عارف شمس زاده؛ سید احمد علوی؛ مهدی ولینژاد؛ مهدی توکلی یرکی
چکیده
میدانهای نفتی باباحبیب و سرکان در جنوب باختری استان لرستان و در 10 کیلومتری باختر شهرستان پلدختر قرار گرفته اند. این گستره مطالعاتی در ناحیه زمینساخت- چینهنگاری (تکتونواستراتیگرافی) لرستان در شمال باختری زیرپهنه ساختاری زاگرس چینخورده ساده واقع شده است. با وجود اینکه ناحیه لرستان بخشی از حوضه رسوبی زاگرس به شمار میرود ولی ...
بیشتر
میدانهای نفتی باباحبیب و سرکان در جنوب باختری استان لرستان و در 10 کیلومتری باختر شهرستان پلدختر قرار گرفته اند. این گستره مطالعاتی در ناحیه زمینساخت- چینهنگاری (تکتونواستراتیگرافی) لرستان در شمال باختری زیرپهنه ساختاری زاگرس چینخورده ساده واقع شده است. با وجود اینکه ناحیه لرستان بخشی از حوضه رسوبی زاگرس به شمار میرود ولی در مقایسه با حوضه فروبار دزفول و فارس تفاوتهای عمدهای از دید نوع و شرایط رسوبگذاری، شدت چینخوردگی و طبقات دارد. اطلاعات ژرفایی به دست آمده از ناحیه لرستان با استفاده از مقاطع لرزهای، اطلاعات چاه و رسم چهار مقطع عرضی (AA´ تا DD´) در راستای عمود بر روند ساختاری منطقه، نشاندهنده تأثیر سطوح جدایشی بر هندسه چینهای آن است. از مهمترین اطلاعات مورد استفاده در این پژوهش استفاده از خطوط لرزهای دو و سهبعدی و همچنین اطلاعات چاههای منطقه بود که در تحلیل هندسی ساختارهای زیرسطحی مورد استفاده قرار گرفت. در بخش مرکزی ناحیه لرستان با توجه به هندسه ساختاری چینهای شکل گرفته در ژرفا و سطح، دو سطح جدایشی 1) سازند شیلی گرو به عنوان سطح جدایشی میانی و 2) سازند فلیشی امیران به عنوان سطح جدایشی بالایی به ترتیب بر هندسه چینخوردگی تاقدیسهای ژرفی (گروه بنگستان) و تاقدیسهای کوچک سطحی اثرگذار هستند. ستبر شدن سطح جدایش بالایی در بخش باختری منطقه مورد مطالعه سبب شکلگیری تاقدیسهایی با طول موج و دامنه کوتاه در رخنمون سطحی شده است. این تغییر ستبرا سبب چینخوردگی ناهماهنگ تاقدیسهای سطحی در بالای تاقدیسهای ژرفایی میشود. هندسه چینخوردگی تاقدیسهای ژرفی سرکان و باباحبیب بهصورت چین جدایشی نامتقارن است که با افزایش تنش در میانههای تاقدیس وعدم گسترش پس راندگی در پس یال، هندسه چین جدایشی گسلخورده مدل یک Mitra (2002) را ایجاد میکند. این مدل به سبب اختلاف مقاومت زیاد میان واحدهای شیلی گرو در قاعده و سازندهای مقاوم گروه بنگستان در بالا تشکیل میشود. هندسه رلهای راندگیها که از رسوبات کم قوام زیرین منشأ گرفتهاند از عوامل اصلی کنترل کننده آرایه پلکانی تاقدیسهای ژرفایی در گستره مورد مطالعه است. هندسه سطحی تاقدیسهای منطقه نیز بیشتر توسط سطح جدایشی بالایی مهار شده است.
بابک ابراهیمی؛ عبداله سیف
چکیده
این پژوهش با هدف ارزیابی پتانسیل گسترش کارست در کربناتهای رخنمون شده ناحیه زاگرس انجام شده است. در این پژوهش گسترش کارستی شدن واحدهای آهکی منطقه زاگرس با توجه به نقش عوامل مؤثر در توسعه کارست، ارزیابی شده است. مهمترین عاملهای در نظر گرفته شده، عاملهایی است که White (1988) آنها را در قالب 3 نیروی پیشبرنده فیزیکی، شیمیایی و وضعیت ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ارزیابی پتانسیل گسترش کارست در کربناتهای رخنمون شده ناحیه زاگرس انجام شده است. در این پژوهش گسترش کارستی شدن واحدهای آهکی منطقه زاگرس با توجه به نقش عوامل مؤثر در توسعه کارست، ارزیابی شده است. مهمترین عاملهای در نظر گرفته شده، عاملهایی است که White (1988) آنها را در قالب 3 نیروی پیشبرنده فیزیکی، شیمیایی و وضعیت آبزمینشناختی معرفی کرده است. این عاملها عبارتند از: بارش، دما، برجستگی توپوگرافیک، سنگشناسی، ستبرای چینهای واحد انحلالپذیر و وضعیت زمینساختی. در این پژوهش هوازدگی شیمیایی در دورههای یخچالی و عهد حاضر طبق نمودارهای پلتیر به عنوان جایگزین اثر بارش و دما به کار رفته است. پس از تهیه لایههای اطلاعاتی مختلف، ردهبندی، امتیازبندی و وزندهی آنها در یک سامانه اطلاعات جغرافیایی صورت گرفته است. شاخص گسترش کارست (Ki) بر پایه تلفیق لایههای اطلاعاتی به دست آمده و پس از ردهبندی آن نقشه تئوریک کارست تهیه شده است. بر پایه روش تلفیق، مقدار این شاخص میان صفر تا 400 متغیر خواهد بود. طبق نقشه تئوریک گسترش کارست از مجموع Km2 109313 واحدهای کربناتی در منطقه مطالعاتی (25 درصد کل محدوده مطالعاتی)، Km234212 (3/31 درصد واحدهای کربناتی) در رده خیلی کم تا کم گسترش کارست قرار میگیرد. همچنین Km261272 (56 درصد واحدهای کربناتی) در رده متوسط گسترش کارست و Km213829 (7/12درصد واحدهای کربناتی) در رده خیلی زیاد تا زیاد گسترش کارست قرار میگیرند. به عبارت دیگر، 7/68 درصد از رخنمونهای کربناتی در سطح منطقه مطالعاتی دارای پتانسیل گسترش کارست در رده متوسط به بالا هستند. ارزیابی صحت ردهبندی صورت گرفته بر پایه تراکم چشمههای کارستی و غارهای موجود صورت گرفته است. به این منظور بانک اطلاعات چشمههای کارستی و غارهای منطقه تهیه شد. مشخص شد که در مجموع 64 غار و 129 چشمه کارستی (با دبی بیش از 10 لیتر بر ثانیه) در رده خیلی کم تا کم گسترش کارست قرار میگیرد. همچنین 132 غار و 300 چشمه در رده متوسط و 51 غار و 162 چشمه در رده زیاد تا خیلی زیاد گسترش کارست قرار میگیرند. تراکم غارها به ترتیب برای ردههای خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد برابر با 0014/0، 0020/0، 0022/0 ، 0036/0 و 0039/0 غار بر کیلومتر مربع است. تراکم چشمهها با دبی بیش از 10 لیتر بر ثانیه نیز به ترتیب برای ردههای خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد گسترش کارست برابر با 0035/0، 0039/0، 0049/0 ، 0111/0 و 0131/0 چشمه بر کیلومتر مربع است. به عبارت دیگر تراکم چشمهها و غارها با درجه گسترش واحدهای کربناتی منطقه زاگرس تطابق خوبی دارد.
