دورسنجی
نازنین نمازی؛ محمدرضا جعفری؛ علیرضا جعفریراد؛ احمد خاکزاد
دوره 29، شماره 113 ، آذر 1398، ، صفحه 221-228
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمال شهر تهران قرار دارد و بخشی از رشتهکوه البرز مرکزی محسوب میشود. کانسار پسقلعه در بین مختصات ˝15 ΄25 º51 تا ˝54 ΄25 º51 طول جغرافیایی خاوری و˝42 ΄49 º35 تا ˝15 ΄50 º35 عرض جغرافیایی شمالی در شمال تهران، در برگه زمینشناسی با مقیاس یکصد هزار تهران و در خاور روستای پسقلعه قرار گرفته است. تودههای نفوذی ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمال شهر تهران قرار دارد و بخشی از رشتهکوه البرز مرکزی محسوب میشود. کانسار پسقلعه در بین مختصات ˝15 ΄25 º51 تا ˝54 ΄25 º51 طول جغرافیایی خاوری و˝42 ΄49 º35 تا ˝15 ΄50 º35 عرض جغرافیایی شمالی در شمال تهران، در برگه زمینشناسی با مقیاس یکصد هزار تهران و در خاور روستای پسقلعه قرار گرفته است. تودههای نفوذی موجود در این منطقه با سن بعد از ائوسن در واحدهای ولکانیکی و پیروکلاستیکی ائوسن نفوذ کرده و سبب دگرسانی این واحدها شدهاند. برای نقشهبرداری کانیها و اکتشاف الگوهای دگرسانی همراه با کانیسازی پلیمتال در منطقه فلززایی پسقلعه، چهار سین ماهواره ASTER و ETM مورد پردازش طیفی و تفسیر قرار گرفتند. دادههای دورسنجی، منجر به بارزسازی کانیهای کائولینیت و مونتموریلونیت (شاخص دگرسانی آرژیلیک)، کلریت، اپیدوت و کلسیت (شاخص دگرسانی پروپیلیتیک)، مسکوویت (شاخص دگرسانی سریسیت) و گوسان در محدوده مورد مطالعه شد. کانیسازی عمده در منطقه در توفهای اسیدی دگرسان شده و بهصورت پراکنده است. سنگشناسی غالب این منطقه شامل سنگهای آذرآواری سازند کرج با سن ائوسن است. کانیهای سولفوری مشاهده شده پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت و گالن هستند. در کل منطقه، پیریت گسترش فراوانی دارد ولی کانهزایی سرب، روی، مس، طلا و نقره که روند آنها به موازات لایهبندی عمومی طبقات توف سیلیسی دگرسان شده- فلدسپاری- پیریتی است بهصورت ناچیز مشاهده میشود. پیریت بهصورت همزاد در میان توفها تشکیل شده است. توفها چه در مرحله تشکیل و چه در مرحله دیاژنز (درونزایش)، فرایند دگرسانی سریسیتی، کائولینیتی و یا کلریتی را تحمل کردهاند. از نظر ساختمانی، زون دگرسان شده کانیساز پسقلعه بهصورت عدسی و لایههای صفحهای شکل بین واحدهای سنگی داسیت- ریوداسیت شکل گرفتهاند. بر اساس مطالعه دادههای دورسنجی، حضور دگرسانیهای سریسیتی، آرژیلیک و پروپیلیتیک (حضور کلریت و اپیدوت) در منطقه به اثبات رسیده است؛ در نتیجه در کنار هم قرار دادن نحوه قرارگیری این دگرسانیها نسبت به هم، میتواند تداعیکننده الگوی دگرسانی کانسارهای ماسیوسولفاید نوع کروکو باشد.
احمد خاکزاد؛ مریم فرمهینی فراهانی؛ هوشنگ اسدی؛ محمد هاشم امامی
چکیده
محدوده اکتشافی کهنگ در استان اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره، بر روی کمربند ولکانوپلوتونیکی ارومیه- دختر واقع شده و از نظر وجود ذخیره مس و مولیبدن پورفیری مستعد است. از آنجا که این ذخیره هیچگونه رخنمونی در سطح ندارد و توسط هالههای ژئوشیمیایی اولیه و ثانویه احاطه شده است، برای بررسی ذخیره و اثبات حضور آن در ژرفا، استفاده ...
