per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
1
1
42982
Original Research Paper
فهرست
فهرست
فهرست
فهرست
http://www.gsjournal.ir/article_42982_323ae32230ef1ed927b3e2ff6c75418d.pdf
فهرست
فهرست
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
2
2
42983
سخن سردبیر
سخن سردبیر
سخن سردبیر
سخن سردبیر
http://www.gsjournal.ir/article_42983_cb66bb2da8508183aad1180a83db3e53.pdf
سخن سردبیر
سخن سردبیر
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
3
3
42984
داوران
داوران
داوران
داوران
http://www.gsjournal.ir/article_42984_4b3a81b1f6fa4032fb70ccdcec314120.pdf
داوران
داوران
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
3
9
10.22071/gsj.2015.42986
42986
بررسی متغیرهای زمینشناسی مهندسی در ایجاد شکست هیدرولیکی به منظور ازدیاد برداشت از مخازن نفت بهکمک روش اجزای محدود
Investigation of Engineering Geology Parameters in Creation of Hydraulic Fracturing in Order to Enhance Oil Recovery from Oil Reservoir Using Finite Element Method
عباس عباسزاده شهری
1
فریدون رضایی
2
سیمین مهدیزاده فرساد
3
کامبیز مهدیزاده فرساد
4
نعیم پناهی
5
استادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن، تهران، ایران
استادیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
کارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
کارشناسیارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دماوند، دماوند، ایران
کارشناسیارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دماوند، دماوند، ایران
فرایند شکست هیدرولیک معمولاً در تولید مخازن نفت و گاز طبیعی به عنوان عامل افزایش تولید چاه و گسترش زمان تولید مخزن مورد استفاده قرار میگیرد. میزان تولید مخازن نفت و گاز که به روش هیدرولیکی شکسته یا شکافدار میشوند، بهطور مستقیم بهگسترش شکستگی و چگونگی ارتباط دیواره چاه با شکستگی بستگی دارد. برخی از تشکیلات و سازندهای سنگی شامل سامانههایی با شکستگی طبیعی هستند که بعدها میتوانند تولید یک چاه را افزایش دهند. این موضوع خاطر نشان میکند که ایجاد شکستگیهای هیدرولیک میتواند یک چنین شکستگیهای طبیعی را افزایش دهد. برای انجام شبیهسازی در این نوشتار ابتدا یک منطقه فرضی بههمراه سازند بهرهده و لایههای دربرگیرنده آن تعریف و سپس بهکمک روش اجزای مرزی کار شبیهسازی اجرا شد. نتایج نشان دادند که ایجاد صحیح شکستگی به افزایش تولید و راندمان بهرهوری خواهد افزود. بدیهی است این روش برای دادههای واقعی نیز به آسانی قابل کاربرد است.
The hydraulic fracture process is commonly used in the production of oil and natural gas reservoirs as a means of increasing well productivity and extending the production lifetime of the reservoir. The productivity of a hydraulically fractured oil or gas well is directly related to how well the well bore is connected to the fracture. Some rock formations contain natural fracture systems that can further increase a well’s productivity, provided that the generated hydraulic fracture can grow such that these natural fractures. In this paper, at the first, a conventional area with productive formation and its surrounding layers were defined and then by use of finite element method the simulation was executed. The results indicated that a correct fracture generation will increase the production and efficiency. It is clear that this study is applicable for real data.
http://www.gsjournal.ir/article_42986_7ced8532745082bfa68c84ead8e84e68.pdf
شکستگی هیدرولیک
سیال هیدرولیک
مخزن نفت
Hydraulic Fracture
Hydraulic Fluid
Oil Reservoir
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
9
16
10.22071/gsj.2015.42988
42988
Original Research Paper
کاربرد منطق فازی در شناسایی و پهنهبندی خطر زمینلغزش مطالعه موردی حوضه آبخیز طالقان
Fuzzy logic Application in Identifying and Mapping of landslide Hazard:A Case Study: Taleghan Watershed
عزتاله قنواتی
1
امیر کرم
2
ابراهیم تقویمقدم
3
دانشیار، گروه جغرافیا، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
دانشیار، گروه جغرافیا، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
دانشجوی دکترا، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
ارزیابی زمین بهمنظور شناخت و پهنهبندی عرصههای حساس به حرکات دامنهای بهویژه زمینلغزش از پژوهشهای مربوط به جغرافیدانان طبیعی به ویژه ژئوموروفولوژیستها است. شناسایی و تعیین مناطق حساس و مستعد لغزش میتواند ضمن جلوگیری از بروز خسارتها، زمینه را برای اجرای طرحهای پایدارسازی دامنهها فراهم آورد. در این پژوهش بهمنظور پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوضه آبخیز طالقان از متغیرهای شیب، سوی شیب، سنگنگاری، کاربری زمینها، بارش، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل، فاصله از جاده برای پهنهبندی خطر زمینلغزش استفاده شد. پس از ساخت و تجزیه تحلیل لایههای اطلاعاتی در محیط نرمافزار Arc GISاز توابع عضویت فازی برای وزندهی بهلایهها استفاده شد. لایههای فازی استانداردشده در محیطGIS همپوشانی شده و با استفاده از عملگرهای منطق فازی نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش تولید شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد عملگر گامای 7/0 در مقایسه با دیگر عملگرهای فازی مناسبتر است. بر این اساس 91/18 درصد از مساحت منطقه بهعنوان مناطق پرخطر معرفی شده است؛ بدیهی است که اختصاص کاربریهای مسکونی، خدماتی و ... در این محدودهها سبب افزایش خسارتهای مالی و جانی میشود.
Ground assessment to identify and map of susceptible land are as to slope movements especially landslides is of studies related to natural geographers, particularly geomorphologists. Determining and recognition of susceptive areas to sliding could prevent making loss as well as facilitating slope stability operations. In this study, the variables such as slope, the aspect of slope, petrology, land use, rainfall, and distance from river, fault, and road were used to map the risk of landslide in the Taleghan watershed. After constructing and analyzing the information layers by means of Arc GIS Software, the fuzzy membership functions were used for weighting the layers. The standardized fuzzy layers were overlapped in GIS environment and the landslide risk mapping was produced by means of fuzzy logic operators. The results of this study indicated that gamma function 0.7 is more appropriate than other fuzzy operators. Based on the abovementioned gamma, 18.91% of the area was identified as the high-risk areas. Obviously, allocating these areas for housing, facilities, etc. increases financial and physical damages.
http://www.gsjournal.ir/article_42988_4dbf14e2bf6d9e9b37fecddca321c63c.pdf
منطق فازی
پهنهبندی
زمینلغزش
سامانه اطلاعات جغرافیایی
طالقان
Fuzzy logic
Mapping
Landslide
GIS
Taleghan
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
17
28
10.22071/gsj.2015.43111
43111
Original Research Paper
بررسی تأثیر زمینریختشناسی بر روی ویژگیهای زمینشناسی مهندسی نهشتههای آبرفتی شهر مشهد
The Effect of Geomorphology on Engineering Geology Properties of Alluvial Deposits in Mashhad City
اعظم قزی
1
ناصر حافظی مقدس
nhafezi@um.ac.ir
2
حسین صادقی
3
محمد غفوری
4
غلامرضا لشکری پور
lashkaripour@um.ac.ir
5
دانشجوی دکترا، دانشگاه فردوسی مشهد، گروه زمینشناسی، مشهد، ایران
استاد، دانشگاه فردوسی مشهد، گروه زمینشناسی، مشهد، ایران
دانشیار، دانشگاه فردوسی مشهد، گروه زمینشناسی، مشهد، ایران
استاد، دانشگاه فردوسی مشهد، گروه زمینشناسی، مشهد، ایران
استاد، دانشگاه فردوسی مشهد، گروه زمینشناسی، مشهد، ایران
در این مطالعه زمینریختشناسی مهندسی محدوده شهر مشهد براساس مطالعه عکسهای هوایی، اطلاعات 180 چاه پمپاژ آب آشامیدنی و نیز اطلاعات 1500 گمانه ژئوتکنیکی در سطح شهر مشهد مورد بررسی قرار گرفته است. براساس دادههای یاد شده، شهر مشهد به 7 پهنه زمینریختشناسی شامل رخنمون سنگی، کوهپایه، مخروطافکنه رودخانه گلستان، مخروطافکنه رودخانههای جنوبی، مخروطافکنه رودخانه طرق، دشت هموار و آبرفتهای جوان تقسیم شده است. بر اساس اطلاعات گمانههای ژئوتکنیکی ویژگیهای زمینشناسی مهندسی حاکم بر هر محیط تا ژرفای 10 متری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان میدهد که بافت خاک غالب در پهنه کوهپایهای و مخروطافکنههای جنوبی شنی بوده و در پهنه مخروطافکنه گلستان ماسه و شن غالب هستند در حالی که پهنه مخروطافکنه طرق و دشت هموار، خاکهای ماسهای و رسی بافت غالب را تشکیل میدهند. نتایج آزمون عدد نفوذ استاندارد حاکی از مقاومت بیشتر خاکهای پهنه کوهپایهای است. از جمله ویژگیهای مهم تأثیر پذیر از فرایندهای زمینریختشناسی، نوع کانی رسی غالب میباشد. در این مطالعه شناسایی کانی رسی بر مبنای نمودار فعالیت انجام گرفت. در واحد کوهپایه، اسمکتیت کانی رسی غالب بوده و در دشت هموار، کائولینیت غالب است.
In this study, engineering geomorphology of MashhadCity is evaluated. For this purpose, aerial photos of the city, 180 drinking water wells and 1500 scattered geotechnical boreholes have been studied. Based on this information, the city divided into 6 geomorphologic units including rock outcrop, pediment, Golestan fan, Torough fan, southern fans and flat plain. Then, engineering geology properties of these units were investigated based on the geotechnical data sets. The geotechnical properties were evaluated just for the upper 10m of deposits. The results show predominant soil in the pediment and southern fans units is gravel, sandy and gravely soils are predominant in the Golestan fan unit, whereas clay and sand are predominant soils in the Torough fan and flat plain. In this study, earth evaluation was carried out based on the standard penetration test that shows the pediment unit has more resistance than other units. The clay minerals were determined based on the activity chart. Smectite and kaolinite are predominant clay minerals in the pediment and flat plain units, respectively.
http://www.gsjournal.ir/article_43111_869172ad7c4f22b181c11c9420d120a9.pdf
زمینریختشناسی
ویژگیهای زمینشناسی مهندسی
پهنهبندی
کانیهای رسی
مشهد
geomorphology
Engineering geology properties
Zoning
Clay mineral
Mashhad
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
29
34
10.22071/gsj.2015.43113
43113
Original Research Paper
ترکیب خودکار سرویسهای مکانی به منظور تهیه نقشه پهنهبندی زمینلغزش با استفاده از روشهای برنامهریزی هوش مصنوعی
Automatic Composition of Geospatial Web Services in Order to Generate Landslide Susceptibility Map
مهدی فرنقی
1
علی منصوریان
2
استادیار، گروه سیستمهای اطلاعات مکانی (GIS)، دانشکده مهندسی ژئودزی و ژئوماتیک، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایران
استادیار، گروه سیستمهای اطلاعات مکانی (GIS)، دانشکده مهندسی ژئودزی و ژئوماتیک، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایران
دادههای مکانی دقیق و بهنگام نقش بنیادین در برنامهریزی و مدیریت بحران ایفا مینمایند. با این وجود در حال حاضر دسترسی به دادههای مکانی و استفاده سریع و آسان از آنها در تصمیمگیریها با مشکلات بسیاری روبهرو است. ترکیب خودکار سرویسهای مکانی میتواند به عنوان یک راهکار جامع برای بهبود روال تصمیمسازی و تصمیمگیری در مدیریت بحران مطرح شود. این نوشتار بر آن است تا با ارایه راهحلی اجرایی به منظور فراهم آوردن امکان انجام پردازشهای پیچیده مکانی با استفاده از ترکیب خودکار سرویسهای مکانی فرایند برنامهریزی مدیریت بحران را بهبود بخشد. بر این اساس سرویسهای مکانی، که توسط سازمانهای مختلف توسعه دادهشده، به صورت نحوی و معنایی تشریح شده و در بستر زیرساخت ملی داده مکانی پیادهسازی میشوند. این سرویسها در ادامه متناسب با نیاز کاربران با استفاده از الگوریتمهای برنامهریزی هوش مصنوعی با یکدیگر ترکیب شده و پردازشهای مورد نیاز را اجرا میکنند. روش ارایه شده با استفاده از یک مورد اجرایی در زمینه ایجاد نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش راستآزمایی شده است.
