Ti، Mn P، Ba، Co، Zn، Cs، Rb، Y، Zr، Ni، Sr و Cu، غنیشدگی U و شستشو- تثبیت عناصری مانند Na، Mg، Ca و Si همراه شده است. تجزیه و تحلیلهای زمینشیمیایی آشکار میسازند که تغییرات بیهنجاری منفی Eu (27/0-90/0) و منفی ضعیف تا مثبت ضعیف Ce (97/0- 22/1) در چاهریسه بهترتیب توسط درجه دگرسانی فلدسپارها و تغییر در میزان پتانسیل اکسایش محیط کنترل شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از روابط صحرایی، کانیشناسی و زمینشیمیایی به نظر میرسد که عواملی همچون شرایط فیزیکوشیمیایی محیط دگرسانی، سازوکار جذب، اختلاف در میزان شدت دگرسانی مواد منشأ، میزان دسترسی به لیگاندهای فلوریدی، کلریدی و سولفاتی، تلفیق در ساختار بلوری، تبادلات یونی، تمرکز فیزیکی و حضور در فازهای کانیایی مقاوم بهترتیب نقش مهمی در توزیع و تمرکز عناصر در این ذخیره ایفا کردهاند. http://www.gsjournal.ir/article_42439_e7b47de0d2d5fcb7e7fd3782bb787597.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Geology, Alteration, Mineralization and Fluid Inclusion Studies of Baloojeh Deposit; Typical Cu- Mo Porphyry Deposit in Arasbaran Magmatic Zoneزمینشناسی، دگرسانی، کانهزایی و مطالعات میانبارهای سیال درکانسار بالوجه؛ نمونهای از کانسارهای مس- مولیبدن پورفیری در زون ماگمایی ارسباران2973084246510.22071/gsj.2015.42465FAمحمدرضا حسینزادهدانشیار، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0002-6319-5840محسن مؤیداستاد، گروه زمین شناسی ، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانسجاد مغفوریدانشجوی دکترا، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانسعید علیپورکارشناسی ارشد، دانشکده علوم پایه، دانشگاه پیامنور تبریز، تبریز، ایرانبهزاد حاجعلیلودانشیار، دانشکده علوم پایه، دانشگاه پیامنور تبریز، تبریز، ایرانJournal Article20140118The study area is located in Arasbaran Metallogenic Zone. The rocks of the Baloojeh region includes of Oligo-Miocene quartz-diorite porphyry, gabbro-diorite, quartz-monzonite and granodiorite. The quartz diorite is the main host rock of porphyry type Cu-Mo mineralization in the Baloojeh deposit, but also in the other intrusive porphyries, copper mineralization can be seen. Much of the mineralization in the Baloojeh deposit is dispersive and vein- veinlet type. Based on the structure, mineralogy and texture, the Baloojeh vein- veinlets can be divided into four different groups. These veins - veinlets contains sulfide (pyrite, molybdenite, chalcopyrite, boehrnite, galena, and sphalerite), hydroxide and oxide (magnetite, hematite and goethite) and carbonate (malachite and azurite) minerals. Similar to other Cu- Mo porphyry deposits, the Baloojeh deposit contains of potassic, phyllic, argillic and propylitic alterations. The parent magma of intrusives has calk-alkaline to shoshonitic character that implaced in a post-collisional magmatic arc. The fluid inclusion study has been done on the different groups of veinlets. These studies suggest high temperature (221- 381 C<sup>°</sup>) and high salinity (5- 45 % NaCl) hydrothermal fluid and the occurrence of boiling phenomena in the ore- forming hydrothermal fluids of the Bloojeh deposit.منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در زون متالوژنی ارسباران واقع میباشد. مجموعه سنگهای موجود در منطقه بالوجه شامل کوارتزدیوریت پورفیری (QDI)، کوارتزمونزونیت پورفیری (QMZ)، گرانودیوریت (GRD) و گابرودیوریت کلم (GAD) به سن الیگومیوسن می باشد. میزبان اصلی کانیسازی مس و مولیبدن تیپ پورفیری در منطقه بالوجه توده کوارتزدیوریت است ولی در تودههای نفوذی پورفیری دیگر نیز کانیزایی مس دیده میشود. بخش اعظم کانسارسازی به صورت افشان و رگه- رگچهای میباشد. رگه- رگچههای اصلی در منطقه بالوجه بر اساس ساختار، بافت و کانیشناسی به چهار گروه C,B,A وD تقسیم شدهاند که واجد مجموعهای از کانیهای سولفیدی (پیریت، کالکوپیریت، مولیبدنیت ، بورنیت، گالن و اسفالریت)، اکسیدی و هیدروکسیدی (مگنتیت، هماتیت و گوتیت) و کربناته (مالاکیت و آزوریت) میباشند. کانسار بالوجه مانند دیگر کانسارهای مس- مولیبدن پورفیری دارای دگرسانیهای پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک میباشد. ماگمای تودههای مولد کانیزایی کالکآلکالن تا شوشونیتی بوده و از نظر موقعیت زمین ساختی، مرتبط با کمانهای ماگمایی پس از برخورد میباشد. همچنین سیالاتدرگیر موجود در رگچههای مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است، که این نتایج بیانگر دمای بالا (221- 381 درجه سانتیگراد)، شوری زیاد (5- 45 درصد وزنی نمک طعام) و حدوث پدیده جوشش در سیالات کانهدار کانسار بالوجه میباشد.http://www.gsjournal.ir/article_42465_c4ef995ace2e5b7c4b89f463c1508af9.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Chemostratigraphy and Elemental Zoning Studies in the Ore-Bearing Facies of the Nudeh Besshi-Type Volcanogenic Massive Sulfide Deposits (VMS), Southwest Sabzevarمطالعات شیمی چینهشناسی (Chemostratigraphy) و منطقهبندی عنصری در رخسارههای کانهدار کانسار سولفید تودهای آتشفشانزاد (VMS) تیپ بشی نوده، جنوبباختر سبزوار3093184246610.22071/gsj.2015.42466FAسجاد مغفوریدانشجوی کارشناسیارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه تربیتمدرس، تهران، ایرانابراهیم راستاددانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه تربیتمدرس، تهران، ایرانفردین موسیونداستادیار، دانشکده علوم زمین، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایرانJournal Article20131103توالی آتشفشانی- رسوبی کرتاسه پسین در منطقه نوده که میزبان کانیزایی مس(روی) سولفید تودهای میباشد از چهار واحد سنگی(Unit1,Unit2, Unite3,Unit4) تشکیل شده است. کانیزایی مس (روی) در واحد 2 و در دو افق مجزا رخ داده است. این واحد سنگی از گدازه الیوین بازالت و ماسهسنگ سیلتی توفی از تشکیل شده است. کانسار نوده، دارای سه رخساره کانسنگی استرینگر زون، تودهای و لایهای می باشد. این کانسار دارای منطقهبندی ژئوشیمیایی قوی جانبی از رخساره کانسنگ تودهای به سمت رخساره کانسنگ لایهای (کاهش عیار ماده معدنی، کاهش نسبت Cu:Zn، افزایش نسبت Ba:Zn و افزایش میزان Fe و Mn) و منطقهبندی قائم، بهویژه در رخساره کانسنگ تودهای (افزایش نسبتهای Cu:Fe، Cu:Ti به سمت بالای کانسار همراه با کاهش Cu:Zn) است. مطالعات لیتوژئوشیمیایی نشان میدهد بیشینه عیار مس مربوط به رخساره کانسنگ تودهای و در حدود2/11 درصد است که به سمت رخساره کانسنگ لایهای میزان آن کاهش مییابد، این عیار در کانسنگ لایهای بین 4 تا 5 درصد در تغییر است. عیار مجموع فلزات پایه (Cu+Zn+Pb) در کانسار نوده همواره در رخساره کانسنگ تودهای بیشتر از زون استرینگر و رخساره کانسنگ لایهای است. عواملی مانند تغییر نسبت تولیدات گرمابی نسبت به ترکیبات رسوبی، تغییر دما، Eh و pH، رخداد فرایند پالایش در رخساره کانسنگ تودهای و غالب بودن فرایندهای رسوبی در رخساره کانسنگ لایهای این نوع منطقه بندی را کنترل مینمایند.http://www.gsjournal.ir/article_42466_c7ab4280e61fdbc37f844f2901f2545c.