نیره صبور؛ محمدرضا قاسمی؛ معصومه اسکندری؛ علی نظری فهندری؛ منوچهر قرشی؛ فریدون سیناییان
چکیده
گسلههای لرزهزا بسته به رسیدگی ساختاری (structural maturity) خود ممکن است در یک تکه و یا تکههای چندگانه گسیخته شوند، همچنین میتوانند لغزشهای متفاوتی را بر روی آن تکهها از خود نشان دهند. گسلههای رسیده به گونه گسیختگیهای دراز با دامنه لغزش کم و گسلههای نارس به گونه گسیختگیهای کوتاهتر اما پرانرژیتر میشکنند. از سوی دیگر گسلههای ...
بیشتر
گسلههای لرزهزا بسته به رسیدگی ساختاری (structural maturity) خود ممکن است در یک تکه و یا تکههای چندگانه گسیخته شوند، همچنین میتوانند لغزشهای متفاوتی را بر روی آن تکهها از خود نشان دهند. گسلههای رسیده به گونه گسیختگیهای دراز با دامنه لغزش کم و گسلههای نارس به گونه گسیختگیهای کوتاهتر اما پرانرژیتر میشکنند. از سوی دیگر گسلههای رسیده در تکرار فعالیت لرزهخیزی خود به صورت خوشهای رفتار میکنند در حالیکه این پدیده را در گسلههای نارس نمیتوان یافت. همچنین جنبش زمین حاصل از فعالیت گسلهای نارس، شدیدتر از جنبش مربوط به گسلهای رسیده است. در این پژوهش ما به ارزیابی رسیدگی برخی گسلههای مهم گستره خاور ایران بر اساس تکهبندی، درازای گسیختگی، میزان جابهجایی بر روی گسله و الگوی تکرار رویداد زمینلرزه بر روی گسلهها پرداختیم. طیف پاسخ جنبش زمینلرزههای بزرگی که بر روی این گسلهها روی دادهاند و در میدان نزدیک ثبت شدهاند، مورد تحلیل قرار گرفت. زمینلرزهها با سازوکارهای گوناگون و با بزرگایی در محدوده 1/7<Mw<7/5 انتخاب شدند و طیف پاسخهای به دست آمده از آنها با طیفهای استخراج شده از رابطه تجربی بور و همکاران، به عنوان مبنا، مقایسه شد. به باور ما بررسی این فراسنج (factor) میتواند به شناسایی بهتر توان جنبشی این گسلهها کمک کند و گنجاندن آن در روابط کاهندگی باعث افزایش سطح دقت در ارزیابی خطر زمینلرزه شود. در پایان، با توجه به رسیدگی ساختاری گسلههای خاور ایران، تلاش شد تا الگویی برای فرگشت (evolution) فعالیت لرزهخیزی در میان گسلههای آن گستره ارائه شود.
سجاد انصاری؛ فرزام یمینیفرد؛ محمّد تاتار
چکیده
در این پژوهش تانسور ممان 23 زمینلرزه در منطقه البرز باختری و مجاور آن، با روش وارونسازی شکلموج در حوزه زمان تعیین شده است. در حاشیه جنوبی دریای خزر و در مجاورت گسلهای خزر و البرز، سازوکارهای معکوس محاسبه شده، با در نظر گرفتن شیب بهسوی جنوب این گسلها، معرف راندگیهای نسبتاً کمشیب بهسوی جنوب خواهند بود. همچنین این شواهد ...
