سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
فهرست مطالب
1
1
FA
فهرست مطالب
فهرست مطالب
http://www.gsjournal.ir/article_44010.html
http://www.gsjournal.ir/article_44010_3794713df258c87d10ebffb09db2c889.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
سخن سردبیر
2
2
FA
سخن سردبیر
سخن سردبیر
http://www.gsjournal.ir/article_44011.html
http://www.gsjournal.ir/article_44011_e27f4f16a7c5dcedc38e376df99d62ad.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
داوران
3
3
FA
داوران
داوران
http://www.gsjournal.ir/article_44012.html
http://www.gsjournal.ir/article_44012_c3e8010b25adc356f752e4b7e938230b.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
بررسی عوامل مؤثر بر حرکات تودهای برپایه تهیه نقشههای پهنهبندی خطر زمینلغزش (مطالعه موردی: ارتفاعات دنای زاگرس)
3
10
FA
کورش
شیرانی
0000-0002-7520-2104
استادیار، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی، اصفهان، ایران
k_sh424@yahoo.com
عبدالله
سیف
استادیار، دانشکده علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
a.seif@ltr.ui.ac.ir
احمد
نصر
کارشناس، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی، اصفهان، ایران
10.22071/gsj.2013.44013
حرکات تودهای با توجه به ماهیت و تنوعشان و مخاطراتی که برای جان و مال انسانها دارند، همواره مورد توجه و مطالعه دانشمندان رشتههای مختلف علومزمین، همچون زمینشناسی مهندسی، زمینریختشناسی، آبخیزداری و... بودهاند. با توجه به این که رخداد این پدیده، سازوکار پیچیدهای دارد و عوامل و متغیرهای پیچیدهای میتوانند در ایجاد آن مؤثر باشند، مطالعات گستردهای در زمینه شناخت عوامل مؤثر، دستهبندی، پهنهبندی و مدلسازی این فرایند صورت گرفته است. در این پژوهش، لغزشهای حوضه کهردان، در جنوب شهرستان سمیرم و ارتفاعات دنای زاگرس، از توابع استان اصفهان، مورد مطالعه قرار گرفت و نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش به روشهای آماری دومتغیره و چندمتغیره تهیه گردید. در مرحله بعد، مناسبترین روش که بالاترین صحت و دقت را نیز دارد، معرفی شد. همچنین بر اساس تجزیه و تحلیلهای به عمل آمده، اولویت و ترتیب تأثیر عوامل مؤثر در رخداد زمینلغزش تعیین شد. بر پایه بررسیهای صورت گرفته، شش عامل شیب، سوی شیب، سنگشناسی، کاربری زمینها، بارندگی و فاصله از آبراهه، انتخاب و بررسی شد. در ادامه نقشه پراکنش خطر زمینلغزش و محاسبات آماری مربوط به چهار روش ارزش اطلاعات، تراکم سطح، رگرسیون خطی و تحلیل ممیزی بررسی و در پایان نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش، تهیه شد. نتایج حاصل نشان داد که بهترین نقشه پهنهبندی خطر، نقشه حاصل از روش آماری ارزش اطلاعات است که امکان استفاده در کارهای عمرانی و برنامهریزی را دارد. همچنین اهمیت عوامل مؤثر در رخداد زمینلغزش در منطقه به ترتیب شامل سنگشناسی، فاصله از آبراهه، کاربری زمین، شیب، جهت شیب و بارندگی هستند.
http://www.gsjournal.ir/article_44013.html
http://www.gsjournal.ir/article_44013_41cdbb81fcaf3019bd98cef465b57d21.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
برآورد متغیرهای مقاومت برشی شیلهای سازند شمشک با استفاده ازالگوریتم منطق فازی
11
20
FA
مهدی
کیانپور
دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
محمد
سیاری
دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
علی
ارومیهای
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
محمدرضا
نیکودل
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
10.22071/gsj.2013.44014
مقاومت برشی از مهمترین ویژگیهای سنگهای رسی و شیلها در مهندسی سنگ و زمینشناسی مهندسی به شمار میرود. بهدلیل مشکلات موجود در تهیه نمونه دستنخورده، به دست آوردن متغیرهای مقاومت برشی این سنگها در آزمایشگاه همواره امکانپذیر نیست. در این پژوهش برآورد متغیرهای مقاومت برشی شیلهای سازند شمشک با استفاده از دیگر ویژگیهای سنگ بررسی شده است. برای این منظور، 30 نمونه از شیلهای سازند شمشک از گمانه<sub></sub>های حفاریشده در محل نیروگاه تلمبه- ذخیرهای سیاهبیشه و از ژرفاهای مختلف گردآوری شد و متغیرهای مقاومت برشی (c و ϕ)، چگالی، تخلخل، مقاومت کششی و درصد کوارتز برای هر نمونه در آزمایشگاه تعیین شد. دادههای به دست آمده از روشهای آماری و منطق فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا روابطی میان متغیرهای مقاومت برشی و دیگر ویژگیهای سنگ بهدست آید. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که متغیرهای مقاومت برشی شیلهای مورد مطالعه میتوانند با دقت قابل قبولی از مدلهای منطق فازی ارائه شده برآورد شوند. ضرایب R<sup>2</sup>میان مقادیر برآوردشده از مدلهای منطق فازی با مقادیر بهدستآمده در آزمایشگاه برای چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی به ترتیب 95/0 و 84/0 به دست آمد. افزون برتغییرات ضرایب رگرسیون (R<sup>2</sup>)، روند توزیع خطاهای محاسبه شده، شاخصهای عملکرد (VAF) و جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) به دست آمده برای متغیرهای مقاومت برشی برآورد شده از روش رگرسیون چندمتغیره و روش منطق فازی نشاندهنده کارایی و دقت بالای مدل منطق فازی ارائه شده و عدم کارایی مطمئن روشهای آماری رگسیون چندمتغیره در برآورد متغیرهای مقاومت برشی شیلهای مطالعه شده است.
<span style="font-size: 9.5pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">مقاومت برشی از مهمترین ویژگیهای سنگهای رسی و شیلها در مهندسی سنگ و زمینشناسی مهندسی به شمار میرود. بهدلیل مشکلات موجود در تهیه نمونه دستنخورده، به دست آوردن متغیرهای مقاومت برشی این سنگها در آزمایشگاه همواره امکانپذیر نیست. در این پژوهش برآورد متغیرهای مقاومت برشی شیلهای سازند شمشک با استفاده از دیگر ویژگیهای سنگ بررسی شده است. برای این منظور، 30 نمونه از شیلهای سازند شمشک از گمانه<sub></sub>های حفاریشده در محل نیروگاه تلمبه- ذخیرهای سیاهبیشه و از ژرفاهای مختلف گردآوری شد و متغیرهای مقاومت برشی (</span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif'; mso-bidi-font-family: 'B Zar';" dir="LTR">c</span><span style="font-size: 9.5pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">و </span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Cambria Math','serif'; mso-bidi-font-family: 'Times New Roman';" dir="LTR">ϕ</span><span style="font-size: 9.5pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">)، چگالی، تخلخل، مقاومت کششی و درصد کوارتز برای هر نمونه در آزمایشگاه تعیین شد. دادههای به دست آمده از روشهای آماری و منطق فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا روابطی میان متغیرهای مقاومت برشی و دیگر ویژگیهای سنگ بهدست آید. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که متغیرهای مقاومت برشی شیلهای مورد مطالعه میتوانند با دقت قابل قبولی از مدلهای منطق فازی ارائه شده برآورد شوند. ضرایب </span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif'; mso-bidi-font-family: 'B Zar';" dir="LTR">R<sup>2</sup></span><span style="font-size: 9.5pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">میان مقادیر برآوردشده از مدلهای منطق فازی با مقادیر بهدستآمده در آزمایشگاه برای چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی به ترتیب 95/0 و 84/0 به دست آمد. افزون برتغییرات ضرایب رگرسیون </span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif';" lang="FA">(</span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif';" dir="LTR">R<sup>2</sup></span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif';" lang="FA">)</span><span style="font-size: 9.5pt; font-family: 'B Zar'; mso-ascii-font-family: 'Times New Roman'; mso-hansi-font-family: 'Times New Roman';" lang="FA">، </span><span style="font-size: 9.5pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">روند توزیع خطاهای محاسبه شده، شاخصهای عملکرد</span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif';" lang="FA">(</span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif';" dir="LTR">VAF</span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif';" lang="FA">)</span><span style="font-size: 9.5pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA">و جذر میانگین مربعات خطا </span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif';" lang="FA">(</span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif';" dir="LTR">RMSE</span><span style="font-size: 8.0pt; font-family: 'Times New Roman','serif';" lang="FA">)</span><span style="font-size: 9.5pt; font-family: 'B Zar';" lang="FA"> به دست آمده برای متغیرهای مقاومت برشی برآورد شده از روش رگرسیون چندمتغیره و روش منطق فازی نشاندهنده کارایی و دقت بالای مدل منطق فازی ارائه شده و عدم کارایی مطمئن روشهای آماری رگسیون چندمتغیره در برآورد متغیرهای مقاومت برشی شیلهای مطالعه شده است.</span>
شیل,سازند شمشک,متغیرهای مقاومت برشی,منطق فازی,رگرسیون چندمتغیره,ضرایب رگرسیون
http://www.gsjournal.ir/article_44014.html
http://www.gsjournal.ir/article_44014_165023f00a7518ddf2a8e61e8390115f.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
ژئوشیمی و پتروژنز آلکالی بازالتهای کواترنری گندم بریان، شمال شهداد، استان کرمان
21
32
FA
داود
رئیسی
کارشناسی ارشد، بخش زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.
