سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
کانهزایی طلای هیرد: نمونهای از ذخایر طلای مرتبط با نفوذیهای گرانیتوییدی کاهیده در ایران (جنوب بیرجند)
2
19
FA
حسن
اشراقی
گروه زمینشناسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
ابراهیم
راستاد
گروه زمینشناسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
محمدهاشم
امامی
پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
علی
عسگری
سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور (واحد شرق و شمال شرق)، مشهد، ایران
10.22071/gsj.2009.57524
کانهزایی طلای هیرد در استان خراسان جنوبی در فاصله 140 کیلومتری جنوب بیرجند، در شمال بلوک لوت قرار دارد. در محدوده کانهزایی طلای هیرد، قدیمیترین واحدهای سنگی مربوط به ژوراسیک و کرتاسه است که توسط توالیهای آتشفشانی- رسوبی ترشیری پوشیده شدهاند. تودههای نفوذی گرانیت، گرانودیوریت- کوارتزدیوریت و گابرونوریت در توالیهای ترشیری نفوذ کردهاند. ولی آثار کانهزایی تنها در درون و حاشیه استــــــوک نیمهژرف گرانـــودیوریت- کوارتزدیوریت با بافت پورفیری مشاهده میشود. با توجه به این که توده نیمهژرف گرانودیوریت- کوارتزدیوریت مولد کانهزایی حاوی ایلمنیت و فاقد مگنتیت بوده و نیز دارای خاصیت مغناطیسیپذیری (1.5*10<sup>-4</sup> SI Units) کم و نسبت پایین Fe<sub>2</sub>O<sub>3</sub>/FeO (<0.5) است، لذا میتوان آن را در رده گرانیتوییدهای ایلمنیتی یا کاهیده (Low fO<sub>2</sub>) قرار داد.<br /> کانهزایی در محدوده معدنی هیرد براساس فاصله از توده نفوذی به سه بخش اصلی کانهزایی با میزبان توده نفوذی، کانهزایی در حاشیه توده نفوذی و کانهزایی دور از توده نفوذی قابل تفکیک است. این سه بخش از نظر سنگ میزبان، دگرسانی، کانیشناسی، ساخت، بافت و محتوای فلزی با هم متفاوت است.<br /> در کانهزایی با میزبان توده نفـــوذی سنگ میزبان کانهزایی، توده نفوذی مولد کانهزایی، یعنی استوک نیمهژرف گرانودیوریت- کــــوارتزدیوریت است. سه نوع رگه- رگچه اصلی در کانهزایی با میزبان توده نفوذی دیده میشوند که شامل رگه- رگچههای تورمالین- کوارتز- سریسیت و سولفید (TQSS)، کوارتز- کلسیت و سولفید (QCS) و کوارتز- کلسیت (QC) با سولفید کمیاب است. این رگه- رگچهها دارای آرایش صفحهای و استوکورکی است. کانهزایی حاشیه توده نفوذی در توالیهای آتشفشانی- رسوبی که تحت نفوذ توده مولد کانهزایی قرار گرفتهاند، مشاهده میشود. سولفیدها به صورت پراکنده، رگه- رگچهای و حتی تودهای دیده میشوند. رگه- رگچههای استوکورکی و به ندرت صفحهای موجود در این کانهزایی دارای کوارتز، کلسیت و سولفید هستند. دگرسانی سریسیتی، سیلیسی وکربناتی مهمترین دگرسانیهای همراه با زونهای عیاردار است. کانهزایی دور از توده نفوذی در پهنههای گسلی به صورت زونهای سیلیسی و کربناتی به همراه اکسید و هیدرواکسیدهای آهن در سطح قابل شناسایی هستند.<br /> مقایسه مهمترین ویژگیهای کانهزایی طلای هیرد (از جمله جایگاه زمینشناسی، سنگ میزبان، کانیشناسی، پاراژنز کانیها، محتوای فلزی، ساخت، بافت و دگرسانی) با ویژگیهای تیپهای مختلف کانهزایی طلا در دنیا، نشان میدهد که کانهزایی طلای هیرد بیشترین شباهت را با ذخایر طلای مرتبط با تودههای نفوذی گرانیتوییدی کاهیده دارد.