بیشتر
در این پژوهش تانسور ممان 23 زمینلرزه در منطقه البرز باختری و مجاور آن، با روش وارونسازی شکلموج در حوزه زمان تعیین شده است. در حاشیه جنوبی دریای خزر و در مجاورت گسلهای خزر و البرز، سازوکارهای معکوس محاسبه شده، با در نظر گرفتن شیب بهسوی جنوب این گسلها، معرف راندگیهای نسبتاً کمشیب بهسوی جنوب خواهند بود. همچنین این شواهد میتواند تأیید دیگری بر غالب بودن مؤلفه فشاری در شمال البرز مرکزی باشد. در مجاورت منطقه زمینلرزه 31 خرداد 1369 رودبار ـ طارم، سازوکارهای محاسبه شده ترکیبی از سازوکارهای امتدادلغز بوده و حکایت از یک گستره گسلی پیچیده دارند. در منطقه تالش و در مجاورت گسلهای ماسوله، سنگاور و بزقوش سازوکارهای حل شده غالباً امتدادلغز هستند که تأییدی بر وجود گستره امتدادلغز مهم در این منطقه است. تنها سازوکار حل شده در حاشیه جنوبی البرز باختری، با در نظر گرفتن امتداد قطعه باختری گسل شمال تهران بهعنوان صفحه اصلی، معرف حرکت امتدادلغز چپگرد در این منطقه خواهد بود. دو سازوکار محاسبه شده در جنوب البرز باختری دارای مؤلفه غالب معکوس و سازوکاری مشابه با سازوکار زمینلرزه 2002 میلادی چنگوره ـ آوج دارند. 5 سازوکار حل شده در مجاورت گسلهای کوشک نصرت و سلطانیه با در نظر گرفتن امتداد این گسلها بهعنوان صفحه اصلی، معرف حرکت امتدادلغز راستگرد در این منطقه هستند. ژرفای کانونی بهدست آمده برای زمینلرزههای مورد مطالعه، میان 2 تا 20 کیلومتر بوده که نشاندهنده شکننده بودن تمام پوسته بالایی در این منطقه است.
مجید نعمتی؛ جیمز هالینگزورث؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
این پژوهش درباره لرزهزمینساخت بخش شمالی البرز خاوری و جنوب خاوری دریای کاسپین است. این گستره پاره خاوری گسل کاسپین و دشت جنبای شمال آن را در بر میگیرد. برای بررسی لرزهزمینساخت گستره یادشده، دادههای لرزهای خردلرزهها و بهویژه زمینلرزههای با بزرگای (ML) بیشتر از 5/4 از شبکه محلی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور ...
بیشتر
این پژوهش درباره لرزهزمینساخت بخش شمالی البرز خاوری و جنوب خاوری دریای کاسپین است. این گستره پاره خاوری گسل کاسپین و دشت جنبای شمال آن را در بر میگیرد. برای بررسی لرزهزمینساخت گستره یادشده، دادههای لرزهای خردلرزهها و بهویژه زمینلرزههای با بزرگای (ML) بیشتر از 5/4 از شبکه محلی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور (سالهای2009 و 2010)، 4 سال دادههای لرزهای از شبکههای لرزهنگاری مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله و همچنین بررسیهای زمینریختشناسی در دشت شمال البرز خاوری (دشت شمال گرگان) بهکار گرفته شده است. دینامیک زمینلرزه سال 1985 گرگان با بزرگایMS=6.0 نیز در این پژوهش بررسی شده است. سازوکار راندگی 3 زمینلرزه ژرف 1999، 2004، 2005 در گستره بررسی شده نشاندهنده رژیم فشاری در راستای شمالی- جنوبی در ژرفاست، اگر چه سامانه شیبلغز سازوکار زمینلرزهها (ML>4.5)ی کمژرفا در این گستره عادی بوده و نشاندهنده رژیم کششی در ژرفای کم در جنوب خاور دریای کاسپین است. بررسیهای زمینریختشناسی نیز با این سامانه گسلش عادی همخوانی دارد. بررسی دینامیکی زمینلرزه 1985 گرگان و سازوکار آن نشان دهنده وابسته بودن این زمینلرزه با سازوکار راندگی به گسل کاسپین است. همه این گواهیها بهگمان نشان از راندگی پوسته جنوب خاوری دریای کاسپین به زیر البرز خاوری دارند.
