مسعود میرزایی سوزنی؛ علیرضا شهیدی؛ رمضان رمضانی اومالی؛ فاطمه علیزاده صوری
چکیده
برای بررسی نیروی کششی حاکم بر البرز مرکزی در بازه زمانی تریاس پایانی (نورین) تا ژوراسیک میانی (باژوسین آغازین)، سیستمهای گسلیعادی و امتدادلغز همزمان با رسوبگذاری فعال در حوضه شمشک (دره بلده واقع در البرز مرکزی) مورد مطالعه قرار گرفت. منطقه مورد مطالعه، از ستبرای قابل توجهی از نهشتههای گروه شمشک تشکیل شده است. با تحلیل جهتگیری ...
بیشتر
برای بررسی نیروی کششی حاکم بر البرز مرکزی در بازه زمانی تریاس پایانی (نورین) تا ژوراسیک میانی (باژوسین آغازین)، سیستمهای گسلیعادی و امتدادلغز همزمان با رسوبگذاری فعال در حوضه شمشک (دره بلده واقع در البرز مرکزی) مورد مطالعه قرار گرفت. منطقه مورد مطالعه، از ستبرای قابل توجهی از نهشتههای گروه شمشک تشکیل شده است. با تحلیل جهتگیری 3σ حاصل از 404 سطح گسل در قالب 35 مجموعه گسلی نرمال، دو جهت اصلی کشش در راستاهای NNE (˚020) و NE (˚070) تشخیص داده شد. همچنین جهت کشش فرعی در راستای WNW (˚300) نیز مشاهده شده است. جهت کشش سیستمهای گسلی امتدادلغز همزمان با تشکیل این رسوبات در این راستا، نشانگر وجود حوضههای برشی- کششی در منطقه است. در طول زمان تریاس- ژوراسیک لبه جنوبی اوراسیا ضمن حرکت به سمت جنوب (از حدود مدار 30درجه به 15 درجه) در راستای حدود 40-50 درجه در جهت عقربههای ساعت گردش میکند، این امر موجب میشود که کششی شمالی- جنوبی در ابتدای رسوبگذاری گروه شمشک حاکم باشد که پس از گردش صفحه اوراسیا، کشش شمالخاوری- جنوبباختری غالب شود؛ افزون بر این در بازه زمانی نورین- رتین و توآرسین- آلنین رسوبگذاری و فرونشست حوضه رسوبی شمشک شدیدتر بوده و سبب شده راستاهای اصلی یاد شده به صورت مجزا از هم دیده شوند. کشش فرعی که در راستای WNW-ESE (˚307-˚278)، دیده میشود؛ در واقع چرخش 90 درجهای (permutation) همان راستای کشش اصلی شمالی- جنوبی است. هنگامی که نسبت Φ به صفر نزدیک (کمتر از4/0) میشود احتمال جابهجایی بین محورهای 2σ و 3σ بالا میرود و حوضههایی با ساختار کششی دوجهتی شکل میگیرند. در حدود 80 % از ایستگاههایی که کشش WNW-ESE را نشان میدهند، نسبت Φ پایینی دارند؛ که همین امر سبب جابهجایی محور 3σ آنها با 2σ راستای اصلی کشش شدهاست. در نواحی ایستگاههای یادشده و همچنین ایستگاههایی با سیستم امتدادلغز که جهت 3σ در آنها با این راستای کشش همراه است؛ انیزوتروپی در سنگهای پوستهای حوضه تشکیل، بالا بوده است.
حمیده امینی؛ مرتضی فتاحی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
گسل درونه دومین گسل طولانی ایران (پس از گسل معکوس اصلی زاگرس) است. طول تقریبی این گسل حدود 700 کیلومتر است که از مرز ایران و افغانستان در خاور ایران تا نزدیک مرکز ایران امتداد دارد. با وجود درازای زیاد، قرارگیری در پهنه برخورد دو صفحه عربستان- اوراسیا و داشتن قابلیت لرزهخیزی بالا (به سبب حضور جابهجاییهایی در میان نهشتههای ...