کانهزایی طلا,گرانیتوییدهای کاهیده,کانهزایی با میزبان توده نفوذی,حاشیه توده نفوذی,دور از توده نفوذی,هیرد,لوت
http://www.gsjournal.ir/article_57524.html
http://www.gsjournal.ir/article_57524_2a0bc61d83305c6cdc75761139e0beb2.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
نقش روزنداران کوچک تکردیفی در تعیین سن توالیهای کربناتی پرمین در ایران
20
33
FA
رحیم
شعبانیان
دانشگاه پیام نور واحد تبریز، تبریز، ایران
rahimshabanian@yahoo.com
دانیل
واچارد
دانشگاه لیل، فرانسه
10.22071/gsj.2009.57535
نهشتههای آهکی پرمین در نقاط مختلف ایران، دارای رخنمون بوده و براساس محتوی فسیلی روزنداران، سن این توالیها بولورین؟، کوبرگاندین تا دوراشامین است. این رسوبات دریایی در بیشتر نقاط ایران غنی از فوزولینیده، روزنداران کوچک غیر فوزولینیدی و جلبک بوده و تعیین سن، زونبندیزیستی و تبیین الگوهای دیرینهجغرافیایی و دیرینه بومشناسی زمینهای پرمین به طور اساسی بر مبنای فوزولینیدها استوار است. توالیهای آهکی پرمین در شمال باختر و شمال ایران بنا به دلایل چندی فقیر از روزنداران فوزولینیدی بوده و تعیین سن توالیها و همبستگی بین آنها، بویژه برای توالیهای پرمین پسین بر مبنای روزنداران کوچک و درشتفسیلها انجام میگیرد.<br /> روزنداران تکردیفی نقش مهمی در ایجاد سنگهای آهکی داشته و در نتیجه با معرفی جنسها و اجتماعات شاخص، از این گروه میتوان در تعیین سن توالیهای دریایی و تعیین همبستگی توالیهای پرمین در مقیاس ناحیهای و محلی استفاده کرد. هدف این مقاله، معرفی مهمترین شکلهای روزنداران تک ردیفی و تجمعات آنها در توالیهای پرمین میانی و پسین البرز و آذربایجان به منظور معرفی یک مدل تعیین سن و همبستگی برای نهشتههای پرمین در بخشهای مختلف ایران است<strong>. </strong>
روزنداران تکردیفی,تعیین سن,تطابق,پرمین,ایران
http://www.gsjournal.ir/article_57535.html
http://www.gsjournal.ir/article_57535_671bf95df076f812b4a3a2e8baa16cb8.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
تحلیل هندسی و جنبشی نیمة باختری گسل میامی
34
42
FA
فریده
باقری
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، گروه اطلاعات زمین مرجع، تهران، ایران
عبدالله
سعیدی
پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
سهیلا
بوذری
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، دانشکده علوم پایه، تهران، ایران
10.22071/gsj.2009.57536
گسل میامی از گسلهای اصلی شمال خاوری ایران است که در تکوین حوضههای رسوبی و ریختشناسی منطقه تأثیر مهمی داشته و پدیدههای ریختزمینساختی گوناگونی به وجود آورده است. وجود این گسل در منطقه، موجب پیدایش ساختهای گوناگون شده و منطقه را از دیدگاه مطالعات زمینشناسی ساختاری، رفتار گسلها و پایانههای آن، برهمکنش گسلها و ارتباط میان چینخوردگی و گسلش به محدوده قابل توجهی تبدیل کرده است. برداشتهای انجام گرفته در بخش باختری گسل میامی، راستای گسلها را به طور کلی NE و با شیب بیش از 50 درجه و خط خش با میل کم نشان میدهد. راستای چینها در این محدوده از روند کلی گسلها پیروی میکنند. محور اصلی بیشینه محاسبه شده بر روی گسل ارمیان روند NE و در گسل میامی و گسل قدس روند SE دارد و افقی است. همچنین گسل میامی در بخش باختری، با گسل چاه سیدآباد پهنه برشی را ایجاد میکند که شکستگیهای نوع X و RَR, در آن قابل تشخیص است.
گسل میامی,محورتنش اصلی بیشینه,زون برشی,گسل کج لغز,پلههای گسلی,درزههایکششی
http://www.gsjournal.ir/article_57536.html
http://www.gsjournal.ir/article_57536_a2d88e9fcc1247d3fdded2b337a9ec8a.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
ارزیابی توان فرسایش پذیری و رسوبگذاری در محدوده بندرانزلی
44
55
FA
علی
ارومیهای
گروه زمین شناسی مهندسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
uromeiea@modares.ac.ir
افشین
کریمخانی
مدیریت زمین شناسی دریایی، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
10.22071/gsj.2009.57537
فرسایش و رسوبگذاری پدیدههایی طبیعی هستند که تغییرات پیوستهای در سطح زمین به وجود میآورند. این تغییرات میتواند مسائلی در راه توسعه و گسترش فعالیتهای عمرانی در مناطق ساحلی از جمله ناحیه بندرانزلی موجب شود. بنابراین به منظور ارزیابی توان فرسایش پذیری منطقه عوامل اصلی مؤثر شناسایی شدند و بر اساس استفاده از روش شبکهبندی و وزندهی و با بهرهگیری از نرم افزار Arc-GIS نقشه پهنه بندی منطقه از دیدگاه خطر فرسایش پذیری تهیه شد. پنج عامل معرفی شده در این تحقیق شامل سنگشناسی، شیب زمین، نوع گسل، شبکه آبراههها و کاربری زمین (پوشش گیاهی) بوده است. نتایج مطالعات نشان داد که دو عامل سنگشناسی و پوشش گیاهی بیشترین تأثیر را در کنترل فرسایش منطقه داشته، در مقابل، عملکرد آبراههها در مناطق کوهستانی بیشتر بوده و تأثیر نوع گسل و شیب زمین کمتر است. از آنجا که زهکش حوضههای آبریز منطقه عمدتا" مرداب انزلی است، بنابراین ویژگیهای رسوبگذاری در آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایشهای زمینشیمیایی نشان دادند که درصد فراوانی اکسیدهای سیلیسیم، آلومینیم و آهک در مقایسه با دیگر عناصر بیشتر است و این بازتابکننده نوع سنگشناسی حاکم بر منطقه است. از نظر دانهبندی نهشتهها در حد ماسه ریز دانه، سیلت و سیلت رسدار است.