سارا
درگاهی
0000-0002-6882-2276
استادیار، بخش زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.
s.dargahi@uk.ac.ir
سید حسامالدین
معینزاده
استادیار، بخش زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.
hmoeinzadeh@uk.ac.ir
محسن
آروین
استاد، بخش زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.
بهرام
بهرامبیگی
کارشناسی ارشد، بخش زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.
10.22071/gsj.2013.44015
منطقه گندم بریان به مساحت حدود 480 کیلومتر مربع از دید ریختشناسی نوعی سرتخت پوشیده از روانههای گدازهای بازالتی تیرهرنگ است که در بخش جنوبی کویر لوت قرار دارد. کانیهای اصلی گدازهها شامل درشتبلورهای الیوین و کلینوپیروکسن همراه با میکرولیتهای پلاژیوکلاز هستند و بافت کلی آنها میکرولیتی پورفیری تا گلومروپورفیری همراه با زمینه اینترسرتال تا اینترگرانولار است. قرارگیری مخروطهای آتشفشانی در راستای خط اثر گسل نایبند نشان از تأثیر حرکات گسل در ایجاد ماگمای بازالتی گندم بریان دارد. ارتباط ژنتیکی جریانهای گدازهای با شکستگیهای ژرف پوستهای ناشی از عملکرد گسل نایبند، حضور بیگانهسنگهای (زنولیتهای) گوشتهای و طبیعت آلکالن بازالتها روی هم رفته نشاندهنده بالاآمدگی ماگما از ژرفای زیاد هستند. با توجه به تجزیههای شیمیایی و وجود نفلین در ترکیب نورم، جریانهای گدازهای بازالت گندم بریان در گروه بازانیت- تفریت قرار میگیرند. بررسیهای انجامشده نشاندهنده آن است که آلکالیبازالتهای گندم بریان در یک محیط کششی درون صفحهای تشکیل شدهاند. نسبت پایین Ce/Nb، Th/Nb، U/Nb و Ba/Nb و مقادیر بالای Zr با میانگین ppm 81/234 نشاندهنده وجود یک خاستگاه گوشتهای تهینشده سستکرهای برای جریانهای گدازهای بازالتی گندم بریان است. غنیشدگی و تهیشدگی آنها بهترتیب در عناصر خاکی کمیاب سبک و سنگین نشانگر حضور گارنت در سنگ منشأ است.
کویر لوت,گسل نایبند,بیگانهسنگهای گوشتهای,عناصر خاکی کمیاب,سنگ منشأ
http://www.gsjournal.ir/article_44015.html
http://www.gsjournal.ir/article_44015_ea9ad73173328c2c812bfd594d1bac14.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
اثرشناسی سازند جیرود در رخداد انقراض هانگنبرگ (فامنین- تورنزین)، برش زایگون، البرز مرکزی
33
48
FA
ئارام
بایت گل
دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
نصرالله
عباسی
0000-0002-9994-9122
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
abbasi@znu.ac.ir
10.22071/gsj.2013.44016
در این مقاله بررسی دقیق اثرشناسی (Ichnology) نهشتهای سازند جیرود به سن دونین پسین در برش شمال روستای زایگون در البرز مرکزی انجام شده است. سازند جیرود در این برش چینهشناسی مجموعه گوناگونی از اثر فسیلها دارد که در بردارنده 14 اثرجنس با 23 اثرگونه است. این اثرفسیلها نشاندهنده رفتارهای پناهگاهی، تغذیهای، گریزینگ، تعادلی و فراری هستند و شامل: <em>Arenicolites</em>isp.<em>, </em><em>Asterosoma </em>isp., <em>Chondrites</em> <em>intricate</em>,<em>Chondrites targionii</em>,<em> Chondrites </em>isp.,<em>Diplocraterion</em> <em>parallelum, Helminthoidichnites </em>isp.,<em> Helminthopsis abeli,</em> <em>Helminthopsis</em> isp.,<em>Palaeophycus heberti</em>,<em>Palaeophycus tubularis</em>,<em>Planolites beverleyensis</em>, <em> Planolites </em>isp.,<em> Phycodes </em>cf. <em>palmatus</em>,<em>Rhizocorallium</em> <em>jenense</em>, <em>Rhizocorallium</em> <em>irregular</em>,<em>Rosselia soccialis</em>, <em>Taenidium serpentinum</em>,<em>Taenidium satanassi, Talassinoides horizntalis ,</em><em>Thalassinoides suevicus,</em><em>Thalassinoides paradoxicus,</em><em>Zoophycos </em>isp<em>.</em><em> </em>میباشند.لایههای دربردارنده این اثر فسیلها شامل تناوب گلسنگ و سیلتستون ریزلایهای همراه با ماسهسنگهای متوسط تا ستبر لایه با ریزلایهبندی (لامیناسیون) موجی، چینهبندی مورب پشتهای، تراف و مسطح تا کم زاویه است، محیط تهنشست این لایهها محیط دلتایی- دریایی باز تفسیر میشود. مجموعه اثرفسیل شناساییشده، ویژه محیطهای دریایی به نسبت کمژرفا با شرایط پرانرژی است. همچنین یک مجموعه اثرفسیلی تیره رنگ در مرز دونین-کربنیفر در بالاترین افق شیلی سیاهرنگ سازند جیرود بررسی شد. این مجموعه شامل <em>Chondrites</em> <em>targionii</em> و <em>Zoophycos</em> isp.است. این دو اثرجنس تحت تأثیر رخداد هانگنبرگ در مرز دونین- کربونیفر بودهاند. وجود چنین رخدادی در حوضه البرز برای اولین بار برپایه مطالعات اثرشناسی در این مقاله گزارش میشود.
اثرشناسی,سازند جیرود,البرز,رخداد هانگنبرگ
http://www.gsjournal.ir/article_44016.html
http://www.gsjournal.ir/article_44016_077ce1d8704d38fb1997ba0b2114c332.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
سنگزایی، جایگاه تکتونوماگمایی و پتانسیل کانیسازی گرانیتوییدهای دهسلم، بلوک لوت، خاور ایران
49
58
FA
رضا
ارجمندزاده
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیامنور، ایران.
r.arjmandzadeh@pnu.ac.ir
محمدحسن
کریمپور
استاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
karimpur@um.ac.ir
سیداحمد
مظاهری
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
ژوزه
فرانسیسکو سانتوز
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آویرو پرتغال، پرتغال.
جرج
مدینا
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آویرو پرتغال، پرتغال.