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522The Study on Mineralization of Jian Copper Deposit by Using Geochemical and Fluid inclusion Data, Fars Provinceمطالعه کانهزایی مس جیان در استان فارس با استفاده از دادههای ژئوشیمیایی و میانبارهای سیال3193284246710.22071/gsj.2015.42467FAمحمدعلی رجب زادهدانشیار، بخش علومزمین، دانشکده علوم، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانسهیلا اسماعیلیدانشجوی دکترا، بخش علوم زمین،دانشکده علوم، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20130625The Jian copper deposit is hosted by the Permo-Triassic SurianVolcano-Sedimentary Complex on the eastern edge of the Sanandaj-SirjanMetamorphic Zone at a distance of 195 Km NE of Shiraz, southwestern Iran. The complex consists mainly of metabasalt, chlorite-quartz schist, chlorite-muscovite schist, mica schist and graphite schist. Pyrite is the most important sulfide and chalcopyrite is the major Cu-bearing mineral occurred as massive ores in lens to nearly tabular shapes and also as disseminations in veins and veinlets hosted by chlorite-quartz schist. On the basis of geochemical data the mobile elements (Na, k, Ba, Sr) and rare earth elements (REE) show an intense influence of mineralizing fluid on the host rocks. Co/Ni=8.02, Y/Ho (29.09-32.5) and Se/S*10<sup>6</sup>کانسار مس جیان در فاصله 195 کیلومتری شمال خاوری شیراز و در لبه خاوریپهنه دگرگونی سنندج-سیرجان درون مجموعه آتشفشانی-رسوبی دگرگون شده کمپلکس سوریان با سن پرموتریاس قرار دارد. سنگشناسی منطقه بیشتر شامل متابازالت، کلریت-کوارتزشیست،کلریت-مسکوویتشیست، میکاشیست و گرافیتشیستاست. پیریت مهمترین کانی سولفیدی و کالکوپیریت کانی اصلی مس در این کانسار است که در ساختارهای تودهای عدسی شکل تا به نسبت تخت و همچنین بهصورت افشان، رگچهای و رگهایدر سنگ کلریت-کوارتزشسیت کانهزایی شدهاند. دادههای ژئوشیمیایی عناصر متحرک (Ba, Rb, K, Na) و عناصر خاکی کمیاب (REE) بیانگر برهمکنش سیال گرمابی کانهساز با سنگهای میزبان است. نسبت میزان 02/8 Co/Ni=،500>Se/S*10<sup>6</sup> و5/32-09/29Y/Ho= در ماده معدنی کانسار جیان نشانگر تشکیل این کانسار در دماهای پایینتر از 300 درجه سانتیگراد با حضور گسترده آب دریا در سیال گرمابی کانهزاست. همچنین دادههای دماسنجی مربوط به میانبارهایسیال کانی کوارتز در کانسنگ مس نشانگر دمای یکنواختی میان 124 تا 307 درجه سانتیگراد و شوری در محدوده 7/2 تا 14 درصد وزنی معادل NaCl است. پدیدههای سردشدگی و جوشش به عنوان مهمترین فرایندهای تحول سیال و سازوکاری مؤثر در کانهزایی مس در کانسار جیان به عنوان یک کانسار سولفید تودهای با سنگ میزبان آتشفشانی-رسوبی هستند.http://www.gsjournal.ir/article_42467_091e7d1903f650933f52f1dffb4b3108.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Using of Rare Earth Elements and Fluid Inclusions in Determination of Fluid Origin producing Panah-Kuh Skarn, NW Taft, Yazd Provinceاستفاده از عناصر خاکی کمیاب و میانبارهای سیال در تعیین خاستگاه سیـالهای سازنـده اسکارن پناهکوه، شمال باختر تفت، استان یـزد3293404246810.22071/gsj.2015.42468FAاعظم زاهدیدکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانمحمد بومریدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانJournal Article20130716The Panah-Kuh skarn is situated in 50km NW of Taft City in Yazd province. Inrtusion of granodioritic stock into the calcareous-dolomitic rocks of Permian Jamal Formation led to formation of calcic and magnesian skarns. The REE patterns of skarns and its forming garnets show Eu/Eu<sup>* </sup>and Ce/Ce<sup>*</sup>ratios increase with increasing of ∑REE, implying that skarn forming fluids were dominantly of magmatic origin, whereas (Pr/Yb)<sub>cn</sub> ratio decrease almost with increasing of ∑REE that implying the magmatic fluids granitoid-derived had not much REE during the Panah-Kuh skarn formation. Based on the fluid inclusion data from garnet, fluid temperature and salinity in the prograde stage vary between 308-380<sup>o</sup>C and 12.6-23.8 wt.