نقشه پهنهبندی فرسایش پذیری,توان رسوبزایی,مرداب انزلی,دریای خزر
http://www.gsjournal.ir/article_57537.html
http://www.gsjournal.ir/article_57537_e298c2b95067e746bb6e4c82ac7f7ef5.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
پشتههای فشاری محدوده حوضه آبریز باغلار نشانهای از فعالیتهای نو زمینساختی گسل شمالی میشو
56
63
FA
داود
مختاری
گروه پژوهشی جغرافیای دانشگاه تبریز، ایران
d_mokhtari@tabrizu.ac.ir
محمدرضا
نیکجو
گروه پژوهشی جغرافیای دانشگاه تبریز، ایران
10.22071/gsj.2009.57539
ارزیابی سیماهای زمینساختی- ریختشناختی مانند پشتههای فشاری در امتداد گسلهای راستالغز از جمله راههای قابل اعتماد برای تعیین جابهجایی گسل است. گسل فعال و راستالغز شمالی میشو با امتداد خاوری- باختری، خود ادامه گسل بزرگ تبریز است که فعالیت آن آثار ریختشناختی متعددی را پدید آورده است. این تحقیق بر اساس تفسیر زمینساختی- ریختشناختی دادههای میدانی حاصل از مشاهدات زمینشناسی و ریختشناختی، به شناسایی پشتههای فشاری محدوده حوضه آبریز باغلار به عنوان یکی از آثار فعالیت گسل راستالغز شمالی میشو پرداخته است. بر اساس نتایج این تحقیق، پشتههای فشاری منطقه مورد مطالعه به نامهای سیسده و تپهباشی در امتداد گسل شمالی میشو، نتیجه توسعه زمینساختی- ریختشناختی دراز مدت بویژه در کواترنری هستند و توسعه آنها در حال حاضر نیز ادامه دارد که نشانگر وجود و ادامه حرکات نوزمین ساخت در منطقه است. وقوع هر سه پدیده انحراف و گیراندازی (اسارت) و پسروی مرحلهای نقطه گیراندازی به طرف بالادست در یک محدوده کوچک از حوضه باغلار، به عنوان مهمترین اثر دینامیک بالا و تداوم ناپایداریهای دامنهای پشتههای مذکور بر سامانه رودخانهای باغلار است. در هر حال، مطالعه موردی زیر، نمونه خوبی برای مطالعه تکامل زمینساختی- ریختشناختی طولانی مدت یک گسل راستالغز داخل قارهای است.
سیماهای زمینساختی- ریختشناسی,پشتههای فشاری,فعالیتهای نو زمینساخت,حوضه آبریز باغلار,گسل شمالی میشو
http://www.gsjournal.ir/article_57539.html
http://www.gsjournal.ir/article_57539_1dcc36ba00288b549c84c8ee8041f786.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
تفکیک فازهای تنش دیرین بر پایه دادههای گسلی ناهمگن در بخش مرکزی گسل دهشیر
64
73
FA
محمدرضا
مشرفیفر
دانشگاه یزد، دانشکده مهندسی معدن، یزد، ایران
احمد
علوی
دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم زمین،گروه زمین شناسی، تهران، ایران
a-alavi@sbu.ac.ir
محمد
محجل
دانشگاه تربیت مدرس،دانشکده علوم،گروه زمین شناسی، تهران، ایران
kafshdooz2000@yahoo.com
10.22071/gsj.2009.57540
در این پژوهش، تفکیک فازهای تنش دیرین در محدوده مرکزی گسل دهشیر با استفاده از تحلیل تنش دیرین بر اساس مطالعه داده لغزش گسلی ناهمگن و خطوارههای لغزشی مربوط صورت گرفته است. ایندادهها از سازندهای کرتاسه(آهک تفت)، ائوسن آغازی(کنگلومرای کرمان) وائوسن(سنگهای آتشفشانی) برداشت شده است. برای تعیین جهت لغزش، از شاخصهایی چون جدایشچینهشناسی، پلههای تجمعی کانیها، شکستگیهای ریدل ، شکافهای کششی استفاده شده است .گسلهای منطقه مورد مطالعه بیشتر دو روند NE وNW را نشان میدهندکه روندNW چیره است. بر اساس مطالعه داده لغزش گسلی ناهمگن و خطوارههای لغزشی مربوط به آنها با استفاده از روش وارون چند مرتبهای میتوان کمترین انتظار تأثیر دو فاز را در منطقه داشت که محور تنش بیشینه 1σ به طور عمده در فازهای تفکیک شده روند NE را نشان میدهند. محور تنشکمینه3σ نیز روند NW را نشان داده که با توجه به موقعیت تنش3σ عملکرد گسلها در منطقه بیشتر بهصورت گسلهای امتداد لغز و امتداد لغز با مؤلفه معکوس است. به علاوه شکل میدان تنش فازهای تفکیک شده در منطقه دوکیشکل است.
