سنگ شناسی
مهدی رضایی کهخائی؛ داریوش اسماعیلی؛ هانیه صحرائی
چکیده
سنگهای آتشفشانی نشوه در شمال باختر ساوه واقع شده، بخشی از کمربند ماگمایی ارومیه- دختر محسوب میشوند. این سنگها عمدتاً از نوع بازالت، آندزیبازالت، آندزیت تا تراکیآندزیت هستند. در بررسیهای میکروسکوپی این سنگها شواهدی از عدم تعادل بلور با ماگما نیز دیده میشود که از آن جمله میتوان به بافت غربالی، وجود دو نسل سالم ...
بیشتر
سنگهای آتشفشانی نشوه در شمال باختر ساوه واقع شده، بخشی از کمربند ماگمایی ارومیه- دختر محسوب میشوند. این سنگها عمدتاً از نوع بازالت، آندزیبازالت، آندزیت تا تراکیآندزیت هستند. در بررسیهای میکروسکوپی این سنگها شواهدی از عدم تعادل بلور با ماگما نیز دیده میشود که از آن جمله میتوان به بافت غربالی، وجود دو نسل سالم و دگرسان شده پلاژیوکلاز، حاشیه واکنشی، خوردگی و گردشدگی فنوکریستها اشاره کرد. بررسیهای ژئوشیمیایی مربوط به نمودارهای عناصر اصلی و کمیاب نشان میدهد که اگر چه تبلور تفریقی در تکامل سنگهای آتشفشانی منطقه مؤثر بوده است؛ اما در برخی از نمودارها نوعی پراکندگی و روندهای غیر عادی نسبت به روند تفریق به چشم میخورد، که این حالت میتواند بیان کننده اختلاط و آلودگی ماگمایی باشد. ناهماهنگی و تغییرات زیاد در غلظت برخی عناصر نظیر Sr و همچنین نمودارهای دوتایی Nb-Nb/Y و Zr/Rb-Rb نقش اختلاط ماگمایی را در شکلگیری سنگهای آتشفشانی منطقه نشوه نشان میدهد. با توجه به موارد ذکر شده میتوان گفت که مهمترین فرایند تشکیل سنگهای آتشفشانی منطقه نشوه تفریق و اختلاط ماگمایی است. همچنین اختلاط پالس یا پالسهای ماگمایی جدید با ماگمای تفریق یافته مؤثرترین مکانیزم برای تحول ماگمایی سنگهای آتشفشانی منطقه مورد مطالعه است.
مریم شیبی؛ داریوش اسماعیلی؛ ژان لوک بوشه
چکیده
باتولیت گرانیتوییدی شیرکوه با سن کرتاسه زیرین به درون شیلها و ماسهسنگهای سازندهای نایبند- شمشک پهنه ایران مرکزی تزریق گردیده و از سه واحد اصلی گرانودیوریت، مونزوگرانیت و لوکوگرانیت تشکیل شده است. برای شناسایی سازوکار جایگیری و همچنین تقدم و تأخر ماگماهای سازنده باتولیت شیرکوه از روش انیزوتروپی خودپذیری مغناطیسی (AMS) استفاده ...
بیشتر
باتولیت گرانیتوییدی شیرکوه با سن کرتاسه زیرین به درون شیلها و ماسهسنگهای سازندهای نایبند- شمشک پهنه ایران مرکزی تزریق گردیده و از سه واحد اصلی گرانودیوریت، مونزوگرانیت و لوکوگرانیت تشکیل شده است. برای شناسایی سازوکار جایگیری و همچنین تقدم و تأخر ماگماهای سازنده باتولیت شیرکوه از روش انیزوتروپی خودپذیری مغناطیسی (AMS) استفاده شد. این سنگها به دلیل داشتن خودپذیری مغناطیسی میانگین پایین (mSI400Km<) وابسته به گرانیتهای پارامغناطیس هستند و از آنجا که بیوتیت مهمترین کانی آهندار و در بردارنده اصلی مغناطیسپذیری بوده است، انطباق خوبی میان انیزوتروپی خودپذیری مغناطیسی و ترکیب سنگشناسی وجود دارد. تلفیق دادههای مغناطیسی (نقشههای خطوارگی و برگوارگی مغناطیسی، متغیرهای K، TوP)، مطالعات ریزساختاری همراه با دادههای صحرایی و سنگشناختی نشان میدهد دستکم دو پهنه تغذیهکننده در باتولیت شیرکوه به صورت بازشدگیهای کششی در قاعده پوسته بالایی به عنوان کانالی برای تزریق ماگما رفتار کردهاند. با توجه به تفریق پیشرونده واحدهای مختلف و همچنین الگوی منطقهبندی مشاهدهشده درآنها به نظر میرسد سازوکار جایگیری باتولیت گرانیتوییدی شیرکوه از راه بازشدگی دوگانه و پرشدگی پیشرونده آنها توسط بستههای ماگمایی مختلف صورت گرفته است. این بازشدگی به صورت پلهای وکم و بیش به موازات پهنه برشی راستگرد ناحیهای بوده و پرشدن پیشرونده این بازشدگیها به ترتیب از واحد گرانودیوریتی شروع شده، با واحد مونزوگرانیتی ادامه یافته و با واحد لوکوگرانیتی به پایان رسیده و موجب به وجود آمدن باتولیت شیرکوه شده است.