10.22071/gsj.2013.44017
گرانیتوییدهای پورفیری دهسلم در کمربند آتشفشانی- نفوذی بلوک لوت در خاور ایران مرکزی قرار گرفتهاند. تودههای نفوذی گستره ترکیبی از دیوریت - گابرو تا گرانیت دارند و جزو گرانیتهای کمانهای آتشفشانی کلسیمی- قلیایی پتاسیم بالا تا شوشونیتی هستند. در رگههای سیلیسی موجود در تودههای نفوذی بیوتیت - پیروکسن - کوارتزمونزونیت و هورنبلندمونزونیت عناصرMo, Cu, Au, Pb, Zn بیهنجاریهای مشخصی دارند. روندهای اکسیدهای اصلی بر روی نمودارهای هارکر نشاندهنده تبلور بخشی پلاژیوکلاز کلسیمدار و کانیهای مافیک است. در نمودار عنکبوتی بهنجار شده عناصر فرعی نسبت به گوشته اولیه، عناصر (LILE) مانند Rb, Sr, Ba, Zr, Csغنیشدگی شدید و عناصر با میدان پایداری بالا (HFSE) مانند Nb, Pو Y تهیشدگی دارند. در نمودار عنکبوتی بهنجار شده عناصر خاکی کمیاب نسبت به کندریت، عناصر LREE دارای غنیشدگی و نسبت بالای 31- 5/21La/Yb= هستند و نبود بیهنجاری Eu مشخص است. تودههای نفوذی دهسلم بر پایه نسبتهای Sr/Y و La/Yb دارای گرایش آداکیتی هستند و نسبتهای ایزوتوپی (<sup>87</sup>Sr/<sup>86</sup>Sr)<sub>i</sub>و εNd<sub>i</sub> به ترتیب با مقادیر 70469/0تا 70507/0 و 5/1+ تا 5/2+ نشان میدهند که منشأ آنها در ارتباط با مذابهای حاصل از گوشته بوده که به مقدار کمی با پوسته آلودگی داشته است. این تودههای نفوذی در محدوده گرانیتوییدهای سری مگنتیتی قرار میگیرند که پتانسیل بالایی برای کانیسازی مس- مولیبدن - طلای پورفیری دارند. رخدادهای زمینساختی، ماگماتیسم و فلززایی، بهویژه رخداد نهشتههای پورفیری در پنجره زمانی ترشیری بلوک لوت را میتوان با مدل فرورانش دوسویه نامتقارن توضیح داد.
بلوک لوت,کلسیمی- قلیایی,عناصر کمیاب,ایزوتوپهای Sr و Nd,فرورانش دوسویه نامتقارن
http://www.gsjournal.ir/article_44017.html
http://www.gsjournal.ir/article_44017_3b9911d9a0492dd6b3ba349a7ab96b2f.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
جایگاه زمینساختی گرانیتهای به شدت پرآلومین نوع S در پهنه برشی نوغان (جنوب باختر گلپایگان)
59
66
FA
محمد هاشم
امامی
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اسلامشهر، تهران، ایران
hashememami@yahoo.com
سیما
هوشمند
کارشناسی ارشد، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی کشور، تهران، ایران
10.22071/gsj.2013.44018
گرانیت- گرانودیوریتهای میلونیتی پهنه برشی نوغان در سنگهای دگرگونی جنوب باختر گلپایگان با روند شمال باختر- جنوب خاور گسترش دارند. رخنمونهای مختلفی از این توده میلونیتی به منظور بررسی منشأ سنگهای گرانیتوییدی پهنه برشی نوغان و تعیین جایگاه زمینساختی آنها در پهنه دگرگونی سنندج- سیرجان مطالعه شد. شواهد صحرایی، کانیشناسی و شیمیایی نشان میدهند که این گرانیتوییدهای میلونیتی، به شدت پرآلومین و از نوع S بوده و از دید جایگاه زمینساختی، از نوع گرانیتهای برخوردی هستند و ویژگیهای همزمان تا پس از برخورد را نمایش میدهند.
به شدت پرآلومین,پهنه برشی نوغان,گرانیت نوع S,همزمان تا پس از برخورد
http://www.gsjournal.ir/article_44018.html
http://www.gsjournal.ir/article_44018_8a35ba765ffd0aa5b4361dacd7d185f1.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
جدایش بیهنجاریهای عناصر، بر پایه دادههای ژئوشیمی سطحی خاک در کانسار مس پورفیری کهنگ– شمال خاوری اصفهان
67
74
FA
حمید
هراتی
دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
احمد
خاکزاد
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایران
نعمتاله
رشیدنژادعمران
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
rashid@modares.ac.ir
هوشنگ
اسدی هارونی
استادیار، دانشکده معدن، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
hooshang.asadiharoni@uwa.edu.au
سیدجواد
مقدسی
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران
armoghaddasi@gmail.com
10.22071/gsj.2013.44020
کانسار مس پورفیری کهنگ در کمان ماگمایی ارومیه- دختر، در شمال خاوری اصفهان قرار دارد. در پیرامون کانسار، سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ائوسن با دامنهای از ترکیب بازالتی، تراکیآندزیتی تا داسیتی برونزد دارند. تودههای نیمهژرف و نیمهآتشفشانی گرانیتوییدی، عامل دگرسانی و کانیسازی، در چند ضربان ماگمایی از الیگوسن تا میوسن، در مجموعه سنگهای ائوسن جایگزین شدهاند. این تودهها ترکیب مونزودیوریت، کوارتزدیوریت، گرانودیوریت تا گرانیت و بافت پورفیروییدی دارند. پهنههای دگرسانی و کانیسازی، بهصورت کلاسیک در این کانسار گسترش دارند. نمونهبرداری سطحی از خاک، به طور سیستماتیک با شبکهبندی منظم در نیمرخهایی به فاصله 50 متر و نمونهبرداری در طول نیمرخهایی به فاصله 25 متر صورت پذیرفت. 2564 نمونه به روش ICP-OES تجزیه 43 عنصری شدند. در نقشههای بیهنجاری ژئوشیمیایی عملکرد همزمان گسلها به همراه دیگر ساختارهای زمینساختی، شرایط آبوهوایی، دگرسانی و فرسایش در ظهور این بیهنجاریها باید مورد توجه قرار گیرد. همچون بیهنجاریهای لیتوژئوشیمیایی در این پژوهش نیز، بیشترین مقدار پراکندکی مس در خاور و مرکز منطقه، طلا در باختر و مرکز منطقه و مولیبدنیم در هر سه بخش منطقه به چشم میخورد که بازتابی از دقت نمونهبرداری از خاک برجا و درستی و دقت تجزیه دستگاهی در انطباق با پهنههای دگرسانی و کانیسازی در این کانسار است. در نمودارهای همبستگی عناصر، همبستگی مناسبی میان دو عنصر مس و طلا دیده میشود.
بیهنجاریهای ژئوشیمیایی,توزیع فراوانی,نقشههای بیهنجاری,کانسار مس پورفیری کهنگ,شمال خاوری اصفهان
http://www.gsjournal.ir/article_44020.html
http://www.gsjournal.ir/article_44020_ad2590a010ed50af7b7387fac84304cd.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
بررسی وضعیت تنش در محدوده پهنه گسلی سیاه چشمه- خوی (شمال باختر ایران) و استفاده از روش تحلیل جدایش تنشها در جدایش تنشهای نوزمینساخت از تنشهای دیرین
75
88
FA
بهزاد
زمانی قره چمنی
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
b.zamani@tabrizu.ac.ir
10.22071/gsj.2013.53557
محدوده مورد مطالعه در این پژوهش، در شمالباختری ایران و در استان آذربایجان غربی قرار دارد و شهر خوی به عنوان بزرگترین منطقه مسکونی در حاشیه جنوب خاوری منطقه یاد شده قرار گرفته است. در این پژوهش وضعیت رژیم تنش در محدوده گسل سیاه چشمه- خوی، بر پایه روش تحلیل وارون، بر مبنای دادههای سازوکار کانونی زلزلهها و دادههای صحرایی لغزش گسلهای فعال بررسی شده است که متوسط رژیم تنش حاکم را تنش امتداد لغز با روند NW-SE بهدست داده است. نتایج این مطالعه نشان داد که تنشهای متوسط بهدست آمده برای دادههای لرزهای و دادههای صحرایی اختلاف دارند که مربوط به عملکرد تنشهای چندگانه در این ناحیه است. اما انجام تحلیل جداسازی تنشها با بهوجود آوردن امکان شناسایی تنشهای چندگانه انطباق قابل قبول دو مورد یادشده را با هم نشان داده است به گونهای که مقایسه نتایج تحلیل جداسازی تنشها برای دادههای صحرایی و لرزهای نشان داد که رژیم تنش اول و دوم هر دو به طور کامل با یکدیگر همخوان هستند. همچنین مقایسه نتایج حاصل در این پژوهش در ارتباط با رژیمهای تنش تحلیل شده از دادههای لرزهای همراه با دادههای صحرایی نشان داده است که رژیم تنش دوم وسوم بهدست آمده، تنشهای نوزمینساختی حاکم بر این گسل هستند. تنش چهارم نیز با توجه به این که در تحلیل دادههای لرزهای ظاهر شده است یک تنش نوزمینساختی است ولی احتمالا" تنها در بخشهای ژرفایی وگسلهای پیسنگی عمل میکند که آثار آن در گسلهای اندازهگیری شده در سطح زمین دیده نمی شود. اما رژیم تنش اول بهدست آمده از تحلیل همزمان دادههای لرزهای و صحرایی احتمالا رژیم تنش دیرینی است که در تحلیل دادههای لرزهای دیده نشده است. مقایسه نتایج بهدست آمده از بازسازی رژیمهای تنش در این پژوهش با نتایج بررسی دیگر پژوهشگران در این محدوده و به ویژه با نتایج اندازه گیریهای ژئودزی با GPS همخوانی خوبی نشان میدهد.