گسل امتدادلغز,گسل دهشیر,تنشدیرین,روش وارونسازی چند مرتبهای
http://www.gsjournal.ir/article_57540.html
http://www.gsjournal.ir/article_57540_bcc909608a30beb9c1c299054de9e284.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
ایجاد بانک اطلاعات ژئومورفولوژی – زیستمحیطی دماوند تحت WebGIS
74
85
FA
علی
منصوریان
دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی،تهران، ایران.
alimansourian@yahoo.com
مژگان
زارعی نژاد
گروه اطلاعات زمین مرجع سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران.
mojgan_zarei@yahoo.com
ابراهیم
مقیمی
گروه جغرافیای طبیعی دانشگاه تهران، تهران، ایران.
moghimi_ir@yahoo.com
صفیه
امیدیان
دانشکدة زمین شناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران،تهران، ایران
10.22071/gsj.2009.57541
مخروط آتشفشان دماوند، یکی از پدیدههای مهم زمینشناسی ایران است. به رغم مطالعههای گسترده درباره این مخروط آتشفشانی، اطلاعات موجود از آن دارای مشکلاتی به شرح زیر میباشند: بهصورت پراکنده موجود هستند، قابل استفاده مستقیم در سامانههای اطلاعاتی (مانند GIS) نیستند، دسترسی به آنان دشوار بوده و گاهی غیرقابل دسترس میباشند؛ بهعلاوه مطالعههای دقیق و روشنی از ویژگیهای ژئومورفولوژی- زیست محیطی دماوند در اختیار نیست. هدف از این مقاله، ایجاد بانک اطلاعات ژئومورفولوژی و زیستمحیطی دماوند و انتشار آن تحت WebGIS است. در این پروژه تحقیقاتی، ابتدا اطلاعات مکانی و توصیفی مورد نیاز شناسایی، سپس با بهرهگیری از نقشههای موجود، تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و عملیات میدانی اطلاعات مورد نیاز تولید و تکمیل شدند. در مرحله بعد بانک اطلاعاتی مورد نظر ایجاد و اطلاعات در آن ذخیرهسازی شد. سپس یک سیستم WebGIS تعاملی (Interactive ) طراحی و در سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور پیادهسازی شد و در نهایت بانک اطلاعاتی مذکور از طریق آن انتشار یافت. هماکنون WebGIS دماوند از طریق اینترنت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور قابل دسترس بوده و امکان اتصال آن به اینترنت برای دسترسی عموم به اطلاعات بهصورت مستقیـم ( (On lineنیز وجود دارد. ایجاد چنین بانک اطلاعاتی برای دیگر اطلاعات مرتبط با علوم زمین و انتشار آن از طریق WebGIS بهعنوان جدیدترین و مطرحترین فناوری به اشتراک گذاری دادههای مکانی، میتواند عمده مشکلات مربوط به این اطلاعات، از نظر پراکندگی و دشواری دسترسی و استفاده از آنان را مرتفع سازد.
بانک اطلاعاتی,ژئومورفولوژی,اطلاعات زیستمحیطی,مخروط آتشفشان دماوند,WebGIS
http://www.gsjournal.ir/article_57541.html
http://www.gsjournal.ir/article_57541_eada49feb2b22b1dba20790b243ae358.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
ایکنوفابریک تالاسینوییدس در رسوبات اولیگوسن منطقه علی آباد قم
86
101
FA
نصراله
عباسی
0000-0002-9994-9122
گروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، ایران.
abbasi@znu.ac.ir
عبدالحسین
امینی
دانشکده زمین شناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
ahamini@khayam.ut.ac.ir
10.22071/gsj.2009.57542
توالی رسوبی مورد مطالعه در منطقه علی آباد قم با رخنمونی به ستبرای ٣٥/٢٥٥ متر و با سن اولیگوسن میانی از لایههای کربناتی/آواری و کربناتی/آذرآواری و آواری/آذرآواری فسیلدار تشکیل شده است که بهطور ناپیوسته بر روی نهشتـــــههای آذرآواری ائوسن و بهطور همشیب و با واسطه دو سیل آذرین در زیر لایههای دریاچـــــهای قدیمی قــــــرار گرفته است. تنها اثر فسیلی تشخیـــــص داده شـــــــده در این رســوبات اثر گونة <em>Thalassinoides</em><em>suevicus</em> (Rieth, 1932) ، به شکل دهلیزهای لولهای شکل شاخهای با شبکه داربستی است. انشعابات بهصورتY شکل بوده و اندکی نیز T شکل هستند و با قطر ٣٠ تا ٥٠ میلیمتر مشخص میباشند که بهطور فعال توسط جانوران اثر ساز از رسوبات انباشته شدهاند. شدت فعالیت زیستی مختلف در لایه های رسوبی منجر به تشخیص پنج درجه زیستآشفتگی با شمارههای یک تا پنج شد که معادل شاخصهای ایکنوفابریکی استاندارد یک تا پنج هستند. این ایکنوفابریکها بهترتیب٣٧/٤٠، ٩/15،٨٥/٨، 97/٤ و ٩/٢٩ درصد از توالی را به خود اختصاص میدهند. تغییرات ایکنوفابریکی، 7 چرخه ایکنوفابریکی را نشان میدهند که بهطور کلی در دو نوع قابل ردهبندی هستند. نوع اول چرخههایی که بهتدریج به طرف بالا بر میزان آشفتگی آنها افزوده شده و در طول این افزایش تغییرات اندکی در وضعیت ایکنوفابریک لایهها مشاهده میشود و در عین حال گسترش و پایداری شرایط زیست آشفتگی درجه بالا قابل توجه است. چرخه نوع دوم چرخههایی را شامل است که در آنها مشابه چرخههای قبلی، بهطرف بالای توالی بر میزان زیستآشفتگی افزوده میشود، ولی تغییرات ایکنوفابریکی در آنها سریع است و میزان زیستآشفتگی درجه بالا، پایداری و دوام کمتری را در طی شکلگیری لایهها نشان میدهد. این وضعیت را میتوان در ایکنوگرام لایهها نیز مشاهده کرد بهطوریکه درصد فراوانی ایکنوفابریکها از درجه یک تا چهار به تدریج کاسته شده و در مقابل، میزان ایکنوفابریک درجه پنج قابل ملاحظه است. شاید این مسئله حاکی از آن است که در هنگام تشکیل رسوبات در دورههایی، پایداری نسبی شرایط زیستی، فیزیکی و شیمیایی رخ داده و محیط مساعد و مطلوب برای تجمع جانوران تالاسینوییدس ساز فراهم شده است؛ ولی در شرایط حد واسط که امکان تغییر و ناپایداری شرایط یاد شده وجود داشته است، جانداران اثرساز فرصت کافی برای فعالیت بیشتر در دسترس نداشتهاند. نمونههای تالاسینوییدس موجود در توالی مورد مطالعه در شرایطی مشابه ایکنوفاسیسهای کروزیانا تا گلاسیفانگیتس ایجاد شدهاند.