بیشتر
محدوده اکتشافی کهنگ در استان اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره، بر روی کمربند ولکانوپلوتونیکی ارومیه- دختر واقع شده و از نظر وجود ذخیره مس و مولیبدن پورفیری مستعد است. از آنجا که این ذخیره هیچگونه رخنمونی در سطح ندارد و توسط هالههای ژئوشیمیایی اولیه و ثانویه احاطه شده است، برای بررسی ذخیره و اثبات حضور آن در ژرفا، استفاده از روشهای غیرمستقیم از جمله مطالعه هالههای دگرسانی به روش دورسنجی و هالههای ژئوشیمیایی بر اساس روشهای ژئوشیمیایی ضروری به نظر میرسد. در همین راستا، براساس پردازش دادههای ماهوارهای و به کمک روشهای مختلف دورسنجی، محدوده تأثیر مناطق دگرسانی و نواحی دارای اکسیدهای آهن مورد بررسی قرار گرفت. گفتنی است که با استفاده از دادههای ماهوارهای TM و به کمک روش PCA، گسلها و خطوارههای موجود در منطقه نیز شناسایی شدند و براساس تطابق خطوارههای منطقه و نقشههای ژئوشیمیایی مشخص شد که کانهزایی در منطقه تا حدودی توسط این ساختارهای زمینساختی کنترل میشود. سپس به منظور بررسی هالههای ژئوشیمیایی منطقه از نتایج تجزیه شیمیایی حدود 320 نمونه ژئوشیمیایی برداشتشده از منطقه بهره گرفته شد. به دلیل توزیع نامنظم پراکندگی عناصر در هالههای مرتبط با توده پورفیری، در بررسی الگوی توزیع عناصر معرف و رسم نقشهها، از دادههای نرمال استفاده شد و از طرفی با توجه به اینکه در این پژوهش برای نیل به نتایج دقیقتر از روش هالههای مرکب استفاده شده است، تشخیص روابط بین عناصر، میزان همبستگی بین آنها و ارتباط آنها با سنگهای موجود در منطقه اجتنابناپذیر است. در این راستا، از روشهای آماری مختلفی همچون روش اسپیرمن، پیرسون، تحلیل خوشهای و فاکتوری استفاده شد. سپس بر اساس نتایج حاصل از روشهای بالا نحوه منطقهبندی هالههای ژئوشیمیایی بررسی و بدین ترتیب مشخص شد که بیشترین میزان تمرکز عناصر کمتحرکتر مانند مس و مولیبدن در بخشهای مرکزیتر منطقه و در کوارتزمونزونیتها و دیوریتها صورت گرفته در صورتیکه بیشترین میزان غلظت عناصر با تحرک بیشتر از جمله روی و نقره در بخشهای حاشیهای و در سنگهای آندزیتی اتفاق افتاده است.
سارا یوسفی فر؛ احمد خاکزاد؛ هوشنگ اسدی هارونی؛ محمدرضا جعفری؛ منصور وثوقی عابدینی
چکیده
کانسار مس– طلای پورفیری دالی از نظر زمینشناسی در برخورد نوار ماگمایی ارومیه- دختر و زون سنندج- سیرجان قرار گرفته است و برای نخستینبار بر اساس پردازش دادههای ماهوارهای TM مورد شناسایی قرار گرفته است. در این تحقیق، بخش شمالی کانسار دالی برای تلفیق لایههای اکتشافی و به منظور تعیین مناطق پتانسیلدار مس و طلا، مورد بررسی ...
بیشتر
کانسار مس– طلای پورفیری دالی از نظر زمینشناسی در برخورد نوار ماگمایی ارومیه- دختر و زون سنندج- سیرجان قرار گرفته است و برای نخستینبار بر اساس پردازش دادههای ماهوارهای TM مورد شناسایی قرار گرفته است. در این تحقیق، بخش شمالی کانسار دالی برای تلفیق لایههای اکتشافی و به منظور تعیین مناطق پتانسیلدار مس و طلا، مورد بررسی قرار گرفته است. لایههای اکتشافی شامل: سنگشناسی، دگرسانی، ژئوفیزیک، ژئوشیمی، زمینساخت و کانهزایی مس است. از آنجا که تصمیم صحیح میتواند تأثیر بسزایی در طرحهای اکتشافی داشته باشد، در این پژوهش سعی شد تا از روش نوین تلفیقی استفاده شود که شامل روشهای شاخص همپوشانی، منطق فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی است. این سه روش تأیید کننده و مکمل هم هستند و مناطق پرپتانسیل کانیسازی مس و طلا پورفیری را نمایان کرده است. از بین روشهای مورد استفاده، فرایند تحلیل سلسله مراتبی مناسبترین روش برای تلفیق لایههای اکتشافی در این محدوده است. بررسیهای اکتشافی انجام گرفته از جمله شواهد صحرایی رخنمونها، کانهزاییها و نیز نمونهبرداری از 6 ترانشه در محدوده مورد مطالعه، مؤید این موضوع است. بر اساس نتایج حاصل، در آینده چشمانداز زمینشناسی در بخش مرکزی محدوده مورد مطالعه برای ادامه عملیات اکتشافی بخصوص اکتشاف عمقی مناسب است.
