زمین شناسی اقتصادی
حسینعلی تاج الدین؛ ابراهیم راستاد؛ عبدالمجید یعقوب پور؛ محمد محجل
چکیده
کانسار طلای میرگه نقشینه در 43 کیلومتری باختر سقز، در شمال باختر پهنه دگرگونی سنندج- سیرجان واقع است. واحدهای سنگی رخنمونیافته در محدوده کانسار، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده متعلق به پرکامبرین شامل شیست، متاسنداستون، اسلیت و متاآندزیت هستند که توسط توده های گرانیتوییدی پرکامبرین قطع شده اند. بخش اصلی کانیسازی ...
بیشتر
کانسار طلای میرگه نقشینه در 43 کیلومتری باختر سقز، در شمال باختر پهنه دگرگونی سنندج- سیرجان واقع است. واحدهای سنگی رخنمونیافته در محدوده کانسار، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده متعلق به پرکامبرین شامل شیست، متاسنداستون، اسلیت و متاآندزیت هستند که توسط توده های گرانیتوییدی پرکامبرین قطع شده اند. بخش اصلی کانیسازی طلا، در امتداد یک پهنۀ بُرشی با راستای شمال باختر تشکیل شده است. بخش های پرعیار کانسنگ مربوط به بخش های شدیداً دگرشکل و دگرسان شده از پهنه بًرشی هستند که واجد فابریک های میلونیتی- اولترامیلونیتی بوده و با مجموعه ای از کانی های دگرسانی کوارتز، سریسیت- موسکوویت و سولفید همراهند. کانی شناسی کانسنگ ساده و کانی های پیریت، آرسنوپیریت، اسفالریت، کالکوپیریت، گالن و الکتروم را شامل می شود. الکتروم در اندازه های کوچک تر از 5 تا 140 میکرون، به صورت آزاد در کوارتز و نیز بهصورت میانبار و رگچه ای در پیریت مشاهده شده اند. بیشینه مقدار طلا و نقره در کانسنگ های طلادار کانسار میرگه نقشینه به ترتیب 3/64 (میانگین 52/2) و 9/9 (میانگین 65/0) گرم در تن گرم در اندازه گیری شده است. مطالعه نتایج آنالیز نمونه های کانسنگی حاکی از آن است که افزون بر طلا و نقره، عناصر آرسنیک (تا 2096 گرم در تن)، سرب (تا 506 گرم در تن)، روی (تا 354 گرم در تن) و مس (تا 244 گرم در تن) در کانسنگ های طلادار، ناهنجاری نشان می دهند. مطالعه میان بارهای سیال بر روی کوارتزهای طلادار، بیانگر دمای همگن شدگی سیالات کانه ساز در بازه 158 تا 215 درجه سانتیگراد و شوری 3/3 تا 5/14 درصد وزنی معادل نمک طعام است. این کانسار از نظر ویژگی های زمین شناختی و کانی سازی بیش ترین شباهت را با ذخایر طلای کوهزایی اپی زونال نشان می دهد.
زمین ساخت
مسعود بیرالوند؛ محمد محجل؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
در منطقه تخت سلیمان، در فرودیواره گسل چهارطاق، تراورتن ها گسترش قابل توجهی دارند. در شکل گیری تراورتن های این منطقه سه عامل موثر است، عامل اول ماگماتیسم و گرادیان زمین گرمایی بالا در منطقه است، و عامل دوم رسوبات کربناته در فاصله بین منشا گرما در عمق، و چشمه های تراورتن ساز در سطح زمین است، که محلول گرمابی می تواند مواد لازم جهت تشکیل ...