ایکنولوژی,ایکنوفابریک,تالاسینوییدس,اولیگوسن,منطقه قم,ایران مرکزی
http://www.gsjournal.ir/article_57542.html
http://www.gsjournal.ir/article_57542_72f8035a2f54d9191005c532e0e7b7d8.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
برآورد ذخیره کانسار فسفات اسفوردی با استفاده از روشهای زمینآماری و شبکه عصبی مصنوعی
102
109
FA
احمدرضا
صیادی
گروه مهندسی معدن، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
مسعود
منجزی
گروه مهندسی معدن، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
حسین
شهرآبادی
گروه مهندسی معدن، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
10.22071/gsj.2009.57543
ارزیابی ذخیره کانسارها یکی از مهمترین پارامترهای لازم برای طراحی معدن بوده و روشهای متعددی در این خصوص توسعه یافته است. علاوه بر روشهای تحلیلی زمینآماری، روشهای هوش مصنوعی مانند شبکههای عصبی برای برآورد ذخیره بسیار مناسب تشخیص داده شدهاند. در این تحقیق مدل هندسی و بلوکی کانسار فسفات اسفوردی تهیه و میزان ذخیره برآورد شده است. مدل بلوکی محتوی حدود 100 هزار بلوک با ابعاد 5 × 25 × 25 است. برای برآورد عیار هر بلوک، از روش تحلیل زمینآماری و شبکههای عصبی استفاده شد. به منظور برآورد زمینآماری، روش کریجینگ معمولی مورد استفاده قرار گرفت. در روش شبکه عصبی یک شبکه چند لایه پرسپترون بهکار گرفته شده و برای آموزش شبکه از روش آموزش LMاستفاده شد. میزان ذخیره برای دامنه مناسبی از عیار حد برآورد شده است. با در نظرگرفتن عیار حد 6 درصد، میزان ذخیره 5/16 میلیون تن با عیار میانگین 44/11 درصد و 5/17 میلیون تن با عیار میانگین 83/11 درصد به ترتیب به کمک روش زمینآماری و روش شبکههای عصبی محاسبه شد. نتایج مشابه بوده و اختلافی کمتر از 6% دارند. مدلسازی و برآورد انجام شده، مبنای لازم را برای اصلاح طرح استخراجی فعلی معدن فسفات اسفوردی با هدف استخراج انتخابی تا تراز 1720 فراهم مینماید.
ارزیابی ذخیره,زمینآمار,شبکههای عصبی,شبکه پرسپترون چندلایه,کانسار فسفات اسفوردی
http://www.gsjournal.ir/article_57543.html
http://www.gsjournal.ir/article_57543_0649423782e8308c222b93532bbd49b3.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
توصیف انواع دولومیتها در سازند شتری (محدوده کوهبنان)بر اساس مطالعات سنگشناسی و زمینشیمیایی، با نگرشی بر نقش شیلهای سازند سرخ شیل در تأمین یون منیزیم
110
129
FA
فرحناز
کریم زاده
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
محمد حسین
آدابی
دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
10.22071/gsj.2009.57544
توالیهای رسوبی آواری و کربناتی سازندهای سرخ شیل و شتری به ترتیب به سن تریاس پیشین و میانی و با مجموع ستبرای 870 متر در ناحیه بهاباد، شهرستان بافق در ایران مرکزی به صورت همشیب و تدریجی بر روی یکدیگر قرار دارند. توالی سنگهای شیلی، سیلتستونی و ماسهسنگی سرخ شیل به تدریج به رخساره آهکهای دولومیتی شده مربوط به پهنه کشندی سازند شــتری ختم میشوند. توالی ستبر لایه تا تودهای سنگهای به طور عمده دولومیتی سازند شتری نیز به صورت تدریجی توسط آهکهای نازک تا ستبر لایه به نام عضو آهک اسپهک پوشیده شدهاند. در مطالعات سنگشناسی چهار نوع مختلف دولومیت (از نظر شکل و اندازه بلورها، پراکندگی اندازه بلورها در متن سنگ و اشکال مرزهای بلوری) تشخیص داده شده است. دولومیت نوع یک، در شرایط دمای سطحی و در مراحل اولیه رسوبگذاری تشکیل شده و دولومیت دیاژنتیــکی اولیه بهشمار میآید. سایر دولومیتها به ترتیب درشت شدن اندازه بلور آنها، در محیـطهای کمژرفا تا ژرف تدفینی تشکیل شدهاند. تغییر