Accurate and up-to-date spatial data play a crucial role in disaster management. However, currently utilization of spatial data in decision making process before, during and after disasters is limited due to various problems. Automatic composition of geospatial web services can significantly improve the decision making process in disaster management. This article is going to represent an approach for utilization of automatic web service composition in disaster management. In this approach, geospatial web services of different organization are syntactically and semantically described and registered in the national geoportal. The services are composed based on user requirement using Artificial Intelligence Planning algorithms. The new composite web services are registered as new geospatial web services. The applicability of the approach is illustrated in a case study for generating a composite web service that can build landslide susceptibility map.
http://www.gsjournal.ir/article_43113_261ec55e75884c9cb7165c143138d743.pdf
ترکیب خودکار سرویسها
سرویسهای مکانی
برنامهریزی هوش مصنوعی
پهنهبندی خطر زمینلغزش
Automatic Web Service Composition
Geospatial Web Services. AI Planning
Landslide Susceptibility Map
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
35
40
10.22071/gsj.2015.48703
48703
رفتار ژئوتکنیکی پهنه آبرفتی تهران دربرابرجنبش لرزه ای احتمالی
Geotechnical Behavior of Tehran Alluvial Deposits against Possible Seismic Events
فریدون رضایی
rezaie8@yahoo.fr
1
حمید نظری
hamidnazari@hotmail.com
2
سحر رحمانیان
3
علیرضا شهیدی
4
استادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
استادیار، پژوهشکده علومزمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
دکترا، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
با توسعه روز افزون شهری و ساخت و گسترش سازههای سطحی و زیر سطحی چون خطوط بسیار مترو درسطح کشور، نیاز به انجام مطالعات ژئوتکنیک پیرامون این سازهها بیش از پیش مورد تأکید قرار میگیرد. تهران بزرگ، که در دامنه جنوبی بلندیهای البرز مرکزی روی مجموعه نهشتههای آبرفتی کواترنری با گسلهای جنبای لرزهزایی چون سامانه شمالی در سوی شمال و گسلهای پارچین و پیشوا در سوی جنوب در بر گرفته شده است، نیاز انجام پژوهشهایی با هدف برآورد ارتباط دو سویه توان لرزهخیزی گسلهای پیرامون و ویژگیهای ژئوتکنیکی نهشتههای گستره مورد مطالعه را آشکار میسازد. در این پژوهش با استفاده از دادههای صحرایی و آزمایشگاهی به بررسی ویژگیهای ژئوتکنیکی نهشتههای مسیر، جنس لایههای خاک و پارامترهای مختلف هر لایه بهکمک نرم افزارهای تهیه شده، چون مقادیر ظرفیت باربری و نشست و پتانسیل روانگرایی در درازای 27 کیلومتری از مسیر تونل خط 7 مترو تهران پرداخته شده است. بر پایه این پژوهش، نهشتههای آبرفتی واحدهای Cو Dمجموعههای آبرفتی تهران، از مقاومت بهنسبت بالایی برخوردار بوده و مقدار نشست سطح زمین در تمامی نقاط اندازهگیری شده، در حد مجاز (<2.5cm) است. بررسی ارزیابی پتانسیل روانگرایی بر پایه دادههای SPT، نشان از نبود احتمال رخداد روانگرایی در لایههای ماسهدار در گستره خاوری- مرکزی تهران، در هنگام یک جنبش لرزهای احتمالی دارد.
Due to the fast urban developing and construction of surface and sub-surface structures such as several subway lines, requiring the geotechnical studies on these structures is increasingly emphasized. The metropolitan Tehran, in south of the Central Alborz, lying on the set of Quaternary alluvial deposits and surrounded by the active seismic faults such as the Northern Tehran fault in the north and the Parchin and Pishva faults in the south requires investigations to determine the bilateral relationship betweenseismic potential of the peripheral active faults andthe geotechnical characteristics of the alluvial deposits. In this study, using field and laboratory data, geotechnical characteristics of the deposits, material of soil horizons, and different parameters of them along the 27 km length of Tehran 7th subway line have been studied by provided software to calculate: bearing capacity, settlement and liquefaction potential. Based on this study, the members C and D of the Tehran alluvial deposits has relatively high resistance value and measured settlement in all areas is limited to 2.5 cm. The data of SPT indicate any likely occurrence of liquefaction of sand layers in the east - central Tehran during a seismic event.
http://www.gsjournal.ir/article_48703_0e41af4529734f337a3b899dd6a13013.pdf
ژئوتکنیک
ظرفیت باربری
روانگرایی
نهشتههای آبرفتی تهران
گسلهای جنبای لرزهزایی
Geotechnics
Bearing Capacity
Liquefaction
Quaternary alluvial deposits
Active seismic faults
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
41
50
10.22071/gsj.2015.43116
43116
Original Research Paper
ارزیابی کارایی روشهای نسبت فراوانی، آماری دو متغیره Wi و Wf در تهیه نقشه حساسیت زمینلغزش (مطالعه موردی: حوضه آبخیز وازرود مازندران)
Evaluating the Efficiency of Frequency Ratio, Bivariate (Wi), and (Wf) Methods of Landslide Susceptibility Mapping, A Case Study: Vazroud Watershed, Mazandaran Province, N Iran
کریم سلیمانی
1
جلال زندی
2
محمود حبیبنژاد روشن
3
استاد، گروه آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی، ساری، ایران
دانشجوی دکترا، گروه آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی، ساری، ایران
استاد، گروه آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی، ساری، ایران
در طی چنددهه اخیر، پژوهشگران زیادی نقشههای حساسیت به زمینلغزش را با استفاده از روشهای مختلف شامل روشهای احتمالاتی (نسبت فراوانی)، تحلیل سلسله مراتبی، دو متغیره، چند متغیره، رگرسیون لجستیک، منطق فازی و شبکههای عصب مصنوعی تهیه کردهاند. هدف از این مطالعه ارزیابی حساسیت به رخداد زمینلغزش حوزه آبخیز وازرود واقع در استان مازندران است که با استفاده از سه روش نسبت فراوانی (FR)، دو متغیره آماری ارزش اطلاعاتی (Wi) و وزندهی به فاکتورها (Wf)، و با بهرهگیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و روشهای سنجش از دور به انجام رسید. حوزه آبخیز کوهستانی وازرود حساسیت زیادی به رخداد زمینلغزش داشته و تاکنون خسارات متعددی ایجاد کرده و تهدیدهای آن در آینده ادامه دارد. برای کاهش خسارات این پدیده، ارزیابی علمی این نواحی حساس به رخداد زمینلغزش ضرورت دارد. بنابراین، نواحی حساس به رخداد زمینلغزش با استفاده از سه روش پهنهبندی، شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این سه روش با استفاده از سطح زیر منحنی ویژگیهای عامل نسبی (ROC) مورد اعتبارسنجی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. فرایند اعتبارسنجی نشان داد که مقدار سطح زیرمنحنی ROC در روش وزندهی به فاکتورها (Wf) برابر با 962/0 همراه با خطای استاندارد 002/0 بوده و نسبت به دیگر روشها پیشبینی بهتری در رخداد زمینلغزشها داشته است.
Over the last few decades, many studies have been resulted in landslide susceptibility maps using different techniques including the probability method (frequency ratio), the Analytical Hierarchy Process (AHP), bivariate, multivariate, logistic regression, fuzzy logic and artificial neural network (ANN). This study aimed to evaluate the susceptibility of the occurrence of landslides in the Vazroud watershed located in MazandaranProvince, north of Iran. The achieved results were based on three methods of frequency ratio model, statistical index (Wi) and weighting factor (Wf), which integrated to Geographical Information System (GIS) and remote sensing techniques. Vazroud as mountainous watershed morphologically is with increasing occurrence of landslides and it caused many failures of the mass movement, which seem continues now. In order to reduce the effects of this occurrence, it is necessary to scientifically assess the area where are susceptible to the landslide. For this reason, landslide susceptible areas were mapped and the landslide occurrence parameters were analyzed using three different methods. The results of these analyseswere confirmed using the relative operating characteristics curve (ROC). The validation process showed that the value for the area under the ROC curve for the Wf method was found to be 0.962, with an estimated standard error of 0.002 and is better in prediction than the other methods of frequency ratio and the statistical index (Wi) model.
http://www.gsjournal.ir/article_43116_5f64fc0d709e8bbde9cd1a7bf17b6cd3.pdf
زمینلغزش
روش نسبت فراوانی
روش دو متغیره
GIS
Landslide
Frequency Ratio Model
Bivariate Statistic
GIS
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
35
40
10.22071/gsj.2015.43115
43115
Original Research Paper
اکتشاف کرومیت با استفاده از آنالیز دادههای مغناطیسسنجی هوایی 1:50000 آبدشت، اسفندقه کرمان
Chromite Exploration by Using of the Air Born Magnetic Data Analysis of 1: 50000 Abdasht, Esphandeghe, Kerman Province
محمدرضا شایستهفر
1
محمد محمدی
2
علی رضایی
3
حجتالله رنجبر
h.ranjbar@mail.uk.ac.ir
4
دانشیار، گروه مهندسی معدن، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
کارشناسی ارشد، گروه مهندسی معدن، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
دانشجوی دکترا، گروه مهندسی معدن، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایران
استاد، گروه مهندسی معدن، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
با ردیابی کانیهای مغناطیسی همراه با کرومیت میتوان ذخائر کرومیت را پیجویی کرد. کرومیت خود فاقد خاصیت مغناطیسی است ولی از نظر ژنتیکی رابطه نزدیکی بین کرومیت و منیتیت وجود دارد. با توجه به این امر و اختلاف مغناطیسی کرومیت با سنگهای در برگیرنده، سعی بر این بود تا با استفاده از دادههای ژئوفیزیک هوایی، ذخائر کرومیت برگه 1:50000 آبدشت مورد پیجویی قرار گیرد. در بررسی دادههای ژئوفیزیک هوایی منطقه با اعمال فیلترهای دیجیتال برگردان به قطب، مشتق اول و دوم، سیگنال تحلیلی و ادامه فراسو بر روی نقشه شدت کل میدان مغناطیسی، تودههای مغناطیسی دیده شده در منطقه مورد بررسی قرار گرفتند. با بررسی این نقشهها و مقایسه آنها با کانسارهای کرومیت منطقه یک الگوی مغناطیسی حاصل شد. زمینشناسی منطقه، بهویژه مجموعههای افیولیتی و اولترامافیک و مناطق دارای کرومیت، مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج حاصل با الگوی مغناطیسی مقایسه شد و با توجه به نقشه مشتق قائم و ادامه فراسو، در کل برگه آبدشت 25 منطقه برای اکتشافات تفصیلی و برداشتهای زمینی پیشنهاد شد.