علی مهرابی؛ محمد داستانپور؛ شهباز رادفر؛ محمدرضا وزیری؛ رضا درخشانی
چکیده
در پهنه ساختاری زاگرس ایران، محدوده گستردهای از گنبدهای نمکی رخنمون یافته است که ساختاری ویژه در جهان دارند و در شرایط زمینساختی ایجاد شدهاند. گنبدهای نمکی رخنمون یافته در کمربند چینخورده- راندگی زاگرس، الگوهای خطی ایجاد کردهاند. چنین روندهایی به نظر میرسد که وابسته به ساختارهای خطی است که در تصاویر ماهواره ...
بیشتر
در پهنه ساختاری زاگرس ایران، محدوده گستردهای از گنبدهای نمکی رخنمون یافته است که ساختاری ویژه در جهان دارند و در شرایط زمینساختی ایجاد شدهاند. گنبدهای نمکی رخنمون یافته در کمربند چینخورده- راندگی زاگرس، الگوهای خطی ایجاد کردهاند. چنین روندهایی به نظر میرسد که وابسته به ساختارهای خطی است که در تصاویر ماهواره لندست دیده میشود. تشخیص خطوارههای گسلی و ارتباط آنها با موقعیت گنبدهای نمکی از دیدگاه آماری، موضوع این مطالعه است. بر پایه تجزیه و تحلیلهای سنجش از دور، جابهجاییهای افقی در بخشهایی از ساختار چینها و پراکنش گنبدهای نمکی سری هرمز، 34 خطواره گسلی در منطقه تشخیص داده شد. بهمنظور تعیین ارتباط میان محل گنبدهای نمکی و راستای خطوارههای گسلی، روشی آماری به نام وزنهای نشانگر به کار برده شد. بدین منظور، نقشه خطوارههای گسلی و نقشه مرکز گنبدهای نمکی به مدل رستر تبدیل و حریمهایی در پیرامون گسلها استخراج شد؛ سپس ارتباط مکانی میان گنبدهای نمکی و خطوارههای گسلی به طور کمی با استفاده از روش وزنهای نشانگر به دست آمد. بیشترین ارتباط گنبدهای نمکی در فاصله افقی یک کیلومتری از خطوارههاست. روش وزنهای نشانگر، نشان میدهد که خطوارههای گسلی مرتبط با زمینساخت منطقه، مهمترین عامل در جایگیری گنبدهای نمکی در منطقه مورد مطالعه هستند.
آذر خدابخشنژاد؛ محسن پورکرمانی؛ مهران آرین؛ علیاکبر متکان؛ عباس چرچی
چکیده
شاخصهای زمینریختشناسی زمینساخت فعال ابزار مفیدی برای بررسی تأثیر فعالیت زمینساخت در یک ناحیه است.محاسبه این شاخصها به وسیله نرمافزارهایArcGIS و سنجش از دور (RS)، در یک منطقه بزرگ برای تشخیص ناهنجاریهای احتمالی مرتبط با زمینساخت فعال سودمند است.این روش بهویژه در مناطقی که کار مطالعاتی کمی برروی فعالیت زمینساختی آن ...
بیشتر
شاخصهای زمینریختشناسی زمینساخت فعال ابزار مفیدی برای بررسی تأثیر فعالیت زمینساخت در یک ناحیه است.محاسبه این شاخصها به وسیله نرمافزارهایArcGIS و سنجش از دور (RS)، در یک منطقه بزرگ برای تشخیص ناهنجاریهای احتمالی مرتبط با زمینساخت فعال سودمند است.این روش بهویژه در مناطقی که کار مطالعاتی کمی برروی فعالیت زمینساختی آن با استفاده از این روش صورت گرفته مانند حوضه آبریز کارون بزرگ، میتواند روش نو و مفیدی باشد. حوضه آبریز رودخانه کارون بزرگ واقع در بخشهای میانی کمربند چینخورده – رانده شده زاگرس با راستای چیره شمال باختر - جنوب خاور در جنوب باختری ایران، یک پهنه بسیار ایدهآل برای آزمودن مفاهیم این شاخصها در پیشبینی فعالیت نسبی زمینساختی بر اساس بررسی سامانه رودخانهای یا جبهه کوهستان شناخته شد.بر اساس مقادیر شاخص طول- شیب رودخانه (SL)، نبود تقارن حوضه زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی(Hi)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچوخم پیشانی کوه (Smf) شاخصی نهایی به نام شاخص زمینساخت فعال نسبی (Index of relative active tectonics; or Iat)حاصل میشود که ترکیبی از شاخصهای بالا بوده و سیماهای زمین را به چهار رده تقسیم میکند.پس از اندازهگیری شاخصها مشخصشد که پهنه کارون بزرگ دارای نرخهای متفاوتی از فعالیت زمینساختی است.بر اساس مقادیر بهدست آمده تصحیح شده برای شاخصIat منطقه مورد مطالعه در سه رده طبقهبندی میشود:رده 1 (24% پهنه با فعالیت نسبی خیلی بالا، مانند بخشهایی از خاور و مرکز یعنی در مناطقی که گسلهای راندگی اصلی زاگرس و فروافتادگی دزفول بیشترین تأثیر را دارند)، رده 2(63 %پهنه با فعالیت نسبی بالا، مانند بیشتر بخشهای خاوری، باختری، شمال و مرکز یعنی در مناطقی که نسبت به رده پیشین عملکرد گسلها کمتر است)، رده 3 (10% پهنه با فعالیت نسبی متوسط، یعنی در مناطقی که عملکرد گسلها کمترین تأثیر را دارد)، و بر این اساس پهنه ضعیف (رده 4) در حوضه آبریز کارون وجود ندارد.همچنین 1% از پهنه حوضه آبریز به علت قرارگیری در نواحی دشتهای ساحلی خوزستان و نبود امکان اندازهگیری شاخصها در این ردهبندی قرار نمیگیرد.
لیدا بخشنده؛ خسرو خسروتهرانی؛ طیبه محتاط؛ سید حمید وزیری؛ فریده کشانی
چکیده
سازند گورپی در حوضه زاگرس، جنوب باختر ایران جای گرفته است. این سازند در برش بانروشان، جنوب باختر ایلام، شامل 225 متر شیل با میانلایههای مارن و دارای دو عضو سیمره (لوفا) و امام حسن با سنگشناسی سنگآهک است. مرزهای زیرین و بالایی این سازند با سازند های ایلام و پابده پیوسته است. مطالعات انجام شده روی روزنبراندر این برش منجر به ...
بیشتر
سازند گورپی در حوضه زاگرس، جنوب باختر ایران جای گرفته است. این سازند در برش بانروشان، جنوب باختر ایلام، شامل 225 متر شیل با میانلایههای مارن و دارای دو عضو سیمره (لوفا) و امام حسن با سنگشناسی سنگآهک است. مرزهای زیرین و بالایی این سازند با سازند های ایلام و پابده پیوسته است. مطالعات انجام شده روی روزنبراندر این برش منجر به شناسایی 46 گونه متعلق به 13 جنس از روزنبرانپلانکتونیک شد. بر پایه روزنبرانپلانکتونیک، سازند گورپی به10 زیستزون جهانی تقسیم شد که این زیستزونها از قدیم به جدید عبارتند از : زیستزون شماره یک :Globotruncanita elevata Partial Range Zone؛ زیستزون شماره دو: Globotruncana ventricosa Interval Zone؛ زیستزون شماره سه: Globotruncanita calcarata Interval Zone؛ زیستزون شماره چهار: Globotruncanella havanensis Partial Range Zone؛ زیستزون شماره پنج: Globotruncana aegyptiaca Interval Zone؛ زیستزون شماره شش: Gansserina gansseri Interval Zone؛ زیستزون شماره هفت: Contusotruncana contusa Interval Zone؛ زیستزون شماره هشت: Abathomphalus mayaroensis Interval Zone ؛ زیستزون شماره نه: Parasubbotina pseudobulloides Interval Zone؛ زیستزون شماره ده: Globanomalina pseudomenardii Interval Zone. براساس این روزنبرانپلانکتونیک، سن سازند گورپی در منطقه مورد مطالعه کامپانین پیشین تا پالئوسن است.