ترکیب سیالهای دولومیت ساز در طی مراحــل گوناگون دیاژنز (اولیه تا تأخیری) سبب چنین تنوعی درتشکیل دولومیتهای این سازند شده است. بر اساس مطالعات زمینشیمیایی (تجزیههای عنصریFe , Na , Sr , Mg ,Ca و Mnو ایزوتوپی <br /> ) و) تشکیل این دولومیتها به طور عمده در محیط کاهیده و طی افزایش تدریجی دما در مراحل مختلف تدفین رخ داده است. منبع اصلی تأمین یون منیزیم در مورد دولومیتهای بسیار دانه ریز اولیه آب دریا و در مورد سایر انواع دولومیتها دیاژنز کانیهای رسی لایههای زیرین (سازند سرخ شیل) و شورابهای حوضهای پیشنهاد میشود. نتایج مطالعات XRD وXRF بر روی کانیهای رسی کلریتی و مونت موریلونیتی سازند سرخ شیل حاکی از کاهش به ترتیب 36 و 84 درصدی محتوای MgO در مقایسه با کانیهای رسی استاندارد مشابه است. این کاهش نشانه دیاژنز کانیهای رسی موجود در شیلها و خروج منیزیم در نتیجه فشردگی لایههای بالایی است که تأمینکننده بخشی از Mg برای دولومیتی شدن کربناتها بوده است. با اندازهگیری مقدار کربن آلی در دولومیتها و آهکها مشخص شد که تمرکز این ماده در دولومیتها چندین برابر آهکها میباشد. این مطلب گویای مستعدتر بودن آهکهای غنی از مواد آلی برای فرایند دولومیتی شدن است. در این سازند ساختارهای زیستی چون استروماتولیتها در به دام انداختن مواد آلی نقش مهمی داشتهاند. دمای تشکیل دولومیتهای اولیه (Early diagenetic) سازند شتری حدود 39 درجه سانتیگراد و دولومیتهای ثانویه (Late diagenetic) 179 درجه سانتیگراد محاسبه شده است.
سنگنگاری,زمینشیمی,دولومیت,سازند شتری,ایران مرکزی
http://www.gsjournal.ir/article_57544.html
http://www.gsjournal.ir/article_57544_9631b298ec5f07db834c1dabd547db91.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
الگوی دگرشکلی در زاگرس مرتفع باختری
130
143
FA
زمان
ملکزاده
دانشگاه پیام نور ساری، ساری، ایران
محمدرضا
عباسی
پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایران
اولیویه
بلیه
دانشگاه پل سزان، مارسی، فرانسه
کریستین
اوته مهیو
دانشگاه پل سزان، مارسی، فرانسه
اسماعیل
شبانیان
دانشگاه پل سزان، مارسی، فرانسه
shabanian@iasbs.ac.ir
10.22071/gsj.2009.57545
این مطالعه ناحیه بین ′30 º 51-º50 در امتداد کمربند چینخورده و رانده زاگرس را در بر میگیرد. الگوی دگرشکلی در کمربند زاگرس مرتفع بهخاطر همگرایی مورب صفحه عربی نسبت به ایران مرکزی به صورت تسهیم کرنش کامل (Complete strain partitioning) مطرح شده است. در این الگو گسل عهد حاضر زاگرس (MRF) در حاشیه شمالی کمربند، از نظر سینماتیکی تمام مؤلفه جابهجایی به موازات کمربند ناشی از حرکت مورب صفحه عربستان را جذب میکند و گسل زاگرس مرتفع (HZF) به همراه دیگر گسلها و چینخوردگیها، پذیرای مؤلفه عمود بر کوهزاد جابهجایی در این حرکت است. با استفاده از وارون سازی خط لغزشهایی که اغلب بر صفحات گسلی که رسوبات جوان کنگلومرای بختیاری را در امتداد گسل زاگرس مرتفع متأثر ساخته، نقش بسته، تنسور تنش و شکل نسبی بیضوی تنش (R) در 29 ایستگاه محاسبه شده است. شواهد زمینریختی و سینماتیک گسل نشان دهنده آن است که بخش اعظم گسل زاگرس مرتفع دارای مؤلفه امتداد لغز است. بر اساس این سینماتیک، گسل زاگرس مرتفع نیز در انتقال دگر شکلی مؤلفه موازی کوهزاد زاگرس مشارکت میکند. در نتیجه ساز وکار جدید تشخیص داده شده، تسهیم کرنش از نوع بخشی (Partial strain partitioning) را برای زاگرس مرتفع باختری پیشنهاد میکند. انتقال دگرشکلی مؤلفه موازی کوهزاد توسط گسل عهد حاضر و زاگرس مرتفع، ممکن است دلیلی موجه برای کاهش آهنگ لغزش در امتداد گسل عهد حاضر پس از سازماندهی دوباره برخورد مورب صفحه عربستان باشد.
