زمین ساخت
محمد رضا مزینانی؛ علی یساقی؛ رضا نوزعیم
چکیده
سامانه گسلی فغان، با طولی بالغ بر 180 کیلومتر، متشکل از پهنهای از گسلها و با راستای تقریباً خاوری- باختری در مرز شمالی بلوک لوت و جنوب گسل دورونه قرار دارد. اثر عملکرد این سامانه گسلی ضمن برونزد واحدهای سنگی پالئوزوییک و مزوزوییک، موجب قطع و جابهجایی واحدهای کنگلومرایی- ماسهسنگی نئوژن و آبرفتهای کواترنری نیز شده است. با توجه ...
بیشتر
سامانه گسلی فغان، با طولی بالغ بر 180 کیلومتر، متشکل از پهنهای از گسلها و با راستای تقریباً خاوری- باختری در مرز شمالی بلوک لوت و جنوب گسل دورونه قرار دارد. اثر عملکرد این سامانه گسلی ضمن برونزد واحدهای سنگی پالئوزوییک و مزوزوییک، موجب قطع و جابهجایی واحدهای کنگلومرایی- ماسهسنگی نئوژن و آبرفتهای کواترنری نیز شده است. با توجه به جایگاه زمینساختی سامانه گسلی فغان، تحلیل دقیق سازوکار و موقعیت محورهای تنش برآورد شده عامل گسلخوردگی آن دادههای مناسب بر جنبششناختی سنوزوییک پسین بلوک لوت را ارائه مینماید. نتایج بهدست آمده از چنین تحلیلی در این مطالعه نشان میدهد که این سامانه از پهنهای از گسلهای اصلی با سازوکار غالب راستالغز راستبر با روند خاوری- باختری و گسلههای کوچکتر چپبر، راستبر و شیب لغز بهصورت گسلهای ریدل تشکیل شده است. بر همین اساس سامانه گسلی فغان و به عنوان یکی از پهنههای گسلی بنیادین در شمال بلوک لوت در بازه زمانی سنوزوییک پسین همانند پهنه گسلی کوه سرهنگی، موجب تقسیمشدگی دگرریختی بلوک لوت شده است. در نتیجه سامانه راستالغز راستبر گسل فغان ضمن جدا کردن ریزبلوکهای بردسکن- کاشمر و گناباد از یکدیگر، موجب انتقال دگرریختی مابین بلوک اصلی لوت و ریزبلوکهای حاشیهای شمالی آن بهصورت فرار درون ورقی شده است.
زمین ساخت
علی بندگانی؛ علی یساقی؛ محسن الیاسی
چکیده
در این مقاله تکامل ساختاری پهنه گسله بمو در بخش چین خورده زاگرس به عنوان نمونه ای از پهنه های گسلی با روند شمال خاوری و با استفاده از تحلیل جنبشی و دینامیکی ساختارهای موجود در آن ارائه شده است. با توجه به این داده ها، دو مرحله کوتاه شدگی با روند های NE و NNE در منطقه تبیین شده است. بر این اساس راستای تنش فشارشی در ابتدا بصورت NE تحلیل گردیده ...
بیشتر
در این مقاله تکامل ساختاری پهنه گسله بمو در بخش چین خورده زاگرس به عنوان نمونه ای از پهنه های گسلی با روند شمال خاوری و با استفاده از تحلیل جنبشی و دینامیکی ساختارهای موجود در آن ارائه شده است. با توجه به این داده ها، دو مرحله کوتاه شدگی با روند های NE و NNE در منطقه تبیین شده است. بر این اساس راستای تنش فشارشی در ابتدا بصورت NE تحلیل گردیده که باعث تشکیل گسل عرضی بمو با سازوکار امتدادلغز چپ بر شده است. این مرحله از دگرشکلی با توجه به متاثر شدن نهشته های الیگوسن–اوایل میوسن احتمالا در این زمان روی داده است. در ادامه دگرشکلی و متاثر از تغییر جهت کوتاهشدگی در پهنه همگرایی برخوردی ورق عربی با ایران مرکزی در میوسن پسین-پلیوسن، راستای تنش فشارشی عامل دگرشکلی در پهنه گسله بمو به NNE تغییر نموده است. چنین تغییری منجر به توسعه ساختارهای جوان تر به صورت چین خوردگی و گسلش معکوس در پهنه گسله بمو گردیده است و نشان می دهد که پهنه گسله بمو و دیگر پهنه های گسلی با روند شمال خاوری-جنوب باختری همچون گسل های با روند شمال باختری- جنوب خاوری متاثر از تغییر جهت همگرایی برخوردی در زاگرس بوده اند.