بیشتر
در منطقه تخت سلیمان، در فرودیواره گسل چهارطاق، تراورتن ها گسترش قابل توجهی دارند. در شکل گیری تراورتن های این منطقه سه عامل موثر است، عامل اول ماگماتیسم و گرادیان زمین گرمایی بالا در منطقه است، و عامل دوم رسوبات کربناته در فاصله بین منشا گرما در عمق، و چشمه های تراورتن ساز در سطح زمین است، که محلول گرمابی می تواند مواد لازم جهت تشکیل تراورتن را از آنها تامین نماید، و عامل سوم، وجود گسل و شکستگی در پوسته، با مکانیسم کششی برای رسیدن محلول های حاوی کربنات کلسیم به سطح زمین است. تشکیل نشدن تراورتن در روی پی سنگ دگرگونی، حتی در فرودیواره گسل چهارطاق، نشان از نقش ضروری عامل دوم در تشکیل تراورتن هاست. کربناتهای واحد جانگوتاران و کربنات هایی که در سازند قم وجود دارند منشاء کربنات کلسیم تراورتنهای این منطقه هستند که البته با توجه به شواهد موجود سازند قم نقش بیشتری دارد. کشش با راستای شمال شمال باختری در پایانه جنوب خاوری گسل چهارطاق که حاصل از مولفه امتدادلغز راستگرد این گسل است نقش مهمی در تشکیل تراورتن ها دارد اما تنها عامل نیست زیرا شواهدی از گسل های عادی با راستای شمال باختری در کل منطقه وجود دارد و کشش ناحیه ای با راستای شمال خاوری را نشان می دهند، که عامل این کشش با توجه به مطالعات اخیر احتمالا در ارتباط با برگشتن به عقب (slab rollback) و شکسته شدن پوسته فرورونده(slab breakoff) نئوتتیس و یا لایه لایه شدن لیتوسفر(lithosphere delamination) و یا حاصل دگرشکلی ستبرپوست در پی سنگ منطقه است.
زمین شناسی اقتصادی
حسینعلی تاج الدین؛ ابراهیم راستاد؛ عبدالمجید یعقوب پور؛ محمد محجل؛ ریچارد گلدفارب
چکیده
کانسار سولفید تودهای غنی از طلا (و نقره) باریکا، در 18 کیلومتری خاور شهرستان سردشت، در شمال باختر پهنه دگرگونه سنندج-سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده باریکا، مجموعهای از سنگهای آتشفشان- رسوبی دگرگون شده شامل فیلیت، اسلیت، آندزیت و توفیتهای کرتاسه میباشند. کانسار باریکا، از دو بخش کانسنگ چینهسان و پهنه ...
بیشتر
کانسار سولفید تودهای غنی از طلا (و نقره) باریکا، در 18 کیلومتری خاور شهرستان سردشت، در شمال باختر پهنه دگرگونه سنندج-سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده باریکا، مجموعهای از سنگهای آتشفشان- رسوبی دگرگون شده شامل فیلیت، اسلیت، آندزیت و توفیتهای کرتاسه میباشند. کانسار باریکا، از دو بخش کانسنگ چینهسان و پهنه استرینگر تشکیل شده است که در واحد متاآندزیت میزبان شدهاند. بر اساس مطالعات میانبارهای سیال بر روی نمونههای کوارتز (پهنه استرینگر) و باریت (کانسنگ چینهسان) در کانسار باریکا، دمای همگون شدگی سیالات کانه-ساز در بازه 132 تا 283 درجه سانتیگراد و شوری آنها 4/1 تا 6/9 درصد وزنی معادل NaCl اندازهگیری شده است که نزدیک به شوری آب دریاست. این مطالعه نشان میدهد که سرد شدن سیالات گرمابی کانهدار، که در اثر اختلاط با آب دریا رخ داده است، یکی از فرایندهای مهم در نهشت کانسنگهای باریکا بوده است. مقدار δ34S برای کانههای سولفیدی (پیریت، اسفالریت و گالن) موجود در بخشهای مختلف پهنه استرینگر، تغییرات محدودی در بازه 8/0- تا 6/5+ در هزار را نشان داده و در محدوده کانسارهای سولفیدی آتشفشانزاد قرار میگیرند. همچنین این مقادیر از ترکیبات δ34S نشان میدهد که مشابه با بیشتر کانسارهای آتشفشانزاد نوع کوروکو، گوگرد سازنده کانههای سولفیدی از سنگهای آندزیتی کمرپایین منشأ گرفتهاند. دماهای ایزوتوپی برای دوازه جفت کانه همزیست گالن-اسفالریت و گالن پیریت در محدوده 146 تا 293 درجه سانتیگراد محاسبه شده است که با دماهای حاصل از مطالعات میانبارهای سیال منطبق میباشد.