ابراهیم طالع فاضل؛ بهزاد مهرابی؛ احمد خاکزاد؛ رضا کیانپور
چکیده
کانسار سنگ آهن سنگان در فاصله 308 کیلومتری جنوب خاوری مشهد در زون ساختاری خاور ایران قرار دارد. این کانسار بهدلیل داشتن عیار و ذخیره بالای آهن و پایین بودن مقادیر فسفر و گوگرد از مهمترین ذخایر آهن ایران بهشمار میرود. مهمترین بیهنجاریهای سنگان شامل بیهنجاریهای باختری، مرکزی و خاوری است که کانسار دردوی، نمونهای شاخص ...
بیشتر
کانسار سنگ آهن سنگان در فاصله 308 کیلومتری جنوب خاوری مشهد در زون ساختاری خاور ایران قرار دارد. این کانسار بهدلیل داشتن عیار و ذخیره بالای آهن و پایین بودن مقادیر فسفر و گوگرد از مهمترین ذخایر آهن ایران بهشمار میرود. مهمترین بیهنجاریهای سنگان شامل بیهنجاریهای باختری، مرکزی و خاوری است که کانسار دردوی، نمونهای شاخص از اسکارنهای غنی از مگنتیت بوده و در محل همبری توده نفوذی گرانیت سرنوسر (با ویژگی گرانیتهای تیپ I به سن الیگومیوسن) و سنگهای کربناتی پرمنیزیم (به سن کرتاسه پسین) در بیهنجاری مرکزی تشکیل شده است. زونهای اسکارن در کانسار آهن دردوی متشکل از سه زیرپهنه بروناسکارن، دروناسکارن و کانسنگ آهن است که زیرپهنه دروناسکارن بهصورت محدود و بروناسکارن بیشترین گسترش را دارد. بخش بروناسکارن متشکل از زیرپهنهگارنت اسکارن، گارنت-پیروکسن اسکارن و پیروکسن اسکارن است که در فاصله دورتر به اپیدوت اسکارن تبدیل میشود. شواهد صحرایی، کانیشناسی و میکروترمومتری(دماسنجی میکروسکوپی) میانبارهای سیال، حاکی از دو مرحله اسکارنزایی شامل: 1) نفوذ توده گرانیتی در دمای 320 تا C˚520 و فشار تقریبی 1 کیلوبار و 2) تشکیل زون اسکارنی پیشرونده با دمای 310 تا C˚490 و شوری میانگین (wt.% NaCl) 6/33 به همراه تشکیل کانیهای متاسوماتیک بدون آب و زون اسکارن پسرونده با دمای تقریبی 190 تا C˚310 و میانگیـــــــن شوری (wt.% NaCl) 3/13 به همراه کانه مگنتیت و کانیهای سولفیدی پیریت تودهای، مارکاسیت و کالکوپیریت است. بهدنبال آن فعالیتهای تأخیری، موجب تشکیل رگههای کوارتز-کانهدار و عقیم متشکل از پیریت نیمهشکلدار تا بیشکل، کالکوپیریت و فلوگوپیت در منطقه شده که طی دو مرحله یکی با دمای 360 تا C˚440 و میانگین شوری (wt.% NaCl) 4/33 و دیگری با دمای 235 تا C˚320و شوری میانگین (wt.% NaCl) 6/14 در سنگ میزبان اسکارن و توده نفوذی، تشکیل شدهاند. بر اساس مطالعات، میتوان گفت فرایندهای آمیختگی و رقیقشدگی سیال کانهساز توسط آبهای جوی با شوری و دمای پایین و نیز تغییرات شیمیایی ناشی از واکنش سیال کانهساز با سنگ میزبان، از عوامل مؤثر در نهشت آهن در زونهای اسکارنی بهصورت مگنتیت و تشکیل کانههای سولفیدی در رگه و رگچههای کوارتز گرمابی در مراحل پایانی کانیسازی در منطقه است.