زاگرس,گسل عهد حاضر,تسهیم کرنش,همگرایی مورب,گسل زاگرس مرتفع,خشلغز
http://www.gsjournal.ir/article_57545.html
http://www.gsjournal.ir/article_57545_6fde1a3faa9b455841d803650470e574.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
اکتشافات زمینشیمیایی و بررسی گسترش هالههای ترکیبی عناصر در نمونههای خاک منطقه مسجدداغی جلفا
144
151
FA
افشین
اکبرپور
سازمان زمین شناسی واکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
afshinakbarpour@gmail.com
نجات
غلامی
سازمان زمین شناسی واکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
عبدالسمیع
سعیدی
سازمان زمین شناسی واکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
10.22071/gsj.2009.57546
این محدوده با وسعت 5/8 کیلومترمربع در 35 کیلومتری خاور جلفا به سمت سیهرود واقع است. اکتشافات زمینشیمیایی به صورت نمونه خاک در مسجدداغی در سال 82 آغاز شد و دلیل انتخاب این روش، شرایط زمینشناسی، توپوگرافی و آبوهوایی محدوده بوده است. شبکه نمونهبرداری <sup>m</sup>100 × <sup>m</sup> 100 و <sup>m</sup>200 ×<sup> m</sup> 100 است و نمونهها برای 13 عنصر تجزیه شدند.
بررسیهای زمینشناسی محدودة مورد مطالعه نشاندهندة مجموعهای از فلیشهای ائوسن، سنگهای آتشفشانی (آندزیت – تراکی آندزیت)، کوارتز مونزونیت و آگلومرا (الیگومیوسن) است. رگههای سیلیسی - باریتی برشی و کانیسازیهایی از نوع سولفیدهای مس، سرب، روی و انواع پیریت در محدوده شناسایی شده است.
دادههای حاصل از نمونهها پس از کنترل خطای آزمایشگاهی به وسیله نمونههای تکراری دادهپردازی شدند. دادهپردازی تک متغیره نشاندهندة توزیع نرمال عناصر Ni , Be, Mn است و بقیه عناصر تابع توزیع لگاریتمی دارند. دادهپردازی چندمتغیره نشاندهندة انطباق دو روش تحلیل عاملی (آنالیز فاکتوری) و همبستگی عناصر (با استفاده از استانداردسازی دادهها ) در ایجاد هالههای مرکب با یکدیگر است. نتایج حاصل از بررسیها نشاندهنده تمرکز بیهنجاریهای طلا و نقره و باریم در بخش خاور محدوده و گسترش بیهنجاریهای مس و مولیبدن در بخش باختر درة آرپاچای است. توجه به سنگشناسی و انطباق آن با بیهنجاریهای زمینشیمیایی محدوده نیز احتمال وجود کانیسازی مس از نوع پورفیری در سمت خاور و وجود کانیسازی طلا را در رگههای سیلیسی - باریتی به صورت اپیترمال با سولفید بالا را نشان میدهد.
مسجد داغی,اکتشافات زمینشیمیایی,دادهپردازی,هالههای مرکب
http://www.gsjournal.ir/article_57546.html
http://www.gsjournal.ir/article_57546_8a74c1285431abc8af6b61609a06a825.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
تلفیق رویکردهای مختلف مطالعاتی به منظور ارزیابی سازوکار تحریک زمینلغزش طالقانی- مطالعه موردی
152
165
FA
سعید
هاشمی طباطبائی
مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، بخش ژئوتکنیک، تهران، ایران.
امیر سعید
سلامت
مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، بخش ژئوتکنیک، تهران، ایران
علی
رهنما
مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، بخش ژئوتکنیک، تهران، ایران.
10.22071/gsj.2009.57568
این مقاله روشهای مختلف را به منظور ارزیابی زمینلغزش طالقانی که تحت تأثیر بارندگی در شهرستان گرمی استان اردبیل در سال 1382 رخ داد، توصیف میکند. در اثر این لغزش، حدود 300 منزل مسکونی آسیب دید و تعدادی از آنها تخریب شدند. بهرغم شرایط همگن زمینشناسی و ریختشناسی، هیچگونه گسیختگی در مناطق مجاور ملاحظه نشده است. مشاهدات میدانی نتایج نشان داد که تغییرات تراز آب زیرزمینی از مهمترین عوامل در تحریک زمینلغزش است. لذا این مطالعات بر نقش تغییرات تراز آب زیرزمینی تکیه میکند. شیب لغزش در قسمت تاج بسیار تند و به سمت پاشنه بسیار ملایم و یکنواخت میشود.
بررسیهای میدانی با روشهای ژئوالکتریک به روش سونداژ قائم، حفاری چاهکهای اکتشافی، مشاهدات صحرایی و زمینریختشناسی انجام و با نرمافزارهای Rockwork 2004 و Arc GIS تحلیل شدند. روش ژئوالکتریک ساختار کلی زمین لغزش از جمله ستبرای خاک سطحی، ژرفای استقرار سنگ کف، ستبرای لایه اشباع و نقاط مسیر ورود آب زیرسطحی به منطقه مورد مطالعه را ارائه کرد. برای به دست آوردن اطلاعات دقیق زیرسطحی بر اساس مشاهدات صحرایی و نتایج حاصل از روش ژئوالکتریک، تعداد 21 چاهک دستی حفر شد. نمونههای معرف مصالح ساختگاه مورد مطالعه، انتخاب و آزمایش شدند. بر اساس نتایج حاصل از مطالعات آزمایشگاهی، تحلیل شیب با استفاده از نرمافزار Slide انجام و راهکارهای تثبیت ارائه شد.