حسن حاجی حسینلو؛ علی سلگی؛ محمد محجل؛ محسن پورکرمانی
چکیده
زون برشی شمال خوی (KSZ) در 130 کیلومتری شمال شهر ارومیه و 650 کیلومتری باختر تهران قرار گرفته است. بررسی ساختاری و ریزساختاری زون برشی شمال خوی مشخص ساخت این زون برشی شکلپذیر که شامل سنگهای دگرگون با سنگهای اولیه گوناگون است با فابریک غالب در راستای شمال باختر- جنوب خاور دگرریخت شده است. برگوارگی میلونیتی در این زون برشی دارای راستای ...
بیشتر
زون برشی شمال خوی (KSZ) در 130 کیلومتری شمال شهر ارومیه و 650 کیلومتری باختر تهران قرار گرفته است. بررسی ساختاری و ریزساختاری زون برشی شمال خوی مشخص ساخت این زون برشی شکلپذیر که شامل سنگهای دگرگون با سنگهای اولیه گوناگون است با فابریک غالب در راستای شمال باختر- جنوب خاور دگرریخت شده است. برگوارگی میلونیتی در این زون برشی دارای راستای غالب شمال باختر- جنوب خاور بوده و شیب متوسط تا زیاد به سوی شمال خاور دارد. خطوارگی میلونیتی میل کم تا متوسط به سمت شمال- شمال خاور تا شمال دارند. گسلهای معکوس و راندگی با راستای شمال باختر- جنوب خاور شیبی به سوی شمال خاور دارند. همچنین فابریکهای برشی شکلپذیر توسط دوپلکسهای سیستم گسلی تراستی و گسلهای امتدادلغز تحت تأثیر قرار گرفتهاند. روند کلی ساختارها نشاندهنده حداکثر کوتاهشدگی شمال خاور- جنوب باختر است. چهار مرحله دگرریختی (D1-D4) در زون برشی شمال خوی وجود دارد. مرحله دگرریختی اول و دوم به صورت شکلپذیر پیشرونده و مرحله دگرشکل سوم و چهارم به صورت شکنا- شکلپذیر آنها را تحت تأثیر قرار داده است. ساختارهای نشانگر نوع برش شکلپذیر نظیر باندهای برشی S و C، نوارهای برشی نوع C و َC، چینهای برشی، ساختارهای قفسه کتابی، انواع ساختارهای ماهیگون و پورفیروکلاستهای پوششی نشانگر آن است که زون برشی شمال خوی در طی دگرریختی در تکتونیک ترافشارش راستبر به وجود آمده است. از این که ساختارها و ریزساختارهای نشانگر برش معکوس و امتدادلغز راستبر در این زون با همدیگر مشاهده میشوند بیانگر وقوع توزیع در این زون است. این موضوع مشخص میکند که نیروهای تکتونیکی مایل نسبت به زون دگرریختی منطقه خوی در اثر تکتونیک همگرا بین صفحه عربی و بلوک آذربایجان- البرز باختری در شمال باختر ایران روی داده است.
کیوان اورنگ؛ محمد محجل؛ غلامرضا تاجبخش
چکیده
تحلیل حرکتی سامانه گسلی کوشک نصرت در ناحیه شمال ساوه نشان میدهد که سازوکار این گسل (با راستای WNW-ESE)، در زمانی پس از میوسن زیرین، از راستالغز- موربلغز معکوس راستبر به موربلغز معکوس چپبر (در برخی پهنهها تا راستالغز چپبر) تغییر کرده است. شواهد ساختاری بازمانده از حرکت راستبر گسل عبارتند از: 1) حوضه کششی کوشک نصرت که در نتیجه ...