زمین ساخت
محمد علی قنبریان؛ علی یساقی
چکیده
این پژوهش به بیان نتایج تحلیل ساختاری و ریز ساختاری منطقه فریادون واقع در شمال خاور استان فارس پرداخته است. در این پژوهش، یک کمربند با روند شمال باختری – جنوب خاوری در بخش مرکزی پس بوم زاگرس و در شمال خاور پهنه دگرگونی سنندج – سیرجان معرفی گردیده است. وضعیت میانگین برگ وارگی و خط وارگی در این کمربند جدید به ترتیب 315˚,57˚NE و 116˚ ,23˚ ...
بیشتر
این پژوهش به بیان نتایج تحلیل ساختاری و ریز ساختاری منطقه فریادون واقع در شمال خاور استان فارس پرداخته است. در این پژوهش، یک کمربند با روند شمال باختری – جنوب خاوری در بخش مرکزی پس بوم زاگرس و در شمال خاور پهنه دگرگونی سنندج – سیرجان معرفی گردیده است. وضعیت میانگین برگ وارگی و خط وارگی در این کمربند جدید به ترتیب 315˚,57˚NE و 116˚ ,23˚ می باشد. مطالعه نشان گرهای جنبش شناختی رخداد برش دگرشکلی، چپ گرد و به سمت شمال باختر را در این کمربند نشان می دهد که بر خلاف دگرشکلی راست گرد شناخته شده در نواحی مرکزی پهنه دگرگونی سنندج – سیرجان است.
زمین ساخت
محمد مومنی طارمسری؛ مریم ده بزرگی؛ رضا نوزعیم؛ علی یساقی
چکیده
گسل کلمرد یکی از گسلهای مهم بنیادی ایران مرکزی به شمار میرود. کوههای ازبککوه نیز با راستای شمال خاور- جنوب باختر در شمال بلوک طبس، در ورقه ایران مرکزی در پهنه گسلی کلمرد قرار دارند. بنابراین تجزیه و تحلیل چینها و گسلها در این پهنه دگرریخت شده میتواند در درک تکوین زمینساختی این ناحیه از ایران مرکزی مفید باشد. در این ...
بیشتر
گسل کلمرد یکی از گسلهای مهم بنیادی ایران مرکزی به شمار میرود. کوههای ازبککوه نیز با راستای شمال خاور- جنوب باختر در شمال بلوک طبس، در ورقه ایران مرکزی در پهنه گسلی کلمرد قرار دارند. بنابراین تجزیه و تحلیل چینها و گسلها در این پهنه دگرریخت شده میتواند در درک تکوین زمینساختی این ناحیه از ایران مرکزی مفید باشد. در این مطالعه به منظور ارائه تصویری روشن برای درک تکامل ساختاری منطقه ازبککوه، به انجام عملیات صحرایی و تجزیه و تحلیل هندسی- جنبشی گسلها و چینها و بررسی تکامل ساختاری آنها پرداخته شده است. نتیجه مطالعات نشاندهنده آن است که در بازه زمانی قبل از کرتاسه منطقه ازبککوه تحت تأثیر یک رژیم تنش فشارشی با روند عمود بر گسل کلمرد قرار داشته که سبب تشکیل چینها و گسلهای موازی با روند سطح محوری آنها شده است، سپس با تغییر رژیم فشارشی به راستالغز راستبر در زمان سنوزوییک در جهت شمال خاور- جنوب باختر، گسلهای منطقه و صفحه محوری چینها و دیگر ساختارهای مرتبط با آنها تحت تأثیر این تنش امتدادلغز قرار گرفتهاند. بهطور کلی الگوی هندسی و جنبشی گسلهای منطقه مورد مطالعه با توجه به گسلهای اصلی و گسلهای R، P، Rʹ و X از نوع برش ساده و فشارش موازی با پهنه دگرریختی است، که در این الگو، برش ساده الگوی غالب است و فشارش مؤلفه جزئی به نظر میرسد. سازوکار گسلهای منطقه مورد مطالعه نشاندهنده آن است که دگرریختی کوههای ازبک کوه به سمت مراحل پایانی برش ساده بوده است. گامهای متعدد دگرریختی، حرکات برش ساده و شدت دگرشکلی در گستره مطالعاتی باعث شده است تا امتداد همه ساختارها به موازات پهنه گسلی اصلی در امتداد شمال خاور- جنوب باختر قرار گیرند.
