حسین حاجیعلیبیگی؛ سید احمد علوی؛ جمشید افتخار نژاد؛ محمد مختاری؛ محمد حسین آدابی
چکیده
تاقدیس چناره جنوب پهنه لرستان و در شمال پهنه فروبار دزفول، در کمربند چین خورده- رانده زاگرس قرار دارد. در این مقاله ایجاد و توسعه شکستگیها در این تاقدیس مورد بررسی قرار گرفته و از آنها برای تحلیل وضعیت جنبشی این تاقدیس استفاده شده است. نتایج حاصل از تعیین سن نسبی شکستگیها، نوع (انبساطی یا برشی بودن) آنها و موقعیت ساختاری شکستگیها ...
بیشتر
تاقدیس چناره جنوب پهنه لرستان و در شمال پهنه فروبار دزفول، در کمربند چین خورده- رانده زاگرس قرار دارد. در این مقاله ایجاد و توسعه شکستگیها در این تاقدیس مورد بررسی قرار گرفته و از آنها برای تحلیل وضعیت جنبشی این تاقدیس استفاده شده است. نتایج حاصل از تعیین سن نسبی شکستگیها، نوع (انبساطی یا برشی بودن) آنها و موقعیت ساختاری شکستگیها و مقایسه و تلفیق این نتایج با دیگر اطلاعات به دست آمده از جمله اطلاعات حاصل از مقاطع عرضی زمینشناسی ساختمانی رسم شده از تاقدیس، این امکان را فراهم ساخت تا دربارة وضعیت جنبشی این تاقدیس نظراتی ارائه شود: الگوی شکستگیهای این تاقدیس بر اساس اندازهگیریهای صحرایی انجام شده بر روی سازند آسماری، به صورت شش گروه شکستگی اصلی دستهبندی شده است. شکستگی گروه اول (A) با میانگین امتداد ◦68 به عنوان شکستگیهای پیش از فرایند چینخوردگی در نظر گرفته شدهاند. شکستگیهای گروه دوم (B) با میانگین امتداد ◦30 از نوع شکستگیهای کششی عمود بر راستای محور چین پیشنهاد شدهاند. تراکم کم این گروه در یال جلویی را میتوان به آشفتگی میدان تنش ناشی از لغزش تاقدیس بر روی گسل راندگی مدفون بالارود نسبت داد. سومین گروه شکستگیها (C) با میانگین امتداد ◦110 از نوع شکستگیهای انبساطی بوده و عمود بر راستای فشارش و قبل و در حین رشد چین و به موازات محور آن در هر دو یال شکل گرفتهاند. شکستگیهای گروه چهارم (D) با امتداد ◦10 و ◦70 از نوع شکستگیهای مزدوج (Conjugate) بهشمار رفته و در طی مراحل چینخوردگی و بعد از گروه C در هر دو یال تشکیل شدهاند. پنجمین گروه شکستگیها (E) با میانگین امتداد ◦140 و ◦80 از نوع شکستگیهای مزدوج بوده و جزء آخرین شکستگیهای رخ داده در مراحل چینخوردگی بهشمار میروند. ششمین گروه شکستگیها (F) شامل شکستگیهایی با میانگین امتداد ◦55 هستند. این شکستگیها در واقع همان شکستگیهای گروه A بوده که بعداً دچار فعالیت دوباره شده و برخی از آنها درههای ژرف و طویلی را ایجاد کردهاند. تاقدیس چناره با تمایل (Vergence) به سوی جنوب باختر یک تاقدیس نامتقارن است. این تاقدیس از انواع چینهای غیراستوانهای با میل محور به سوی جنوب خاور، و متأثر از عملکرد گسل راندگی مدفون بالارود است. اندازه گیری پارامترهای مربوط به یک سطح چینخورده، تاقدیس را به عنوان یک چین باز، نیمه زاویهدار،گسترده، غیرهارمونیک و پیچیده معرفی کرده و آن را در رده 1C (Ramsay & Huber (1987 قرار میدهد. اتصال دو تاقدیس اولیه مفروض، به یکدیگر منجر به Z شکل شدن منطقه لولای تاقدیس امروزی شده است.
محمد حیدرزاده؛ محرم دولتشاهی پیروز؛ ناصر حاجی زاده ذاکر؛ محمد مختاری
چکیده
هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاریخچه رخداد سونامی و پتانسیل سونامیخیزی سواحل جنوبی ایران در حاشیه اقیانوس هند از طریق ارائه فهرستی از زمینلرزههای تاریخی رخ داده در این منطقه و نیز مدلسازی فازهای تولید و انتشار سونامی در این منطقه است. پس از رخداد سونامی بزرگ 26 دسامبر سال 2004 در سواحل اندونزی که حدود 225000 کشته ...