بیشتر
تحلیل حرکتی سامانه گسلی کوشک نصرت در ناحیه شمال ساوه نشان میدهد که سازوکار این گسل (با راستای WNW-ESE)، در زمانی پس از میوسن زیرین، از راستالغز- موربلغز معکوس راستبر به موربلغز معکوس چپبر (در برخی پهنهها تا راستالغز چپبر) تغییر کرده است. شواهد ساختاری بازمانده از حرکت راستبر گسل عبارتند از: 1) حوضه کششی کوشک نصرت که در نتیجه خمیدگی راست پله مسیر گسل در شمال ساوه توسعه یافته و در داخل آن توالی نازکی از سازند قم نهشته شده است. 2) باندهای برشی و نشانگرهای حرکتی فعالیت راستالغز- موربلغز معکوس راستبر که در پهنه اصلی گسل یافت شدهاند. 3) گسلهای همسو با سازوکار راستالغز راستبر و ناهمسو با سازوکار راستالغز چپبر که در پهنه تخریب دیوارهای گسل اصلی یافت شدهاند. پس از وارونگی جهت بردار لغزش در گسل کوشک نصرت: در محل خمش، مجموعهای از گسلهای موربلغز معکوس چپبر، راندگیها، گسلهای راستالغز چپبر و چینخوردگیهای کوچک مقیاس توسعه یافتهاند. سازوکار جوان گسل کوشک نصرت شاهدی دیگر بر نقش اساسی گسل های معکوس دارای مؤلفه راستالغزی چپبر در دگرریختی جوان بخش شمال باختری بلوک ایران مرکزی (در ناحیه قم- ساوه) است. موضوعی که پیش از این، توسط شواهد ساختاری و ریختزمینساختی در مورد گسلهایی چون ایپک (در جنوب بوئین زهرا) و البرز (در شمال قم) و شواهد لرزهای از تحلیل سازوکار کانونی زمین لرزه بوئین زهرا گزارش شده است.
محمد محجل؛ شجاعالدین نیرومند
چکیده
شواهد ساختاری مطالعه شده از چینهای موجود در منطقه خراپه (جنوب شهر پیرانشهر در آذربایجان باختری) مشخص میکند که دو نسل چینخوردگی هممحور با روند شمال باختر - جنوب خاور در مجموعه سنگهای دگرگون با سن کرتاسه در این بخش از پهنه سنندج - سیرجان به وجود آمده است. چینهای مرحله اول به صورت بسته تا یال موازی خوابیده هستند که برگوارگی سطحمحوری ...
بیشتر
شواهد ساختاری مطالعه شده از چینهای موجود در منطقه خراپه (جنوب شهر پیرانشهر در آذربایجان باختری) مشخص میکند که دو نسل چینخوردگی هممحور با روند شمال باختر - جنوب خاور در مجموعه سنگهای دگرگون با سن کرتاسه در این بخش از پهنه سنندج - سیرجان به وجود آمده است. چینهای مرحله اول به صورت بسته تا یال موازی خوابیده هستند که برگوارگی سطحمحوری در آنها به وجود آمده است. این چینها به صورت هممحور توسط چینهای بسته تا باز با سطحمحوری قائم مرحله دوم دوباره چینخوردهاند. رگههای کوارتز طلادار، دایکها با شیب زیاد و گسلهای عادی که همراستا با سطح محوری چینهای ایستاده نسل دوم هستند در منطقه لولایی چینها تمرکز دارند. از طرف دیگر اطلاعات ژرفایی از رگههای کوارتزی مشخص ساخته که پهنای رگهها در ژرفا کمتر میشود. بررسی ساختاری مشخص ساخت که در طول مرحله دوم چینخوردگی، کشیدگی بیشتر در منطقه لولایی در جهت عمود بر محور چینها ایجاد شده است. این موضوع موافقت آشکاری با سازوکار چینخوردگی کرنش طولی مماسی(Tangential Longitudinal Strain) در تشکیل چینهای نسل دوم در منطقه خراپه دارد که در طی آن در بخشهای بیرونی لولاهای طاقدیسها کشش تمرکز یافته است. تمرکز گسستگی کششی در منطقه لولایی چینها روشن میسازد که رگههای کوارتز محصول محلولهای دگرگونی و انحلال فشاری، در بخشهای هسته چینها، با استفاده از فرایند کششی در بخش خارجی چینها در طول چینخوردگی به درون درزههای کششی هجوم آورده و این پرشدگی به همراه ایجاد شکستگیهای کششی و باز شدن آنها به صورت تدریجی و در چند مرحله صورت گرفته است. همچنین برخی از فضاهای پرشده از کوارتز به موازات لایهبندی قرار گرفتهاند. در گسستگیهایی که همراه با جابهجایی بوده، قطعاتی به صورت درونگیر از سنگهای بستر درون رگههای کوارتزی به دام افتادهاند. شواهد مطالعه شده مشخص میکند که گسستگی کششی در فرایندی با سازوکار ایجادکننده چینهای مرحله دوم ارتباط داشته و رگههای کوارتزی طلادار در بخش لولایی طاقدیسها در منطقه خراپه تمرکز یافتهاند.