پدرام ناوی؛ محمد یزدی؛ رعنا اسماعیل پور؛ احمد خاکزاد
چکیده
زغالسنگهای منطقه لاویج در 48 کیلومتری جنوب باختری آمل، در شمال پهنه ساختاری البرز مرکزی قرار دارند. لایههای زغالسنگی این منطقه در سازند شمشک با سن تریاس بالایی تا ژوراسیک زیرین تشکیل شدهاند و بیشتر شامل ماسهسنگ، شیل، ماسهسنگ آهکی، سیلت و آرژیلیت است. حد زیرین سازند زغالدار لاویج، محدود به دولومیت تودهای تا آهک دولومیتی ...
بیشتر
زغالسنگهای منطقه لاویج در 48 کیلومتری جنوب باختری آمل، در شمال پهنه ساختاری البرز مرکزی قرار دارند. لایههای زغالسنگی این منطقه در سازند شمشک با سن تریاس بالایی تا ژوراسیک زیرین تشکیل شدهاند و بیشتر شامل ماسهسنگ، شیل، ماسهسنگ آهکی، سیلت و آرژیلیت است. حد زیرین سازند زغالدار لاویج، محدود به دولومیت تودهای تا آهک دولومیتی زرد تا خاکستری الیکای بالایی با سن تریاس میانی است. حد بالایی لایههای زغالدار در بخش باختری به سنگآهک چرتدار سازند نسن (پرمین) محدود میشود و در بخش خاوری به آهک مارنی نازکلایه (ورمیکوله) الیکای زیرین (تریاس پیشین) محدود میشود. با توجه به وجود ویترینیتهایی که در آب شیرین بیشتر تشکیل میشوند و فراوانی و نوع رسوبات تخریبی و گسترش آنها (کم داشتن پیریت) و بررسیهای شریعت نیا (1994) (نقل شده توسط Goodarzi et al.,2006) این زغالسنگها در شرایط دریاچهای آب شیرین و تالابی تشکیل شدهاند. از نظر سنگنگاری، زغالسنگهای منطقه لاویج از نوع دروکلارن نیمهشفاف دارای فوزینیت گازدار هستند. ماسرالهای تشکیلدهنده این زغالسنگ ها شامل ویترینیت، فوزینیت، اکسینیت، سمی ویترینیت، سمی فوزینیت و میکسینیت است. کانیهایی که در این زغالسنگها به صورت ناخالصی وجود دارند شامل کانیهای رسی نظیر ایلیت، کائولینیت، مونتموریلونیت، آرژیلیت وکربناتهایی همچون سیدریت، دولومیت، کلسیت و مقدار کمی پیریت است. افزون بر مطالعات سنگنگاری، 7 نمونه از خاکستر لایههای اصلی زغالسنگدار منطقه با دستگاه XRF و ICP–OES برای تعیین عناصر اصلی و فرعی تجزیه شیمیایی شدند. مطالعات ژئوشیمیایی نشان داد که منشأ K، Ti، Al و Si سنگهای دارای کوارتز و کانیهای رسی، منشأ Fe کانیهای سولفیدی همچون پیریت و منشأ Ca و Mg کانیهای کربناتی است. عناصرکمیاب همچون V، Nb، Ta، Ga، Th، Cr وRb درکانیهای رسی وPb ، Se، Mo و As به احتمال از پیریت منشأ گرفتهاند. منشأ Sr، Ba، Ta و Ga از کانیهای فسفاتی همچون آپاتیت و فلوئورآپاتیت است. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که این زغالسنگها دارای رطوبت 4/1درصد، خاکستر کم (17 درصد) و مواد فرار زیادتری (32 درصد) نسبت به دیگر زغالسنگهای البرز مرکزی هستند.
پیمان افضل؛ احمد خاکزاد؛ پرویز معارفوند؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران؛ یونس فداکار القلندیس
چکیده
شناسایی زونهای گوناگون در کانسارهای پورفیری، یکی از مهمترین اهداف اکتشاف این کانسارها است زیرا این امر، بویژه شناسایی درست زون برونزاد، نقشی بسزا در تعیین پتانسیل اقتصادی بودن کانسار ایفا میکند. روشهای سنتی مبتنی بر مطالعه دگرسانیها و کانیهای موجود در این زونها در بسیاری موارد جوابگوی نیازهای این کار نیستند، چون ...