زمین لغزش,ژئوالکتریک,چاهک اکتشافی,ضریب اطمینان,سطح آب زیرزمینی,تعادل حدی
http://www.gsjournal.ir/article_57568.html
http://www.gsjournal.ir/article_57568_9966ef3d59c8ecc7ef86d6ddbc5b58a7.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
تشخیص زمین لرزه و انفجار با بهکارگیری روش تجزیه مد تجربی (EMD) لرزهنگاشتها
166
175
FA
احمد
امینی
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
شایسته
مهرابیان
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
10.22071/gsj.2009.57570
امواج زمینلرزه و انفجار گذرا و غیرایستا هستند. در لرزهشناسی همانند مهندسی زلزله، هنوز اغلب دادهها با تحلیل فوریه پردازش میشوند. به دلیل تفاوت در ویژگیهای غیرخطی و غیرایستای این دادهها، روش تحلیل فوریه نمیتواند جزئیات اطلاعات را در پراش امواج، دگرشکلی شکل موج و توزیع انرژی- بسامد آشکارسازی کند. در این مقاله، یک روش جدید برپایه تجزیه مد تجربی (Empirical Mode Decomposition) حوزه زمانی ارائه شده است که تحلیل ساختارهای بلند و کوتاه دوره این امواج را آسان میسازد و بینشی در مورد بسامدهای ذاتی را فراهم میآورد. پس از اعمال آن روی دادههای لرزهای، مدهای نوسانی امواج زمینلرزه و انفجار با هم مقایسه میشوند، رابطهای برای هر گروه از دادههای همنوع و همچنین تفاوتهایی بین امواج غیر همنوع بر اساس توابع مد ذاتی (Intrinsic Mode Functions) تولید شده، بهدست میآید. از بررسیهای به عمل آمده نتیجه میشود که ترسیم ماکزیمم بسامدهای IMF مختلف هر لرزهنگاشت بر حسب محل قرارگیری آنها، یک عامل تشخیصی بسیار مؤثر است و به این ترتیب انفجارها و زمینلرزهها به راحتی از یکدیگر قابل تفکیک هستند. همچنین نشان داده میشود که روش مورد نظر نسبت به روشهای پیشرفتهای مانند روش احتمالاتی غیرمارکوفی گسسته، کارآیی بیشتری دارد.
تجزیه مد تجربی (EMD),توابع مد ذاتی(IMF),امواج زمینلرزه و انفجار,بسامدهای اساسی
http://www.gsjournal.ir/article_57570.html
http://www.gsjournal.ir/article_57570_78e89b3c09ee95f5ed015e6460a79d42.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
18
69
2008
11
21
سنگشناسی و زمینشیمی توده مافیک – اولترامافیک قرهآغاج، شمال باختر ارومیه
177
191
FA
میرصالح
میرمحمدی
پردیس علوم، دانشکده زمین شناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
m.mirmohammadi@ut.ac.ir
علی
کنعانیان
پردیس علوم، دانشکده زمین شناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
10.22071/gsj.2009.57572
توده مافیک- اولترامافیک قره آغاج در فاصله 36 کیلومتری شمال باختر ارومیه قرار دارد. این توده از لحاظ سنگشناسی از دو بخش اصلی شامل سنگهای مافیک بدون کانیسازی و سنگهای اولترامافیک غنی از Fe-Ti-P (سنگهای FTP) تشکیل یافته است. بخش مافیک به طور غالب حاوی گابروی درشت بلور، میکروگابرو و متاگابرو با مجموعه کانیایی ساده (پلاژیوکلاز+ کلینوپیروکسن و ایلمنیت) و ارتوآمفیبولیت است. بر اساس روابط صحرایی، شواهد سنگنگاری و زمینشیمیایی، این سنگها رابطه بسیار نزدیکی با یکدیگر داشته و هم ماگما محسوب میشوند. بخش اولترامافیک از تعداد زیادی لایه و توده سیل مانند به ستبرای 5 سانتیمتر تا چند متر تشکیل یافته، به گونهای که به طور کامل توسط گابروها احاطه شده و با میزبان، همبری ناگهانی، موازی و همشیب دارد. این سنگها در مقایسه با سنگهای اولترامافیک متعارف، مجموعه کانیایی (غنی از اولیوین، آپاتیت، ایلمنیت و مگنتیت) و همچنیــــــــــن ترکیب شیمیایی غیرعــــادی نشــــان میدهند (ppm340-10, ΣREE~ ppm 160-40 ~ Cr , ppm 73-7 ~ Ni , %wt 1/5-1/0, P<sub>2</sub>O<sub>5</sub>~%wt 42-26 Fe<sub>2</sub>O<sub>3</sub><sup>t</sup>~ , %wt 11-5 TiO<sub>2</sub>~ , %wt 20-9 MgO~ ,%wt 30-21SiO<sub>2</sub>~). سنگهای FTP اغلب برگوارگی ماگمایی داشته و در مجموع گسترش آنها از روند عمومی توده قره آغاج (NW-SE) پیروی میکند. شواهد صحرایی، سنگنگاری و دادههای زمینشناسی حاکی از این است که سنگهای FTP و میزبان گابرویی آنها با یکدیگر ارتباط زایشی مشخصی ندارند، به گونهای که انواع FTP (مشتق از ماگمای فروبازالتی غنی از P) به صورت تأخیری به درون سنگهای میزبان در حال دگرشکلی پلاستیک دمای بالا در یک زون برشی محلی نفوذ کردهاند.
قره آغاج,اولترامافیک,ایلمنیت,مگنتیت,آپاتیت,سنگهای FTP
http://www.gsjournal.ir/article_57572.html
http://www.gsjournal.ir/article_57572_6f048293f68f84a5ccb00ce7d41408fb.pdf