محمد تاتار؛ سید مالک مومنی؛ فرزام یمینیفرد
چکیده
پیچخوردگیVشکل رشتهکوههای البرز در جنوبیترین نقطه خود به شهر گرمسار در 100 کیلومتری جنوب خاور تهران میرسد. با نصب و راهاندازی شبکه لرزهنگاری محلی موقت، و ثبت خردزمینلرزههای ناحیه گرمسار با کیفیت و دقت بالا، و استفاده از زمینلرزههای محلی ثبت شده در شبکه لرزهنگاری کشوری وابسته به مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (IRSC) ...
بیشتر
پیچخوردگیVشکل رشتهکوههای البرز در جنوبیترین نقطه خود به شهر گرمسار در 100 کیلومتری جنوب خاور تهران میرسد. با نصب و راهاندازی شبکه لرزهنگاری محلی موقت، و ثبت خردزمینلرزههای ناحیه گرمسار با کیفیت و دقت بالا، و استفاده از زمینلرزههای محلی ثبت شده در شبکه لرزهنگاری کشوری وابسته به مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (IRSC) ، به تفسیر لرزهخیزی و لرزهزمینساخت گستره گرمسار پرداخته شد. نتایج مطالعه صورت گرفته نشان میدهد که بخشهای مرکزی و باختری گسل گرمسار، لرزهخیزی نسبتاً زیادی دارند و سه سازوکار کانونی به دست آمده در بخش مرکزی گسل، حرکات فشاری این بخش از گسل را آشکار نموده است. لرزهخیزی ناچیزی روی گسلهای ایونکی و پیشوا مشاهده شد. همچنین تنها سازوکار کانونی حل شده در تپههای شمالی گسل گرمسار، سازوکار نرمال را در این بخش نشان میدهد که به تخلیه کرنش بین دو گسل فشاری گرمسار و سرخه نسبت داده میشود. بیشتر سازوکارهای کانونی بهدست آمده در منطقه، در دو دسته فشاری و امتدادلغز جای میگیرند که روندهای محورP با آزیموت 10 تا 35 درجه برای آنها چیره هستند. محورP با روند شمال باختر-جنوب خاور در موقعیت گسل سرخه، با روند محورP سایر سازوکارهای کانونی (شمال شمال خاور-جنوب جنوب باختر) همخوان نیست و به چرخش ساختارها در این بخش از ناحیه، همانطور که مطالعاتGPS اخیر نشان داده است، دلالت دارد.
احمد زمانی؛ صدیقه فراحی قصر ابونصر
چکیده
وجود گسلهای فعال، آتشفشانها، رخداد زمینلرزههای ویرانگر و پستی و بلندیهای فراوان در ایران، بررسی زمینساختی و لرزهزمینساختی این سرزمین را از اهمیت فراوان برخوردارکرده است. در گذشته پهنهبندیهای زمینساختی و لرزهزمینساختی این کشور با استفاده از معدودی دادههای سطحی شامل: مشاهدات صحرایی، عکسهای هوایی، تصاویر ...