بیشتر
شناسایی زونهای گوناگون در کانسارهای پورفیری، یکی از مهمترین اهداف اکتشاف این کانسارها است زیرا این امر، بویژه شناسایی درست زون برونزاد، نقشی بسزا در تعیین پتانسیل اقتصادی بودن کانسار ایفا میکند. روشهای سنتی مبتنی بر مطالعه دگرسانیها و کانیهای موجود در این زونها در بسیاری موارد جوابگوی نیازهای این کار نیستند، چون تنها بر پایه مطالعات سنگشناسی و کانهنگاری هستند. روشهای جدیدتری نیز که بر اساس مطالعه میانبارهای سیال و ایزوتوپها ارائه شدند، شواهدی غیرمستقیم هستند و بیشتر برای تفکیک دگرسانیها بهکار میروند. روشهای فرکتالی بهدلایلی چون استفاده از تمام دادهها، درنظر گرفتن پراکندگی فضایی آنها و نیز شکل هندسی بیهنجاریها، با وجود عمر کوتاهشان کاربرد مؤثری در بررسیهای سطحی زمینشناسی و ژئوشیمیایی دارند. در این پژوهش، برای نخستین بار روش فرکتالی عیار- حجم ارائه شده که براساس آن زونهای برونزاد، درونزاد و اکسیدان و نیز سنگ دیواره، با تکیه بر عیار عنصر اصلی در کانسارهای پورفیری، از یکدیگر جدا میشوند. پس از بررسی اساس ریاضی این روش، به کمک تابع توانی شاخص و تابع تقسیم برای مدلسازیهای فرکتالی و مولتیفرکتالی، روش عیار- حجم در کانسار مس پورفیری چاهفیروزه در شهربابک استان کرمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه، نخست پراکندگی عنصر مس در چاهفیروزه با استفاده از روشهای زمینآماری برآورد و نمودار لگاریتمی عیار- حجم برای این کانسار رسم شد و نقاط شکست نمایانگر مرزهای عیاری زونها و مرز کانیسازی با سنگ دیواره مشخص شدند. همزمان مدلهای توزیع دگرسانی، کانیشناسی و زونبندی بر اساس مشاهدات زمینشناسی نیز در چاهفیروزه ساخته شدند و با نتایج حاصل از این روش مورد مقایسه قرارگرفتند. نتایج نشانگر این است که زونهای جداشده با کمک روش فرکتالی عیار- حجم افزون بر همپوشانی با مدلهای زمینشناسی بهعلت استفاده از عامل عیار که مهمترین متغیر مستقیم و کمی است، کارآمدتر از دیگر روشهای جداسازی در شناخت این گونه کانسارها است.
نسرین خانمحمدی؛ احمد خاکزاد؛ جواد ایزدیار
چکیده
کانسارآهن ذاکر(شمال خاور زنجان) در نوار ولکانوپلوتونیک طارم در زون ساختاری البرز باختری- آذربایجان واقع شده است. واحدهای سنگشناسی در محدوده کانسار، سنگهای آتشفشانی - آذرآواری با ترکیب توف برشی- لاپیلی توف و گدازههای آندزیتی- بازالتی بخش آمند تشکیلات کرج هستند که طاقدیسی را تشکیل دادهاند و تودههای نفوذی با ترکیب کوارتزمونزودیوریت، ...
بیشتر
کانسارآهن ذاکر(شمال خاور زنجان) در نوار ولکانوپلوتونیک طارم در زون ساختاری البرز باختری- آذربایجان واقع شده است. واحدهای سنگشناسی در محدوده کانسار، سنگهای آتشفشانی - آذرآواری با ترکیب توف برشی- لاپیلی توف و گدازههای آندزیتی- بازالتی بخش آمند تشکیلات کرج هستند که طاقدیسی را تشکیل دادهاند و تودههای نفوذی با ترکیب کوارتزمونزودیوریت، کوارتز مونزونیت و کوارتز سینیت(با سن الیگوسن) در امتداد محور طاقدیس موجود در این واحدها جایگیری کردهاند. کانهزایی آهن در حدفاصل توده نفوذی و سنگهای آتشفشانی روی داده است. کانه اصلی کانسنگ، مگنتیت- آپاتیت همراه با مقادیرکمی کوارتز و کلسیت است. افزون بر کانیسازی آهن- آپاتیت، کانیهای سولفیدی پیریت همراه با مقادیرکمی کالکوپیریت به صورت رگچهای پس از کانسنگ اصلی در منطقه تشکیل شدهاند. کانیسازی در 5 شکل رگچههای استوکورک مگنتیت، مگنتیت- آپاتیت تودهای، مگنتیت - آپاتیت نواری (باندی)، مگنتیت-آپاتیت رگهای و رگچههای سولفیدی در محدوده دیده میشود. نفوذ توده معدنی در سنگهای آتشفشانی میزبان موجب متاسوماتیسم اسکارنی و تشکیل کانیهای اکتینولیت، تالک، کلریت، فلوگوپیت، کوارتز، کلسیت و اپیدوت شده است. بر اساس بررسیهای ژئوترموبارومتری بخش اسکارنی، واکنشهای دگرگونی در حضور سیالی با ترکیب XCO2=0.9، دمای500- 400 درجه سانتیگراد و فشار حدود 2 کیلو بار انجام گرفته است. بررسیهای بافتی و ساختی در ناحیه نشان میدهد که ماده معدنی از توده گرانیتوییدی ذاکر منشأ گرفته و در سنگهای آتشفشانی میزبان نفوذ کرده است. شواهد کانهنگاری از منشأ ماگمایی نوع کایرونای این کانسار حمایت میکند.