% NaCl equivalent, respectively. Inclusion fluids in the calcite had lower temperature (T<280°C) and fluid salinity decline to 3.5 wt.% NaCl equivalent. Mixing and dilution of early magmatic fluids with external fluids (e.g., meteoric waters) caused a decrease in fluid temperature and salinity in latest stage of the skarn formation. Therefore, both REEs and fluid inclusions data suggest the dominant role of magmatic water in the formation of Panah-Kuh skarn. اسکارن پناهکوه در 50 کیلومتری شمال باختر شهر تفت، در استان یزد قرار گرفته است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناهکوه در سنگهای آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به تشکیل اسکارنهای کلسیمی و منیزیمی شده است. بررسی روندهای پراکندگی عناصر خاکی کمیاب در اسکارنها و گارنتهای سازنده آن نشان داد که نسبتهایEu/Eu<sup>*</sup> و Ce/Ce<sup>*</sup>با افزایش میزان عناصر خاکی کمیاب افزایش مییابد. این موضوع نشاندهنده این است که سیالهای سازنده اسکارن دارای خاستگاه ماگمایی بوده است. این در حالی است که نسبت (Pr/Yb)<sub>cn</sub> با افزایـش عناصر خاکی کمیاب تقریباً کاهـش مییابد که نشان میدهد، سیالهای ماگمایی مشتق شده از گرانیتویید دارای مقادیر چشمگیری از عناصر خاکی کمیاب در طی شکلگیری اسکارن پناهکوه نبوده است. بر اساس دادههای میانبارهای سیال در گارنت، دما و شوری سیال در مرحله پیشرونده بهترتیب از 308 تا 380 درجه سانتیگراد و 6/12 تا 8/23 درصد وزنی معادل نمک طعام تغییر میکند. میانبارهای سیال در کلسیت دارای دمای پایینتری است (<sup>O</sup>C280>) و شوری سیالها به 5/3 درصد وزنی معادل نمک طعام میرسد. اختلاط و رقیقشدگی سیالهای ماگمایی اولیه با سیالهای خارجی (مانند سیالهای جوی) منجر به کاهش دما و شوری سیالها در آخرین مرحله شکلگیری اسکارن شده است. بنابراین دادههای عناصر خاکی کمیاب و میانبارهای سیال بیانگر نقش چیره سیال ماگمایی در شکلگیری اسکارن پناهکوه است.http://www.gsjournal.ir/article_42468_7bdf58293271e60575321e638a239e02.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Mineralogy and Geochemistry of Gharali Lateritic Iron Deposit, Boukan, West Azarbayedjanزمینشیمی و کانیشناسی نهشته لاتریتی قرالی، بوکان، استان آذربایجانغربی3413544246910.22071/gsj.2015.42469FAصمد علیپوردانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانسیده نسرین موسویکارشناس ارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانیوسف رحیم سوریاستادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانJournal Article20140602Gharali lateritic iron-rich deposit is located in 20 km of Boukan city, West Azarbayedjan province. Eight surveyed stratiform outcrops stretched into thedolomite and limestone of Ruteh Formationin this region. Based on mineralogy, the analysed samples indicate scattered, veinlet, acicular, replacement, spong, flow and cataclasic textures. The observed textures represents intense tectonic effects and non-residual origin.According to the chemical data, outcrops varies from iron-rich laterite to bearing ferritic bauxite, but in general the different diagrams put this ore deposit in a bauxite- laterite ore type. The results of geochemical data indicate enriched Fe, Al, and Ti and depletion Si, Ca, Na and K in ore deposits. REEs distribution pattern normalized to chondrite reveals weak differentiation of HREEs and LREEs with slightly enrichment of LREEs. The primary rock type has been considered to be a rich- iron mafic rocks (e.g. basaltic type). Following the removal of mobile elements, which have also resulted in increasing of Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> andFe<sub>2</sub>O<sub>3</sub>, during alteration processes. The results show that clay minerals, Muscovite are not a suitable host for rare earth elements in the ore body. The results of chemical analyses and correlation coefficients show that neither rutile - anatase and nor clay minerals, muscovite, illite, and also Mn minerals play an important role in in hosting the REEs.The negatively correlated with Ti and Th (0.99) indicating lack of anatase titanium and thorium, and positive correlation of consentration between the Ti with Gd (0.91) shows that the consentration of rutile and anatase. Strong positive correlation of P-REEs indicate the role of secondary phosphate minerals consentration on rare earth elements except three elements such as Gd, Tb and Er in outcrops. The strong positive correlation of P with HREEs unravel phosphatic minerals role in enrichment of REEs except for three rare elements (Gd, Tb and Er) in outcrops.The Strong correlation between Gd, Tb and Er indicates their concentration with neomorphic minerals and their resistance nature against alteration and weathering are two main reasons for their difference distribution compared to other REEs inthese deposits.نهشته لاتریتی قرالی در 20 کیلومتری باختر شهر بوکان، جنوب استان آذربایجانغربی قرار دارد. هشت رخنمون بررسیشده در منطقه قرالی به صورت چینهسان در دولومیتها و آهکهای سازند روته گسترش یافتهاند. از نظر کانهنگاری نمونههای بررسیشده دارای بافتهای دانه پراکنده، رگچهای، سوزنی، اسفنجی، جانشینی، جریانی و کاتاکلاستیک هستند. بافتهای دیده شده نشاندهنده ژنز نابرجا، هوازدگی زیاد و عوامل زمینساختی شدید برای رخنمونهای موجود هستند. بر اساس دادههای شیمیایی، تیپ رخنمونها از لاتریتهای غنی از آهن تا بوکسیتهای آهندار متغیر هستند ولی به طور عام نمودارهای مختلف، این ذخیره را در تیپ ذخایر لاتریت- بوکسیتی قرار میدهد. نتایج دادههای زمینشیمیایی بیانگر غنیشدگی Fe Al, و Ti و تهیشدگی Si، Ca، Na و K در کانسنگها هستند. الگوی توزیع REEs بهنجار شده به کندریت، تفریق ضعیفی را میان HREEs و LREEs با غنیشدگی نسبی بیشتری از HREEs نشان میدهد. سنگ مادر این نهشته، سنگی بازی با ترکیب بازالتی غنی از آهن ارزیابی شد که در طی هوازدگی شیمیایی، خروج عناصر قلیایی سبب افزایش نسبی Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub>و Fe<sub>2</sub>O<sub>3</sub> در این کانسنگ شده است. نتایج مطالعه نشان میدهد که کانیهای رسی، مسکوویت و کانیهای منگنز میزبان مناسبی برای عناصر خاکی کمیاب در کانسنگها نبودهاند. نتایج همبستگی میان عناصر نشان میدهد که کانیهای روتیل و آناتاز نقش مهمی در میزبانی REEs در این نهشته نداشتهاند. همبستگی منفی Th با Ti (92/0-) نشانه عدم نقش تیتانیم و آناتاز در تمرکز توریم و در برابر همبستگی مثبت میان Ti باGd (91/0) نشان میدهد که تمرکز این عنصر توسط کانیهای روتیل و آناتاز انجام شده است. همبستگیهای مثبت و قوی P با REEs حکایت از نقش کانیهای فسفاتی ثانویه در تمرکز عناصر خاکی کمیاب به جز سه عنصر ,Gd Tb وEr در رخنمونها دارد. همبستگیهای مثبت عناصر ,Gd Tb و Er نشان میدهدکه تثبیت این عناصر در فازهای کانیایی نوریخت (نئومورف) و حضور در فازهای کانیایی مقاوم در برابر هوازدگی دو عامل اصلی اختلاف در توزیع سه عنصر با بقیه عناصر خاکی کمیاب در کانسنگها بوده است.http://www.gsjournal.ir/article_42469_1170956ea223db8493ff585e39803452.