With detection of the magnetic minerals along with the chromite, it is possible to prospect the chromite deposits. Chromite has no magnetic properties but from the genetic aspects, there is a close relation between chromite and magnetite. With this respect and the magnetic differences of chromite minerals with the country rocks, the effort was to prospect the chromite mineralization of 1: 50000 Abdasht sheet by the use of air born geophysical data. In the study of the geophysical air born of the area, the observed magnetic piles in the area has been investigated by using of the digital filters of reduce to pole, first and second derivations, analytical signals and upwards continuation on the map of the magnetic field of the total intensity. With the study of these maps and compare them with the area, especially ophiolite and ultramafic bodies and chromite-included areas have been studied and the final results are compared with the magnetic pattern and with respect to the maps of the vertical derivation and upwards continuation, 25 areas for the detailed exploration and field sampling area suggested in the entire sheet of the Abdasht.
http://www.gsjournal.ir/article_43115_512fd1273ff1978c9e3cf7b9baf844ec.pdf
کرومیت
مغناطیسسنجی هوایی
برگردان به قطب
مشتق قائم
آبدشت
Chromite
Air Born Magnetometry
Reduce to Pole
Vertical Derivation
Abdasht
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
59
66
10.22071/gsj.2015.43117
43117
Original Research Paper
بهکارگیری روش سی.اِس.اِی.اِم.تی در کانسار شیانشی، هونان، چین
Scalar CSAMT (Controlled Source Audio Magnetotelluric) Applied to Xiangxi Au-Sb-W Deposit, Hunan, China
ایرج وثوقینیری
1
دکترا، شرکت خدمات ژئوفیزیکی زمین تصویر، تهران، ایران
روش ادیومگنتوتلوریک با منبع کنترلشونده اسکالر در کانسار طلای ووشی بهکار گرفته شد و طی آن 237 ایستگاه در هشت خط اندازهگیری شدند. طراحی خطوط در راستای شمالی - جنوبی بهگونهای صورت گرفت تا ثبت دادهها در راستای تقریباً عمود بر ساختارهای زمینشناسی منطقه صورت گیرد. با استفاده از دادههای بهدست آمده نقشههای کنتور مقاومت ویژه در 10 بسامد 8، 16، 32، 64، 128، 256، 512، 1024، 2048 و 4096 رسم شدند. دادههای سی.اِس.اِی.اِم.تی اطلاعات مهمی را در مورد زونهای کانهزایی و ساختارهای موجود در منطقه ارائه داد، بهطوری که افزون بر شناسایی برخی زونهای کانهزایی و تعیین پارامترهای مکانی آنها، تشخیص برخی گسلهای جدید نیز ممکن شد. نقشهبرداریهای تفصیلی زمینشناسی و حفاریهای بعدی بیشتر نتایج بهدست آمده را مورد تأیید قرار دادند.
The Scalar controlled-source audio magnetotellurics (CSAMT) survey was carried out over the Xiangxi Au-Sb-W deposit and 237 sites in eight lines were acquired. The Lines were designed in NS direction to acquire data in TM mode approximately perpendicular to general trend of the area’s structures. The survey produced apparent resistivity contour maps at ten frequencies: 8, 16, 32, 64, 128, 256, 512, 1024, 2048, and 4096. The CSAMT data provided important information about mineralized layers and structures in the study area so that along with detection, mapping and defining parameters of some mineralized zones, detection of some faults were made possible. Follow-up detailed geological mapping and drilling results verified most of the results of the work.
http://www.gsjournal.ir/article_43117_c503320fc5d76488fe2f92d3105ec24c.pdf
سی.اِس.اِی.اِم.تی اسکالر
مدل مقاومت ویژه
شیفت استاتیک
مقاومت ویژه ظاهری تمام زون
کانسار شیانشی
Scalar CSAMT
Resistivity Model
Static Shift
All-Zone Apparent Resistivity
Xiangxi Deposit
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
67
72
10.22071/gsj.2015.43118
43118
Original Research Paper
مقایسه روشهای خوشهبندی در تهیه نقشه پتانسیل معدنی در بیهنجاری باریکا، آذربایجان غربی
Comparison of Clustering Methods in Mineral Potential Mapping of Barika Anomaly, West Azerbaijan
محسن شادمان
1
بهزاد تخمچی
2
کارشناسی ارشد، شرکت مهندسین مشاور کاوشگران، معدن سهچاهون، یزد، ایران
استادیار، دانشکده مهندسی معدن، نفت و ژئوفیزیک، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
امروزه تلفیق دادههای زمین مرجع با استفاده از فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، به صورت گستردهای بهکار گرفته میشود. در این روشها، تلفیق لایههای اطلاعاتی با توجه به کیفیت و کمیت دادهها و بهکارگیری روشهای وزندهی مناسب صورت میگیرد. در پایان با استفاده از روشهای تقسیمبندی مانند روش فواصل هندسی، نقشه پتانسیل معدنی تهیه میشود. روشهای خوشهبندی که استفاده از آنها در پردازش دادهها در حال افزایش است، با توجه به میزان شباهت میان دادهای، نمونهها را میان گروههای مشخص تقسیم میکند. در این پژوهش روش تهیه نقشه پتانسیل معدنی با هدف اکتشاف طلا با استفاده از روش خوشهبندی میانگینهای -K و میانگینهای-K فازی بررسی میشود. پس از آن نتایج این روشها با نقشه پتانسیل معدنی که در محیط GIS با استفاده از مدل تلفیق همپوشانی اندیسها برای منطقه باریکا در برگه 1:100000 آلوت در جنوب آذربایجان غربی تهیه شده، مقایسه میشود. در منطقه باریکا به دلیل در دسترس نبودن نقاط حفاری در دسترس نمیتوان تعداد کلاسها و مرز هر کلاس برای تعیین امتیازات نقشه نهایی را با روشهای متداول مشخص کرد، ولی در روشهای خوشهبندی، تعیین آستانه برای تعداد کلاس مفروض بهصورت خودکار و بر پایه میزان شباهت دادهها به خوبی انجام میشود. افزون بر این با استفاده از روشهای خوشهبندی میتوان شمار کلاس بهینه برای نمایش امتیازهای نقشه پتانسیل را نیز تعیین کرد که در این پژوهش انجام شده است. نتایج نشان میدهد که هر دو روش، خوشهبندی و همپوشانی اندیسها، پرپتانسیلترین محدوده را تقریباً مشابه یکدیگر بهدست آوردهاند با این تفاوت که روش خوشهبندی به اطلاعات کمتری نسبت به منطقه مورد بررسی نیاز دارد در حالی که در روش همپوشانی اندیسها، وزندهی دادهها و تعیین آستانه برای تعیین مرز امتیازات پایانی به اطلاعات بیشتری نیاز دارد.
Nowadays GIS techniques are used as a conventional tool for integrating geographic information datasets. In these methods, integration is done according to quality and quantity of datasets and using appropriate weighting approaches. Finally, with Classification methods like Geometric Distances, Mineral Potential Maps (MPM) is produced. By increasing application in data processing, clustering methods classify samples into groups by similarity between them. In this paper, K_ Means and Fuzzy K_ Means clustering methods are discussed for mapping potential zones of Gold mineralization, then the results are compared with GIS method, Index Overlaying, for the Barika area in 1:100,000 Alut Sheet in South of Azerbaijan. In the Barika area, information of drilling points aren’t available, so it’s not possible to determine number of classes and boundaries of each class for final score map, but in clustering methods, the optimum number of class for output map is done automatically and is tested for the Barika Anomaly data. The results show that clustering methods need no weighting and it’s possible to use it with low information than GIS_ based method. The results also show that both of approaches, clustering methods and Index overlaying, display almost an equal area for the most potential zone, however clustering methods need low information for analyzing, but in Index overlaying, it is needed to have more information for weighting and determining threshold for classification of final scores.
http://www.gsjournal.ir/article_43118_485be55d8efcccd0e45c4195e18f74f9.pdf
سیستم اطلاعات جغرافیایی
خوشهبندی فازی
میانگینهای- K
نقشه پتانسیل معدنی
باریکا
Geographic information system
Fuzzy Clustering
K_ Means
Mineral Potential Map
Barika
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
73
80
10.22071/gsj.2015.43119
43119
Original Research Paper
آشکارسازی زونهای دگرسانی کانسار آهن حاجیآباد، با استفاده از دادههای (SWIR+VNIR) سنجنده ASTER
Detection of Alteration Zones of Haji Abad Iron Deposit with (SWIR+VNIR) Data of ASTER Sensor
فرهاد آلیانی
1
ثریا دادفر
2
محمد معانیجو
mohammad@basu.ac.ir
3
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران
دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران
پیجویی کانسارها با بررسی زونهای دگرسانی از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. با توجه به اینکه شناسایی زونهای دگرسانی نواحی دارای پتانسیل آهن با استفاده از دادههای سنجش از دور کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفته است، بنابراین برای نیل به شناسایی دگرسانیهای پیرامون اندیس آهن حاجیآباد واقع در شمال خاوری سنقر، تکنیکهای پردازش تصاویر ماهوارهای نظیر ترکیب رنگی کاذب (FCC)، نسبت باندی (B.R)، روش کروستای انتخابی (DPCA) و روش نقشهبرداری زاویه طیفی (SAM)بر روی دادههای مرئی و مادون قرمز نزدیک به علاوه مادون قرمز کوتاه VNIR+SWIR))سنجندهASTER مورد استفاده قرار گرفتهاند. مقایسه منحنیهای استاندارد(United States Geological Survey) USGS با منحنیهای منطقه مورد مطالعه نشاندهنده این است که منحنی کانیهای نماینده زون پروپیلیتیک با کانیهای کلریت و اپیدوت و زون فیلیک- آرژیلیک با ایلیت و کائولینیت و اکسیدهای آهن با گوتیت و هماتیت مطابقت بیشتری دارد. صحت نتایج حاصل توسط بازدیدهای صحرایی و مطالعات میکروسکوپی تأیید شده و نشاندهنده وجود الگوهای دگرسانی در اطراف این کانسار است.