زمین ساخت
مجتبی ارشادی نیا؛ سعید معدنی پور؛ علی یساقی
چکیده
کوههای فراقون از نظر چینه شناسی کاملترین توالی سازندهای دوران پالئوزوئیک زاگرس از اردوویسین پیشین تا پرمین را در خود جای داده است، همچنین از نظر ساختاری گسل زاگرس بلند بعنوان برجستهترین ساختار منطقه حد جنوبی آن را مشخص کرده است. در این مطالعه برپایه انجام برداشتهای ساختاری و رسم برشهای ساختاری تحلیلی از الگوی تکامل ساختاری ...
بیشتر
کوههای فراقون از نظر چینه شناسی کاملترین توالی سازندهای دوران پالئوزوئیک زاگرس از اردوویسین پیشین تا پرمین را در خود جای داده است، همچنین از نظر ساختاری گسل زاگرس بلند بعنوان برجستهترین ساختار منطقه حد جنوبی آن را مشخص کرده است. در این مطالعه برپایه انجام برداشتهای ساختاری و رسم برشهای ساختاری تحلیلی از الگوی تکامل ساختاری کوههای فراقون ارائه شده است. شواهد ساختاری و رسوبی نشان دهنده تشکیل گسل زاگرس بلند از سه قطعه باختری، مرکزی و خاوری با هندسه و سازوکار متفاوت میباشد. قطعه باختری و خاوری گسل زاگرس بلند با شیب به شمال، بوسیله گسل زاکین با شیب به جنوب به یکدیگر متصل میشوند و در جنوب گسل زاکین قطعه مرکزی گسل زاگرس بلند با شیب به شمال قرار دارد. عملکرد گسل زاکین و قطعه مرکزی گسل زاگرس بلند، رخنمون هسته تاقدیس فراقون شامل سازندهای پالئوزوئیک را در پی داشته است. شواهد چینه شناسی حاکی از اختلاف ضخامت قابل توجه سازند گورپی در دو بخش جنوب و شمال گسل زاگرس بلند و حضور بخشهای ضخیم کنگلومرایی در سازند گورپی در فرادیواره گسل که حاکی از یک محیط پر انرژی فروافتاده در بلوک شمالی گسل زاگرس بلند می باشد که بصورت معکوس در زمان کرتاسه پسین فعالیت یافته است. شواهد ارایه شده از هندسه و سازوکار گسل زاگرس بلند و چینهای همراه به ویژه چینهای با روند شما خاور- جنوب باختری نشان دهنده حاکمیت زمین ساخت فشارشی در زمانی پس از کرتاسه پسین در زاگرس شرقی است که در ادامه با ترافشارشی راستگرد همراه شده است.
سیدعباس عطاپورفرد؛ علی یساقی؛ مهناز رضائیان؛ اسماعیل شبانیان بروجنی
چکیده
تاقدیس فراقان در شمال خاور کمان فارس قرار دارد و در این محل پوشش رسوبی به ستبرای 10 کیلومتر روی سری هرمز دگرشکل شده است. این تاقدیس توسط گسل زاگرس مرتفع بریده شده است. با توجه به کم بودن مطالعات تنش دیرینه و تحلیل جنبشی ساختارها در شمال خاور کمان فارس در این نوشتار به تاریخچه تغییرات میدان تنش و نقش آن در تکامل ساختار فراقان پرداخته ...