مریم فرمهینی فراهانی؛ احمد خاکزاد؛ هوشنگ اسدی هارونی؛ محمد هاشم امامی؛ ایرج رساء
چکیده
محدوده اکتشافی کهنگ در 73 کیلومتری شمال خاوری اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره قرار دارد. این اندیس معدنی بر روی کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه – دختر واقع شده و اولین بار بر اساس پردازش دادههای ماهوارهای TM مورد شناسایی قرار گرفته است. بر اساس مطالعات اولیه، همچون بررسیهای صحرایی، ژئوفیزیکی و دورسنجی و همچنین مطالعات ...
بیشتر
محدوده اکتشافی کهنگ در 73 کیلومتری شمال خاوری اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره قرار دارد. این اندیس معدنی بر روی کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه – دختر واقع شده و اولین بار بر اساس پردازش دادههای ماهوارهای TM مورد شناسایی قرار گرفته است. بر اساس مطالعات اولیه، همچون بررسیهای صحرایی، ژئوفیزیکی و دورسنجی و همچنین مطالعات سنگشناسی و کانهنگاری، این منطقه از لحاظ وجود ذخیره مس و مولیبدن پورفیری مستعد شناخته شده است. محدوده کهنگ یک منطقه دگرسان و برشی شده است. بهطوری که میتوان گفت بیش از 90% سنگهای این محدوده تحت تأثیر سیالات گرمابی به مقدار کم تا زیاد دگرسان شدهاند. به نظر میرسد کانیسازی در منطقه تا حد زیادی توسط ساختارهای زمینساختی کنترل میشود. سنگهای منطقه از نوع حد واسط تا اسیدی بوده به طوری که ، روند تغییرات از حاشیه به سمت قسمتهای مرکزی به سمت سنگهای اسیدیتر و جوانتر است. به منظور بررسیهای ژئوشیمیایی در این محدوده 10 کیلومتر مربعی، 174 نمونه از خاکهای منطقه به روش سیستماتیک و 143 نمونه سنگی از رخنمونهای موجود در منطقه برداشت شده و تحت تجزیه شیمیایی 45 عنصری قرار گرفتند. پس از حصول اطمینان از دقت در نتایج تجزیه، اقدام به پردازش دادهها و محاسبه پارامترهای آماری شد . سپس به کمک روشهای آماری دو متغیره و چند متغیره میزان همبستگی بین عناصر بررسی شدند. در مرحله بعد، برای بررسی رفتار ژئوشیمیایی عناصر مرتبط با مس و مولیبدن و تشخیص محدودههای بیهنجاری، نقشههایی رسم شد. رسم نقشهها در یک مرحله بر اساس دادههای نرمال استاندارد و محاسبه درصدها و در مرحله بعد به روش حدآستانهای به اضافه مقادیری از انحراف معیار صورت گرفت و مشخص شد که بیشترین تمرکز عناصر تحت کانساری مانند مس و مولیبدن در قسمتهای مرکزی منطقه و در کوارتزمونزونیتها و دیوریتها صورت گرفته در صورتی که بیشترین میزان غلظت عناصر فوق کانساری همچون سرب، روی و نقره در قسمتهای حاشیهای و در سنگهای آندزیتی منطقه اتفاق افتاده است. پس از آن برای تفکیک و تشخیص ناهنجاریهای با اهمیت، از روش P.N و برای تعیین بهترین مناطق، جهت عملیات حفاری و نیل به نتایج بهتر و دقیقتر، از روش هالههای مرکب استفاده شد. سپس برای ارزیابی سطح فرسایش در محدوده کانساری از روش سولووف استفاده شد و مشخص شد که خوشبختانه کانسار در ژرفا قرار دارد و توسط فرسایش از بین نرفته است.