سیاهچشمه- خوی,گسل,تنش نوزمینساخت,تنش دیرین
http://www.gsjournal.ir/article_53557.html
http://www.gsjournal.ir/article_53557_dcb7dc914f8545a1be2cf122aed2ab85.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
درزهشدگی سنگهای سازند کرج در ورقه راندگی پورکان-وردیج، شمال تهران
89
96
FA
علیرضا
شافعی
کارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
alireza-shafeii@yahoo.com
محمدرضا
قاسمی
استادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
mrghassemi@yahoo.com
10.22071/gsj.2013.53577
پژوهش حاضر با هدف شناسایی هندسه و جنبششناسی (کرنش حاصل از) درزهها، ارتباط و پراکندگی زمانی و مکانی درزهها با دو نسل دگرریختی روی داده در ورقه راندگی پورکان- وردیج و ارتباط گسترش انواع درزهها با ویژگیهای سنگشناختی لایههای سازند کرج صورت گرفت. با توجه به این که پهنه مورد مطالعه شامل رسوبات آذرآواری و آذرین با گوناگونی زیادی است، سنگهای اشارهشده به 5 واحد اصلی شامل توف ستبرلایه تا تودهای، توف نازکلایه تا متوسطلایه، توالی توف- شیل- ماسهسنگ، شیل و سنگهای آذرین دستهبندی شدند. برداشت درزهها بهروش انتخابی و تا حدودی به کمک فهرستنویسی انجام شد که دارای ویژگی سرعت در برداشت و آمارگیری هستند. تقسیمبندی درزهها نیز بر پایه تمرکز قطب صفحههای درزهها انجام شده است. از شاخص فاصله شکستگی <span style="font-family: Times New Roman;">(FSI)</span> استفاده شد که مقدارهای آن یکی از عوامل مهارکننده ریختشناسی واحدهای سنگی و تأثیر فرسایش بر آنهاست؛ افزون براین با بهرهگیری از این شاخص میتوان فاصلهبندی درزهها را در لایههای دیگر در نواحی پیرامون پیشبینی کرد. مهمترین کاربرد این ویژگی در راهسازی، تونلسازی و دیگر کاربردهای مهندسی است. مقایسه نمودارهای شاخص فاصله شکستگی(<span style="font-family: Times New Roman;">FSI</span>) در واحدهای سنگی گوناگون، نشان میدهد که واحدهای نفوذی و ستبر لایه شاخص فاصله شکستگی بسیار متفاوت دارند، در یک بازه گسترده هستند و در بیشتر موارد به علت تراکم کمتر درزهها فرسایشپذیری کمتری نسبت به دیگر واحدها از خود نشان میدهند. از همین روی، این واحدها رخنمونهای برجستهتری دارند. دو دستهدرزه اصلی <span style="font-family: Times New Roman;">J<sub>1</sub></span> و <span style="font-family: Times New Roman;">J<sub>2</sub></span> (<span style="font-family: Times New Roman;">J<sub>1</sub></span> با روند شمال باختری- جنوب خاوری و <span style="font-family: Times New Roman;">J<sub>2</sub></span> با روند شمال خاوری- جنوب باختری) بیشترین فراوانی را در این دستهبندی از خود نشان میدهند. هر دوی این دستهدرزهها از نوع کششی هستند و روند آنها راستای تنش اصلی بیشینه (<span style="font-family: Times New Roman;"><sub>1</sub>σ</span>) را در زمان تشکیل دستهدرزه نشان میدهند. مطالعات این پژوهش در گستره مورد بررسی، تأیید میکند که مقدار کرنشی که درزهها ایجاد میکنند بسیار کم است.
درزه,ردهبندی,سازند کرج,راندگی پورکان- وردیج,شاخص فاصله شکستگی (FSI)
http://www.gsjournal.ir/article_53577.html
http://www.gsjournal.ir/article_53577_835c424400a3afaf14c398884d39f76d.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
بازسازی آبوهوای کواترنر پسین در بخشی از شمال ایران (لُسهای نکا) با استفاده از دادههای مغناطیسی و ژئوشیمیایی
97
108
FA
حبیب
علیمحمدیان
دکترا، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
halimohammadian@gmail.com
فرشته
مهدی پور حسکوئی
کارشناسی ارشد، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
جعفر
صبوری
کارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
10.22071/gsj.2013.53584
گستره مورد مطالعه در استان مازندران، در مسیر جاده اصلی ساری-گرگان، در حدود 8 کیلومتری شهرستان نکا و 33 کیلومتری جنوب باختری شهرستان بهشهر قرار دارد. منطقه مورد مطالعه از نظر پهنههای اصلی رسوبی-ساختاری ایرانجزو کناره جنوبی خزر به شمار میآید و از جنوب به شمال گسل البرز و از شمال به کناره دریای خزر محدود شده است. بر پایه مطالعات و کاربرد روشهای نوین محیط مغناطیسی روی برش رسوبی تواالیهای لُس/خاک دیرینه نکا در پیرامون روستای کُلِت، آبوهوای 50 هزار سال گذشته شمال ایران در این منطقه بازسازی شد. بااستفاده ازروشهای محیط مغناطیسی و کانیشناسی مغناطیسی، دادههایمحیط مغناطیسی بهدست آمده و بهعنوان ویژگیهای تغییرات محیطی، در بازسازی آبوهوای دیرینهاستفاده شد. برای بررسی ارتباط میان تغییرات آبوهوا در منطقه با تغییرات توان مغناطیسی رسوبات، دادههای مغناطیسی و ژئوشیمیایی بهدست آمده با یکدیگر مقایسه شد. با توجه به این نتایج، تغییرات آبوهوایی (تغییرات دما و رطوبت) با تغییرات مغناطیسی رسوبات و خاکهای دیرینه کاملاً مرتبط و قابل انطباق است. همچنین، نمودارهای مغناطیسی- ژئوشیمیایی بهدست آمده از بررسی تغییرات نسبتهای عاملهای آبوهوایی ژئوشیمیایی با تغییرات متغیرهای آبوهوایی مغناطیسی، در برش مورد مطالعه، همخوانی نزدیکی نشان میدهند. بر پایه مطالعه تغییرات قابلیت پذیرفتاری مغناطیسی نیز چنین نتیجهگیری میشود که بُرش رسوبی مورد مطالعه نشاندهنده تغییرات آبوهوایی (دما و رطوبت دیرینه) در طی حدود 48 هزار سال پیش تا 20 هزار سال پیش است. با استفاده از دادههای مغناطیسی، چرخههای کوتاه مدت آبوهوایی معروف به استادیالهاو اینتراستادیالها در توالی لُس/خاک دیرینه مورد مطالعه مشخص شد. این جهشهای آبوهوایی در واحد خاک سطحی با 4 جهش کوتاه مدت سرمایشی یا استادیال، در واحد لُس بالایی با دست کم 6 جهش گرمایشی یا اینتراستادیال، در واحد لُس پایینی، یک دوره اینتراستادیال و در واحد خاک دیرینه پایینی نیز با یک دوره استادیال مشخص شد.