Prospecting of deposits by studying of alteration zones has agreat importance. Giventhattheidentificationof alteration zones of areas, which have iron potential has beenlessstudied usingremote sensingdata, thereforeto achievethe identificationofalterationsurroundingthe HajiAbadiron deposit in the northeast of Sonqor City,, in the Kermanshah Province processinganalysisofsatellite images such as False Color Composite (FCC), Band Ratio (B.R), Directed Principal Component Analysis (DPCA) and Spectral Angle Mapping (SAM) techniques on short wave infrared and visible near infrared bands (SWIR+VNIR) of ASTER (AdvancedSpaceborne Thermal Emission and Reflection Radiometer sensor) were used. Also by comparing USGS (United States Geological Survey) minerals standard reflection curve with studied region’s curves, it can be seen that the curve of thepropylitic alteration minerals have more agreement with chlorite and epidote, and the phyllic-argillic alteration have more agreement with illite and kaolinite, and iron-oxides have more agreement with goethite and hematite.The results accuracy wasapproved by fieldandmicroscopicstudies and represents thepatterns ofalteration aroundthedeposit.
http://www.gsjournal.ir/article_43119_a5ebc5a3d3c3d5f5d8788193bde5e96a.pdf
دادههای VNIR)+(SWIR
زونهای دگرسانی
سنجندهASTER
کانسار حاجیآباد
(SWIR+VNIR) Data
Alteration Zones
ASTER Sensor
Haji Abad Deposit
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
81
92
10.22071/gsj.2015.43120
43120
Original Research Paper
بررسی تصحیحات جوی صحنه پایه در تصاویر هایپریون–مطالعه موردی تشخیص زون آرژیلیک در منطقه آتشفشان مساحیم
Study of the Scene Based Atmospheric Correction on Hyperion Images
–a Case Study for Recognition of Argillic Alteration Zone in the
MasahimVolcanic Crater
بهرام بهرامبیگی
1
حجت اله رنجبر
h.ranjbar@mail.uk.ac.ir
2
جمشید شهابپور
3
سیدحسامالدین معینزاده
hmoeinzadeh@uk.ac.ir
4
دانشجوی دکترا،گروه زمینشناسی،دانشکده علوم،دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
استاد، دانشکده معدن، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
استاد،گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
دانشیار،گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
تصاویر ابرطیفی سنجنده هایپریون دارای اطلاعات بسیار غنی از سطح زمین در 242 باند ظریف و پیوسته هستند. در این میان عوامل جوی بسیاری وجود دارند که محتوای اطلاعات طیفی برخی از باندها را آلوده میکنند،در نتیجه برای استخراج بیشتر میزان اطلاعات در بهترین حالت از یک تصویر ابرطیفی، انجام تصحیحات جوی مرحلهای اجتنابناپذیر است که منجر به تصحیح اطلاعات باندهای آلوده شده بهوسیله عوامل جوی میشود. تصحیحات جوی با دو روش داده پایه و صحنه پایه روی تصاویر قابل اعمال هستند. در روشهای صحنه پایه بدون نیاز بهاطلاعات صحرایی، ناهنجاریهای طیفی با استفاده از پردازش اطلاعات طیفی خود تصویر شناسایی و بازیافت میگردند. در این مطالعه به بررسی نتایج حاصل از دو روش صحنه پایه تصحیح جوی آنی QUAC (Quick Atmospheric Correction) و روش میانگین نسبی بازتابها IARR (Internal Average RelativeReflectance) روی تصویر هایپریونِ پهنه آرژیلیک در منطقه آتشفشان مساحیم پرداخته شده است. بهمنظور ارزیابی نتایج حاصل از روشهای صحنه پایه یادشده، از مطالعات طیفنگاری صحرایی و روش تصحیح داده پایه خط تجربی انطباقELM (Empirical Line Method) استفاده شده است. مقایسه مورد نظر با استفاده از روش نقشهبردار زاویه طیفی و محاسبه اختلاف زاویهای طیف تصاویر تصحیح شده و طیف صحرایی انجام شد. نتایج تجزیههای XRD و طیفسنجی روی نمونههای برداشت شده از منطقه الگوی کائولینیت را نشان میدهد که کانی شاخص دگرسانی آرژیلیک بهحساب میآید. بررسیهای میدانی انجامشده (در نقاط ارائهشده توسط روش نقشهبردار زاویه طیفی در تصاویر تصحیح شده) مؤید برتری تصحیح جوی IARR در تفکیک پهنه آرژیلیک است. بهمنظور مقایسه کمی نتایج حاصل از تصحیحات، پیکسلهای حداکثر امکان بهدستآمده از روش نقشهبردار زاویه طیفی برای هر کدام از تصاویر تصحیح شده، در قالب اطلاعات طبقهبندی شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از رسم ماتریس درستی پیکسلهای نمایه شده در طبقهبندی و نیز پیکسلهای نمونهبرداریشده و بررسیشده در مطالعات صحرایی - آزمایشگاهی، ضریب درستی عامل برای نواحی مطلوب ارائهشده در تصاویر تصحیحشده با روشهای صحنه پایه و روش داده پایه ELM محاسبه شد. نتایج بهدست آمده بیانگر ضریب درستی عامل 58/74 درصد برای تصویر تصحیحشده به روشIARR و ضریب درستی عامل 5/35 درصد برای تصویر تصحیحشده به روش QUAC است؛ این در حالی است که تصحیح داده پایه ELM نیز با اتکا به دادههای طیفنگاری صحرایی ضریب درستی58/74 درصد را نشان میدهد. بنابراین در تفکیک پهنه آرژیلیک در مناطق نیمه خشک تصحیح جوی IARRپیش پردازشی مناسب و کم هزینه برای بازیافت اطلاعات طیفی دادههای ابرطیفی به حساب میآید.
Hyperspectral images of Hyperion sensor is a rich source of information with 242 narrow contiguous spectral bands. Among these, there are a number of atmospheric agents, which contaminate the content of various information bands. Therefore, to obtain the complete advantage of a Hyperspectral image in optimum condition, atmospheric correction is an inevitable process. Atmospheric corrections may be conducted by two methods, namely data based, and scene based. In the scene based methods, spectral anomalies are detected and corrected by using self-image spectral information processing without a field information requirement. In this study, two scene based atmospheric correction methods of Quick Atmospheric Correction (QUAC) and Internal Average Relative Reflectance (IARR) were examined on Hyperion image of Masahim volcanic crater. To evaluate the results of these two scenesbased methods, the results of field spectroscopy and data based empirical line method were used. X-ray diffraction and spectral analysis of selected samples, whose locations were determined through SAM method, illustrated kaolinite pattern as index mineral of argillic zone.In order to compare the results obtained from different atmospherically corrected images quantitatively, maximum probability pixels obtained from SAM method were evaluated for each corrected images in classified information format. After drawing the accuracy matrix for classified pixels and sampled and investigated pixels in the field and laboratory studies, the accuracy coefficients were calculated for the favorable districts of the corrected images bytwo scene based methods and ELM method. The examination results display the producer accuracy of 74.58 percent for IARR corrected images and a producer accuracy of 35.5 percent for QUAC corrected image; whereas the ELM data based correction method despite using field spectrometry data shows the producer accuracy of 74.58 percent. Therefore, in discrimination of argillic zone in semi-arid regions, IARR atmospheric correction method is considered as suitable and affordable preprocessing method to retrieve spectral information from the hyperspectral data.
http://www.gsjournal.ir/article_43120_aa53e18ce4e3cc17e24d1d1eb027dc2a.pdf
تصحیحات جوی
تصاویر هایپریون
IARR
QUAC
منطقه آتشفشان مساحیم
Atmospheric Correction
Hyperion
IARR
QUAC
MasahimVolcano
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
93
99
10.22071/gsj.2015.43262
43262
Original Research Paper
مطالعهروند افزایش خاکهای شور اطراف دریاچهارومیه با استفاده از GIS و RS
Investigation of Increasing Trend of Saline Soils Around Urmia Lake and its Environmental Impact, Using RS and GIS
فاطمه خادمی
1
حسین پیرخراطی
2
سجاد شاه کرمی
3
کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
دریاچه ارومیه یکی از پیکرههای آبی قدیمی و بسیار مهم ایران زمین است که امروزه به یک بحران زیست محیطی عظیم دچار شده است. مشابه آنچه که امروز برای دریاچه ارومیه اتفاق میافتد در فاصلهای نه چندان دور برای دریای آرال رخ داد و آن را به یک شورهزار تبدیل کرد و اثرات زیست محیطی مخربی به جای گذاشت. پسروی دریاچه ارومیه نیز عواقب زیست محیطی بسیاری دارد که یکی از آنها تخریب و شور شدن خاکها است. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست و به کمک علم سنجش از دور وGIS، شورهزارهای اطراف دریاچه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین ترتیب که ابتدا مناطق شور در دادههای ماهوارهای تشخیص داده شده و سپس ترکیبهای رنگی مورد نظر در نرم افزار ENVI تعریف شد و در نهایت پس از استخراج نقشه از تصاویر، تغییرات مساحت مورد بررسی قرار گرفت و اثرات زیست محیطی که در اثر افزایش شورهزارها اتفاق خواهد افتاد مطالعه شد. مطالعه تصاویر ماهوارهای لندست در یک دوره 13 ساله روند بسیار سریع افزایش اراضی شور را نشان میدهد آنچنان که در سال 1998، مساحت شورهزارها 516/28 کیلومترمربع و در سال 2011 به 411/744 کیلومترمربع افزایش یافته است، که این مقدار تقریباً 26 برابر سال 1998 است افزایش اراضی شور منجر به تخریب و از بین رفتن حاصلخیزی خاک شده و اگر این روند به همین ترتیب ادامه یابد میتواند منجر به خارج شدن اراضی حاصلخیز از عرصه تولیدات کشاورزی شود.
The Urmia Lake is one of the old and very important water bodies in Iran. Nowadays, for various reasons, this lake has become an environmental crisis. What is happening today to this lake happened to the Aral Sea not long ago and converts it to a salt marsh with huge damaging environmental effects. Drying of the Urmia Lake has many environmental consequences such as degradation and salination of soils. In this study, using Landsat satellite images, Remote sensing (RS) techniques and GIS software, salt marsh around the lake was studied. First, saline areas were detected in satellite data and then the desired color combinations defined in the ENVI software. At last, after extracting the maps from images, area changes were studied and environmental impacts that will occur due to increased saline lands were studied. In a 13-year study period of Landsat satellite images, the trend shows a very rapid increasing of saline lands. In 1998, an area of salt marsh 28.516 km2 has increased to 744.411 km2in 2011.This amount is nearly 26 times since 1998. Increasing of the saline lands, lead to the degradation and loss of soil fertility, and if this trend continues itcan lead to areas of fertile land out of agricultural production.
http://www.gsjournal.ir/article_43262_e71ff9cfd055ee070083e8c30f4e3aaf.pdf
خاکهای شور
دریاچه ارومیه
سیستم اطلاعات مکانی GIS
سنجش از دور RS
Salin Soil
Urmia Lake
Geospatial Information System (GIS)
Remote Sensing (RS)
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
99
107
10.22071/gsj.2015.43261
43261
Original Research Paper
اختلاف بین بردار سرعت GPS و میزان کوتاهشدگی به سمت خاور در شمال خاور ایران – ارتفاعات بینالود
Difference between GPS Velocity Vector and the Rate of Shortening toward East in the NE Iran, Binaloud Mountain
محسن خادمی
1
فرزین قائمی
2
سید کیوان حسینی
3
فرخ قائمی
4
کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد؛ سرپرست کارگاه ابزار دقیق، گارگاه سد هیروی، پاوه- کرمانشاه، ایران
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استادیار، مرکز تحقیقات زمینلرزه، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
مربی، گروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، مشهد، ایران
از جمله ساختارهایی که میتوان به سازوکار زمینساختی منطقه پی برد شکستگیها هستند. برداشت شکستگیها در فرادیواره و فرودیواره راندگی شمال نیشابور که به عنوان یک گسل فعال شناخته شده است صورت گرفته است. شکستگیهای اطراف راندگی شمال نیشابور را به دو دسته شکستگیهای عمود و موازی با گسل تقسیم کرده و هر دو دسته، تغییر در نوع حرکت راندگی شمال نیشابور را نشان داده و این نشانه تغییر سازوکار زمینساختی در منطقه است. جدیدترین سازوکاری که برای این منطقه تعریف شده است نظریه چرخش ساعتگرد حول یک محور قائم است. نظریه چرخش بیان میدارد که این منطقه به سمت جنوب در حال حرکت است و هر چه به سمت خاور میرویم بزرگی آن بیشتر میشود. از آنجایی که جهت حرکت جهانی خرد قاره ایران مرکزی به سمت شمال است، حرکت به سمت جنوب این منطقه خلاف جهت حرکت جهانی است. افزایش بلندی ارتفاعات به سمت خاور که دلیلی برای بیشتر بودن میزان کوتاهشدگی در این منطقه است و کاهش بزرگی بردار سرعت GPS به سمت خاور خود دلیلی بر این مدعاست که کمتر شدن بردار سرعت به سمت خاور دلیل بر کم شدن میزان کوتاهشدگی نیست.