صدیقه خداپرست؛ محمد محجل؛ سعید حاجامینی
چکیده
سازند قم در ایران مرکزی با رخساره سنگی محیط دریایی در میان دو سازند تخریبی قارهای سرخ پایین و سرخ بالا قرار دارد. ستون چینهسنگی کامل آن از منطقه قم گزارش شده و به این نام نیز خوانده شده است. ولی بیشترین ستبرای سازند قم با تغییرات جانبی در نوع رخساره، از منطقه دخان در باختر ساوه گزارش شده است. بررسیهای چینهشناسی سازند قم در این ...
بیشتر
سازند قم در ایران مرکزی با رخساره سنگی محیط دریایی در میان دو سازند تخریبی قارهای سرخ پایین و سرخ بالا قرار دارد. ستون چینهسنگی کامل آن از منطقه قم گزارش شده و به این نام نیز خوانده شده است. ولی بیشترین ستبرای سازند قم با تغییرات جانبی در نوع رخساره، از منطقه دخان در باختر ساوه گزارش شده است. بررسیهای چینهشناسی سازند قم در این منطقه نشان داده است که ستبرای آن در فاصلههای کوتاه بهشدت تغییر مییابد. در این مطالعه مشخص شد که هندسه ساختارهای موجود در منطقه متأثر از تغییر ستبرای واحدهای سنگی موجود در سازند قم هستند. همچنین تغییر شدید ستبرای این سازند دریایی در منطقه دخان با سازوکار گسلهای اصلی منطقه تفسیر شده است. مطالعه هندسه و سازوکار گسلهای بزرگ در منطقه دخان مشخص ساخت که نوع جابهجایی آنها در تغییر ستبرای سازند قم در زمان رسوبگذاری و سپس در نوع چینخوردگی در زمان تغییرشکل نقش بنیادین داشته است. این بررسی روشن ساخت که در زمان رسوبگذاری سازند قم، منطقه دخان به دلیل قرار گرفتن در پایانه شمال باختری گسلهای امتدادلغز اصلی منطقه شامل گسلهای تفرش، تلخاب و ایندس با راستای شمال باختر- جنوب خاور تحت تأثیر کشش بوده است.
لیلی ایزدیکیان؛ محمد محجل؛ سید احمد علوی
چکیده
منطقه همدان در شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد و متشکل از سنگهای مختلف درونی است که توسط سنگهای دگرگونی گوناگون (ناحیهای و مجاورتی) در برگرفته شده است. 4 مرحله دگرریختی شکلپذیر در این منطقه شناسایی شدهاند که در هر مرحله با تشکیل چین، برگواره و خطواره همراه بودهاند. در اولین مرحله دگرریختی منطقه (D1) برگواره ...