محیط مغناطیسی,توالیهای لُس/خاکدیرینه,ژئوشیمی,قابلیت پذیرفتاری مغناطیسی,آبوهوای دیرینه,نکا
http://www.gsjournal.ir/article_53584.html
http://www.gsjournal.ir/article_53584_5b06c5bb52feafdd2bb12609533ee06e.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
بررسی ویژگیهای فعالیت آتشفشانی ائوسن کوههای طارم در البرز باختری ایران و مقایسه آن با فعالیت آتشفشانی مشابه در ناحیه یونتداغ (Yuntdağ) ترکیه
109
118
FA
محمد
پرچکانی
کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی و معدن، شرکت مهندسین مشاور موننکو ایران، گروه مپنا (مدیریت پروژههای نیروگاهی ایران)، تهران، ایران.
parchekani.mohammad@monenco.com
مصطفی
شهرابی
کارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران.
shahrabi_mosi@yahoo.com
کمال الدین
بازرگانی گیلانی
استادیار، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
10.22071/gsj.2013.53585
ناحیه البرز باختری بخشی از رشتهکوههای البرز است که با ستبرایی بیش از 35 تا 40 کیلومتر در امتداد باختری کمربند آلپ- هیمالیا قرار دارد. این ناحیه طی حرکات کوهزایی آلپی به شکل کنونی در آمده و شکلگیری آن ناشی از برخورد بلوکهای ایران و عربی است. یک ردیف آتشفشانی ستبر با ستبرای تقریبی 3800 متر در البرز باختری با سن ائوسن رخنمون دارد و به نام سازند کرج معروف است که توسط تودههای نفوذی جوان ترشیری قطع شده است. شباهتهای بسیار زیادی از نظر زمینشناسی، سنگشناختی، چینهشناسی، ریختشناختی، ژئوشیمیایی و زمینساختی میان ردیف چینهای نواحی مشابه در سنگهای گدازهای میوسن ترکیه با ناحیه مورد مطالعه (ائوسن) در ایران وجود دارد و تنها تفاوت در زمان فعالیت آتشفشانی است.
کمربند آلپ- هیمالیا,البرز باختری,سازند کرج,فعالیت آتشفشانی ائوسن,ایران,ترکیه
http://www.gsjournal.ir/article_53585.html
http://www.gsjournal.ir/article_53585_4478e237955706d3a95b6bfc059414c6.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
نشانه های ترافشارش و تقسیمشدگی کرنش حاصل از کوهزاد ایوسیمرین در پنجره فرسایشی آقدربند
119
128
FA
مهدی
رمضانی
دانشجوی دکترا، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گرگان، ایران
mehdi.ramazani@ymail.com
محمدرضا
قاسمی
استادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
mrghassemi@yahoo.com
آندرا
زانکی
استاد، دانشکده زمینشناسی، دانشگاه Milano Bicocca، میلان، ایتالیا
محمدرضا
شیخ الاسلامی
استادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
10.22071/gsj.2013.53588
بیگمان پنجره فرسایشی آقدربند که در شمال خاور ایران و جنوب خاور مشهد قرار گرفته است یکی از بهترین مکانها برای مطالعه رخداد ایوسیمرین در ایران است. رخداد یادشده در زمان تریاس پسین تا ژوراسیک میانی حاصل بسته شدن کامل اقیانوس تتیسکهن و برخورد ایران و توران بوده است. پیش از زمان تریاس پسین دو صفحه یادشده از یکدیگر جدا بوده و بنابراین سرگذشت زمینساختی و رسوبی متفاوتی را سپری کردهاند. در این زمان گستره آقدربند روی کناره فعال اوراسیا قرار داشته است و از این رو واحدهای رخنمون یافته در پنجره فرسایشی آقدربند با ترادفهای زمانی خود در دیگر نقاط ایران تفاوت چشمگیری نشان میدهند. در زمان رخداد ایوسیمرین گستره آقدربند دچار یک ترافشارش شیبدارچپبر بوده است. این پهنه ترافشارش به شدت دچار تقسیم کرنش شده و 3 پهنه ساختاری اصلی با ویژگیهای ساختاری متفاوت را پدید آورده است. در بخش شمالی گستره یک سامانه گسلی راستالغز چپبر و در بخش جنوبی آن یک پهنه گسلی راندگی پولکی شکل گرفته است. شکلگیری پهنه ترافشارشی یادشده را میتوان به همگرایی مایل (چپبر) ایران و توران در بازه زمانی یادشده نسبت داد.
پنجره فرسایشی آقدربند,ترافشارش شیبدار,همگرایی مایل,رخداد ایوسیمرین,تتیسکهن
http://www.gsjournal.ir/article_53588.html
http://www.gsjournal.ir/article_53588_49d1ed8f025c3b473966a62655a1f195.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
شواهدی جدید از فعالیت ماگمایی پرکامبرین و پالئوزوییک در توده قرهباغ، شمال باختر ایران
129
148
FA
منیژه
اسدپور
دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علومزمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
masadpour17@yahoo.com
ثریا
هویس
استاد، گروه علومزمین و محیط زیست، دانشگاه LM ، مونیخ، آلمان
سید محمد
پورمعافی
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علومزمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
10.22071/gsj.2013.53593
مجموعه نفوذی قرهباغ شامل سنگهای مافیکی، دیوریتی و اسیدی، بخشی از پایانیترین پهنه سنندج - سیرجان در شمال باختر ایران و بخشی از کمربند کوهزایی زاگرس است. این مجموعه درون سنگهای دگرگونی منسوب به پرکامبرین نفوذ کرده است. سنسنجی به روش U-Pb در زیرکنهای یک نمونه لویکوگرانیتی سن Ma 8/3 ± 6/558 را مشخص کرده است. در هسته برخی دانههای زیرکن این نمونه، سنهای خیلی کهن تا حد Ma2400 اندازهگیری شدهاند. این هستههای خیلی کهن، بخشهای باقیمانده از سنگهای اولیه هستند. میتوان چنین دریافت کرد که پیسنگ منطقه، کهنتر از فعالیت درونی (پلوتونیسم) پرکامبرین است و شاید بتوان آن را همانند پیسنگ پان آفریقا در ایران مرکزی دانست. سنهای بهدست آمده روی 5 نمونه گابرویی<span style="font-family: Calibri;">Ma</span> 3/1 <span style="font-family: Calibri;">±</span> 0/300 تا <span style="font-family: Calibri;"> </span>Ma3/1 <span style="font-family: Calibri;">±</span> 5/301، 2 نمونه دیوریتی <span style="font-family: Calibri;"> </span>Ma5/1 <span style="font-family: Calibri;">±</span> 7/300 و 1 نمونه مونزوگرانیتی <span style="font-family: Calibri;"> </span>Ma 7/1 <span style="font-family: Calibri;">±</span> 7/300 است. سن 1 نمونه آلکالیگرانیت که به صورت آپوفیز درون گابروها وجود دارد Ma 2/2 <span style="font-family: Calibri;">±</span> 4/303 است. این سنها یکسان است و میتوان چنین دریافت که حاصل از یک رویداد زمینشناسی در اواخر پالئوزوییک بودهاند. از بررسی دادههای ژئوشیمی، منشأ گوشتهای برای سنگهای مافیکی قابل استنباط است<span style="font-family: Calibri;">.</span> ماگمای مافیکی حرارت بسیار بالایی داشته است، بهگونهایکه گرمای ناشی از آن سبب ذوب پوسته زیرین و تشکیل ماگمای اسیدی آلکالیگرانیتی همزمان با نفوذ آن شده است. این سنها، حضور فعالیت درونی پالئوزوییک بالایی را در شمالیترین بخش پهنه سنندج– سیرجان اثبات میکند. میتوان چنین استنباط کرد که این همان زمان شروع باز شدن نئوتتیس در ایران است.