جعفر حسن پور؛ سید احمد علوی؛ سلمان جهانی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
دیاپیر نمکی دادنجان، در هسته تاقدیس دادنجان، متمایل به یال جنوب باختری آن و در ناحیه فارس کمربند ساده چینخورده کوهزاد زاگرس رخنمون یافته است. این دیاپیر در حال حاضر در یک پهنه تراکششی واقع در میان قطعات همپوشان پهنه گسل راستبر کرهبس قرار گرفته است. منشأ این دیاپیر، سری تبخیری هرمز به سن پرکامبرین پایانی-کامبرین آغازی است. هندسه ...
بیشتر
دیاپیر نمکی دادنجان، در هسته تاقدیس دادنجان، متمایل به یال جنوب باختری آن و در ناحیه فارس کمربند ساده چینخورده کوهزاد زاگرس رخنمون یافته است. این دیاپیر در حال حاضر در یک پهنه تراکششی واقع در میان قطعات همپوشان پهنه گسل راستبر کرهبس قرار گرفته است. منشأ این دیاپیر، سری تبخیری هرمز به سن پرکامبرین پایانی-کامبرین آغازی است. هندسه چینههای پیرامون دیاپیر، فعالیت دراز مدت نمک را پیش از کوهزایی زاگرس بهواسطه پدیده فروسازش (downbuilding) پیشنهاد میکند، که در آن چینخوردگی برآویخته (drape folding) کمژرفا و همزمان با رسوبگذاری منجر به تشکیل چینههای نازکشده و چرخیده در نزدیکی دیاپیر در حال خیزش شده است. توالیهای نمکجنبش (halokinetic sequences) در نزدیکی این دیاپیر، در دو سوی آن از لحاظ هندسی بهطور کامل متفاوت هستند. این تفاوت نشاندهنده برهمکنشهای متفاوت خیزش نمک-انباشتگی رسوب در دو سوی دیاپیر است. دیاپیر نمکی دادنجان و تاقدیس مرتبط با آن، از دو سو با ناودیسهای گسترده با پوشش رسوبی ستبرتر نسبت به تاقدیسهای همسایه محدود میشوند. این ناودیسها به عنوان مراکز رسوبگذاری برای دیاپیر در حال خیزش دادنجان در زمانهای پیش از کوهزایی عمل کردهاند، بهگونهای که با انباشت حجم قابل توجهی از رسوبات وارده، خیزش نمک بهوسیله سازوکار فروسازش را آسان کردهاند. در طول چینخوردگی نئوژن زاگرس، پوشش رسوبی ستبر در درون این ناودیسها در برابر چینخوردگی مقاومت کرده و تا حدی انتقال عادی تنش را به طور محلی آشفته کرده است. بنابراین این ناودیسها از پیشروی عادی و گسترش شکل منظم تاقدیسها، چه به صورت طولی و چه به صورت عرضی جلوگیری کردهاند. چینخوردگی زاگرس در زمان نئوژن، دیاپیر نمکی را چلانده (squeezing) و سبب تشدید فعالیت و خروج بخشی از نمک موجود در ستون ساختار نمکی شده است.
آذین آهیفر؛ انوشیروان کنی؛ حسن امیری بختیار
چکیده
در این مطالعه سازند پابده در برشهای نمونه، تنگ حتی و یال شمالی از تاقدیس گورپی واقع در حوضه رسوبی زاگرس، با استفاده از نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه اسلایدهای تهیه شده از 1508 نمونه برداشت شده منجر به شناسایی و ثبت 256 گونه متعلق به 59 جنس از 22 خانواده شد که بر پایه پراکندگی آنها ردهبندی زیستچینهنگاری توالیهای ...
بیشتر
در این مطالعه سازند پابده در برشهای نمونه، تنگ حتی و یال شمالی از تاقدیس گورپی واقع در حوضه رسوبی زاگرس، با استفاده از نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه اسلایدهای تهیه شده از 1508 نمونه برداشت شده منجر به شناسایی و ثبت 256 گونه متعلق به 59 جنس از 22 خانواده شد که بر پایه پراکندگی آنها ردهبندی زیستچینهنگاری توالیهای یادشده ممکن شد. نتایج حاصل نشان از آن دارد که بر پایه الگوی زیستزونبندی Martini (1971) زونهای نانوفسیلی NP4-NP24 در برش نمونه و زونهای NP5-NP23 در برش تنگ حتی و یال شمالی تاقدیس گورپی حضور دارند و بر همین اساس سن سازند پابده پالئوسن پیشین تا الیگوسن پیشین تعیین میشود.
فربد براتپور؛ مهران آرین؛ علی سلگی
چکیده
ساختمانهای توکاک و کمارون، تاقدیسهایی هستند که در شمال باختری زون ایذه (زاگرس) و 15 کیلومتری شمال باختری شهرستان ایذه جای دارند. اندازه ساختمان توکاک در رخنمون سازندآسماری 3/3×17 کیلومتر مربع و اندازه ساختمان کمارون در سازند آسماری 5/3 ×15 کیلومتر مربع است. دماغه باختری تاقدیس توکاک با دماغه خاوری ساختمان کمارون، همپوشانی ...
بیشتر
ساختمانهای توکاک و کمارون، تاقدیسهایی هستند که در شمال باختری زون ایذه (زاگرس) و 15 کیلومتری شمال باختری شهرستان ایذه جای دارند. اندازه ساختمان توکاک در رخنمون سازندآسماری 3/3×17 کیلومتر مربع و اندازه ساختمان کمارون در سازند آسماری 5/3 ×15 کیلومتر مربع است. دماغه باختری تاقدیس توکاک با دماغه خاوری ساختمان کمارون، همپوشانی دارند. هر دو ساختمان دارای شکل چین جعبهای و در رخنمون سطحی نزدیک به متقارن هستند. در هر دو ساختمان بیشترین رخنمون را سازند آسماری و کهنترین رخنمون را سازند پابده دارد. بر پایه دانستههای برداشت شده سطحی، 4 برش عرضی روی ساختمان توکاک و 3 برش عرضی روی ساختمان کمارون (که در این میان برش D-D' در هر دو میانوند و مشترک است و از جایگاه دماغههای همپوشان میگذرد) و همچنین یک برش طولی برای هر دو ساختمان برداشت و رسم شده است و بر پایه آنها نقشه همتراز زیرزمینی تنها برای افق خامی بالایی رسم شده است. زیرا دانستههای به دست آمده نشان میدهد افق بنگستان بالاتر از سطح دریای آزاد است. تاقدیس توکاک که بزرگتر از تاقدیس کمارون است بستگی قائم 250 متر و بستگی افقی 3/4 کیلومتر مربع دارد.
جهانبخش احسانی؛ مهران آرین؛ منوچهر قرشی
چکیده
در این مقاله به بررسی زمینساخت فعال نسبی حوضه آبریز جراحی- هندیجان بر پایه شاخصهای زمینریختی پرداخته شده است. این شاخصها عبارتند از: شاخص طول- شیب رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچ و خم پیشانی کوه (Smf). نتایج بررسی این ویژگیها با هم بهعنوان شاخص ...