بیشتر
گسل درونه دومین گسل طولانی ایران (پس از گسل معکوس اصلی زاگرس) است. طول تقریبی این گسل حدود 700 کیلومتر است که از مرز ایران و افغانستان در خاور ایران تا نزدیک مرکز ایران امتداد دارد. با وجود درازای زیاد، قرارگیری در پهنه برخورد دو صفحه عربستان- اوراسیا و داشتن قابلیت لرزهخیزی بالا (به سبب حضور جابهجاییهایی در میان نهشتههای جوان کواترنری)، تنها یک زمینلرزه تاریخی با بزرگای حدود 7 و دو زمینلرزه دستگاهی با بزرگای حدود 6 و بیش از آن به این گسل نسبت داده شده است و بنابراین، تحلیلخطر لرزهای در گستره این گسل ضروری به نظر میرسد. پایه مطالعات این نوشتار، استفاده از تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی، نقشههای توپوگرافی، نقشههای زمینشناسی و اطلاعات صحرایی منطقه ششتراز، برای شناسایی و برآورد میزان جابهجاییهای ایجادشده در آبراههها، واحدهای زمینشناختی و برخی بادزنهای آبرفتی در گستره گسل درونه است. با استناد به بررسیهای انجام شده روی این گسل، میتوان 3 شاخه اصلی شمالی، جنوبی و میانی، مطابق با موقعیت جغرافیایی، در گستره گسل درونه در نظر گرفت. با توجه به نتایج بهدست آمده از بررسی جابجاییهای رخداده در گستره گسل درونه، و با در نظر گرفتن فراوانی و مقادیر جابهجاییهای دیدهشده در راستای این گسل که احتمالاً طی رخداد زمینلرزهها پدید آمده و سبب قطعشدگی رسوبات بادزن آبرفتی و آبراههای به سن کواترنر شدهاند، شاخه جنوبی (شاخه اصلی)، بهویژه در حد فاصل ΄50˚58 تا΄00˚57 خاوری، نسبت به دیگر بخشهای این گسل، فعالتر و احتمالا" دارای نرخ لغزش بیشتری است. گرچه پیشتر برخی پژوهشگران و نویسندگان این نوشتار، نرخ لغزشهایی برای جابهجاییهای ایجاد شده در برخی از پدیدههای دیدهشده، در بخشهایی از این گسل پیشنهاد کردهاند؛ برای برآورد و مقایسه دقیقتر نرخهای لغزش، استفاده از روشهای سنیابی و ژئودتیکی در ناحیههای یکسان و بخشهای مختلف این گسل پیشنهاد میشود.
حمیده امینی؛ مرتضی فتاحی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
گسل درونه، یک گسل راستالغز چپبر و فعال در شمال خاور ایران است که اثر سطحی آن حدود 700کیلومتر درازا دارد. این گسل در طول مسیر خود نهشتههای ترشیری و کواترنری را قطع میکند. در چند بخش از آن میتوان نهشتههایی وابسته به دورههای پالئوژن، نئوژن و مخروطافکنههای کواترنری را شناسایی کرد که در آنها جابهجاییهای ناشی از گسلش ...
بیشتر
گسل درونه، یک گسل راستالغز چپبر و فعال در شمال خاور ایران است که اثر سطحی آن حدود 700کیلومتر درازا دارد. این گسل در طول مسیر خود نهشتههای ترشیری و کواترنری را قطع میکند. در چند بخش از آن میتوان نهشتههایی وابسته به دورههای پالئوژن، نئوژن و مخروطافکنههای کواترنری را شناسایی کرد که در آنها جابهجاییهای ناشی از گسلش دیده میشود؛ از خاور بیرق تا خاور خلیلآباد، در نهشتههای نئوژن میتوان جابهجاییهایی بین 91- 457 متر را در تصاویر لندست مشاهده کرد. در آبراهههایی که بر روی این واحدها جریان دارند نیز جابهجاییهایی قابل مشاهده است. در این نوشتار، تلاش شده است تا تاریخچه اخیر گسلش، با استفاده از جابهجاییهای بهدست آمده و نرخلغزش گسل، محاسبه شود. مطابق انتظار، سن آغاز جابهجایی واحدهای زمینشناسی بسیار کمتر از سن واحدها در نقشههای زمینشناسی و سن آبراهههایی که بر روی این واحدها جریان دارند کمتر از سن واحدها بهدست آمده است و از آنجا که در چندین هزار سال گذشته جابهجا شدهاند، تأییدی بر فعال بودن گسل درونه در زمان حال هستند.