<span style="font-family: Calibri; font-size: medium;"> </span>
آلکالیگرانیت,پالئوزوییک,قرهباغ,سنسنجی U-Pb,سنندج- سیرجان,مافیک,فعالیت ماگمایی پرکامبرین,لویکوگرانیت
http://www.gsjournal.ir/article_53593.html
http://www.gsjournal.ir/article_53593_22d256f04739f4b0cfab445801bd9797.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
بررسی توالی پوسته ای درونی افیولیتی قره قلی- باغ جر، شمال خاوری سبزوار
143
154
FA
مرتضی
خلعت بری جعفری
استادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
مجتبی
میرزایی
کارشناسی ارشد، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
محمدرضا
جان نثاری
دکترا، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
10.22071/gsj.2013.53594
توالی پوستهای درونی (پلوتونیک) رخنمون یافته در محدوده شمال قرهقلی- باغجر جزیی از افیولیت سبزوار است که در کناره شمالی خردهقاره ایران مرکزی برونزد دارد. این توالی دربردارنده الیوینگابرو و پیروکسنگابرو با ویژگیهای کومولیتی، گابرو تودهای، گابرو فولیه و کمپلکس دایکهای ورقهای دیابازی است که توسط نفوذیهای (اینتروژنهای) ورلیتی، تودههای کوچک، دایکها و رگههای پگماتیتگابرو و پلاژیوگرانیت قطع شدهاند. این توالی قابل مقایسه با بخشهای بالایی گابروها در کمپلکسهای افیولیتی شناخته شده هستند. این سنگها قطعه و برش(اسلایس) بزرگ زمینساختی را تشکیل داده که روی پریدوتیتهای سرپانتینیتی رانده شده و یا اینکه بهصورت زمینساختی در زیر آنها قرار گرفتهاند. گابروهای کومولیتی بهصورت تدریجی به گابروهای ایزوتروپ تبدیل شدهاند و این گابروها نیز بهصورت عادی به کمپلکس دایکهای ورقهای دیابازی تغییر یافتهاند. اندازهگیریهای ساختاری از لایهبندی ماگمایی و آزیموت دایکهای دیابازی ورقهای، نفوذیهای ورلیتی پگماتیت گابرو و پلاژیوگرانیت نشان از راستای خاوری- باختری در شمال قرهقلی و راستای شمالی- جنوبی در جنوب باختری سلیمانیه دارد که معرف تشکیل پوسته اقیانوسی در پهنههای خردشدگی اقیانوسی است. مطالعات میکروسکوپی نشان میدهد که بافتهای مزوکومولا و هتراد کومولا فراوان بودهاند که معرف حجرههای ماگمایی با سیستم باز در محیطهای فرافرورانش هستند. روند تبلور کانیها در گابروها بهصورت الیوین←پلاژیوکلاز←کلینوپیروکسن± ارتوپیروکسن←آمفیبول شبیه (موربها) و یا الیوین← کلینوپیروکسن± ارتوپیروکسن←پلاژیوکلاز←آمفیبول (شیبه کمان) است. بافتهای میکروسکوپی مزوکومولا و هترادکومولا چیره هستند که معرف حجرههای ماگمایی باز در پهنههای فرافرورانش است. بررسی تجزیههای شیمیایی نشان از گوناگونی ترکیبی نمونهها دارد، به گونهای که نمودارهای عنکبوتی دارای تهیشدگی از <span style="font-family: Times New Roman;">Nb</span> و غنی شدگی از <span style="font-family: Times New Roman;">LREE</span> هستند. ویژگیهای تیتان پایین، قرارگیری در حوضههای کومولیتی و غیرکومولیتی مرتبط با کمانها، جایگاه زمینساختی- ماگمایی (تکتونوماگماتیک) جزایر کمانی تا مورب، همگی نشان از منشأ فرافرورانش این سنگها در طی دوره کرتاسه بالایی دارد.
گابرو,کومولا,مزوکومولا,هترادکومولا,مورب,فرافرورانش
http://www.gsjournal.ir/article_53594.html
http://www.gsjournal.ir/article_53594_c729c56632fc0ea412fe23280f39137b.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
جوانترین فعالیت آذرآواری درآتشفشان دماوند، نمونهای از یک فوران سابپلینی با ارتفاع ستون فوران در استراتوسفر
155
164
FA
سید محسن
مزتضوی
استادیار گروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
hsm_mortazavi@yahoo.co.uk
10.22071/gsj.2013.53597
آتشفشان لایهای(استراتوولکان) دماوند در طول فعالیتش بهطور متناوب فورانهای انفجاری پر قدرت داشته است و مواد حاصل از آن بهگونههایی متفاوت نهشته شدهاند. بیشترین نهشتههای آذرآواری ریزشی و جریانی دماوند عموما در خاور دماوند دیده میشوند و گاه تا فاصله 20 کیلومتری از قله در معرض نمایش هستند. مهمترین دلیل گسترش بیشتر مواد آذرآواری در خاور دماوند این است که به هنگام فوران انفجاری این آتشفشان محور پراکنش تفرا به سوی خاور بوده است. بجز نهشتههایی که به فراوانی در دامنههای خاوری یافت میشوند، نهشتههای ریزشی پامیس جوان دیگری در بخشهای باختری دماوند یافت شد که شامل نهشتههای نازکلایه پامیسهای ریزشی تحکیم نیافته دور از منشأ <span style="font-family: Times New Roman;">(Distlas)</span> با جورشدگی خوب و نهشتههای ستبر جوشخورده نزدیک منشأ <span style="font-family: Times New Roman;">(Proximals)</span> همراه با فیامههاست که در محلی بهنام کرمپشته و در بخش پایین مخروط شیبدار دماوند و در دیواره دره راوین رخنمون و با رنگ صورتی تا نارنجی کم رنگ نمود دارند. برای بررسی علت پراکندگی تفرای جوان در بخش باختری، دادههای باد در سطوح استاندارد میان سالهای 1995 تا 2010 مطالعه و تجزیه و تحلیل شد. سوی جریان باد در بالای آتشفشان دماوند در تروپوسفر و استراتوسفر و در فصول سرد سال همواره باختری است بنابراین محور پراکنش تفرا همیشه بهسوی خاور خواهد بود که خود توجیه کننده حجم عظیمی از نهشتههای ریزشی دماوند در بخشهای خاوری این آتشفشان است. برسی دادههای باد در استراتوسفر، روندی متفاوت نسبت به تروپوسفر نشان میدهد. جهت و سرعت باد در استراتوسفر نسبت به تروپوسفر در فصول مختلف سال متفاوت است. در ماههای گرم سال سوی وزش باد در ارتفاع میان 14 تا 19 هزار متری با یک تغییر کاملا مشخص از سوی باختری به خاوری تغییر میکند. تغییر جهت و سرعت باد در استراتوسفر و در فصول گرم سال وجود نهشتههای آذرآواری ریزشی در باختر دماوند و در دره کرمپشته را توجیه میکند. بنابراین گسترش تفرا در یک فوران انفجاری آتی در دماوند وابسته به ارتفاع ستون برآمده از فوران و زمان رخداد آن (فصل گرم یا سرد سال) خواهد بود.