بیشتر
در این مقاله به بررسی زمینساخت فعال نسبی حوضه آبریز جراحی- هندیجان بر پایه شاخصهای زمینریختی پرداخته شده است. این شاخصها عبارتند از: شاخص طول- شیب رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچ و خم پیشانی کوه (Smf). نتایج بررسی این ویژگیها با هم بهعنوان شاخص زمینساخت فعال نسبی (Iat) محاسبه و به چهار رده که شامل مناطق خیلی فعال تا مناطق با فعالیت کم است، تقسیمبندی شد. ناحیه مورد مطالعه در کمربند کوهزایی زاگرس (مرتفع، میانی و پست) در جنوب باختر ایران است که یک مکان مناسب برای بررسی زمینساخت فعال نسبی است. بررسیهای اخیر نشان میدهد که نوزمینساخت نقش مهمی در تکامل زمینریختی این بخش از زاگرس دارد. شواهد زمینریختی، بالاآمدگی مختلفی را در گذشته زمینشناسی ناحیه نشان میدهند. ردههای بالای Iat (فعالیت کم زمینساختی) بیشتر در جنوب باختر حوضه آبریز جراحی- هندیجان به دست آمد، در حالی که بقیه ناحیه دارای ردههای متوسط تا بالای فعالیت است. زیرحوضههای باغ ملک و تخت دراز، بیشترین میزان زمینساخت فعال نسبی را نشان میدهد. توزیع این شاخص نواحی مربوط به فعالیت گسلهای مختلف و نرخهای نسبی زمینساخت فعال را مشخص میسازد. نزدیک به 40 درصد از مساحت کل ناحیه مورد مطالعه در ردههای یک و دو، یعنی با فعالیت خیلی بالا و بالا، قرار دارد و 37 درصددر رده 4 ،یعنی با فعالیت زمینساختی پایین قرار دارد. محیطهای با نرخهای بالاتر فعالیت، شاخص Iat کوچکتری دارند.
بهزاد زمانی قرهچمنی؛ نسرین کیانیزاده؛ حسنیه پرهیزکاری
چکیده
در این پژوهش وضعیت رژیم تنش زاگرس بر پایه روش تحلیل وارون و دادههای سازوکار کانونی زمینلرزههای روی داده مرتبط با گسلهای فعال این محدوده بررسی شده است. در این پژوهش به دلیل تفاوتهای ساختاری، لرزهشناسی و زمینشناسی، کمربند رانده و چینخورده زاگرس به 5 پهنه ساختاری تقسیم شد تا بتوان وضعیت تنش همگنی را برای هر پهنه تحلیل ...
بیشتر
در این پژوهش وضعیت رژیم تنش زاگرس بر پایه روش تحلیل وارون و دادههای سازوکار کانونی زمینلرزههای روی داده مرتبط با گسلهای فعال این محدوده بررسی شده است. در این پژوهش به دلیل تفاوتهای ساختاری، لرزهشناسی و زمینشناسی، کمربند رانده و چینخورده زاگرس به 5 پهنه ساختاری تقسیم شد تا بتوان وضعیت تنش همگنی را برای هر پهنه تحلیل کرد. با توجه به وجود تعداد زیادی دادههای لرزهای، برآورد سمتگیری تنشها با استفاده از آنها انجام گرفته است. برای این منظور ابتدا دادههای حل سازوکار کانونی زمینلرزههای سده اخیر زاگرس از منابع مختلف گردآوری، ساختار آنها یکسان و پس از کنترل و اصلاح خطاهای ممکن از آنها استفاده شد. در این مطالعه تحلیل جدایش تنشها با نرمافزار Dyngli انجام گرفته است. بر این مبنا در بخشهای مختلف زاگرس دست کم سه رژیم تنش جداگانه و در برخی نیز چهار رژیم تنش اثرگذار است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد سوگیری تنشهای رژیم اول و سوم به دست آمده در پهنه 1 و 2، سوی تنشهای رژیم سوم وچهارم در پهنه 3، تنش رژیم سوم در پهنه 4 و تنشهای رژیمهای اول، دوم و چهارم در پهنه 5 با نتایج بررسی دیگر پژوهشگران در این محدوده و بهویژه با نتایج اندازهگیریهای ژئودزی همخوانی خوبی نشان میدهد. جهات جابهجایی پوسته تحلیل شده باژئودزی GPS که پژوهشگران مختلف به دست آوردهاند، نشان میدهد که کوتاهشدگی در سراسر زاگرس یکنواخت نیست و از سوی دیگر سوگیری میدان واتنش و لغزش گسلها نیز متفاوت است که میتواند مرتبط با وجود رژیمهای تنش چندگانه در زاگرس باشد. همچنین رژیمهای همراستا با سوی GPS با توجه به زمینساخت نازک پوسته در زاگرس و با در نظر گرفتن نزدیکی آن با نتایج روند اندازهگیری شده با ژئودزی به نظر میرسد مربوط به پوشش رسوبی باشند که سبب زمینلرزههای به نسبت پیوسته با بزرگای کوچک میشوند. از این رو، رژیمهای اول، دوم و چهارم در پهنه 1، رژیم دوم در پهنه 2، رژیمهای اول و دوم در پهنه 3 و 4 و رژیم سوم در پهنه 5 در ارتباط با پیسنگ پیشنهادشده است که با تمرکز تنشها سبب رویداد زمینلرزههای بزرگ میشود. همچنین روند تنشهای فشارشی به دست آمده عمود بر امتداد ساختارهاست، بهطوری که در پهنههای 1، 2 ، 3 و 5 رژیم تنش دوم و در پهنه 4 رژیم اول، همگی عمود بر ساختارهای چینخورده و راندگیها هستند.
محمدرضا شیخ الاسلامی
چکیده
ویژگیهای متفاوت واحدهای سنگی، ارتباط آنها با یکدیگر و نیز فعالیتهای آذرین و دگرگونی در بخش جنوب خاوری پهنه سنندج- سیرجان منجر به شناسایی چندین واحد زمینساخت- چینهنگاری شده است. این واحدها در جریان باز و بسته شدن اقیانوس نوتتیس در جنوب ایران شکل گرفتهاند. واحدهای زمینساخت- چینهنگاری اصلی در این ناحیه عبارتند از: رسوبات ...
بیشتر
ویژگیهای متفاوت واحدهای سنگی، ارتباط آنها با یکدیگر و نیز فعالیتهای آذرین و دگرگونی در بخش جنوب خاوری پهنه سنندج- سیرجان منجر به شناسایی چندین واحد زمینساخت- چینهنگاری شده است. این واحدها در جریان باز و بسته شدن اقیانوس نوتتیس در جنوب ایران شکل گرفتهاند. واحدهای زمینساخت- چینهنگاری اصلی در این ناحیه عبارتند از: رسوبات نوع الاکوژنی مربوط به حاشیه جنوبی سکوی ایران مرکزی با سن عمومی پالئوزوییک تا تریاس میانی ؛ واحدهای آتشفشانی و توربیدایتهای به سن تریاس؛ رسوبات فلیشی دگرگون شده با سن عمومی ژوراسیک- کرتاسه پیشین مربوط به حوضه پیش کمانی؛ رسوبات کربناتی سکویی به سن کرتاسه پیشین؛ سنگهای مربوط به ناحیه زمیندرز شامل افیولیت، رادیولاریت و گلوکوفان شیست؛ رسوبات حوضه فلیشی ترشیری دارای قطعات اولیستولیتی از سنگ آهکهای کرتاسه، افیولیتها و برخی از سازندهای پهنه زاگرس که در حاشیه زاگرس مرتفع شکل گرفتهاند؛ رسوبات ناحیه پیشبوم پسکمانی که بهصورت دگرشیب سنگهای دگرشکل بخش شمالی پهنه سنندج- سیرجان جنوبی را میپوشانند؛ و در نهایت مولاسهای پس از کوهزایی که در اثر فرسایش بالاآمدگیهای ناشی از کوهزاد زاگرس در بخشهای درونی و حاشیهای سنندج- سیرجان جنوبی شکل گرفتهاند.
شاهرخ پوربیرانوند؛ محمد تاتار
چکیده
اطلاع از تغییرات تنش در منطقه زاگرس، واقع در جنوب باختری ایران برای مطالعه دگرشکلی ناشی از برخورد مایل بین صفحات اوراسیا و عربستان و برای درک زمینساخت پیچیده حاکم بر منطقه لازم است. در این مطالعه، سازوکارهای کانونی زمینلرزهها برای بهدست آوردن حالت تنش در 12 گروه از دادهها شامل رویدادهای دورلرزهای و محلی در منطقه زاگرس مورد ...