The fractures are one of the structures, which can be used as a tool to unravel the tectonic processes in a region. The measurements of the fractures were conducted in the footwall and hanging wall of the North Neyshabour Thrust, which is one of the active faults of the region. We separated the fractures of the North Neyshabuor Thrust into tow sets of perpendicular and parallel to the fault, which suggests variations in tectonic condition. Clockwise rotation around vertical axis is the recent model, which is proposed for this region. Rotation model noted that the eastern part of NE Iran has been moving towards south and this magnitude increase towards the East. The southward movement of this region is in conflict with regional movement of the Iranian micro plate, which moves to the north. Increasing in elevation towards the east is caused by increasing in the shortening rate. Thus, a decrease in GPS vector towards the east suggests that the movement vector decreases towards the east. This does not indicate a decrease of shortening rate.
http://www.gsjournal.ir/article_43261_df418bc9baa3e85269510c2b510b706b.pdf
راندگی شمال نیشابور
چین
چرخش
بردار سرعت جهانی
بردار سرعت محلی
بردار سرعت GPS
North Neyshabour Thrust
Fold
rotation
World Movement Vector
Local Movement Vector
GPS Velocity Vector
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
107
116
10.22071/gsj.2015.43263
43263
Original Research Paper
بارزسازی پهنههای دگرسانی کمربند آتشفشانی نفوذی ترود چاهشیرین با استفاده از روشهای مختلف پردازش تصاویر ASTER
Alteration Zones Detection of Torud - Chah Shirin Volcanic- Plutonic Belt Using Different Processing Methods of ASTER Images
مسعود اخیانی
akhyani@yahoo.com
1
مهدی خرقانی
kharghani.m@gmail.com
2
مرتضی رحیمی
morteza_rahimi20@yahoo.com
3
فرهنگ سرشکی
farhang_sereshki@shahroodut.ac.ir
4
مربی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود، شاهرود، ایران
دانشجوی دکترا، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران
کارشناس ارشد، دانشکده علومزمین، دانشگاه شاهرود، شاهرود، ایران
دانشیار، دانشگاه شاهرود، دانشکده مهندسی معدن، نفت و ژئوفیزیک، گروه معدن، شاهرود، ایران
مجموعه آتشفشانی نفوذی ترود- چاه شیرین در بخش باختری کمربند فلززایی سبزوار و در شمال معلمان در استان سمنان واقع شده است. نفوذ تودههای آذرین اسیدی تا حدواسط در سنگهای آتشفشانی منطقه باعث دگرسانی و کانیسازیهای متفاوتی در برخی از قسمتهای منطقه شده است. در این مطالعه روشهای مختلف بارزسازی دگرسانیها از قبیل روشهای ترکیب رنگی کاذب، عملگرهای منطقی نسبت باندی و روش نقشهبردار زاویه طیفی بر روی دادههای سنجنده ASTER اعمال گشت و مناطق دارای دگرسانیهای آرژیلیک پیشرفته، آرژیلیک متوسط، فیلیک و پروپیلیتیک در سطح منطقه بارزسازی شد .مناطق دگرسانی آرژیلیک و فیلیک با استفاده از دو روش عملگرهای منطقی نسبت باندی و روش نقشهبردار زاویه طیفی و کانیهای کائولینیت، ایلیت، مونت موریلونیت، آلونیت، پیروفیلیت، کلریت، اپیدوت و کلسیت که در آلتراسیونهای آرژیلیک متوسط، آرژیلیک پیشرفته، فیلیک و پروپیلیتی منطقه یافت میشوند، با روش نقشهبردار زاویه طیفی بارزسازی و تفکیک شدند و نتایج آن با نقشه زمینشناسی، مشاهدات میدانی و نتایج آنالیز XRD نمونههای میدانی مقایسه شد. برای مقایسه نتایج و ارزیابی صحت روشهای یادشده از ماتریس خطا و ضریب کاپا استفاده شد. بر این اساس دقت کلی دو روش عملگرهای منطقی نسبت باندی و روش نقشهبردار زاویه طیفی برای تفکیک مناطق آرژیلیک و فیلیک به ترتیب 68% و 72% و ضریب کاپای آنها به ترتیب و 0.627 به دست آمد. مقایسه این آمارها بیانگر آن است که روش نقشهبردار زاویه طیفی با دقت بالاتر و مطلوبتری توانسته است مناطق دگرسانی منطقه را بارزسازی نماید.
The Torud - Chah Shirin volcanic-plutonic complex is located in the western part of Sabzevar Metallogenic Belt and in the south of Moaleman city in the Semnan province. The presence of several mineral occurrences, especially base metal veins of epithermal origin has increased the economic importance of the magmatic complex for geological studies. The intrusion of igneous acidic to intermediate bodies in the volcanic rocks of the area has caused different alternation and mineralization in some parts of the area. In this research, various images processing methods such as false color composites (FCC), band ratios (BR) and spectral angle mapping (SAM) were performed on ASTER L1B VNIR+SWIR dataset, for discrimination of alteration zones in the Torud-Chah shirin magmatic arc. Alteration minerals like kaolinite, illite alunite, pyrophyllite, sericite, chlorite, epidote and calcite, which are associated with argillic, advanced argillic, phyllic and prophyllitic zones were recognized by processing aster dataset and highlighted altered area throughout the range. According to the field studies and XRD analysis, accuracy the results of spectral angle mapping and Band Ratio Logical Operator Algorithms evaluated by confusion matrix and kappa coefficient. Accuracy assessment shows an overall accuracy of 72% and 68% and a kappa coefficient of 0.627 and 0.6 respectively for spectral angle mapping and Band Ratio Logical Operator Algorithms for enhancing argillic and phyllic alteration zones in the study area. Therefore, the results show spectral angle mapping method achieved better results in compared to Band Ratio Logical Operator Algorithms.
http://www.gsjournal.ir/article_43263_2134bfde0594bd1da5cedfa6953d4f60.pdf
مجموعه آتشفشانی نفوذی ترود- چاه شیرین
دگرسانی
عملگرهای منطقی نسبتهای باندی
روش نقشهبردار زاویه طیفی
ماتریس خطا
ضریب کاپا
Torud - Chah Shirin Volcanic-Plutonic Complex
Alteration
Logical Algorithms of Band Ratios
Spectral Angle Mapping
Confusion Matrix
Kappa coefficient
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
117
128
10.22071/gsj.2015.43264
43264
Original Research Paper
تعیین منشأ و پراکندگی آرسنیک در آبهای زیرزمینی دشت راین (جنوب خاور کرمان) با استفاده از تکنیکهای آماری
Determining the Origin and Distribution of Arsenic in Groundwater in the Rayen Plain (Southeast of Kerman) using Statistical Techniques
یلدا نظری
1
احمد عباس نژاد
abbasnejad35@yahoo.com
2
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
دشت راین با گستردگی حدود 1900 کیلومتر مربع بخشی از حوزه آبریز کویر لوت بهشمار میآید که درحاشیه جنوب باختری کویر لوت و دامنه خاوری کوه هزار و به فاصله حدود 110 کیلومتری جنوب خاوری کرمان قرار گرفته است. این منطقه از در محدوده´ 13˚, 57 تا ´ 54, ˚57 طول خاوری و ´23 , ˚ 29 تا ´52 , ˚ 29 عرض شمالی قرار دارد. ارتفاع متوسط آن از سطح دریا حدود 2600 متر است. با توجه به قرارگیری منطقه در مجاورت کمربند آتشفشانی ارومیه- دختر و نقش فورانها و سنگهای آتشفشانی و فعالیتهای گرمابی در تمرکز آرسنیک و اهمیت این عنصر در محیط زیست، مطالعه روی آرسنیک در آبهای زیرزمینی دشت انجام گرفت. در این مطالعه بهمنظور ارزیابی پراکندگی و منشأ آرسنیک، از 29 منبع آب زیرزمینی (چشمه، قنات و چاه) نمونهبرداری شد و غلظت As،کاتیونها و آنیونهای اصلی (Na+، K+،Ca2+ ،Mg2+ ، Cl-، SO4- ، HCO3-)، فلوراید، نیترات و پارامترهای EC، TDS، قلیاییت و سختیکل در نمونههای آب تعیین شد. بر پایه این دادهها، نقشه هم غلظت و نمودار همبستگی رسم شدند و سپس با روشهای آزمون مؤلفه اصلی(PCA) و تجزیه خوشهای (CA) مورد تجزیه و تحلیلهای آماری قرارگرفتند.تغییرات غلظت آرسنیک در منطقه میان ppb 1/0 تا ppb 8/204 با میانگین ppb96/20 است. بر پایه تجزیه و تحلیل آماری، آرسنیک در منطقه با pH همبستگی مثبت نشان میدهد. دو عامل اصلی تزریق آبهای گرمابی به سفره آب زیرزمینی و واجذبی از اکسید و هیدرواکسیدهای آهن به عنوان عوامل افزایش غلظت آرسنیک در این دشت معرفی میشوند.
The Rayen plain, which is about 1900km2 in area is considered as a part of the Lut drainage basin and is located in the southwest of Lut and eastern slopes of the HezarMountain. This plain lies at the 110km southeast of Kerman city. Geographically, it is at 57˚, 13' to 57˚, 54' eastern longitude and 29˚, 23' to 29˚, 52' northern latitude. The average height of this plain is about 2600m above msl. Given the location of the plain at the vicinity of the Urmiah- Dokhtar volcanic Belt and considering the role of eruptions as well as volcanic rocks and hydrothermal activities on the concentration of arsenic and the role of this element in environmental problems, this study was performed on the concentration of arsenic in groundwater. In order to determine the variations and source of arsenic, in all,29 samples were collected from the water points (springs, qanats and wells).Subsequently, the concentration of As, major cations and anions(Na+, K+, Ca2+ , Mg2+,Cl-,SO4-,HCO3-), NO3-,F-, as well as EC,TDS, alkalinity and total hardness were determined. Accordingly, isoconcentration map and correlation diagram were prepared and statistical analysis including Principal Component Analysis (PCA) and Cluster Analysis (CA)were carried out. The arsenic concentration in groundwater of this plain varies from 0.1 ppb up to 248.4 ppb with an average of 21.6 ppb. Based on the statistical analysis, arsenic concentration shows positive correlation with pH. The intrusion of hydrothermal waters into the aquifer and desorption from oxides and hydroxides of iron are considered as the main causes of high-arsenic level in some parts of this plain.