آتشفشان دماوند,نهشتههای آذرآواری,سطوح استاندارد جو
http://www.gsjournal.ir/article_53597.html
http://www.gsjournal.ir/article_53597_0eb2e8bf6669b3e82d9aef462acdaace.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
پهنهبندی لرزهای استان گلستان
165
174
FA
عباس
مهدویان
استادیار، پردیس شهید عباسپور، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
mahdavianabbas@yahoo.com
10.22071/gsj.2013.53599
گستره مورد مطالعه استان گلستان را در بر میگیرد و در ناحیه شمال، شمال خاوری ایران قرار گرفته است. این پهنه شامل 3 نقشه چهارگوش گنبد، کوه کورخود و بخشی از گرگان میباشد. هدف از این پژوهش مطالعات تفصیلی لرزهخیزی- لرزهزمینساختی، سعی در شناخت گسلهای لرزهای و تهیه نقشه پهنهبندی خطر زمینلرزه بر پایه بیشینه مقادیر شتاب جنبش نیرومند زمین است. این بررسیها برای ایمنسازی سازههای پر اهمیت در راستای کاهش مخاطرات جانی و اقتصادی در برابر خطر زمینلرزه و برنامهریزیهای آینده استان گلستان میتواند مؤثر باشد. از دید تقسیمات لرزهزمینساختی، گستره مورد مطالعه در استان لرزهزمینساخت ایران مرکزی وکپهداغ قرار گرفته است و از ویژگیهای لرزهزمینساختی آنها پیروی میکند. در این گستره گسلهای لرزهای بسیاری وجود دارد که در راستای آنها زمینلرزههای مخربی رخ داده است. مانند گسل آشخانه که پاره خاوری گسل تکلکوه را در بر میگیرده و زمینلرزههای بزرگی همچون رخداد سال 943 میلادی با بزرگای 4/7Ms در پیوند با کنشگری این گسل رخداده است. گسلهای لرزهای دیگری همچون خزر (مینودشت)، علیآباد، تکلکوه، گمیشان، مراوهتپه و ... از مهمترین چشمههای لرزهای هستند که با فعالیت دوباره آنها این استان میتواند بهشدت تحت تأثیر قرارگیرد. نقشههای پهنهبندی لرزه ای بر پایه بیشینه شتاب جنبش نیرومند زمین و برای دوره بازگشتهای 475 و 2475 سال تهیه شده است. نتایج حاصل گویای این مطلب است که استان گلستان به 4 پهنه لرزهای تقسیم میشود: مناطق با بیشینه مقادیر شتاب (PGA) بیش از g35/0 بانام نواحی با خطر لرزهای بسیار زیاد، که بخشهایی از جنوب استان را در برمیگیرد. مناطق با بیشینه مقادیر شتاب (PGA) میان g30/0 تا g35/0 با نام مناطق با خطر لرزهای زیاد، که بخشهای جنوبی، خاوری و شمال خاوری استان را دربر می گیرد، مناطق با بیشینه مقادیر شتاب (PGA) میان g25/0 تا g30/0 با نام نواحی با خطر لرزهای متوسط و مناطق با بیشینه مقادیر شتاب (PGA) کمتر از g25/0 با نام نواحی با خطر لرزهای پایین که بیشتر بخشهای باختری و شمال باختری استان را در بر میگیرد. برای هر منطقه طیف طراحی با دوره بازگشتهای 475 و 2475 سال نیز ارائه شده است
http://www.gsjournal.ir/article_53599.html
http://www.gsjournal.ir/article_53599_3781bf3f1b6199a01477368268fe87a1.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
بررسی تغییرات کیفی منابع آب باختر کوهسرخ با استفاده از شاخص کیفی GQI در محیط GIS
175
182
FA
سمیه
سلیمانی
کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
محمد
محمودی قرائی
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
gharaie2000@yahoo.com
فرشته
قاسمزاده
استاد، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
علیرضا
سیاره
کارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
sayyareh43@yahoo.com
10.22071/gsj.2013.53601
در مناطقی که از منابع آبزیرزمینی برای آشامیدن استفاده میشود، ارزیابی کیفیت آب بسیار با اهمیت است. همچنین شناخت نقاط آلوده و آلایندههای منطقه به استفاده بهینه و مناسب از آب در مصارف مختلف کمک میکند. برای ارزیابی و تهیه نقشه پهنهبندی کیفیت آب زیرزمینی منطقه باختر کوهسرخ از شاخص کیفیت آب زیرزمینی (GQI) در محیط GIS استفاده شد. بدین منظور 6 متغیر شیمیایی TDS، SO<sub>4</sub><sup>2-</sup>، Cl<sup>-</sup>، Na<sup>+</sup>، Mg<sup>2+</sup> و Ca<sup>2+</sup> که در جدول استاندارد سازمان بهداشت جهانی (WHO) به آنها اشاره شده است مورد استفاده قرار گرفت. مقدار شاخص GQI در منطقه باختر کوهسرخ میان 9/82 تا 8/94 درصد تغییر میکند و بیانگر این است که در مجموع آبهای زیرزمینی منطقه از نظر استانداردهای آب آشامیدنی در رده کیفیت مناسب تا قابل قبول قرار میگیرند. نقشه کیفیت آب زیرزمینی منطقه باختر کوهسرخ نشان میدهد که مقدار شاخص کیفی GQI از پیرامون به سمت مرکز منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است که میتواند متأثر از عوامل زمینشناسی همچون ترکیبسنگی و جهت جریان و همچنین سامانه گرمابی فعال در منطقه باشد.
کیفیت آب,هیدروترمال,کوهسرخ,شاخص کیفی GQI
http://www.gsjournal.ir/article_53601.html
http://www.gsjournal.ir/article_53601_6c77b6d37947eeb41620cedfb8ec9701.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
معرفی رخساره های لرزه ای، رسوبات خلیجفارس در شمال جزیره قشم
183
186
FA
غلامرضا
حسین یار
دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
hosseinyar@gsi.ir
سیدرضا
موسوی حرمی
استاد، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
moussavi@um.ac.ir
رضا
بهبهانی
کارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
10.22071/gsj.2013.53607
این مطالعه با استفاده از بازتاب دادههای لرزهای کمژرفا با قدرت تفکیک بالا به بررسی و تعیین رخسارههای لرزهای در آبراهه شمال جزیره قشم در خاور خلیج فارس میپردازد. دادههای لرزهای با دستگاه ساب باتم پروفایلر (Sub bottom profiler) برداشت و با نرمافزار ISE تفسیر شدند. در مطالعات انجام شده روی رسوبات جوانتر از سازند آغاجاری، 7 نوع رخسارهی لرزهای بر روی دادههای لرزهای تشخیص داده شد. این رخسارهها از دامنه، پیوستگی، فرم هندسی یا طرح درونی و طرح برانبارش با یکدیگر متفاوت هستند. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که رخسارههای لرزهای دستکم در دو محیط رسوبی با شرایط متفاوت تشکیل شدهاند. رخسارههای لرزهای در بخش پایینی با دامنه نسبتا" ضعیف و پیوستگی و تداوم جانبی خوب، نشاندهنده تشکیل آنها در محیطرسوبی با تغییرات کم شرایط محیطی (دریایی) است. رخسارههای لرزهای بخش بالایی با دامنههای متفاوت، طرح Progrdation و گسترش جانبی محدود ویژگیهایی شبیه محیط دلتایی کوچک مقیاس را نشان میدهد. این رخسارهها در 5 دوره مجزا که با مرزهای فرسایشی مشخص است، تشکیل شدهاند. تغییر شرایط محیط رسوبگذاری و منطقه تأمینکننده رسوبات وارده به حوضه به خوبی از روی رخسارههای لرزهای قابل استناد است. در زمان تشکیل رخسارههای LAP-C و MAC رسوبات از سوی جزیره قشم و در هنگام تشکیل رخسارههای LAC و HAC از سوی شمال وارد حوضه رسوبی شده است.
داده های لرزه ای,رخساره های لرزه ای,جزیره قشم,خلیج فارس
http://www.gsjournal.ir/article_53607.html
http://www.gsjournal.ir/article_53607_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
زیستچینهنگاری نانوفسیلهای آهکی در بخش بالایی سازند گورپی- بخش ابتدایی سازند پابده (شیل ارغوانی) در یال شمال خاوری تاقدیس کوه گورپی
187
198
FA
محمد
پرنداور
کارشناسی ارشد، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
parandavar.m@gmail.com
اعظم
ماهانیپور
استادیار، گروه زمینشناسی،دانشکده علوم، دانشگاه شهیدباهنر کرمان، کرمان، ایران
سیدعلی
آقانباتی
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد تهران شمال، تهران، ایران
سیدابوالفضل
حسینی
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد تهران شمال، تهران، ایران
10.22071/gsj.2013.53608
در این مطالعه بخشهای بالایی سازند گورپی و بخشهای ابتدایی سازند پابده در یال شمالخاوری تاقدیس کوه گورپی از دید نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی دقیق قرار گرفت. ستبرای محدوده برداشتشده در برش مورد مطالعه 127متر و ترکیب سنگی آن شامل مارن، شیلهای سبز- خاکستری و شیلهای ارغوانی است. مطالعه نانوفسیلهای آهکی در محدوده مورد مطالعه به شناسایی 50 جنس و 101 گونه انجامید. بر پایه جنس و گونههای شاخص شناساییشده در محدوده مورد بررسی، زونهای نانوفسیلی CC25-CC26 در رسوبات کرتاسه و زونهای نانوفسیلی NP1-NP5 و NTp1-NTp9 در رسوبات پالئوسن تشخیص داده شد که زیستزونهای نانوفسیلی NP1-NP4 و NTp1-NTp7A برای اولین بار از بخشهای بالایی سازند گورپی در این برش گزارش میشوند. با توجه به زونهای قابل تشخیص، سن بخشهای سازند گورپی در برش مورد مطالعه مایستریشتین پسین- دانین پسین (پایان پالئوسن پیشین) است و سن سازند پابده از ابتدای پالئوسن پسین آغاز میشود. بر پایه دادههای نانوفسیلی موجود مرز کرتاسه- پالئوژن پیوسته است و در بخشهای بالایی سازند گورپی قرار دارد. در محدوده مرز کاهش فراوانی جنس و گونههای نانوفسیلی کرتاسه، افزایش فراوانی گونه مقاوم <em>Thoracosphaera</em> <em>operculata</em> و پیدایش گونههای جدید پالئوسن ثبت شده است. در رسوبات دانین جنس و گونههای کرتاسه بههمراه جنس و گونههای پالئوسن دیده میشود که با توجه به حفظشدگی خوب و حضور پیوسته جنس و گونههای کرتاسه در رسوبات، به احتمال زیاد جزو جنس و گونههای باقیمانده هستند که از محدوده مرز عبور کرده و در رسوبات دانین دیده شدهاند.