بیشتر
هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاریخچه رخداد سونامی و پتانسیل سونامیخیزی سواحل جنوبی ایران در حاشیه اقیانوس هند از طریق ارائه فهرستی از زمینلرزههای تاریخی رخ داده در این منطقه و نیز مدلسازی فازهای تولید و انتشار سونامی در این منطقه است. پس از رخداد سونامی بزرگ 26 دسامبر سال 2004 در سواحل اندونزی که حدود 225000 کشته برجای نهاد، تلاشهای گستردهای برای ارزیابی خطر سونامی و توسعه سامانههای کاهش اثرات زیان بار آن در منطقه اقیانوس هند صورت گرفته و در حال انجام است. اولین اقدام در جهت بررسی خطر سونامی در هر منطقهای، بررسی تاریخچه رخداد سونامی در آن منطقه و ارائه فهرستی از سونامیهای رخ داده در آن منطقه است. تهیه چنین فهرستی اطلاعات مفیدی در مورد میزان خطر سونامی، دوره بازگشت سونامی و نیز سواحل در معرض خطر در اختیار قرار می دهد. با توجه به این مسئله، در قالب این مطالعه، اولین فهرست سونامیهای تاریخی رخ داده در منطقه فرورانش مکران تهیه شده است. ناحیه فرورانش مکران در نزدیکی سواحل ایران، عمان، پاکستان و هند واقع شده و رخداد سونامی در این منطقه، کشورهای فوق را میتواند متاثر کند. آخرین سونامی بزرگ در منطقه مکران در 28 نوامبرسال 1945 اتفاق افتادکه دستکم 4000 کشته در سواحل ایران، پاکستان، هند، و عمان برجای گذاشت. همچنین، در این تحقیق از طریق مدلسازی فاز تولید سونامی در اثر رخداد زمینلرزههای زیردریایی، پتانسیل تولید سونامی در سواحل جنوبی ایران بهطورکمی برآورد شده است. در این راستا، در قالب این تحقیق برنامهای برای شبیهسازی و پیشبینی مقدار دگرشکلی بستر اقیانوس در اثر رخداد زمینلرزههای زیردریایی بر مبنای معادلاتMansinha & Smylie (1971) تهیه شده است. پس از حصول اطمینان از صحت عملکرد برنامه، از آن جهت شبیهسازی مقدار دگرشکلی بستر اقیانوس در اثر رخداد زمینلرزههای زیردریایی در منطقه مکران استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که بهطورکلی خطر سونامی در این منطقه را میتوان به سه سطح تقسیم کرد که عبارتند از : خطر نسبی خیلی کم برای تولید سونامی (در صورت رخداد زمینلرزهای با بزرگای تا 7)، خطر نسبی کم تا متوسط برای تولید سونامی (در صورت رخداد زمینلرزهای با بزرگای بین 7 تا 5/7) و خطر نسبی بالا (در صورت رخداد زمینلرزهای با بزرگای بیش از 5/7). در بخش دیگری از مقاله، با استفاده از تئوری انتشار امواج بلند، انتشار سونامی در منطقه مکران مدلسازی شد. نتایج مدلسازی انتشار سونامی نشان میدهد که در صورت رخداد سونامی در منطقه مکران، امواج سونامی در عرض 15 تا 20 دقیقه نزدیکترین ساحل را درخواهند نوردید. در پایان مقاله، با توجه به ارزیابیهای صورت گرفته در مورد خطر سونامی، ضمن تأکید بر لزوم توسعه یک سامانه هشدار سونامی برای سواحل جنوبی ایران، ساختار این سامانه، مؤلفهها و سازوکار آن ارائه شده است.
امیرهوشنگ رجائی؛ محمد مختاری؛ کیت پریستلی؛ دنیس هاتسفلد
چکیده
در این تحقیق، با استفاده از امواج درونی رویدادهای دور لرزهای، ساختار پوسته و سنگکره در بخش مرکزی رشته کوههای البرز برای اولیـن بار به طور فراگیر و جامع بررسی و مطالعه شده است. منطقه مورد مطالعه، بسیار لرزهخیز و فعال با ساختار ژرفی پیچیده بوده و کلانشهر تهران در کوهپایههای جنوبی آن واقع شده است. هدف از این مطالعه، تعیین ژرفا ...
بیشتر
در این تحقیق، با استفاده از امواج درونی رویدادهای دور لرزهای، ساختار پوسته و سنگکره در بخش مرکزی رشته کوههای البرز برای اولیـن بار به طور فراگیر و جامع بررسی و مطالعه شده است. منطقه مورد مطالعه، بسیار لرزهخیز و فعال با ساختار ژرفی پیچیده بوده و کلانشهر تهران در کوهپایههای جنوبی آن واقع شده است. هدف از این مطالعه، تعیین ژرفا و هندسه تغییرات موهو در زیر بخش مرکزی رشته کوههای البرز با دقت و میزان تفکیک بالا میباشد. با استفاده از دادههای برداشت شده، ساختار پوسته در منطقه و در زیر 26 ایستگاه باند پهن یک شبکه متراکم لرزه نگاری موقت، که برای یک دوره 4 تا 6 ماهه در سال 1382 نصب شده بود، تعیین گردید. نگاشت رویدادهای دورلرزهای ثبت شده، در ابتدا با روش تحلیل توابع گیرنده و سپس با هدف افزایش قابلیت اطمینان نتایج با روش تحلیل ادغام شده توابع گیرنده با دادههای پاشندگی سرعت گروه امواج ریلی مورد پردازش قرار گرفت. نتیجه این پژوهش بهصورت نیمرخهای ژرفی سرعت انتشار امواج برشی زیر هر یک از ایستگاهها ارائه گردید. نتایج حاصل از این تحقیق، بیانگر ستبرای پوستهای حدود 48 تا 50 کیلومتر در بخش شمالی بلوک ایران مرکزی قبل از شروع ارتفاعات البرز، ستبرای حدود 55 کیلومتر در بخش میانی البرز و همچنین حدود 44 کیلومتر در ساحل جنوبی دریای خزر است. این نتایج با مقادیر گزارش شده مطالعات دیگر برای پوسته که در بخشهای مختلف و به روشهای متفاوت انجام شده است، تفاوت داشته و نشانگر وجود ریشه برای رشته کوه البرز است.