http://www.gsjournal.ir/article_43264_9822770e9ee702389cd097308f4ba4b5.pdf
آرسنیک
آب زیرزمینی
دشت راین
کمربند آتشفشانی ارومیه – دختر
ARSENIC
Groundwater
Rayen plain
Uromieh–Dokhtar volcanic belt
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
129
138
10.22071/gsj.2015.43268
43268
Original Research Paper
ارزیابی آلودگی فلزات سنگین در خاک منطقه معدن متروکه سرب- روی آیقلعهسی، جنوب خاور تکاب
Assessment of Heavy Metals Contamination in the Soil of Ay Ghalasi Abandoned Lead-Zinc Mine Area, Southeast Takab
بهناز دهرآزما
1
آمنه آذرپیکان
2
سروش مدبری
3
علیرضا سیاره
sayyareh43@yahoo.com
4
دانشیار، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده علومزمین، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
استادیار، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایران
کارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
خاک یکی از مهمترین اجزای لیتوسفر بوده و به عنوان بخشی از اکوسیستم نقش بسیار مهمی در چرخه حیات ایفا میکند. هدف از این تحقیق ارزیابی تأثیر کانهزایی و معدن متروکه سرب- روی آیقلعهسی بر نحوه توزیع فلزات سنگین و آلودگی خاک منطقه است. در این راستا 4 نمونه از خاک حاصل از باطلههای رها شده در اطراف معدن متروکه و 23 نمونه خاک برجا در کل حوضه آبریز مورد مطالعه، از عمق 5 تا 25 سانتیمتری با در نظر گرفتن چینهشناسی منطقه و فاصله از معدن متروکه، برداشت شد. نمونههای خاک حاصل از باطله و خاک برجای منطقه توسط پلاسمای جفت شده القایی (ICP-OES) برای تعیین غلظت فلزات سنگین (Pb، Zn، As، Cd، Cuو Ag) آنالیز شدند. نتایج نشان میدهند که متوسط غلظت فلزات Pb (2/9187)، Zn (3/9392)، As (8/630)، Cd (2/0)، Cu (9/1005) و Ag (1/61)، برحسبmg/kg در نمونههای خاک حاصل از باطلهها نسبت به متوسط خاک جهانی، بهجز Cd و نسبت به استاندارد خاک هلند بهجز Ag بالا است. در نمونههای خاک اطراف معدن نیز غلظت فلزات بالا است و با دور شدن از رگه معدنی و معدن متروکه از غلظت آنها کاسته میشود. در نمونههای شاهد غلظت فلزات Pb، Zn، As و Ag نسبت به متوسط خاک جهانی و استاندارد کشور هلند بالا است که این امر نشان دهنده بالا بودن غلظت زمینه این عناصر در منطقه میباشد. خاک منطقه از نظر شاخصهای زمینانباشت، ضریب غنیشدگی، ضریب آلودگی و درجه آلودگی و شاخص بار آلودگی برای عناصر Pb و Zn در اطراف محدوده معدنی دارای آلودگی بالا تا بینهایت است. بر اساس ضریب همبستگی، عناصر Pb، Zn، Cu و Ag دارای همبستگی بالایی هستند.
Soil, as one of the important elements of lithosphere and a part of ecosystem plays a crucial role in the life cycle. The goal of the present research was to assess the influence of mineralization and abandoned Ay-ghalasi lead-zinc mine on the distribution of heavy metals and pollution in soil throughout the region. In this regard, 4 soil samples from tailing around the mine and 23 residual soil samples from whole basin, 5 to 20 cm depth, considering the stratigraphy of the region and the distance to the mine were taken. The ICP-OES techniques were employed to determine the concentration of heavy metals (Pb, Zn, As, Cd, Cu, and Ag) in tailing and residual soil samples. The results show that the mean concentration of the heavy metals namely Pb, Zn, As, Cd, Cu, and Ag are 9187.2, 9392.3, 630.8, 0.2, 1005.9 and 61.1 respectively (all in mg/kg), which all are higher than the mean of world soil (MWs) except for the Cd, and also higher than the Dutch standard except for the Ag. In the vicinity of the mine, the concentrations of the metals are high, decreasing with the distance from the mine and the mineral vein. The concentration of Pb, Zn, As, and Ag in the control samples were higher than the MWs and the Dutch standard that is an indication of high background concentration of these elements in the region. In terms of Geo-accumulation Index, Enrichment Factor, Contamination Factor, Contamination Degree, and Pollution Load Index, the soil of the mine area shows high to infinite level of contamination. The elements Pb, Zn, Cu, and Ag have a high Pearson correlation factor.
http://www.gsjournal.ir/article_43268_a8e0046f95e3d2d6e19192e600d60dab.pdf
فلزات سنگین
آلودگی
معدن متروکه
سرب و روی
آیقلعهسی
heavy metals
Pollution
Abandoned mine
Lead and zinc
Ay-ghalasi
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
139
146
10.22071/gsj.2015.43272
43272
Original Research Paper
بررسی آلودگی عناصر بالقوه سمی در مخزن سد لتیان، با نگرشی به نقش رسوبات در کنترل آلایندهها
Investigation on Heavy Metals Contamination in the Latyan Reservoir Dam, with Special Reference to Role of Sediments on Controlling the Pollutants
اعظم سرهنگی
1
سروش مدبری
2
سیدرضا موسوی حرمی
moussavi@um.ac.ir
3
مریم زیبایی
4
کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
استادیار، گروه زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایران
استاد، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران
کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
آلودگیهای انسانزاد و یا زمینزاد مهمترین تهدیدکنندههای منابع آبی هستند که ارتباط مستقیم با سلامت عمومی جامعه دارد و توسعه انسانی منابع آب را به شدت تهدید میکند. مخزن سد لتیان، یکی از منابع اصلی تأمین آب شرب تهران است که در این نوشتار، مطالعات ژئوشیمی زیستمحیطی همزمان آب و رسوب در آن مورد مطالعه قرار گرفت. برای این منظور 8 ایستگاه در سطح دریاچه انتخاب و نمونهبرداری آب (برای دو فاز معلق و حلشده) و رسوبات سطحی بستر بر اساس استانداردها و دستورالعملهای معتبر انجام گرفت. نتایج تجزیه ژئوشیمیایی انجام شده به روشICP-OES ، بر روی نمونههای برداشت شده از آب و رسوب مخزن سد لتیان، نشان داد که غلظت عناصر بالقوه سمی در بیشتر نمونهها زیر حد آشکارسازی دستگاه و در حد استانداردهای EPA برای آب آشامیدنی است و نمونههای رسوب برای بیشتر عناصر جزو آرسنیک و سرب که تأثیرات مضری برای گونههای زیستی دارند، در محدوده مجاز معیارهای کیفی قرار گرفته است. همچنین ضریب EF و شاخص Igeo حالت بدون آلودگی نمونههای رسوبی را نشان داد. غنیشدگی فلزی بسیار شدید رسوبات نسبت به آب در این محدوده در مقایسه با مطالعات انجام شده در دیگر نقاط جهان نشانگر نقش آشکار و چشمگیر فرایندهای جذب سطحی در جذب آلایندهها از آب و نیز خطر احتمالی برگشت عناصر از رسوب به ستون آب باشد.
The anthropogenic and natural contaminants are considered as the main factors threatening water resources and they are in direct connection to the public health and also threaten the development of water resources. The Latyan Dam reservoir is the main source of drinking water of Tehran metropolitan area. In this paper, the environmental geochemistry of water and sediments have been studied. Eight sampling stations were selected in the lake and water samples were taken for measurement of trace elements in dissolved and particulate phases. In addition, sediment samples were taken at the same points by using a grab. The geochemical analysis performed by ICP-OES method showed that the concentration of potentially toxic metals were measured below the detection limit of the instrument and fall in the ranges of safe drinking water guidelines. The sediment samples showed concentrations within the quality guideline values except for As and Pb. The enrichment factor and Igeo were calculated for the sediment samples indicating that the sediments are not contaminated. Metal enrichment in sediments is however very strong compared to water samples and it is suggested that the adsorption processes have important role in sorption of metal contaminants onto the surface of sediment particles and it could be regarded as a potential for contamination if they return to water column in case of change in sediment physicochemical conditions.
http://www.gsjournal.ir/article_43272_987d8f94df5cc255a6f268ed055d3b9c.pdf
فلزات سنگین
عناصر بالقوه سمی
جذب سطحی
مخزن سد لتیان
آلودگی رسوب
آلودگی آب
رودخانه جاجرود
heavy metals
Potentially Toxic Metals
Adsorption
Latyan Reservoir Dam
Sediment Pollution
Water Pollution
Jajroud River
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
147
154
10.22071/gsj.2015.43273
43273
Original Research Paper
بررسی آنومالی آرسنیک و منشأ احتمالی آن در آبزیرزمینی دشت خوی
Investigation of Arsenic Anomalies and Its Probable Origin in Groundwater of Khoy Plain
اصغر اصغری مقدم
moghaddam@tabrizu.ac.ir
1
لیدا جلالی
2
استاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
دشت خوی در شمال باختر کشور و در شمال استان آذربایجانغربی گسترده شده است. این منطقه جزو مناطق سرد و خشک محسوب شده و میانگین بارندگی آن 344 میلیمتر است. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت هیدروشیمیایی منابع آبزیرزمینی دشت خوی، از نظر تعیین آلودگی آرسنیک در مناطق مختلف دشت است. با توجه به نتایج تجزیههای هیدروشیمیایی از 36 نمونه آبزیرزمینی دشت خوی، مقادیر عنصر آرسنیک در برخی مناطق دارای غلظت بالاتر از حد استاندارد سازمان بهداشت جهانی (WHO)برای آب شرب است. در نمونههای تجزیهشده، بهسوی خاور و جنوب خاور منطقه مورد مطالعه، غلظت آرسنیک افزایش نشان میدهد. بر پایه تجزیه خوشهای، نمونههای تجزیهشده در سه خوشه قرار گرفتهاند. هر کدام از خوشهها با توجه بهمحتوی عناصر سنگین از جمله آرسنیک و آهن نیز به زیرگروههای دیگری تقسیم شدهاند. در ماتریس ضریب همبستگی، آرسنیک همبستگی مثبتی با آهن، مس، سدیم، کلر، سولفات و EC نشان میدهد. همبستگی بالای آرسنیک با آهن و مس نشاندهنده تأثیر بالای اکسیدها و هیدروکسیدهای این عناصر در جذب آرسنیک در رسوبات و همراه بودن آنها را در رسوبات و به تبع آن در آب است. بیشترین اشباع شدگی آرسنیک به ترتیب برای ترکیبات FeAsO4:2H2O و Ca3(AsO4)2:4H2O را نشان میدهد که روند تغییر شاخص اشباع برای این دو ترکیب نیز مشابه است و تقریباً از مناطق تغذیه بهسوی مناطق تخلیه آبزیرزمینی افزایشی است. بر پایه روش تجزیه فاکتوری، سه عامل اصلی مؤثر بر هیدروشیمی منطقه مورد شناسایی قرار گرفت. در عامل نخست کلر، سدیم، سولفات، پتاسیم، آرسنیک، مس، آهن و هدایت الکتریکی مؤثرند که در واقع این عوامل منشأ زمینزاد دارد. با توجه به نتایج حاصل میتوان گفت منشأ آرسنیک منطقه مورد مطالعه زمینزاد (geogenic) است و مربوط بهعوامل زمینشناسی، سنگها و رسوبات حاصل از فرسایش این سنگهاست. با این وجود میتوان گفت انحلال کانیهای موجود در سازندهای میوسن (مارن، شیل و ماسه و کنگلومرای قرمز) و پلیوسن (کنگلومرای با میانلایههای مارن و ماسه) بر آرسنیک آبزیرزمینی این ناحیه تأثیر داشته است.