بیشتر
تاقدیس فراقان در شمال خاور کمان فارس قرار دارد و در این محل پوشش رسوبی به ستبرای 10 کیلومتر روی سری هرمز دگرشکل شده است. این تاقدیس توسط گسل زاگرس مرتفع بریده شده است. با توجه به کم بودن مطالعات تنش دیرینه و تحلیل جنبشی ساختارها در شمال خاور کمان فارس در این نوشتار به تاریخچه تغییرات میدان تنش و نقش آن در تکامل ساختار فراقان پرداخته شده است. برای تعیین متغیرهای تنسور تنش کاهش یافته و تفکیک گسلهای مربوط به هر فازدگرشکلی شکننده، از روش وارونسازی؛ برای تعیین امتداد محور کوتاهشدگی بیشینه از استیلولیتها و برای تعیین موقعیت تنش کمینه از رگههای کششی استفاده شده است. به منظور بررسی جهتهای تنش اصلی زمان حاضر دادههای سازوکار کانونی زمینلرزهها نیز به روش برگشتی تحلیل شدهاند. مطابق این بررسی، پیش از چینخوردگی در میوسن پسین سوی تنش اصلی حداکثر N27°-29°E بوده و ترکهای کششی در این زمان شکل گرفتهاند. در اواخر میوسن میانی پوشش رسوبی تحت رژیم زمینساختی فشاری (Compressional) و با سوی تنش اصلی بیشینه N19°E بهصورت چینهای جدایشی (Detachment fold) و مرتبط با گسل (Fault related fold) دگرشکل شده است. در اواخر میوسن پسین و اوایل پلیوسن، پیسنگ در محدوده فراقان شروع به کوتاهشدگی کرده است که در این زمان رژیم زمینساختی امتدادلغز و سوی تنش اصلی بیشینه N4°E است. در این زمان گسل زاگرس مرتفع فعال شده و ستون رسوبی و ساختارهای موجود را بهطور کامل برش داده است. در پلیوسن تحت رژیم زمینساختی امتدادلغز سوی تنش اصلی بیشینه بهطور موقت به N25°W تغییر یافته و گسلهای امتدادلغز و واژگون موجود با سازوکار جدید فعال شدهاند. بررسی دادههای سازوکار کانونی زمینلرزهها گویای این مطلب است که در زمان حاضر سوی تنش اصلی دوباره شمالی- جنوبی است.
ابراهیم غلامی؛ سعید شرکاء؛ علی یساقی
چکیده
پهنه گسلی آشخانه با امتداد خاوری- باختری تا شمال باختری- جنوب خاوری در بخش شمال خاور ایران میان پهنههای زمینساختی البرز و کپهداغ جای گرفته است. در هشت پیمایش عمود بر پهنه گسلی ویژگیهای هندسی و نشانگرهای جنبشی مانند ساختار S-C، چینهای نامتقارن، خطوط لغزشی و پلههای گسلی اندازهگیری شد. با رسم نمودارهای استریوگرافی ...
بیشتر
پهنه گسلی آشخانه با امتداد خاوری- باختری تا شمال باختری- جنوب خاوری در بخش شمال خاور ایران میان پهنههای زمینساختی البرز و کپهداغ جای گرفته است. در هشت پیمایش عمود بر پهنه گسلی ویژگیهای هندسی و نشانگرهای جنبشی مانند ساختار S-C، چینهای نامتقارن، خطوط لغزشی و پلههای گسلی اندازهگیری شد. با رسم نمودارهای استریوگرافی عناصر ساختاری و رسم مقاطع عرضی، پهنه گسلی آشخانه سازوکار چیره وارون با مؤلفه امتدادلغز چپگرد نشان میدهد. تاقدیس دنقوزداغ در فرادیواره این گسل جزو چینهای وابسته به گسل و از نوع انتشار گسلی است. در بخش خاوری و در فرادیواره پهنه گسلی آشخانه، راندگیهایی مانند گسل کوه دوچنگ، بروج شمالی و بروج جنوبی همشیب با گسل آشخانه ایجاد شدهاند که نشاندهنده همگرایی بیشتر در بخش جنوب خاوری نسبت به بخش شمال باختری این پهنه گسلی است. مقاطع ساختاری هشتگانه نشاندهنده گسترش گسلهای راندگی و چینهای وابسته به گسل و همچنین رانش مواد به سوی جنوب تا جنوب باختر هستند. چگونگی قرارگیری پهنههای گسلی راندگی نشان از آن دارد که در این بخش از کپهداغ رشد ساختارهای راندگی از شمال به سوی جنوب تا جنوب باختر انجام میشود.
محسن احتشامی معینآبادی؛ علی یساقی
چکیده
با مطالعه ریزساختار و ترمومتری میانبارهای سیال در رگههای کلسیتی از پهنه گسل مشا شرایط دگرشکلی این پهنه گسلی بهویژه طی میوسن میانی - پایانی بررسی شده است. بر پایه دگرشکلی درون بلوری دانههای کوارتز، ماکل مکانیکی کلسیت و اطلاعات حاصل از ترمومتری میانبارهای سیال اولیه در رگههای کلسیتی موجود در پهنه گسل مشا، بیشینه دمای دگرریختی ...