بیشتر
وجود گسلهای فعال، آتشفشانها، رخداد زمینلرزههای ویرانگر و پستی و بلندیهای فراوان در ایران، بررسی زمینساختی و لرزهزمینساختی این سرزمین را از اهمیت فراوان برخوردارکرده است. در گذشته پهنهبندیهای زمینساختی و لرزهزمینساختی این کشور با استفاده از معدودی دادههای سطحی شامل: مشاهدات صحرایی، عکسهای هوایی، تصاویر ماهوارهای و ... انجام شده است. افزایش حجم دادهها، و لزوم پهنهبندی دقیق و به دور از قضاوتهای شخصی باعث شده که در سالهای اخیر با استفاده از طیف وسیعی از دادههای سطحی و زیر سطحی و کاربرد روشهای آماری چند متغیره، اقدام به تهیه نقشههای رقومی خود سامانده شود. در این مقاله، ابتدا مجموعه گستردهای از اطلاعات زمینشناسی، ژئوفیزیکی و زمینریختشناسی ایران گردآوری و سپس با استفاده از مدلهای آماری، نقشههای رقومی خود سامانده تهیه شده است. بر اساس نتایج حاصل سرزمین ایران به 7 زون زمینساختی تقسیم شده است. چنانچه نقش و اهمیت هر یک از پارامترهای مورد استفاده در پهنهبندی مشخص شود، شاید بتوان به منظور سهولت و تسریع در کار پهنهبندی فقط پارامترهای مهم را مورد استفاده قرار داد. از این رو تعیین نقش و اهمیت هر یک از پارامترهای مورد استفاده در انجام پهنهبندی زمینساختی از اهمیت فراوان برخوردار است. در این راستا با استفاده از روشهای آماری تحلیل واریانس، نقش پارامترها در پهنهبندی مشخص شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که از بین پارامترهای مورد استفاده شاخصهای زلزلهخیزی، رخنمون سنگهای سنوزوزییک و ناهنجاریهای ثقلی به ترتیب بیشترین نقش را در این پهنهبندی ایفا نمودهاند. در ادامه با کاربرد روشهای کاهش ابعاد، پارامترهای مورد استفاده در پهنهبندی بر اساس ارتباط درونی و میزان همبستگی در 12 گروه تفکیک شدهاند. در اینجا نکته حائز اهمیت این است که برخلاف استفاده فراوان از مقادیر b , a رابطه گوتنبرگ - ریشتر در تهیه نقشههای زلزلهخیزی و لرزهزمینساختی، این پارامترها نه تنها نقش مهمی در پهنهبندی نداشته، بلکه از همبستگی ضعیفی با دیگر پارامترهای مؤثر در زونبندی برخوردار هستند. بنابراین به نظر میرسد برآوردها و نقشههای تهیه شده با استفاده از این مقادیر ثابت از اعتبار علمی لازم برخوردار نیستند.
سید ناصر هاشمی
چکیده
در این مقاله تغییرات مکانی پارامتر لرزهخیزی b در گستره ایران از رابطه گوتنبرگ- ریشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. به این منظور، بر اساس مطالعات به عمل آمده به وسیله محققان پیشین برای پهنهبندی زمینساختی و لرزهزمینساختی ایران، این گستره فعال و لرزهخیز به 5 پهنه ساختاری اصلی به نامهای پهنه البرز-کپه داغ، پهنه آذربایجان، پهنه ...
بیشتر
در این مقاله تغییرات مکانی پارامتر لرزهخیزی b در گستره ایران از رابطه گوتنبرگ- ریشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. به این منظور، بر اساس مطالعات به عمل آمده به وسیله محققان پیشین برای پهنهبندی زمینساختی و لرزهزمینساختی ایران، این گستره فعال و لرزهخیز به 5 پهنه ساختاری اصلی به نامهای پهنه البرز-کپه داغ، پهنه آذربایجان، پهنه خاور- مرکز ایران، پهنه مکران، و پهنه زاگرس تقسیم شده است. سپس پارامتر لرزهخیزی b برای این 5 پهنه محاسبه شده و مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که در بین 5 زون یاد شده، بیشترین مقدار پارامتر لرزه خیزی b به پهنه زاگرس (28/1) و کمترین مقدار این پارامتر نیز به پهنه خاور- مرکز ایران (84/0) تعلق دارد. افزون بر این، در این مقاله نقشه پربندی معرف تغییرات پارامتر b در ایران نیز ارائه شده است. با توجه به این نقشه میتوان چنین گفت که بخشهایی از ایران همچون نواحی خاوری و مرکزی ایران نقش بلوکهای پایدار لرزهای را ایفا میکنند. به طور خلاصه میتوان گفت نتایج این تحقیق گویای این واقعیت است که مطالعه تغییرات مکانی توزیع فراوانی- بزرگی زلزلهها میتواند در شناخت الگوی لرزهخیزی و همچنین ساختار زمینساختی نواحی مختلف بسیار مفید واقع شود.