The KhoyPlain is located in the north of West Azarbaijan province, northwest of Iran. The study area has a cold and arid climate with the annual mean precipitation of about 344 mm. The purpose of this study is evaluating of hydrochemical properties of groundwater and determination of arsenic contamination at this plain. According to the hydrochemical analysis of 36 collected groundwater samples, in some zones of the area, arsenic contamination is exceed the world health organization (WHO) standard for drinking water. The arsenic concentrations of the water samples were increased in the east and southeast part of the study area. Based on the cluster analysis, the samples were posed in three clusters. Each of the clusters divided into subgroups based on heavy metals contain such as arsenic and iron. There is a positive correlation relationship between arsenic and iron, copper, sodium, chlorine, sulfate and EC. The high correlation of arsenic with iron and copper show the high impact of oxides and hydroxides of these elements in absorbing and accompanying in the sediments and consequently in the groundwater. The most saturation indices of arsenic were for FeAsO4:2H2O and Ca3 (AsO4)2:4H2O compounds, showing that change of saturation indices for these two compounds is similar and increasing from recharge to discharge area. Based on factor analysis method, three main effective factors were distinguished on hydrochemistry of the study area. In the first factor, chlorine, sodium, potassium, arsenic, copper, iron and electrical conductivity are effective elements, which have geogenic origin. Consequently, the origin of arsenic can be geogenicthatis related to geological factors, rocks and sediments that come from alteration of geological formations. Therefore, dissolution of minerals from the Miocene deposits such as marl, shale, sandstone and red conglomerate and the Pliocene conglomerate, and interbedded marl and sandstone are the effective sources of arsenic in the aquifer.
http://www.gsjournal.ir/article_43273_78c4740a160c7c63bb1dafae0dd0f7f1.pdf
دشت خوی
آبهای زیرزمینی
هیدروشیمی
آرسنیک
تجزیه فاکتوری و زمینزاد
KhoyPlain
Groundwater
Hydrochemistry
ARSENIC
Factor Analysis and Geogenic
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
155
160
10.22071/gsj.2015.43274
43274
Original Research Paper
مطالعه کانیشناسی و درجه آزادی کانسنگ فلورین پاچیمیانا، استان مازندران
Mineralogical and Liberation Studies of Pachemina Fluorite Ore, Mazandaran Province
حمید خرمی
1
بهرام رضایی
2
احمد امینی
3
فتحالله مصوری
4
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده معدن و متالورژی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایران
استاد، دانشکده معدن و متالورژی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایران
کارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشاف مواد معدنی کشور، تهران، ایران
کارشناسی ارشد، سازمان زمینشناسی و اکتشاف مواد معدنی کشور، تهران، ایران
مطالعات کانیشناسی و درجه آزادی از مهمترین متغیرهای مورد استفاده در انتخاب روش جدایش است. در این مطالعه ویژگیهای انواع مختلف کانیهای موجود درکانسنگ فلورین شناسایی و روشهای مناسب برای پیشفرآوری و فرآوری پایانی ارائه شد. ویژگیهای کانسنگ با مطالعات میکروسکوپی، XRF، XRD و تجزیه شیمیایی تعیین و ترکیبات کانیشناسی بر پایه تجزیه شیمیایی و مطالعات میکروسکوپی و همچنین مشخصات بافت مانند ابعاد ذرات، توزیع ذرات کانی باارزش، وضعیت کانیهای درگیر و وضعیت کانسنگ مشخص شد. بر پایه بررسیهای انجام یافته این کانسنگ شامل: فلورین (52/40%)، کلسیت (24%)، کوارتز (20%)، اسمیتزونیت (8%)، گالن (2%)، کانیهای رسی (3%)، باریت (1%) و گوتیت (6/0%) است و فاز کربناتی به دو شکل کلسیت درشتبلور و میکرایتی تا میکرواسپارایت دیده شد. کوارتز بهشکل ریزبلورین و اکسیدهای لیمونیت و گوتیت به شکل لکههای 20 تا 30 میکرونی در درون کوارتز تشکیل شده است. درجه آزادی نمونه پس از خردایش در فراکسیونهای ابعادی مختلف، با روش میکروسکوپی تعیین و بر پایه آن درجه آزادی فلورین (100 میکرون)، کلسیت (100 میکرون) وکوارتز (90 میکرون) و همچنین درگیری کانی کوارتز و کلسیت با فلورین در ابعاد 100 مش (150 میکرون) به ترتیب 36 و23 درصد است. در پایان روش ثقلی در ابعاد600 - 425+ میکرون به عنوان روش پیش فرآوری و فلوتاسیون در ابعاد 150- 75+ میکرون به عنوان روش پایانی فرآوری انتخاب شد.
Mineralogical and liberation studies are the most important parameters used in the selection of separation. An investigation was carried out to identify the various types of minerals present in fluorite ore and to determine the suitability of the methods for its preconcentration and final concentration. The sample has been evaluated and characterized by ore microscopy, x-ray diffraction, chemical analysis and also approximate mineralogy based on chemical analysis and Microscopic studies and also the texture characteristics such as grain size, Situation of infor locked particle and their arrangement in the ore body were also investigated. According to surveys conducted this ore contains of fluorite (40.52%), calcite (24%), quartz (20%), smitsonite (8%), galena (2%), clay minerals (3%), barite (1%) and goethite (0.6%). Carbonate phases is two parts sparry calcite, micrite to microsparate piece has been observed. Quartz, in the form of microcrystalline with limonite and goethite oxide of stained has been observed. The liberation degrees of crushed ore in different size fractions was estimated by the Counting method of showed that for fluorite (1000 μm), Calcite (100 μm) and quartz (90 μm) of fluorite in size 100 mesh (150 μm) with quartz (36%) and calcite (23%) were determined. The size fraction of -600, +425, can be assessed for gravity concentration as a preconcentration process and for the size fraction -150,+75 μm for flotation.
http://www.gsjournal.ir/article_43274_7f968e67d1805ecd97e1287ecbddf161.pdf
مطالعات کانیشناسی و درجه آزادی
مشخصات بافت
وضعیت کانیهای درگیر
پیشفرآوری
فلوتاسیون
Mineralogical and liberation studies
Texture characteristics
Situation of infor locked particle
Preconcentration
froth flotation
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
161
168
10.22071/gsj.2015.43275
43275
Original Research Paper
پهنهبندی تحول کارست با استفاده از مدل آنتروپی نمونه موردی: تاقدیس نوا زاگرس شمال باختری
Zonation of Karst Evolution Using Entropy Model: A Case Study of Noa Anticline in Northwest Zagros
محمد عباسی
1
سجاد باقری سیدشکری
2
مریم جعفری اقدم
3
کارشناس ارشد، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
دانشجوی دکترا، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
دانشجوی دکترا، دانشکده علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
تاقدیس نوا در باختر استان کرمانشاه واقع شده و با توجه به گستردگی سازندهای آهکی، وجود گسلها و درزههای تکتونیکی و شرایط اقلیمی، دارای کارست تحول یافتهای است. هدف از این پژوهش، بررسی و پهنه بندی تحول کارست و شناخت میزان تأثیر عوامل مختلف توسعه کارست تاقدیس نوا میباشد. دادههای اصلی تحقیق را نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، خاک و کاربری اراضی، عکسهای هوایی، تصاویر ماهوارهای به همراه آمار هواشناسی وزارت نیرو و سازمان هواشناسی تشکیل دادهاند. در مطالعه موجود 9 عامل محیطی به عنوان متغیرهای مستقل و ژئومورفولوژی اشکال کارستی به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفتند. سپس با انجام بررسیهای میدانی، چالههای بسته به عنوان تکامل یافتهترین لندفرمهای کارستی منطقه شناسایی شدند و بر اساس ویژگیهای این لندفرمها به هر کدام از عوامل مؤثر در توسعه کارست وزن کارشناسی اختصاص داده شد. در نهایت در محیط Arc Gis نقشههای همپوشانی تهیه و یکسانسازی عوامل و تصحیح نهایی با کمک مدل آنتروپی انجام شد و نقشه پهنهبندی نهایی تهیه و عوامل تأثیرگذار در تحول کارست تاقدیس مشخص شد. نتایج نشان میدهد که منطقه دارای چهار طبقه کارست با تحول بسیار زیاد، زیاد، متوسط و فاقد کارست میباشد. در میان عوامل نه گانه به ترتیب فاصله از گسل، جهت شیب، شیب، دما و بارش دارای بیشترین نقش و عوامل خاک، کاربری اراضی، سطوح ارتفاعی و لیتولوژی فاقد تأثیر میباشند. دقت سنجی مدل با چالههای بسته نشان دهنده وجود 92% چالههای بسته در دو طبقه تحول بسیار زیاد و زیاد میباشد که حاکی از کارایی مطلوب مدل آنتروپی در پهنه بندی تحول کارست است.
The Noa Anticline is located in west part of KermanshahProvince and due to extension of limestone formations, existing of faults and joints, and also climatic conditions of the area involves an evolved karst. This study carried out to recognize the karstic evolution process and zonation as well as the impact of different factors on the process of karst developing in the Noa anticline. The data gathered for this study are topographic, geological, soil, land use, aerial, and satellite maps and also climatological statistic data. In this study, nine environmental factors as independent parameters and karst features geomorphology as a dependent parameter were examined. Then, with intensive field works, we recognized the closed holes as the most evolutionary ones of karst features of this area, and concerning the characteristics of these landforms, a proper weight was given to each parameter. Finally, by using GIS software, we prepared overlap maps and in a final manner using Entropy model, adaptation of factors and definitive modification have been performed. The results of this study show that this area embraces four categories of Karsts include lack of karst evolution, moderate evolution, high evolution and very high evolution categories. Regarding nine factors, five factors such as distance from fault, slope, slope aspect, temperature and rainfall recognized as the most effective ones and other factors such as soil factor, land use, contour lines and lithology as with no effect on area’s karst is recognized. The model preciseness applying on the closed holes shows that there are 92 % closed holes in the two categories (high evolution and very high evolution) and have indicated the favorite effectiveness of using Entropy model on the karst evolution zonation.
http://www.gsjournal.ir/article_43275_f60b524e4820d34ee2ff04c05a7d3ee4.pdf
تحول کارست
پهنهبندی
مدل آنتروپی
لندفرم
تاقدیس نوا
Karst Evolution
zonation
Entropy Model
Landform
Noa Anticline
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
169
176
10.22071/gsj.2015.43279
43279
Original Research Paper
بهینهسازی مدل دراستیک با استفاده از هوش مصنوعی جهت ارزیابی آسیبپذیری آبزیرزمینی در دشت مراغه- بناب
Optimization of DRASTIC Model by Artificial Intelligence for Groundwater Vulnerability Assessment in Maragheh-Bonab Plain
اصغر اصغری مقدم
moghaddam@tabrizu.ac.ir
1
الهام فیجانی
efijani@ut.ac.ir
2
عطاءالله ندیری
3
استاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
استادیار، دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایران
استادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
ارزیابی آسیبپذیری آبخوان به منظور تعیین مناطق دارای پتانسیل آلودگی برای مدیریت منابع آبزیرزمینی از اهمیت بالایی برخوردار است. در این تحقیق، با استفاده از مدل دراستیک ارزیابی آسیبپذیری آب زیرزمینی در آبخوان دشت مراغه- بناب برآورد شده است. در مدل دراستیک از پارامترهای مؤثر در ارزیابی آسیبپذیری سفرۀ آب زیرزمینی شامل ژرفای سطح ایستابی، تغذیه، جنس سفره، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیلدهندة منطقۀ غیراشباع و هدایت هیدرولیکی استفاده میشود که به صورت 7 لایه در محیط GIS تهیه شدند و با وزندهی و رتبهبندی و تلفیق 7 لایۀ یاد شده، نقشۀنهایی آسیبپذیری آبخوان نسبت به آلودگی، با تقسیمبندی به 3 محدودۀ آسیبپذیری کم، متوسط و زیاد تهیه و شاخص دراستیک برای کل منطقه بین 81 تا 116 برآورد شد. برای صحتسنجی مدل از دادههای غلظت نیترات در منطقه استفاده شد که نتایج همبستگی نسبی با ضریب همبستگی 81/0 را برای مدل دراستیک نشان داد. به منظور بهبود نتایج مدل، از 4 روش هوش مصنوعی شامل شبکه عصبی مصنوعی، مدل فازی ساجنو و ممدانی، و مدل نروفازی استفاده شد. به این منظور داده های ورودی (پارامترهای دراستیک) و خروجی (آسیب پذیری) مدل و مقادیر نیترات مربوطه به 2 دسته آموزش و آزمایش تقسیم شد. خروجی مربوط به مرحله آموزش با مقادیر نیترات مربوطه تصحیح شد و پس از آموزش مدل، با استفاده از مقادیر نیترات نتایج مدلها در مرحله آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تمام مدلهای هوش مصنوعی به کار گرفته شده، قابلیت بهبود نتایج مدل دراستیک اولیه را دارند، اما در این بین، مدل نروفازی بهترین نتایج را دربرداشت و به عنوان مدل نهایی برگزیده شد. به طوری که در مرحله آزمایش، تمام چاههای حاوی آلودگی نیترات بالا در دسته آسیب پذیری بالا قرار گرفتند. بر اساس مدل نهایی، نواحی باختری منطقه دارای بیشترین میزان پتانسیل آلودگی هستند. همچنین، نتایج نشان داد که مدلهای هوش مصنوعی میتواند به عنوان روشی کارا جهت بهینه سازی مدل دراستیک عمل کند و نتایج دقیقتری از برآورد پتانسیل آلودگی در منطقه مورد مطالعه را در پی داشته باشد.