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Mineralization Stages and Iron Source of Bashkand Deposit Based on Mineralogy, Structure, Texture and Geochemical Evidence, Southwest of Soltaniehمراحل کانهزایی و منشأ آهن کانسار باشکند در جنوبباختری سلطانیه بر اساس شواهد کانیشناسی، ساخت، بافت و ژئوشیمی3553724247110.22071/gsj.2015.42471FAسمیه شهبازیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانمجید قادریدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0002-6156-7516نعمتاله رشیدنژاد عمراناستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20111026The Bashkand iron deposit is located in 16 km southwest of Soltanieh, in Central Iran Structural Zone. The rock units in the area include alternations of metamorphosed sedimentary rocks of the Kahar Formation, Khorramdarreh granite and an andesitic dike. The major alteration types are argillic, potassic, chloritic, sericitic and quartz-carbonatic in composition. N30-50W trend and S30-50W dip mineralization conforms primary bedding, foliation of phyllites as well as parallel faults. Mineralogical paragenesis includes: 1) Grossularite, pyroxene, idocrase; 2) Andradite, pyroxene, forsterite, phlogopite, magnetite; 3) Tremolite, serpentine, epidote, talc, biotite, magnetite, specularite and sulfides, and they have been cut by quartz-carbonate veins. The presence of magnetite synchronous with quartz and feldspar in the intrusive body, unconformity in behavior pattern of Fe<sub>2</sub>O<sub>3</sub> with SiO<sub>2</sub> and Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub>, and its conformity with other major oxides as well as Cu and Zn, similarity of REE pattern in the ore, the intrusive body and skarnized host rocks as well as no similarity with the less altered host rocks, are the signs of sourcing ore from the intrusive-deriven fluids. Mixing of these fluids with meteoric water together with increasing in oxygen fugacity in the retrograde metasomatism stage led to ore mineralization.کانسار آهن باشکند در 16 کیلومتری جنوبباختری سلطانیه در پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. واحدهای سنگی منطقه شامل سنگهای دگرگونه سازند کهر، گرانیت خرمدره و دایک آندزیتی است. دگرسانیهای عمده در منطقه، آرژیلی، پتاسیک، کلریتی، سریسیتی و کوارتز- کربناتی هستند. کانهزایی با روند N30-50W و شیب 30 تا 50 درجه بهسوی جنوبباختر، از لایهبندی اولیه، برگوارگی فیلیتها و گسلهای همروند آنها پیروی میکند. ماده معدنی در کانسار آهن باشکند، بیشتر بهصورت همروند با برگوارگی و با ستبرای کمتر از 1 سانتیمتر الی 7 تا 8 متر و نوارهایی با بیشینه پهنای 5 سانتیمتر در حدفاصل سنگهای کربناتی و آواری دگرگون شده و گاه درون بخش کربناتی تبلور دوباره یافته با عیار متوسط 56 درصد جای گرفته است. پاراژنز کانیشناختی منطقه شامل 1) گروسولاریت، پیروکسن، ایدوکراز؛ 2) آندرادیت، پیروکسن، فورستریت، فلوگوپیت، مگنتیت و 3) ترمولیت، سرپانتین، اپیدوت، تالک، بیوتیت، مگنتیت، اسپکیولاریت و سولفیدها است که بهوسیله رگههای کوارتز- کربنات قطع شدهاند. حضور مگنتیت همزمان با کوارتز و فلدسپار در توده نفوذی، عدم تطابق الگوی رفتاری Fe<sub>2</sub>O<sub>3</sub> با SiO<sub>2</sub> و Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> و تطابق آن با دیگر اکسیدهای اصلی و عناصر مس و روی، تشابه الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب در ماده معدنی، توده نفوذی و سنگ میزبان اسکارنی شده و عدم تشابه با نمونههای کمتر دگرسان شده فیلیت و متادولوستون، نشانگر تأمین ماده معدنی از سیالهای مشتق شده از توده نفوذی است که در مرحله متاسوماتیسم پسرونده در اثر اختلاط با سیالهای جوی و افزایش فوگاسیته اکسیژن، منجر به نهشت ماده معدنی شده است. http://www.gsjournal.ir/article_42471_5e2dae256473ee9c88ca74ff6cda9876.