علی امیری؛ ایرج رسا؛ احمد خاکزاد؛ محمدحسین آدابی
چکیده
کانسارهای روی و سرب ناحیه راور- بافق در سنگ میزبان کربناتی پرمین بالایی قرار دارند. برخی از کانسارهای روی و سرب این ناحیه، دربردارنده کانسنگ سولفیدی هستند. مطالعات انجام شده بر روی فازهای سولفیدی جدا شده از کانسنگ سولفیدی نشان میدهد که دامنه تغییرات ایزوتوپهای گوگرد در این کانسارها ناچیز بوده و مقدار δ34Sدر کانیهای سولفیدی ...
بیشتر
کانسارهای روی و سرب ناحیه راور- بافق در سنگ میزبان کربناتی پرمین بالایی قرار دارند. برخی از کانسارهای روی و سرب این ناحیه، دربردارنده کانسنگ سولفیدی هستند. مطالعات انجام شده بر روی فازهای سولفیدی جدا شده از کانسنگ سولفیدی نشان میدهد که دامنه تغییرات ایزوتوپهای گوگرد در این کانسارها ناچیز بوده و مقدار δ34Sدر کانیهای سولفیدی آنها از 03/11 تا 55/18 در تغییر است. شواهد موجود حاکی از برتری فرایند کاهیدگی گرماشیمیایی(احیاء ترموشیمیایی) سولفات برای تأمین گوگرد کاهیده مورد نیاز این کانسارها بوده و به نظر میرسد که گوگرد مورد نیاز از طریق کاهیدگی سولفاتهای موجود در سازند گچدار دزو (کامبرین زیرین) تأمین شده باشد. دمای برآورد شده از روی زوجهای سولفیدی در حال تعادل نشانگر دامنه تغییرات تقریبی از 58 تا 114 درجه سانتیگراد است. بهترین مدل تشکیل برای کانسارهای این ناحیه مدل آمیختگی است. براساس این مدل، شورابهای حوضهای مشتق از سازند دزو با سیالهای حوضهای مشتق از سنگهای کربناتی پرمین بالایی مخلوط شده و کانسارهای روی و سرب را در این ناحیه به وجود آوردهاند.
حمیدرضا وطنپور؛ احمد خاکزاد؛ مجید قادری
چکیده
کمربند افیولیتی سبزوار در شمالخاوری ایران و در شمال سبزوار واقع است. این تحقیق برای نخستین بار در ایران با هدف اکتشافی در بخش باختری این کمربند انجام شده است. مطالعه عناصر گروه پلاتین (PGE) در پیبردن به شرایط اولیه تشکیل و ارزیابی اقتصادی کانسارهای کرومیت بویژه در مجموعههای افیولیتی اهمیت زیادی دارد. الگوی پراکندگیPGE در برابر ...
بیشتر
کمربند افیولیتی سبزوار در شمالخاوری ایران و در شمال سبزوار واقع است. این تحقیق برای نخستین بار در ایران با هدف اکتشافی در بخش باختری این کمربند انجام شده است. مطالعه عناصر گروه پلاتین (PGE) در پیبردن به شرایط اولیه تشکیل و ارزیابی اقتصادی کانسارهای کرومیت بویژه در مجموعههای افیولیتی اهمیت زیادی دارد. الگوی پراکندگیPGE در برابر کندریتها در کرومیتیتهای مرتبط با افیولیتها دارای شیب منفی است و این امر نشان میدهد که کرومیت در نخستین مراحل تبلور ماگما، عناصر سازگار گروه پلاتین را از ماگما جدا میسازد. این الگوها در کرومیتیتهای منطقه سبزوار، نشاندهنده ارتباط کامل این سنگها با مجموعههای افیولیتی است. کانسارهایی که در آنها، نسبت عناصر ناسازگار به سازگار مانند Pd/Ir و Cu/Ni بالا باشد، از ماگمایی تفریقیافتهتر حاصل ذوب بخشی با درصد کمتر، نتیجه شدهاند. بنابراین، احتمال اقتصادی بودن آنها کمتر است. در کانسارهای کرومیتی غنی از Al، این نسبتها بالاتر از نوع غنی از Cr است. نسبتPd/Ir در کانسارهای کرومیت مورد مطالعه به طور میانگین، پایین (کمتر از 1) و مشابه بسیاری از کانسارهای مهم افیولیتی جهان است. پایین بودن این نسبت همراه با بالا بودن عدد کروم (6/0<Cr/Cr+Al) نوید حضور کانسارهای کرومیت با پتانسیل بالا و از درجه متالورژی را میدهد. کرومیتهای منطقه مورد مطالعه از نظر عناصر کالکوفیل ترکیب یکسان ندارند. با استفاده از الگوی PGE مشخص شده است که پریدوتیتهای منطقه گفت در بخشهای بالایی بیشتر مشابه سنگهای فرابازی انباشتی پوسته اقیانوسی و در بخشهای زیرین منطقه فرومد مشابه گوشته است.
