سنگ شناسی
زینب رحمانیان؛ غلامرضا قدمی؛ حمید احمدی پور؛ محمد پوستی
چکیده
گرانیتوییدهای دلفارد در جنوب خاور استان کرمان قرار داشته و در حاشیهها، ترکیب کوارتزدیوریتی دارند. کوارتزدیوریتها شامل کانیهای اصلی پلاژیوکلاز، آمفیبول و بیوتیت هستند و مطالعات حاضر نشان میدهد این سنگها، گرانیتوییدهای نوع I بوده و به سری ماگمایی کالکوآلکالن تعلق دارند. غنیشدگی از عناصر نادر خاکی سبک نسبت به عناصر ...
بیشتر
گرانیتوییدهای دلفارد در جنوب خاور استان کرمان قرار داشته و در حاشیهها، ترکیب کوارتزدیوریتی دارند. کوارتزدیوریتها شامل کانیهای اصلی پلاژیوکلاز، آمفیبول و بیوتیت هستند و مطالعات حاضر نشان میدهد این سنگها، گرانیتوییدهای نوع I بوده و به سری ماگمایی کالکوآلکالن تعلق دارند. غنیشدگی از عناصر نادر خاکی سبک نسبت به عناصر نادر خاکی سنگین، بالا بودن مقدار عناصر LIL نسبت به HFS و همچنین بیهنجاری منفی Ti و Nb در نمودارهای چند عنصری، نشان میدهد که ماگماهای سازنده کوارتزدیوریتهای دلفارد در محیط کمان ایجاد شدهاند. نسبتهای (CaO/(MgO+FeOt و (Al2O3/(MgO+FeOt (به ترتیب برابر با 55/0 و 36/1) نشان میدهد که ماگماهای اولیه، از ذوب بخشی سنگهای بازیک پوسته زیرین و با دخالت سیالات و مذابهای گوشتهای بهوجود آمدهاند. دادههای ژئوشیمیایی همچون نسبتهای (La/Yb (N و (Th/Yb (N (بهترتیب برابر با 4/4 و 5/6) و موقعیت زمینشناسی گرانیتوییدهای دلفارد حاکی از این است که ماگماهای مادر، احتمالاً مربوط به محیط پیش از برخورد بوده و در جایگاه کمان آتشفشانی بالغ و در ژرفای حدود 40 کیلومتری بالای پهنه فرورانش لیتوسفر نئوتتیس پدید آمدهاند و سپس به سطوح بالاتر صعود و تبلور تفریقی را تحمل کردهاند.
سنگ شناسی
مریم داعی پاریزی؛ حمید احمدی پور؛ عباس مرادیان
چکیده
در منطقه پاریز (استان کرمان)، نهشتههایی وجود دارد که در نقشههای زمینشناسی، بهعنوان واحدهای تخریبی کنگلومرای سخت نشده نئوژن معرفی شدهاند. بررسی این نهشتهها، نشان داد که آنها، مواد آذرآواری حاصل از فورانهای انفجاری نئوژن هستند که بر روی سنگهای آذرین ائوسن قرارگرفته و قطعات موجود در آنها از نوع داسیت و ریولیت ...
بیشتر
در منطقه پاریز (استان کرمان)، نهشتههایی وجود دارد که در نقشههای زمینشناسی، بهعنوان واحدهای تخریبی کنگلومرای سخت نشده نئوژن معرفی شدهاند. بررسی این نهشتهها، نشان داد که آنها، مواد آذرآواری حاصل از فورانهای انفجاری نئوژن هستند که بر روی سنگهای آذرین ائوسن قرارگرفته و قطعات موجود در آنها از نوع داسیت و ریولیت میباشند. این نهشتهها از نوع مواد آذرآواری موجی، جریانی، برشهای انفجاری و لاهار بوده و نوع مواد آذرآواری، عدم وجود جریانهای گدازه داسیتی یا ریولیتی و پراکندگی بالای این نهشتهها، نشان میدهد که فورانهای سازنده آنها از نوع انفجاری بوده و آب، در فورانها دخالت داشته است. تغییرات اندک مقادیر اکسید هایی همچون SiO2 و MgO ( به ترتیب 5/64-2/68 و 43/0-1/1 درصد وزنی) در این سنگ ها نشانه طیف تفریق کم و عدم تنوع ترکیبی ماگماهای سازنده آنهاست. ناهنجاریهای منفی Nb، Ti و P و مثبت Sr و Cs در نمودارهای عنکبوتی، تعلق این سنگها را به سریهای ماگمایی کالکآلکالن نشان میدهد. غنیشدگی عناصر خاکی نادر سبک نسبت به سنگینها ( میانگین(LaN/LuN=20، از ویژگیهای این سنگها میباشد. سنگهای مورد مطالعه، به محیط پس از برخورد تعلق داشته و ماهیت سنگهای وابسته به کمان ماگمایی قارهای را نشان میدهند.