بیشتر
منطقه همدان در شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد و متشکل از سنگهای مختلف درونی است که توسط سنگهای دگرگونی گوناگون (ناحیهای و مجاورتی) در برگرفته شده است. 4 مرحله دگرریختی شکلپذیر در این منطقه شناسایی شدهاند که در هر مرحله با تشکیل چین، برگواره و خطواره همراه بودهاند. در اولین مرحله دگرریختی منطقه (D1) برگواره (S1) و چینهای نسل اول (F1) در منطقه تشکیل شده است. مرحله دوم دگرریختی بهوسیله چینخوردن دوباره سطح محوری چینهای نسل اول و تشکیل چینهای نسل دوم (F2) دیده میشود. برگواره دوم (S2) نیز از نوع سطح محوری بوده و موازی سطح محوری چینهای نسل دوم در منطقه شکل گرفته است. در این مرحله، دگرریختی چیره بوده و برگواره اصلی منطقه را تشکیل داده است. میل محور چینهای نسل دوم منطقه متغیر است و از حالت کاملا" افقی تا قائم تغییر میکند. سوی میل این چینها از فرم توده الوند پیروی میکند. سطح محوری چینهای نسل دوم نیز پراکندگی گستردهای را نشان میدهد و امتداد برگوارگیها در بیشتر بخشها کموبیش از فرم توده الوند پیروی میکنند. در مرحله سوم دگرریختی، چینهای ملایم تا باز به همراه برگواره نوع سطح محوری تشکیل شدهاند. این برگوارگی در بخشهایی از خاور توده الوند برگوارگی چیره را تشکیل میدهند. بیشترین میل محور چینهای نسل سوم بهسوی جنوب خاور با روند N165 است. وجود طرحهای تداخلی چینهای نسل اول، دوم و سوم در سنگهای دگرگونی ناحیهای و مجاورتی بــهصورت چینخوردگی دوباره نوع سـوم، هممحور بودن دگرریختی اول، دوم و سوم را نشان میدهد. دگرریختی چهارم (D4) خود را به صورت برگوارگی کنگرهای (S4) و خطواره کانیایی (L4) حاصل از رشد سیلیمانیت در منطقه نشان میدهد. این خطوارهها (L4) در کل منطقه راستای شمال خاور - جنوب باختر را نشان میدهند. خطواره نسل چهارم در هورنفلسها دیده نمیشود. چرخش محور چینهای نسل دوم و همچنین برگوارگی نسل دوم در پیرامون توده الوند آشکارا دیده میشود. این چرخش نشان میدهد میدان کرنش نهایی در این بخش از پهنه سنندج- سیرجان از فرم توده الوند پیروی و احتمالا" توده اصلی گرانیتوییدی الوند همزمان با دگرریختی دوم به منطقه نفوذ کرده است.
احسان موسوی؛ محمد محجل
چکیده
پهنه برشی شمال اسفاجرد در شمال خاور گلپایگان در پهنه سنندج- سیرجان جای دارد. نشانگرهای سوی برش در این پهنه برشی در دو مقیاس رخنمون و میکروسکوپی دیده میشوند. این نشانگرها، سوی برش راستالغز راستبر در راستای شمال باختر را نشان میدهند. تحلیل حرکتی و نشانگرهای سوی کشش یک کشش شمال باختر به تقریب موازی با برش راستبر و یک فشارش عمود ...
بیشتر
پهنه برشی شمال اسفاجرد در شمال خاور گلپایگان در پهنه سنندج- سیرجان جای دارد. نشانگرهای سوی برش در این پهنه برشی در دو مقیاس رخنمون و میکروسکوپی دیده میشوند. این نشانگرها، سوی برش راستالغز راستبر در راستای شمال باختر را نشان میدهند. تحلیل حرکتی و نشانگرهای سوی کشش یک کشش شمال باختر به تقریب موازی با برش راستبر و یک فشارش عمود بر آن را به نمایش میگذارند. همزمانی و همسویی نسبی پهنه برشی شمال اسفاجرد پهنه برشی راندگی شمال ورزنه، جدایش مؤلفههای کرنش را در یک دگرریختی ترافشارشی پیشنهاد میکند. برپایه دادههای سن زمینشناسی و وجود دگرشیبی زاویهدار میان واحدهای سنگی کرتاسه میانی و ائوسن، دگرریختی ترافشارشی و میلونیتزایی وابسته به آن در خلال کوهزاد کرتاسه پسین - پالئوسن رخ داده است. کمشیب بودن برگوارگیهای میلونیتی با سازوکار جنبشی راستبر، یک ناهمسازی میان هندسه و سازوکار را در پهنهبرشی شمال اسفاجرد میرساند. به هرحال ویژگیهای جنبشی (Kinematic) و حرکتی (Dynamic) فابریکهای میلونیتی این پهنه با کشش موازی راستا یا بیرونریزی جانبی مواد در یک قلمروی راستبر سازگار است. موازی بودن روند بیشتر خطوارگیهای کشیدگی با محور چینهای بزرگ مقیاس نسل دوم ثابت میکند که میلونیتیشدن اصلی همزمان با دگرریختی دوم رخ داده است. گامه دگرریختی سوم، فابریکهای میلونیتی را در پهنه برشی شمال اسفاجرد چین داده است. دو نسل از رخهای کنگرهای به ترتیب مربوط به دو رخداد دوباره چینخوردگی را میتوان در این پهنه برشی شناسایی کرد. یکی از آنها دوباره چینخوردگی هممحور (الگوی تداخلی سوم) است که طی گامه دوم دگرریختی و همزمان با ایجاد پهنه برشی شمال اسفاجرد در بازه زمانی کرتاسه بالا- پالئوسن رخ داده است. دوباره چینخوردگی دیگر، الگوی تداخلی بومرنگی (یا الگوی تداخلی دوم) است که در گامه سوم دگرریختی، همزمان با چینخوردگی پهنه برشی شمال اسفاجرد به احتمال در بازه زمانی پس از پالئوسن- پیش از میوسن پدیدار شده است.