معصومه علیمحمدی؛ پوران بهنیا؛ احمد خاکزاد؛ محمدعلی قربانی
چکیده
ناحیه طلادار هیرد در حاشیه شمال خاوری پهنه لوت و در مجاورت زمیندرز سیستان (Sistan suture zone) یا زون فلیش خاور ایران واقع شده است. بخشی از تودههای نفوذی موجود در این منطقه با سن پس از ائوسن در واحدهای آتشفشانی(ولکانیکی) و آذرآواری(پیروکلاستیکی) ائوسن نفوذ کرده و سبب دگرسانی و کانهزایی طلا، مس، سرب و روی شدهاند. ...
بیشتر
ناحیه طلادار هیرد در حاشیه شمال خاوری پهنه لوت و در مجاورت زمیندرز سیستان (Sistan suture zone) یا زون فلیش خاور ایران واقع شده است. بخشی از تودههای نفوذی موجود در این منطقه با سن پس از ائوسن در واحدهای آتشفشانی(ولکانیکی) و آذرآواری(پیروکلاستیکی) ائوسن نفوذ کرده و سبب دگرسانی و کانهزایی طلا، مس، سرب و روی شدهاند. برای تشخیص کانیهای دگرسان همراه با کانهزایی طلا در محدوده هیرد، از دادههای سنجنده ASTER استفاده شده است. این سنجنده دارای 3 باند مرئی و مادون قرمز نزدیک(VNIR) ، 6 باند مادون قرمزکوتاه (SWIR) و 5 باند مادون قرمز حرارتی (TIR) است. جذب در محدوده طول موج 2/2 میکرومتر (معادل باند 6 ASTER)، با حضور کانیهای رسی(ایلیت، کائولینیت) و سریسیت مطابقت داردکه علت وقوع جذب در این محدوده، وجود عامل آنیونی Al-OH است. کانیهای دارای عامل آنیونی Mg-OH و کربناتها در طول موج 3/2 میکرومتر (معادل باند 8 ASTER) جذب مشخصی نشان میدهند. بنابراین با استفاده از باند 8 میتوان کانیهای کلریت، اپیدوت و کلسیت را تشخیص داد. در این تحقیق، از روشهای مختلف پردازش تصویر (ترکیب باندی، تبدیلات نسبت باندی و روشBinary Encoding ) برای شناسایی و تفکیک کانیهای دگرسانی مرتبط با کانیزایی طلا استفاده شد و روش Binary Encoding به عنوان یک روش موفق برای تفکیک دقیقتر کانیهای دگرسان تشخیص داده شد. به کمک تحلیل باندهای مادون قرمز حرارتی نیز میتوان اطلاعات سنگشناسی مفیدی بهدست آورد؛ زیرا شناسایی سنگهای سیلیسی در محدوده VNIR+SWIR امکانپذیر نمیباشد که علت این امر، عدم وجود اشکال جذبی مشخص برای کوارتز در این محدوده طول موجی میباشد. در این مطالعه برای شناسایی بخشهای سیلیسی همراه با کانهزایی طلا، از محدوده TIR سنجنده ASTER و از نسبت باندی Qi= (b11*b11)/(b10*b12) استفاده شده است. مقایسه نتایج حاصل از این پردازشها با نتایج به دست آمده از مطالعه مقاطع نازک و پراش پرتو اشعه ایکس (XRD) مربوط به نمونهها نشان داد که دادههای ASTER قابلیت خوبی در شناسایی مناطق دگرسان دارند.