بیشتر
اطلاع از تغییرات تنش در منطقه زاگرس، واقع در جنوب باختری ایران برای مطالعه دگرشکلی ناشی از برخورد مایل بین صفحات اوراسیا و عربستان و برای درک زمینساخت پیچیده حاکم بر منطقه لازم است. در این مطالعه، سازوکارهای کانونی زمینلرزهها برای بهدست آوردن حالت تنش در 12 گروه از دادهها شامل رویدادهای دورلرزهای و محلی در منطقه زاگرس مورد استفاده قرار گرفتهاند. محورهای تنش تغییرات قابل توجهی در منطقه زاگرس بهویژه در اطراف خط عمان نشان دادند. تفاوت زاویهای بین محورهای تنش بیشینه افقی بهدست آمده و بردارهای حرکت صفحات زمینساختی حاصل از مدلهای جهانی از جنوب خاوری به شمال باختری در زاگرس افزایش مییابد. افراز دگرشکلی با توجه به گسلها و شکستگیهای از قبل موجود و معرفی یک منطقه ضعیف در بخش شمال باختری زاگرس تحت تأثیر فعالیت گسل اصلی عهد حاضر میتواند این افزایش را توضیح دهد.
جواد ربانی؛ ابراهیم قاسمی نژاد؛ علیرضا عاشوری؛ محمد وحیدینیا
چکیده
واحد شیلی قاعده سازند پابده در برش بیشه دراز شامل 47 متر شیل و مارن به رنگهای ارغوانی، سبز و خاکستری میباشد که به تدریج به سمت بالا به مارن و سنگآهکهای آرژیلی تبدیل میشود. به منظور بررسی دیرینبومشناسی(پالئواکولوژی) و محیط دیرینه این نهشتهها شواهد پالینولوژیکی از جمله پالینوفاسیسها، فراوانی و تنوع داینوسیستها و داینوسیستهای ...
بیشتر
واحد شیلی قاعده سازند پابده در برش بیشه دراز شامل 47 متر شیل و مارن به رنگهای ارغوانی، سبز و خاکستری میباشد که به تدریج به سمت بالا به مارن و سنگآهکهای آرژیلی تبدیل میشود. به منظور بررسی دیرینبومشناسی(پالئواکولوژی) و محیط دیرینه این نهشتهها شواهد پالینولوژیکی از جمله پالینوفاسیسها، فراوانی و تنوع داینوسیستها و داینوسیستهای شاخص محیطی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. مطالعات پالینولوژیکی چهار پالینـوفاسیسIV: shelf to basin transition, VIII&VII: Distal dysoxic-anoxic shelf, IX: Distal suboxic-anoxic basin , که محیط دریایی دور از ساحل (distal shelf) و دریای باز با شرایط کماکسیژن را نشان میدهد. میکروفاسیس نمونهها در تمامی طول برش پلانکتونیک وکستون- پکستون بوده، که محیط ژرف دریای باز را برای این رسوبات پیشنهاد مینماید. از نظر علم چینهنگاری سکانسی با توجه به نسبت سیستهای فرم کوریت به پروکسیمیت، پروکسیموکوریت و کویت (C/PPC)، نسبت مواد آلی بیشکل به پالینومورفهای دریایی (AOM/MP)، تنوع و فراوانی داینوسیستها، گونههای شاخص محیطی و نیز پالینوفاسیسهای تعیین شده میتوان شیلهای ارغوانی را به سه سیستم تراکت تراز پایین، پیشرونده و تراز بالا به همراه یک مرز سکانسی نوع دو و یک سطح بیشینه غرقابی نسبت داد. به طور کلی مجموعه شواهد پالینولوژیکی یک روند افزایش نسبی ژرفای آب به سمت بالای این واحد را نشان میدهد.
خدیجه هاشمی؛ بهنام اویسی؛ عبدالله سعیدی
چکیده
کمربند چین- راندگی زاگرس به عنوان یکی از کمربندهای کوهزایی جوان با چینخوردگیهای گسترده در پوشش رسوبیاش شناخته میشود که در آن فراوانی زمینلرزهها بهشکل نواری به سوی بخشهای درونی زاگرس متمایل است. تاقدیس لار یکی از چینهای فعال و متمایل به بخش درونی زاگرس است که در کمان فارس ساحلی قرار دارد. شهر لار که در بخش شمال خاوری ...
بیشتر
کمربند چین- راندگی زاگرس به عنوان یکی از کمربندهای کوهزایی جوان با چینخوردگیهای گسترده در پوشش رسوبیاش شناخته میشود که در آن فراوانی زمینلرزهها بهشکل نواری به سوی بخشهای درونی زاگرس متمایل است. تاقدیس لار یکی از چینهای فعال و متمایل به بخش درونی زاگرس است که در کمان فارس ساحلی قرار دارد. شهر لار که در بخش شمال خاوری این ساختار قرار گرفته، چندین بار توسط زمینلرزه تخریب شده است. مهمترین این زمینلرزهها، زمینلرزه 1960 (mb ~ 6.0) است که سبب ویرانی و تلفات بسیاری شد. نزدیکترین گسل به شهر لار که بهاحتمال زیاد میتواند مسبب این زمینلرزه باشد گسل لار است. برای نمایش هندسه چین مرتبط با گسلش لار برش ساختاری به درازای 27 کیلومتر تهیه شد. درصد کوتاهشدگی کلی در امتداد برش 3/17 درصد یعنی برابر با 6/4 کیلومتر است. از این مقدار بیشترین کوتاهشدگی توسط تاقدیس لار به میزان 15 درصد (km 4~) جذب شده است. مقایسه هندسه تاقدیس لار در برش ساختاری رسمشده با مدلهای چین مرتبط با گسلش نشان داد که این تاقدیس از دید کینماتیکی میتواند با یک چین پیشروی گسلی صفحه محوری ثابتشده با نازکشدگی در یال جلویی مطابقت داشته باشد. بررسیها نشان میدهد که تاقدیس لار یک چین پیشروی گسلی بالغ است که هسته آن در حال تبدیل شدن بهچین خمشی- گسلی است. این بازسازی دوباره کینماتیکی حذف واحد کمقوام هرمز را در هسته تاقدیس در پی داشته و حذف واحدهای کم قوام نیز به نوبه خود عاملی در تغییر رفتار نرم به رفتار سخت (rigid) در هسته تاقدیس است. بر پایه برش ساختاری چنین رفتار مکانیکی در تاقدیس لار در مرز تماس سنگهای پالئوزوییک در هسته تاقدیس نمود یافته است که میتواند توان لرزهزایی در پوشش رسوبی را افزایش دهد. بنابراین انتظار میرود ژرفای رخداد 1960 کم (km 9-6) و در مغزه تاقدیس لار و در ارتباط با رفتار مکانیکی سخت در هسته تاقدیس باشد. بهکارگیری روابط هندسی نشان میدهد که نرخ نسبی کوتاهشدگی بلندمدت برای تاقدیس لار mm/yr 1 ± 2 بوده که با میانگین نرخ لغزش mm/yr 1 ± 4 بر روی گسل لار همراه بوده است.
سیدعلی سمایی؛ فرهاد ملکقاسمی؛ وارطان سیمونز
چکیده
محدوده مورد مطالعه در 25 کیلومتری جنوب خاوری و در چهارگوش کازرون و در پهنه زاگرس چینخورده قرار دارد. لایههای فسفاتدار نیز در هسته تاقدیس سربالش- بزنک با روند شمال باختری- جنوب خاوری نهشته شدهاند. از دید چینهشناسی در این محدوده سازندهای گورپی، پابده، آسماری، گچساران و بختیاری رخنمون دارند. مطالعات سنگنگاری نشان میدهد ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در 25 کیلومتری جنوب خاوری و در چهارگوش کازرون و در پهنه زاگرس چینخورده قرار دارد. لایههای فسفاتدار نیز در هسته تاقدیس سربالش- بزنک با روند شمال باختری- جنوب خاوری نهشته شدهاند. از دید چینهشناسی در این محدوده سازندهای گورپی، پابده، آسماری، گچساران و بختیاری رخنمون دارند. مطالعات سنگنگاری نشان میدهد که ترکیب کانیشناسی لایه فسفات شامل کلسیت، فسفات، گلوکونیت و اکسید آهن است که بافت آنها از Wackestone تا Packstone تغییر میکند. مطالعه میکرو فسیلها گویای سن الیگوسن برای لایههای فسفاتدار است. بررسی نتایج تجزیههای XRF و XRD نشان میدهد که کانی فسفاتدار، فلوئورآپاتیت با فرمول Ca(PO4)3F است .فسفات رسوبی منطقه مورد مطالعه در شرایط محیط پر انرژی، آبهای اشباع از فسفات و در مرز پهنه اکسیداسیون- احیا تشکیل شده است.