کیوان اورنگ؛ محمد محجل؛ فردین موسیوند؛ ابراهیم راستاد
چکیده
نهشته سولفید تودهای آتشفشانزاد (VMS) روی- سرب- مس چاه گز، در چند مرحله دگرریخت و دگرگون شده است و در بخش جنوبی پهنه سنندج- سیرجان برونزد دارد. پیکرههـای معدنی، از تودههـای سولفیدی چینهسان، لایهای، صفحهای و عدسـیشکل تشکیل شدهانـد و در راستای º060 تا º070 کشیدگـی نشان میدهند. سولفیدهـای تودهای به همراه سنگهـای ...
بیشتر
نهشته سولفید تودهای آتشفشانزاد (VMS) روی- سرب- مس چاه گز، در چند مرحله دگرریخت و دگرگون شده است و در بخش جنوبی پهنه سنندج- سیرجان برونزد دارد. پیکرههـای معدنی، از تودههـای سولفیدی چینهسان، لایهای، صفحهای و عدسـیشکل تشکیل شدهانـد و در راستای º060 تا º070 کشیدگـی نشان میدهند. سولفیدهـای تودهای به همراه سنگهـای میزبان خود 3 مرحله دگرریختـی اصلی (D1, D2, D3) و 2 مرحلـه دگرگونی (M1, M2) در حد رخساره شیست سبز را تحمل کردهاند که همه این رخدادهـا پس از ژوراسیک میانی رخ داده است. کهنترین ساختارهـای موجـود در محـدوده معدنی، لایهبنـدی و برگوارگـی پیوسته (S1) ایجاد شـده در مرحلـه اول دگرریختـی هستنـد که در سنگهـای میزبان فیلیتی- اسلیتی- شیستی حفظ شدهاند. چینهای مرحله اول (F1) در پیکرههای معدنی تشخیص داده نشدهاند، گرچه آنها در ناحیه چاه گز به عنوان چینهایی دارای میل کم تا متوسط رو به شمال باختر و دارای یالهای موازی شناخته شدهاند. هندسه پیکرههای معدنی توسط ساختارهای مرحله دوم (چینها و برگوارگیها) کنترل شده است. چینهای مرحله دوم (F2) میل کم رو به شمال خاور یا جنوب باختر دارند. این چینها بسته تا باز هستند و سطوح محوری آنها شیب زیاد رو به جنوب و شمال دارند. پیکرههای معدنی در بیشتر موارد دچار انتقال یافتگی از لایهبندی- برگوارگی مرحله اول شده و به موازات برگوارگیهای سطح محوری (AS2) و ترکیبی مرحله دوم (ST2) آرایش دوباره یافتهاند. برگوارگی ترکیبی به صورت قائم است و راستای شمال خاور- جنوب باختر دارد. کانیهای سولفیدی موجود در پیکرههای معدنی در طی رخداد تکتونو- حرارتی مرحله دوم، دچار دگرریختی، تحرک و تبلور دوباره دینامیکی شدهاند. ساختارهای مرحله سوم (D3)، کنترلکننده محلی پیکرههای معدنی هستند و چینها و پهنههای برشی را دربر میگیرند.
محمد محجل؛ زینب رهامی؛ فرشته شبانی
چکیده
سازندهای سرخ زیرین، قم، سرخ بالایی و کنگلومرای پلیوسن در ساختار ناودیس شوراب (جنوب خاور شهر قم) با روند شمالباختر- جنوبخاور چینخوردهاند. در این ناودیس لایههای شکلپذیر مارنی و گچی عضوهای بالایی سازند قم در همبری با لایههای پرقوام کنگلومرا و ماسه سنگ از سازند سرخ بالایی قرار گرفتهاند. در یال شمالی ناودیس شوراب (بخش جنوب ...