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Geochemistry and Petrogenesis of Tertiary High Silica Adakitic Rocks, Shah Soleyman Ali Area (Southwest of Birjand, East of Iran)ژئوشیمی و پتروژنز سنگهای آداکیتی پرسیلیس ترشیری، منطقه شاهسلیمانعلی (جنوب باختر بیرجند- خاور ایران)3733824248610.22071/gsj.2015.42486FAپوریا کتابیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانسید سعید محمدیدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانمحمد حسین زرینکوبدانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانJournal Article20121027The volcanic–sub volcanic activities in the Shah Soleyman area located in southwest of Birjand, east of Iran have cropped out as two categories of Pyroclastic – lava and sub volcanic rocks. The pyroclastic rocks are tuff, agglomerate with breccias and volcanic rocks are andesite, trachy- andesite and dacite. The porphyry and glomero- porphyric with micro granular to vitric groundmass are the main textures in these rocks. The porphyritic diorite is the unique sub volcanic unit in this area. Plagioclase, hornblende with oxidized rims, and biotite are the main phenocrysts. Sericitization, carbonatization and propylitic alterations are common in these rocks. Based on the geochemical study, these rocks have SiO<sub>2</sub> in range of 56.8-61.9, high Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> (16.5-18.1) and Sr (660-990), high Sr/Y (40.6-54.6), and low Y (16.1-19.7) that show adakites characteristic for the parent magmas. On the basis of geochemical characters, these rocks are high SiO<sub>2</sub> adakites, which is considered to represent subducted basaltic slab melts that have reacted with peridotite during the ascent through mantle wedge. High ratio of LILE/HFSE, LREE/HREE and negative anomaly offor Nb and Ti show similarity with subduction- related magmatism. High Sr and negative anomalies of Ta, Nb, and Ti may be resulted from the lack of plagioclase and having iron and titanium oxides in the residual phase. The geochemical study showed that the source can be derived from subducted metamorphosed oceanic plate in east of Iran.فعالیتهای ماگمایی ترشیری منطقه شاهسلیمانعلی در جنوب باختر بیرجند، در بخش خاوری لوت به صورت سنگهای آذرآواری <sub>–</sub> گدازهای و نیمهژرف بروز کردهاند. سنگهای آذرآواری شامل انواع توف، آگلومرا و برش و سنگهای آتشفشانی شامل آندزیت، تراکیآندزیت و داسیت هستند. بافت اصلی این سنگها را پورفیری و گلومروپورفیری با خمیره ریزبلورین تا شیشهای تشکیل میدهند. درشتبلورهای اصلی در آندزیتها شامل پلاژیوکلاز، هورنبلند با حاشیه سوخته و بیوتیت و در داسیتها شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، آلکالیفلدسپار و بیوتیت هستند. دیوریتهای پورفیری تنها سنگهای نیمهژرف منطقه را تشکیل میدهند. دگرسانی سریسیتی، کربناتی و پروپیلیتیک در این سنگها رایج هستند. این سنگها دارای 9/61-8/56 درصدSiO<sub>2</sub> ،1/18- 5/16 درصد Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub>، Sr بالا (990-660 پیپیام)، نسبت بالای Sr/Y ( 6/54- 6/40 پیپیام) و مقادیر پایین Y (7/19-1/16 پیپیام) هستند که نشاندهنده ویژگیهای آداکیتی آنها میباشند. ویژگیهای ژئوشیمیایی نمونههای منطقه با آداکیتهای پرسیلیس %wt)2/2- 5/0%wt, MgO = 11 ppm, Na<sub>2</sub>O+K<sub>2</sub>O < 1100 (Sr < همخوانی دارد. همچنین این سنگها از عناصر LILE و LREE غنیشدگی نشان میدهند و دارای تهیشدگی نسبی از عناصر انتخابی HFSE مانند Nb وTi هستند. الگوی شدید جدایشی در REE و نیز مقادیر پایین HREE و Y ممکن است