لیدا بخشنده؛ طیبه محتاط؛ حامد بخشنده؛ سعیده سنماری
چکیده
سازند ایلام که در کوهستان زاگرس رخنمون دارد، در برش نمونه شامل195 متر سنگآهک کرمرنگ است. مرز پایینی آن با سازند سورگاه و مرز بالایی آن با سازند گورپی به صورت پیوسته است. مطالعات انجام شده بر روی روزنبران در این برش به شناسایی 35 گونه متعلق به 17 جنس از روزنبران پلانکتونیک انجامید. بر مبنای روزنبران پلانکتونیک، سازند ایلام به 4 زیستزون ...
بیشتر
سازند ایلام که در کوهستان زاگرس رخنمون دارد، در برش نمونه شامل195 متر سنگآهک کرمرنگ است. مرز پایینی آن با سازند سورگاه و مرز بالایی آن با سازند گورپی به صورت پیوسته است. مطالعات انجام شده بر روی روزنبران در این برش به شناسایی 35 گونه متعلق به 17 جنس از روزنبران پلانکتونیک انجامید. بر مبنای روزنبران پلانکتونیک، سازند ایلام به 4 زیستزون جهانی تقسیم شد که این زیستزونها از قدیم به جدید عبارتند از: زیستزون شماره1 :primitiva zone Marginotruncanasigali–Dicarinella ؛ زیستزون شماره 2:Dicarinella concavatazone؛ زیستزون شماره 3:Dicarinella asymetrica zone؛ زیستزون شماره 4: Globotruncanita elevata zone. بر پایه این روزنبران پلانکتونیک، سازند ایلام در منطقه مورد مطالعه رسوبات انتهای تورونین میانی - کامپانین پیشین را در بر میگیرد.
الهه حاجیزاده نداف؛ بهنام اویسی؛ محمدرضا قاسمی؛ محمد جواد بلورچی
چکیده
در مکانیک سنگ مدلهایی که از راه جبری قابل حل و تفسیر هستند، تحلیل مناسبی از تغییرشکل و شرایط شکست برای نمونههایی که هندسه و ویژگی مکانیکی ساده ای دارند ارائه میکنند. امروزه روشهای متفاوت مدلسازی عددی، همچون روش تفاضل محدود (FD: Finite Difference) در تحلیل رفتار پیوسته، ناپیوسته و شبه پیوسته، در کنار مدلهای تحلیلی کاربرد بسیار دارد. ...
بیشتر
در مکانیک سنگ مدلهایی که از راه جبری قابل حل و تفسیر هستند، تحلیل مناسبی از تغییرشکل و شرایط شکست برای نمونههایی که هندسه و ویژگی مکانیکی ساده ای دارند ارائه میکنند. امروزه روشهای متفاوت مدلسازی عددی، همچون روش تفاضل محدود (FD: Finite Difference) در تحلیل رفتار پیوسته، ناپیوسته و شبه پیوسته، در کنار مدلهای تحلیلی کاربرد بسیار دارد. در این نوشتار تلاش شده است تا با کاربری از نتایج آزمایشهای سه محوری روی نمونههای دست نخورده (Intact rock samples) و همچنین با به کار بردن روش تفاضل محدود، برآوردی منطقی از ویژگیهای ژئومکانیکی بخش بالایی واحد آهکی آسماری ارائه شود. برای این منظور، مدلهایی با شرایط مرزی ساده و تنها یک واحد رئولوژیکی طراحی و تحلیل شده است. برای شبیهسازی شرایط شکست در نمونهها، مدلساز ژئومکانیکی Flac 2D به کار برده شده است. شرایط تنش تجربه شده در هنگام شکست نمونهها در آزمایشگاه از دادههای اصلی برای شبیهسازی شرایط شکست توسط روش تفاضل محدود بوده است. نتایج نشان میدهد که ضریب چسبندگی و مقاومت تک محوری کششی از متغیرهای حساس در کنترل شرایط شکست هستند. از این رو اگر ضریب چسبندگی و مقاومت کششی به ترتیب 26MPa و 29MPa اختیار شود، آنگاه برای بخش بالایی سازند آسماری در گستره باختری شیراز مقدار ضریب یانگ و ضریب بالک به ترتیب 260GPa و 23GPa برآورد میشود.
فاطمه حسینی پور؛ محمدجواد حسنی؛ محمد داستانپور
چکیده
عضو سنگ آهک گوری از سازند میشان در جنوب خاوری حوضه زاگرس (شمال بندرعباس) از لایههای سنگآهک مارنی دارای پوستههای اویسترها تشکیل شده است. 7 گونه از Ostreidae و Gryphaeidae شناسایی شدهاند که متعلق به چهار جنس (Crassostrea, Cubitostrea, Ostrea and Hyotissa و شامل Cubitostrea ...
بیشتر
عضو سنگ آهک گوری از سازند میشان در جنوب خاوری حوضه زاگرس (شمال بندرعباس) از لایههای سنگآهک مارنی دارای پوستههای اویسترها تشکیل شده است. 7 گونه از Ostreidae و Gryphaeidae شناسایی شدهاند که متعلق به چهار جنس (Crassostrea, Cubitostrea, Ostrea and Hyotissa و شامل Cubitostrea frondosa, Cubitostrea dubertreti, Cubitostrea digitalina, Crassostrea gryphoides, Hyotissa virleti, Ostrea vesitata و Ostrea plicatulaهستند. این فسیلها برای اولین بار از حوضه زاگرس گزارش میشوند. سن این نهشتهها با توجه به حضور Borelis melo curdica بوردیگالین تعیین شده است. روش زندگی خوابیده (Recliner)، همراه بودن کفههای راست و چپ با هم و کم بودن آثار فرسایش در سطح پوسته این دوکفهایها نشان از دفن این مجموعه بهصورت درجا، در محیطی کمژرفا با شوری بالا، نزدیک ساحل و با نرخ متوسط تا کم رسوبگذاری دارد. مجموعههایی از اویسترهای میوسن پیشین همانند مجموعه مورد مطالعه، از دیگر نقاط تتیس نیز گزارش شده که نشاندهنده وجود یک راه ارتباطی آبی در طول زمان میوسن پیشین با تتیس است. بنابراین از اویسترها میتوان برای تطابق گسترش جغرافیای دیرینه نهشتههای میوسن پیشین استفاده کرد.
اسعد پیره؛ سید احمد علوی؛ محمدرضا قاسمی؛ علی شبان
چکیده
در کمربند چینخورده زاگرس، بخش مهمی از سنگهای منشأ در نئوکومین نهشته شدهاند؛ در زیرپهنه لرستان، پایینترین بخش سازند گرو سامانه نفتی کرتاسه پیشین را تغذیه میکند. این سنگهای منشأ بهطور گسترده در زیرپهنه لرستان و شمال باختری فروافتادگی دزفول گسترش یافتهاند. تاقدیس کبیرکوه یکی از ساختارهای مهم زیرپهنه لرستان است که با ...