: نانوفسیلهای آهکی,سازند گورپی,سازند پابده,مرز کرتاسه- پالئوژن,زیستچینهنگاری
http://www.gsjournal.ir/article_53608.html
http://www.gsjournal.ir/article_53608_946a37acf617c79669e5742072b870a3.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
بررسی ویژگیهای زمینریختی و تنوع سامانههای رودخانهای دشت جلفا- هادیشهر، شمال باختری ایران: تلفیقی از آثار تغییرات جنبایی زمینساختی، سطح اساس و محیطی در کواترنری
187
198
FA
داود
مختاری
دانشیار، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
d_mokhtari@tabrizu.ac.ir
10.22071/gsj.2013.53624
سامانههای رودخانهای و سیمای زمینریختی محیطهای نیمهخشک شمال باختری ایران نشانگر آثار متعددی از فعالیتهای زمینساختی و تغییرات محیطی کواترنری هستند. چاله زمینساختی جلفا-هادیشهر یکی از دشتهای شکل گرفته این بخش از ایران در راستای رودخانه ارس است که در پژوهش حاضر دادههای سامانههای رودخانهای آن برای ارزیابی نقش تغییرات زمینساختی، سطح اساس و محیطی در چشمانداز دشت مورد بررسی قرار گرفته است. تعیین محدوده حوضههای آبریز و مخروطافکنههای مورد مطالعه و همچنین بررسی ویژگیهای ریختسنجی آنها با استفاده از تصاویر ماهوارهای، تحلیل ساختارهای زمینشناسی(ستبرای لایهها، سوی لایهها، اثر گسلها بر لایهها و وجود یا نبود چینهشناسی) بهوسیله تحلیل برشهای زمینشناسی و برشهای ژئوالکتریک و بازدیدهای میدانی انجام شده است. بررسیها نشان داد که ویژگیهای ریختسنجی و ریختشناختی سامانههای رودخانهای بهویژه در بخش مخروطافکنهها، به شدت از فعالیتهای زمینساختی، تغییرات سطح اساس و دیگر تغییرات محیطی دوره کواترنری تأثیر پذیرفتهاند. با توجه به اینکه در حال حاضر، فعالیتهای عمرانی سطح دشت جلفا- هادیشهر را در برگرفتهاند، این پژوهش، ضرورت در اختیار داشتن و لحاظ کردن دادههای ریختشناختی پیش از ایجاد هرگونه تغییر در چشمانداز منطقه را گوشزد مینماید و میتواند با تشریح پدیدههای مورفودینامیکی اصلی، چگونگی اثرگذاری انسان بر دشت را در حال حاضر و در آینده توجیه نماید.
<strong> </strong>
سامانههای رودخانهای,تغییرات جنبایی زمینساختی,تغییرات سطح اساس,تغییرات محیطی,کواترنری,دشت جلفا- هادیشهر,شمال باختری ایران
http://www.gsjournal.ir/article_53624.html
http://www.gsjournal.ir/article_53624_6148a25f78bd7d3d332725a8c3138567.pdf
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
23
89
2013
11
22
سنگنگاری، کانینگاری و تغییرات مقادیر 65Cuδ در پهنه های فروشست، برونزاد و درونزاد کانسارهای مس پورفیری درهزار و پرکام، استان کرمان، جنوب ایران
199
214
FA
نرجس
فاتحی گلاب
کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
fatehi.narges@gmail.com
حسن
میرنژاد
دانشیار، گروه زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
رایان
متور
استاد، گروه زمینشناسی، دانشگاه جونیاتا، هونتینگتون، آمریکا.
10.22071/gsj.2013.53627
کانسارهای درهزار و پرکام در استان کرمان، دو نمونه از کانسارهای مس پورفیری در کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر هستند. سنگهای آتشفشانی مناطق مورد مطالعه بیشتر آندزیت، تراکیآندزیت و بازالت میباشند. استوک کوارتزمونزونیتی درهزار از درشتبلورهای پلاژیوکلاز، هورنبلند، کوارتز و بیوتیت تشکیل یافته و کانیهای سازنده دیوریت تا میکرودیوریت پورفیری در پرکام شامل پلاژیوکلاز، فلدسپار قلیایی، آمفیبول، بیوتیت و کوارتز است. ستبرای پهنه اکسیدی در کانسار درهزار در حد چند متر بوده و در بسیاری از گمانهها مشاهده نشده است در حالی که ستبرای پهنه فروشست از 2 تا 80 متر تغییر میکند. پهنه برونزاد در مرکز این کانسار بیشترین ستبرا (120 متر) را دارد. پهنه درونزاد کانسار درهزار تا ژرفاهای بیش از 400 متر گسترش پیدا میکند. ستبرای پهنه اکسیدی در کانسار پرکام قابل ملاحظه است و در برخی گمانهها به 20 متر میرسد. پهنه فروشست پرکام میانگین ستبرایی حدود 20 متر دارد. ستبرای میانگین پهنه برونزاد در این کانسار 15 متر و بیشینه ژرفای آن 64 متر می باشد و پهنه درونزاد(ژرفزاد) نیز در برخی از گمانهها تا ژرفای 500 متر ادامه مییابد. بررسی نسبتهای ایزوتوپی مس پهنههای فروشست، برونزاد و درونزاد این دو کانسار نشان میدهد که درجه جدایش ایزوتوپی و تمرکز مس، به فرایندهای هوازدگی بستگی دارد. میانگین مقدار <sup>65</sup>Cuδ مس در پهنههای فروشست، برونزاد و درونزاد در کانسار درهزار بهترتیب <strong>-</strong>6.16‰، 2.52‰+ و 0.79‰+ و در کانسار پرکام بهترتیب -4.33‰، 4.82‰+ و 0.34‰+ است. بنابراین، هوازدگی کانیهای سولفیدی مس با تولید کانیهای بازمانده سبک (از دید ایزوتوپی) و پراکنده شدن ایزوتوپ مس سنگین در آب زیرزمینی همراه بوده است. از این رو، پیشبینی میشود که نسبت ایزوتوپی مس پهنه فروشست در کانسارهای مختلف، با درجه شستشو و غنیشدگی پهنه برونزاد مرتبط باشد. مشاهدات میکرسکوپی و مطالعات کانیشناسی نشان میدهد که فراوانی هماتیت در پهنه فروشست کانسار درهزار بیشتر از پرکام است، در حالی که پهنه فروشست کانسار پرکام، گوتیت فراوانتری نسبت به درهزار دارد. مقدار کالکوسیت و پیریت- کالکوپیریت، بهترتیب در پهنههای برونزاد و درونزاد کانسار درهزار بیشتر از پرکام است.
ایزوتوپ مس,پرکام,درهزار,مس پورفیری,درونزاد,برونزاد,پوشش فروشست
http://www.gsjournal.ir/article_53627.html
http://www.gsjournal.ir/article_53627_65c0e4d7686b9417d71dc964c7c245d6.pdf