به دلیل وجود گارنت و یا آمفیبول در پسامانده جامد ماگمای این سنگها باشند. همچنین مقادیر بالای استرانسیم و بیهنجاری منفی تانتالیم، نیوبیم و تیتانیم میتواند نشانگر عدم حضور پلاژیوکلاز، وجود اکسیدآهن و تیتان در تفاله باقیمانده ذوب باشد. ویژگیهای ژئوشیمیایی سنگهای منطقه نشان میدهند شکسته شدن صفحه اقیانوسی فرورونده و ذوب باقیمانده این صفحه موجب تولید ماگماتیسم آداکیتی این منطقه شده است.http://www.gsjournal.ir/article_42486_875089b023d55e1c86f08c0e897c3f3f.pdfسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشورفصلنامه علمی علوم زمین1023-74292495- سنگ و کانی20150522Study of Mineralogy & Geochemistry of Mud Volcanoes in Southeast of Caspian Sea and Sediments of Caspian Sea Bed in its SE Marginبررسی ژئوشیمی و کانیشناسی مواد تشکیل دهنده گلفشانهای حاشیه جنوب خاوری دریای مازندران و رسوبات بسترحاشیه دریا3833924249410.22071/gsj.2015.42494FAمحمد علی آریناستادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایرانجلال فصل بهارمربی، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایرانJournal Article20130519Geochemistry, mineralogy and mechanism of the mud volcanoes located in the southwestof the Caspian Sea (Azerbaijan country) have already been studiedwith aim of finding out theirorigin, but mud volcanoes of The Gomishanhaven’t been studied from thesepoints of view yet. In this research, mudof mud volcanoes and sea floor sediments forthe first time weresampled and studied to discover their origin. The results of mineralogical and geochemical studies, which carried out byXRD, XRF, ICP methodsshow that main minerals of the Qarnyaryq, Naftlycheh and Incheborun mud volcanoes and of sea floor sediments are quarts,calcite and albite and sub ordinaryminerals are mainly halite and clay minerals such assaponite,natrolite and muscovite.Therefore,it can be resulted that the three mud volcanoes have a common origin. The obtained results compared with present data from Dashgil mud volcano(Azerbaijan) and chemical characteristics of the Caspian Sea water.This comparison revealed that the elements of Na,K, Ca, and Al in these three mud volcanoes are richerand Cl element is poorerthan the Dashgil mud volcanoand the Caspian Sea. موادتشکیل دهنده گلفشانهای واقع در بخش جنوب باختری دریای مازندران (کشور آذربایجان) با هدف پیبردن به خاستگاه شان از نظر روند تشکیل، کانیشناسی و ژئوشیمی مورد مطالعه قرارگرفته اند، ولی تاکنون گلفشانهای منطقه گمیشان با دیدگاه کانیشناسی و ژئوشیمی بررسی نشده است این پژوهش برای اولین بار با هدف پیبردن به خاستگاه آنها از گلفشانها و رسوبات بستر حاشیه دریای منطقه مورد مطالعه نمونهبرداری و بررسی شده است. نتایج ژئوشیمی وکانیشناسی نمونههای برداشته شده که با روشهای XRD,XRF,ICP تعیین اندازه آنیونها انجام شده، نشان میدهد که کانی های اصلی سه گلفشان قارنیاریق، نفتلیچه و اینچه برون و رسوبات بستر دریا را کوارتز، کلسیت و آلبیت و کانیهای فرعی آنها را عمدتاً هالیت، کانیهای رسی نظیر ساپونیت، ناترولیت و مسکوویت تشکیل میدهند، بنابراین میتوان نتیجه گرفت هر سه گلفشان خاستگاه مشترکی دارند. در ضمن نتایج آزمایشهای انجام شده با نتایج آزمایشهایی که در مورد گلفشان داشگیل (واقع درکشور آذربایجان) از نظر اندازه اکسیدها و عناصر با هدف مشابه انجام شده و شیمی دریای مازندران (خزر) که از طرف پژوهشگران صورت گرفته، مقایسه شده است. از این مقایسه مشخص شد که گلفشانهای مورد مطالعه منطقه از نظر عناصر Na, K, Ca, Al نسبت به گلفشان داشگیل و دریای خزر غنی و از نظر Cl فقیر است.http://www.gsjournal.ir/article_42494_0cab4b035c994bb83896599977d07b61.pdf