سیما سلطانینژاد؛ بهنام شفیعی
چکیده
کانسار نوچون، با ذخیره قطعی 268 میلیون تن با عیار میانگین 034/0 درصد مولیبدن (در رده عیار حد ppm100) و 62 میلیون تن با عیار متوسط 43/0 درصد مس (در رده عیار حد 25/0 درصد) اولین رخداد شناخته شده از کانیسازی پورفیری سرشار از مولیبدن، ولی بهنسبت فقیر از مس در ایران است که از دید کانیشناسی، زمینشیمیایی و زایشی مورد مطالعه قرار گرفته است. دگرسانی ...
بیشتر
کانسار نوچون، با ذخیره قطعی 268 میلیون تن با عیار میانگین 034/0 درصد مولیبدن (در رده عیار حد ppm100) و 62 میلیون تن با عیار متوسط 43/0 درصد مس (در رده عیار حد 25/0 درصد) اولین رخداد شناخته شده از کانیسازی پورفیری سرشار از مولیبدن، ولی بهنسبت فقیر از مس در ایران است که از دید کانیشناسی، زمینشیمیایی و زایشی مورد مطالعه قرار گرفته است. دگرسانی و کانیسازی در کانسار نوچون در پیوند با یک استوک بسیار تفریق یافته پورفیری (ریوداسیت) وابسته به باتولیت الیگو- میوسن ممزار رخ داده است. بر پایه این مطالعه ، بیشتر کانیسازی مولیبدن و مس در کانسار نوچون به شکل رگچههای متقاطع (استوک ورک) و بسیار کمتر بهصورت افشان رخ داده است. حضور مولیبدنیت با یا بدون همراهی کالکوپیریت در رگچههای پتاسیک کوارتز- انیدریت- ارتوکلاز- بیوتیت و رخداد کالکوپیریت در رگچههای کوارتز- مگنتیتی اولیه نشاندهنده تقدم زمانی بخشی از کانیسازی مس بر مولیبدن در مراحل اولیه کانیسازی است. همبستگی ضعیف (2/0- =r) میان مقادیر مولیبدن و مس در دگرسانی پتاسیک و بهویژه در عیارهای بالا، متفاوت بودن شرایط غنیشدگی و رفتار این دو عنصر در سیالهای گرمابی مسئول کانیسازی در دگرسانی یادشده را نشان میدهد. حضور رگچههای ستبر کوارتز- کالکوپیریت- پیریت با هاله سریسیتی که گاه مستقل هستند و گاه درون رگچههای مراحل اولیه کانیسازی مولیبدن (رگچههای کوارتز- مولیبدنیتی با هاله بیوتیتی) نفوذ کردهاند و همچنین رخداد رگچههای کوارتز- مولیبدنیت بدون هاله دگرسانی بهویژه در بخشهای سیلیسیشده افزایش نسبی عیار مس و تا حدودی مولیبدن را در کانسنگهای موجود در پهنه دگرسانی فیلیک (سریسیتی و سیلیسی) به همراه داشته است. وجود همبستگی مثبت (5/0+ - 0 ≤r) میان عیارهای مولیبدن و مس در کانسنگهای با دگرسانی فیلیک که منطقه دگرسانی پتاسیک را متأثر کرده است میتواند نشاندهنده رفتار یکسان این دو عنصر در طی تشکیل و تکامل محلولهای گرمابی مسئول دگرسانی و کانیسازی منطقه دگرسانی فیلیک کانسار باشد. بر پایه این مطالعه مشخص شد که تمرکز اصلی کانیسازی مولیبدن در بخشهای ژرفتر (دگرسانی پتاسیک) نسبت به مس (دگرسانی فیلیک پوشاننده پهنه پتاسیک) رخ داده است؛ در نتیجه کانسنگهای پرعیار از مولیبدن، مس خیلی بالایی ندارند. این مطالعه نشان داد که کانسار نوچون در مقایسه با کانسار سرچشمه (مس- مولیبدن) در گروه کانسارهای نوع مولیبدن- مس پورفیری ردهبندی میشود. رخداد این زیرگروه از کانسارهای پورفیری به عملکرد سیالهای گرمابی سرشار از مولیبدن ولی بهنسبت فقیر از مس ارتباط داده شده است. ترکیب تفریقیافتهتر پورفیری میزبان کانسار نوچون (ریوداسیت پورفیری) در مقایسه با استوک پورفیری سرچشمه (گرانودیوریت- کوارتزمونزونیت) که اشباع دیرهنگام از آب ماگمای مولد آن را نشان میدهد، احتمالاً عامل زایش چنین سیالهایی بوده است که توانسته است مولیبدن را به مقدار قابل توجهی نسبت به مس از درون مذاب پایانی به فاز سیال سرشار از آب، عناصر قلیایی و سیلیکا وارد کند که نتیجه آن زایش کانسار مولیبدن- مس پورفیری نوچون بوده است.