بیشتر
در کمربند چینخورده زاگرس، بخش مهمی از سنگهای منشأ در نئوکومین نهشته شدهاند؛ در زیرپهنه لرستان، پایینترین بخش سازند گرو سامانه نفتی کرتاسه پیشین را تغذیه میکند. این سنگهای منشأ بهطور گسترده در زیرپهنه لرستان و شمال باختری فروافتادگی دزفول گسترش یافتهاند. تاقدیس کبیرکوه یکی از ساختارهای مهم زیرپهنه لرستان است که با طول بیش از 200 کیلومتر، رخنمون سازند گرو را در خود جای داده است. سامانههای شکستگی طبیعی مهمترین فراهمکننده تراوایی و گاه روزنگی در بسیاری از مخزنهای کربناتی هستند و در مهاجرت اولیه هیدروکربنها از سنگ منشأ به سنگ مخزن اهمیت دارند. این پژوهش دادههای صحرایی در زمینه میزان تراکم دستههای شکستگی و انواع آنها در برونزد سـازند گرو و بخشی از سازند سروک در تاقدیس کبیرکوه گردآوری و تحلیل شد. تحلیل این دادهها 8 دسته شکستگی را آشکار ساختند: 1) 2 دسته شکستگی عرضی با راستای NNE-SSW (دستههای A و B)، 2) 2 دسته شکستگی طولی با راستای ESE-WNW (دستههای C و D)، 3) دو دسته شکستگی مایل با راستاهای NNW-SSE و NE-SW(دستههای E و F) و 4) 2 دسته شکستگی مایل دیگر با راستاهای ENE-WSW و SE-NW (دستههای G و H). شکستگیهای عرضی به همراه استیلولیتهای عمود بر آنها، شکستگیهای با سن کرتاسه پیشین تا پیش از میوسن پسین هستند در حالی که دسته شکستگیهای طولی و مایل از پس از میوسن پسین تشکیل شدهاند. شماری از شکستگیهای عرضی، پرشدگی با کلسیت را نشان میدهند. پیشنهاد میشود دو گامه چرخش پادساعتگرد در سامانه تنش مؤثر در تشکیل شکستگیها وجود داشته است؛ 1) سامانه تنش مؤثر در تشکیل شکستگیهای بدون پرشدگی نسبت به شکستگیهای دارای پرشدگی در سوی پادساعتگرد چرخش داشته است. 2) سامانه تنشی مؤثر در شکلگیری دستههای شکستگی مایل (دستههای E و F)، نسبت به سامانه تنشی مؤثر در شکلگیری شکستگیهای باز (دستههای A و B) و استیلولیتها در سوی پادساعتگرد چرخش داشته است. این چرخشهای میدان تنش احتمالاً بر اثر چرخش صفحه تازی در هنگام همگرایی به اوراسیا روی دادهاند.
فاطمه رستمی؛ وحید احمدی
چکیده
در این پژوهش دو برش چینهشناسی از رسوبات ژوراسیک بالایی - کرتاسه زیرین (سازندهای سورمه و فهلیان در زاگرس چینخورده) انتخاب شده است، براساس مطالعه ریزرخساره (400 مقطع نازک میکروسکوپی) سه گونه از ایکنوفسیلهای میکروکوپرولیتسهای سختپوستان شناسایی شدهاند که عبارتنداز : Palaxius decaochetaris , Helicerina siciliana , palaxius tetraochetarius . با توجه به ایکنوتاکسونهای ...
بیشتر
در این پژوهش دو برش چینهشناسی از رسوبات ژوراسیک بالایی - کرتاسه زیرین (سازندهای سورمه و فهلیان در زاگرس چینخورده) انتخاب شده است، براساس مطالعه ریزرخساره (400 مقطع نازک میکروسکوپی) سه گونه از ایکنوفسیلهای میکروکوپرولیتسهای سختپوستان شناسایی شدهاند که عبارتنداز : Palaxius decaochetaris , Helicerina siciliana , palaxius tetraochetarius . با توجه به ایکنوتاکسونهای مطالعه شده، دو زون تجمعی برای میکروکوپرولیتسهای سختپوستان شناسایی و معرفی شد. زون تجمعی شماره 1 مربوط به زمان تیتونین تا بریازین است. این زون تجمعی بیشتر شامل دامنه گسترش ایکنوتاکسون isp. palaxius است. زون تجمعی شماره 2 که مربوط به اشکوب والانژینین است شامل گسترش ایکنوتاکسون Helicerina است.
ساسان صالحیراد؛ شهرام شرکتی؛ فرید طاعتی کواریوم؛ محمد حسین نوروزی
چکیده
در چند دهه اخیر نهشتههای پالئوزوییک در صفحه عربی و خلیجفارس بسیار مورد توجه زمینشناسان نفتی قرار گرفتهاند. بخش عمده نفتها و گازهای تشکیل شده در این ناحیه از سنگ منشأ به سن سیلورین بوده است. در عربستان سعودی این سنگ منشأ با استفاده از نرمافزارهای رایج (مانند PetroMod و Genex) مدلسازی شده و مقدار پختگی این سنگ منشأ در نواحی مختلف ...
بیشتر
در چند دهه اخیر نهشتههای پالئوزوییک در صفحه عربی و خلیجفارس بسیار مورد توجه زمینشناسان نفتی قرار گرفتهاند. بخش عمده نفتها و گازهای تشکیل شده در این ناحیه از سنگ منشأ به سن سیلورین بوده است. در عربستان سعودی این سنگ منشأ با استفاده از نرمافزارهای رایج (مانند PetroMod و Genex) مدلسازی شده و مقدار پختگی این سنگ منشأ در نواحی مختلف بررسی گردیده است. میزان پختگی این سنگ منشأ در خلیجفارس و نواحی جنوب زاگرس به درستی مشخص نیست، بنابراین اطلاعات زمینشناختی حاصل از 3 چاه در خلیجفارس که تنها یکی از آنها تا این شیلهای سیلورین (سرچاهان) حفاری شده بود با استفاده از نرمافزار PetroMod-1D مدلسازی و بررسی شد. با استفاده از نتایج این مدلسازیها و نتایج مدلسازیهای عربستان، مشخص شد که این شیلهای سیلورین از سمت عربستان به سمت ایران از روند پختگی بیشتری برخوردارند که در خلیجفارس این شیلها در پنجره تولید گاز بوده، و بنابراین در بخشهایی از زاگرس حتی پختگی بالا دارند. وجود عوارض پستی و بلندی پیسنگی که از زمان پرکامبرین در صفحه عربی گسترش داشته موجب شده پختگی این شیلها در بلنداهای قدیمی کمتر از نواحی پست و فروافتاده باشد.
صبا خدرزاده؛ عباس بحرودی
چکیده
مدلهای جعبه ماسه به منظور پژوهش و بررسی چگونگی ایجاد دگرشکلی در خلال کوهزایی است. جسم سخت پیشرونده، به عنوان پوسته قارهای غیر شکلپذیر در نظرگرفته میشود که از یک طرف به سمت فرادیواره ماسه، که نشانگر پوسته ضعیفتر و شکلپذیر است، حرکت میکند. ستبرای اولیه ماسه و نیز زاویه سطح گوه سخت (rigid indenter) قابل تغییر است. در همه مدلها ...
بیشتر
مدلهای جعبه ماسه به منظور پژوهش و بررسی چگونگی ایجاد دگرشکلی در خلال کوهزایی است. جسم سخت پیشرونده، به عنوان پوسته قارهای غیر شکلپذیر در نظرگرفته میشود که از یک طرف به سمت فرادیواره ماسه، که نشانگر پوسته ضعیفتر و شکلپذیر است، حرکت میکند. ستبرای اولیه ماسه و نیز زاویه سطح گوه سخت (rigid indenter) قابل تغییر است. در همه مدلها در دو طرف سطح گوه بین پیش شکنجها و پس شکنجها و در بالای لبه پیشرو گوه پیشرونده، ماسه بالا رانده میشود. سرعت شکلگیری چینهای شکنجی وابسته به ستبرای فرادیواره ماسهای، شکل گوه فرورونده و نرخ ریزش سطحی پشت شیبی است. تغییر ستبرای اولیه فرادیواره ماسهای، کنترل کننده فاصله و سرعت به وجود آمدن چینهای شکنجی است. هدف از انجام این کار آزمایشگاهی، بررسی و پژوهش در مورد کمربندهای رورانده، گوههای پیشرونده و نیز بررسی اثر شیب در زونهای برخوردی و ایجاد راندگیها و چینهای مرتبط با آنها است و نیز مقایسه مدل آزمایشگاهی با مدلهای طبیعی است.