ارزیابی آسیبپذیری آبخوان به منظور تعیین مناطق دارای پتانسیل آلودگی برای مدیریت منابع آبزیرزمینی از اهمیت بالایی برخوردار است. در این تحقیق، با استفاده از مدل دراستیک ارزیابی آسیبپذیری آب زیرزمینی در آبخوان دشت مراغه- بناب برآورد شده است. در مدل دراستیک از پارامترهای مؤثر در ارزیابی آسیبپذیری سفرۀ آب زیرزمینی شامل ژرفای سطح ایستابی، تغذیه، جنس سفره، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیلدهندة منطقۀ غیراشباع و هدایت هیدرولیکی استفاده میشود که به صورت 7 لایه در محیط GIS تهیه شدند و با وزندهی و رتبهبندی و تلفیق 7 لایۀ یاد شده، نقشۀنهایی آسیبپذیری آبخوان نسبت به آلودگی، با تقسیمبندی به 3 محدودۀ آسیبپذیری کم، متوسط و زیاد تهیه و شاخص دراستیک برای کل منطقه بین 81 تا 116 برآورد شد. برای صحتسنجی مدل از دادههای غلظت نیترات در منطقه استفاده شد که نتایج همبستگی نسبی با ضریب همبستگی 81/0 را برای مدل دراستیک نشان داد. به منظور بهبود نتایج مدل، از 4 روش هوش مصنوعی شامل شبکه عصبی مصنوعی، مدل فازی ساجنو و ممدانی، و مدل نروفازی استفاده شد. به این منظور داده های ورودی (پارامترهای دراستیک) و خروجی (آسیب پذیری) مدل و مقادیر نیترات مربوطه به 2 دسته آموزش و آزمایش تقسیم شد. خروجی مربوط به مرحله آموزش با مقادیر نیترات مربوطه تصحیح شد و پس از آموزش مدل، با استفاده از مقادیر نیترات نتایج مدلها در مرحله آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تمام مدلهای هوش مصنوعی به کار گرفته شده، قابلیت بهبود نتایج مدل دراستیک اولیه را دارند، اما در این بین، مدل نروفازی بهترین نتایج را دربرداشت و به عنوان مدل نهایی برگزیده شد. به طوری که در مرحله آزمایش، تمام چاههای حاوی آلودگی نیترات بالا در دسته آسیب پذیری بالا قرار گرفتند. بر اساس مدل نهایی، نواحی باختری منطقه دارای بیشترین میزان پتانسیل آلودگی هستند. همچنین، نتایج نشان داد که مدلهای هوش مصنوعی میتواند به عنوان روشی کارا جهت بهینه سازی مدل دراستیک عمل کند و نتایج دقیقتری از برآورد پتانسیل آلودگی در منطقه مورد مطالعه را در پی داشته باشد.
Aquifer vulnerability assessment to define critical zones of pollution risk is an important method for groundwater resource management. By applying the DRASTIC model in this study, groundwater vulnerability in the Maragheh-Bonab Plain aquifer was evaluated. The DRASTIC model uses seven environmental parameters (Depth to water, net Recharge, Aquifer media, Soil media, Topography, Impact of vadose zone, and hydraulic Conductivity) as seven layer in GIS media and finally a groundwater vulnerability map was created by overlaying the available hydrogeological data and categorized to low, moderate, and high risk. The DRASTIC index value was evaluated 81 to 116 for the study area. The vulnerability map created by DRASTIC is compared to nitrate data and the results indicate a relative correlation between the nitrate level and vulnerability index. In order to improve the model, four artificial intelligence (AI) models are adopted by optimizing the weights of the DRASTIC parameters. The four AI models are the Sugeno fuzzy logic (SFL), the Mamdani fuzzy logic (MFL), the artificial neural network (ANN), and the neurofuzzy (NF). For this purpose, the AI model input (the DRASTIC parameters), output (the vulnerability index), and nitrate concentration data was divided into two categories for training and test steps. The output of model in training step was corrected by related nitrate concentration, and after model training, the output of model in test step was verified by nitrate concentration. The results show that the four AI models are applicable to improve the correlation between nitrate level and vulnerability index using DRASTIC model for groundwater vulnerability assessment. The NF model by taking advantage of FL and ANN has the best results that high nitrate level at observation well location has high vulnerable index and was selected as a final model. According to the final model, the western areas of the aquifer are classified as high pollution risk. In conclusion, the AI approach proved to be an effective way to improve the DRASTIC model and provides a confident estimate of pollution risk for the study area.
http://www.gsjournal.ir/article_43279_a4a47e6c0460c288319c6f8c91fbe1a3.pdf
آسیبپذیری آب زیرزمینی
پتانسیل آلودگی
دراستیک
سیستم اطلاعات جغرافیایی
هوش مصنوعی
Groundwater vulnerability
Pollution Potential
DRASTIC
GIS
Artificial intelligence
per
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
فصلنامه علمی علوم زمین
1023-7429
2645-4963
2015-02-20
24
94- زمین شناسی مهندسی و محیط زیست
177
190
10.22071/gsj.2015.43280
43280
Original Research Paper
بررسی عوامل مؤثر بر غلظت بالای آرسنیک در آب زیرزمینی آبخوانهای دشت تبریز
Considering Factors Affecting High Arsenic Concentration in Groundwater Resources of Tabriz Plain Aquifers
اصغر اصغریمقدم
1
رحیم برزگر
2
استاد، دانشکده علومطبیعی، گروه زمینشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
دانشجوی کارشناسیارشد، دانشکده علومطبیعی، گروه زمینشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
دشت تبریز با وسعتی بیش از 700 کیلومترمربع از محدوده خاوری شهر تبریز تا شورهزارهای دریاچه ارومیه گسترده شده است. این دشت دارای دونوع آبخوان با کیفیت آب زیرزمینی متفاوت است. آبخوان آزاد که در کل دشت گسترده شده، در مناطق تغذیه دشت از بالادست دارای کیفیت آب خوب و در طول مسیر جریان رودخانه آجیچای و قسمتهای باختری دشت کاملاً شور میباشد. آبخوانهای تحتفشار چند لایهای که در مرکز و قسمتهای باختری دشت قرار گرفتهاند، از کیفیت آب نسبتاً خوبی برخوردارند. غلظت مقادیر آرسنیک نیز در این آبخوانها مختلف بوده و نمونههای تجزیه شده از نظر شیمیایی و بهویژه غلظت آرسنیک دو گروه آب کاملاً متفاوتی را تشکیل میدهند. هدف این پژوهش، بررسی توزیع مکانی و عوامل کنترلکننده غلظت بالای آرسنیک در این آبخوانها است. برای این منظور 16 نمونه آب با توزیع مناسب در دشت از آبخوانهای یاد شده، برای آنالیز یونهای اصلی و عناصر جزئی جمعآوری و در آزمایشگاه مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفتند. مقدار غلظت آرسنیک در آبخوان آزاد و در محل تغذیه از مرزهای دشت، کم و در آبخوانهای تحتفشار و ژرف، زیاد است. ارتباط غلظت آرسنیک با شرایط هیدروژئولوژیکی، غلظتهای نیترات، سولفات و pH مقایسه و نتایج با روشهای تجزیه به عوامل و روشهای هیدروژئوشیمیایی تعبیر وتفسیر شد. حضور نیترات و سولفات با بار عاملی مثبت و آرسنیک با بار عاملی منفی میتواند شرایط احیایی را برای سیستم آب زیرزمینی بیان کند که باعث تحرک آرسنیک میشود. اشباعشدگی(SI) کانیهای حاوی آرسنیک، با وجود بالا بودن میزان آرسنیک در نمونهها، بسیار پایین و تحتاشباع است. آرسنیک موجود در منابع آب زیرزمینی منطقه دارای منشأ زمینشناسی است و مقادیر غلظت آن به شرایط هیدروژئولوژیکی و احیایی محیط، مدت زمان ماندگاری آب در لایههای زیرین زمین و ژرفای چاه بستگی دارد.
The Tabriz plain with an area of more than 700 km2 is extended from the eastern limit of Tabriz city to the salt flats of UrmiaLake. There are two types of aquifers in this plain with different quality of groundwater. The unconfined aquifer, which is extended all over the plain, in recharge areas near the plain margins has good quality water but in the central part of the plain along the Aji Chay river as well as in the west margin of the Plain is saline. The multi-layer confined aquifers, which lie down in central and western parts of the Plain bearing more or less good quality groundwater. The arsenic concentration of these aquifers is also different; the water samples analyzed from the chemical point of view especially with respect to concentration of arsenic show two different groups of groundwater. The aim of this study is considering of arsenic spatial distribution and factors controlling high arsenic concentration in the aquifers. For this purpose 16 water samples, with evenly distributed in the Plain, were collected from the aquifers, two water samples for each well, one for analyzing major ions and the other for trace elements. They were analyzed in hydrology lab at the TabrizUniversity. The arsenic concentration in unconfined aquifer and in recharge areas of the plain boundary is low and in confined and deep wells is high. Arsenic concentration compared on the basis of their dependency on hydrogeological conditions, nitrate and phosphate concentrations and pH and the results interpreted by factor analysis and hydrogeochemical methods. Attendance of nitrate and phosphate by positive factor and arsenic by negative factor can show the reduction conditions in groundwater system, which caused the arsenic mobilization. In spite of high arsenic concentrations in the water samples, the saturation index of arsenic minerals is very low and under saturation. The arsenic existing in groundwater resources of the area originate from the geological formations and its concentrations depend highly on the hydrogeological and environmental reduction conditions, residence time of water in underground layers and depth of the sampling wells.
http://www.gsjournal.ir/article_43280_74c7304347edf1758ea75de5a7d797ba.pdf
غلظت آرسنیک
محیط احیا
آبخوان
روش تجزیه به عوامل
روش های هیدروژئوشیمیایی
دشت تبریز
Arsenic concentration
Reduction conditions
aquifer
Factor analysis
Hydrogeochemical methods
Tabriz plain