بیشتر
سازندهای سرخ زیرین، قم، سرخ بالایی و کنگلومرای پلیوسن در ساختار ناودیس شوراب (جنوب خاور شهر قم) با روند شمالباختر- جنوبخاور چینخوردهاند. در این ناودیس لایههای شکلپذیر مارنی و گچی عضوهای بالایی سازند قم در همبری با لایههای پرقوام کنگلومرا و ماسه سنگ از سازند سرخ بالایی قرار گرفتهاند. در یال شمالی ناودیس شوراب (بخش جنوب خاوری) در این همبری، به صورت محلی افزون بر افزایش ستبرای قابل توجه در نهشتههای مارنی-گچی سازند قم، چینهایی با روند عمود بر روند ناودیس شوراب فقط در یال شمالی ناودیس در سازند قم و سازند سرخ زیرین به وجود آمده در صورتی که این چینخوردگی محلی در یال جنوبی ناودیس شوراب تشکیل نشده است. به وجود آمدن چینخوردگی محلی در بخش جنوبخاوری یال شمالی ناودیس شوراب نتیجه عملکرد جدایشی بخش مارنی-گچی به دلیل اختلاف رئولوژی زیاد، در مرز دو سازند قم و سرخ بالایی ارزیابی میشود. بررسی ساختار بهوجود آمده روشن ساخت که تشکیل چینهای با راستای شمال- شمالخاور- جنوب- جنوبباختر، در انتهای جنوب خاوری در یال شمالی ناودیس شوراب نتیجه بهوجود آمدن پهنه برشی امتداد لغز راست بر میان سطح جدایشی و گسل قم است که بهموازات آن در شمال ناودیس شوراب قرار دارد و این پهنه برشی در اثر حرکت راستالغز راستبر گسل قم در زمانی پس از میوسن فعال شده است.
امیرحسین صدر؛ محمد محجل؛ علی یساقی
چکیده
در پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس سبک ساختاری از بخش درونی (پهنه سنندج - سیرجان) به سمت بخش بیرونی (زاگرس) به ترتیب از سبک ستبر پوسته به سبک نازک پوسته تغییر مینماید. در این پهنه، گسلهای راندگی با روند شمال باختر - جنوب خاور و شیب به سمت شمال خاوری، قدیمیترین واحدهای ترادف رسوبی را به سطح رساندهاند. بر اساس الگوی دگرشکلی، پهنه برخوردی ...
بیشتر
در پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس سبک ساختاری از بخش درونی (پهنه سنندج - سیرجان) به سمت بخش بیرونی (زاگرس) به ترتیب از سبک ستبر پوسته به سبک نازک پوسته تغییر مینماید. در این پهنه، گسلهای راندگی با روند شمال باختر - جنوب خاور و شیب به سمت شمال خاوری، قدیمیترین واحدهای ترادف رسوبی را به سطح رساندهاند. بر اساس الگوی دگرشکلی، پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس را میتوان به دو محدوده مشخص که توسط راندگی اصلی زاگرس از یکدیگر جدا شدهاند، تفکیک نمود، بخش بیرونی به طور عمده ساختار راندگی فلسی نازک پوسته دارد، اما بخش درونی دارای کوتاهشدگی بیشتر، دگرشکلی پیسنگ و ساختار دوپلکسی است. در بخش درونی سفرههای راندگی متعددی که از سنگهای دگرگونی منشأ گرفتهاند و تا پیشانی راندگی اصلی زاگرس پیشروی نمودهاند، گسترش یافته است. سازوکار حرکتی این سفرههای راندگی، گرانشی و زمینساختی بوده و تا مسافتهایی از 2 تا 20 کیلومتر جابهجا شدهاند. افزون بر گسلهای پیسنگی موازی روند زاگرس (گسل اصلی جوان زاگرس)، گسلهای پیسنگی عمود بر روند زاگرس (در اینجا به نام گسل پیسنگی ازنا معرفی میشود) نیز دگر شکلی منطقه را تحتتأثیر قرار دادهاند که سبب تغییر سبک دگرریختی در طول پهنه برخوردی شدهاند.