ایرج مغفوری مقدم
چکیده
رودیستهای سازند تاربور در km7 جنوب باختری سمیرم و km 10 شمال خرمآباد مورد مطالعه قرار گرفتهاند. دادههای دیرینهشناسی نشان میدهد که سن سازند تاربور در هر دو برش ماستریشتین بوده و شامل مجموعه فراوانی از رودیستها متعلق به گونههایی از تیره رادیولیتیده، هیپوریتیده و کاپرینیده است. این مجموعه فسیلی شباهت زیادی به مجموعههای ...
بیشتر
رودیستهای سازند تاربور در km7 جنوب باختری سمیرم و km 10 شمال خرمآباد مورد مطالعه قرار گرفتهاند. دادههای دیرینهشناسی نشان میدهد که سن سازند تاربور در هر دو برش ماستریشتین بوده و شامل مجموعه فراوانی از رودیستها متعلق به گونههایی از تیره رادیولیتیده، هیپوریتیده و کاپرینیده است. این مجموعه فسیلی شباهت زیادی به مجموعههای گزارش شده از جنوب ترکیه، مدیترانه خاوری، عربستان و عمان دارد.
امیرحسین صدر؛ محمد محجل؛ علی یساقی
چکیده
در پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس سبک ساختاری از بخش درونی (پهنه سنندج - سیرجان) به سمت بخش بیرونی (زاگرس) به ترتیب از سبک ستبر پوسته به سبک نازک پوسته تغییر مینماید. در این پهنه، گسلهای راندگی با روند شمال باختر - جنوب خاور و شیب به سمت شمال خاوری، قدیمیترین واحدهای ترادف رسوبی را به سطح رساندهاند. بر اساس الگوی دگرشکلی، پهنه برخوردی ...
بیشتر
در پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس سبک ساختاری از بخش درونی (پهنه سنندج - سیرجان) به سمت بخش بیرونی (زاگرس) به ترتیب از سبک ستبر پوسته به سبک نازک پوسته تغییر مینماید. در این پهنه، گسلهای راندگی با روند شمال باختر - جنوب خاور و شیب به سمت شمال خاوری، قدیمیترین واحدهای ترادف رسوبی را به سطح رساندهاند. بر اساس الگوی دگرشکلی، پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس را میتوان به دو محدوده مشخص که توسط راندگی اصلی زاگرس از یکدیگر جدا شدهاند، تفکیک نمود، بخش بیرونی به طور عمده ساختار راندگی فلسی نازک پوسته دارد، اما بخش درونی دارای کوتاهشدگی بیشتر، دگرشکلی پیسنگ و ساختار دوپلکسی است. در بخش درونی سفرههای راندگی متعددی که از سنگهای دگرگونی منشأ گرفتهاند و تا پیشانی راندگی اصلی زاگرس پیشروی نمودهاند، گسترش یافته است. سازوکار حرکتی این سفرههای راندگی، گرانشی و زمینساختی بوده و تا مسافتهایی از 2 تا 20 کیلومتر جابهجا شدهاند. افزون بر گسلهای پیسنگی موازی روند زاگرس (گسل اصلی جوان زاگرس)، گسلهای پیسنگی عمود بر روند زاگرس (در اینجا به نام گسل پیسنگی ازنا معرفی میشود) نیز دگر شکلی منطقه را تحتتأثیر قرار دادهاند که سبب تغییر سبک دگرریختی در طول پهنه برخوردی شدهاند.
حسین حاجیعلیبیگی؛ سید احمد علوی؛ جمشید افتخار نژاد؛ محمد مختاری؛ محمد حسین آدابی
چکیده
تاقدیس چناره جنوب پهنه لرستان و در شمال پهنه فروبار دزفول، در کمربند چین خورده- رانده زاگرس قرار دارد. در این مقاله ایجاد و توسعه شکستگیها در این تاقدیس مورد بررسی قرار گرفته و از آنها برای تحلیل وضعیت جنبشی این تاقدیس استفاده شده است. نتایج حاصل از تعیین سن نسبی شکستگیها، نوع (انبساطی یا برشی بودن) آنها و موقعیت ساختاری شکستگیها ...
بیشتر
تاقدیس چناره جنوب پهنه لرستان و در شمال پهنه فروبار دزفول، در کمربند چین خورده- رانده زاگرس قرار دارد. در این مقاله ایجاد و توسعه شکستگیها در این تاقدیس مورد بررسی قرار گرفته و از آنها برای تحلیل وضعیت جنبشی این تاقدیس استفاده شده است. نتایج حاصل از تعیین سن نسبی شکستگیها، نوع (انبساطی یا برشی بودن) آنها و موقعیت ساختاری شکستگیها و مقایسه و تلفیق این نتایج با دیگر اطلاعات به دست آمده از جمله اطلاعات حاصل از مقاطع عرضی زمینشناسی ساختمانی رسم شده از تاقدیس، این امکان را فراهم ساخت تا دربارة وضعیت جنبشی این تاقدیس نظراتی ارائه شود: الگوی شکستگیهای این تاقدیس بر اساس اندازهگیریهای صحرایی انجام شده بر روی سازند آسماری، به صورت شش گروه شکستگی اصلی دستهبندی شده است. شکستگی گروه اول (A) با میانگین امتداد ◦68 به عنوان شکستگیهای پیش از فرایند چینخوردگی در نظر گرفته شدهاند. شکستگیهای گروه دوم (B) با میانگین امتداد ◦30 از نوع شکستگیهای کششی عمود بر راستای محور چین پیشنهاد شدهاند. تراکم کم این گروه در یال جلویی را میتوان به آشفتگی میدان تنش ناشی از لغزش تاقدیس بر روی گسل راندگی مدفون بالارود نسبت داد. سومین گروه شکستگیها (C) با میانگین امتداد ◦110 از نوع شکستگیهای انبساطی بوده و عمود بر راستای فشارش و قبل و در حین رشد چین و به موازات محور آن در هر دو یال شکل گرفتهاند. شکستگیهای گروه چهارم (D) با امتداد ◦10 و ◦70 از نوع شکستگیهای مزدوج (Conjugate) بهشمار رفته و در طی مراحل چینخوردگی و بعد از گروه C در هر دو یال تشکیل شدهاند. پنجمین گروه شکستگیها (E) با میانگین امتداد ◦140 و ◦80 از نوع شکستگیهای مزدوج بوده و جزء آخرین شکستگیهای رخ داده در مراحل چینخوردگی بهشمار میروند. ششمین گروه شکستگیها (F) شامل شکستگیهایی با میانگین امتداد ◦55 هستند. این شکستگیها در واقع همان شکستگیهای گروه A بوده که بعداً دچار فعالیت دوباره شده و برخی از آنها درههای ژرف و طویلی را ایجاد کردهاند. تاقدیس چناره با تمایل (Vergence) به سوی جنوب باختر یک تاقدیس نامتقارن است. این تاقدیس از انواع چینهای غیراستوانهای با میل محور به سوی جنوب خاور، و متأثر از عملکرد گسل راندگی مدفون بالارود است. اندازه گیری پارامترهای مربوط به یک سطح چینخورده، تاقدیس را به عنوان یک چین باز، نیمه زاویهدار،گسترده، غیرهارمونیک و پیچیده معرفی کرده و آن را در رده 1C (Ramsay & Huber (1987 قرار میدهد. اتصال دو تاقدیس اولیه مفروض، به یکدیگر منجر به Z شکل شدن منطقه لولای تاقدیس امروزی شده است.