بیشتر
با مطالعه ریزساختار و ترمومتری میانبارهای سیال در رگههای کلسیتی از پهنه گسل مشا شرایط دگرشکلی این پهنه گسلی بهویژه طی میوسن میانی - پایانی بررسی شده است. بر پایه دگرشکلی درون بلوری دانههای کوارتز، ماکل مکانیکی کلسیت و اطلاعات حاصل از ترمومتری میانبارهای سیال اولیه در رگههای کلسیتی موجود در پهنه گسل مشا، بیشینه دمای دگرریختی پهنه گسل طی ترشیری 350 درجه سانتیگراد برآورد میشود. برآورد فشار با استفاده از دادههای میانبار سیال بهدست آمده از رگههای کلسیتی در پهنه گسل با توجه به تشکیل رگهها در مراحل آخر دگرریختی برآوردهای کمتر از واقع بهدست میدهد. با فرض گرادیان زمینگرمایی بین 25- 35 درجه بر کیلومتر با توجه به شرایط زمینساختی جنوب البرز مرکزی بین ائوسن تا میوسن پایانی، در شرایط آدیاباتیک بیشینه دمای 350 درجه دگرریختی نماینده ژرفایی بین 10 تا 14 کیلومتر و فشاری بین 5/2 تا 4 کیلوبار برای پهنه ترشیری گسل مشا بوده که این برآورد با دادههای اخیر لرزهای از گسل مشا که بیشترین فعالیت گسل را در ژرفای 10 تا 15 کیلومتر نشان میدهند، همخوانی دارد.
بهزاد دریکوند؛ علی یساقی
چکیده
تحلیل سبک چینخوردگی تاقدیسها از اولین مطالعات ساختار مخازن هیدروکربوری تاقدیسی است. تاقدیس نادر در باختر زیرپهنه خاوری کپهداغ و بر روی فرادیواره گسل معکوس کپهداغ شمالی در شمالخاور شهر کلات نادری قرار دارد. تحلیل ساختاری این تاقدیس بر اساس دادههای برداشت شده از هشت پیمایش ساختاری عمود بر روند اثرسطح محوری آن انجام شده است. ...
بیشتر
تحلیل سبک چینخوردگی تاقدیسها از اولین مطالعات ساختار مخازن هیدروکربوری تاقدیسی است. تاقدیس نادر در باختر زیرپهنه خاوری کپهداغ و بر روی فرادیواره گسل معکوس کپهداغ شمالی در شمالخاور شهر کلات نادری قرار دارد. تحلیل ساختاری این تاقدیس بر اساس دادههای برداشت شده از هشت پیمایش ساختاری عمود بر روند اثرسطح محوری آن انجام شده است. نتایج به دست آمده از بررسی این پیمایشها نشان داد که تاقدیس نادر دارای دو کوهان با آرایش پلکانی نسبت بهم است. این کوهانها و دیگر چینهای منطقه توسط دو سری گسل عرضی با روند عمومی شمالباختر و شمالی- جنوبی قطع شدهاند. تحلیل هندسی تاقدیس نادر، هندسه چینخوردگی گسترش گسلی را برای کوهان اول و هندسه چینخوردگی جدایشی را برای کوهان دوم نشان میدهد. از آنجا که یال شمالی کوهان اول توسط گسل پنهان نادر بریده شده است هندسه این کوهان به صورت چین جدایشی گسلخورده نیز تحلیل شده است. گسلهای منطقه عمدتاً روندهای متفاوت ولی سازوکار غالب راستالغز یا دارای مؤلفه کوچکتر راستالغز هستند تحلیل هندسی و جنبشی این گسلها نشان داد که تعدادی از گسلهای منطقه با پهنه تغییرشکل اصلی با روند شمالباختر، در حالی که دیگر گسلها با دیگر پهنه تغییرشکل اصلی با روند شمالی- جنوبی، همخوانی دارند. چنین توسعهای از گسلهای راستالغز به همراه آرایش پلکانی کوهانهای تاقدیس نادر با یکدیگر و با سایر چینهای منطقه، نشان دهنده تکامل ساختارهای منطقه در یک سامانه ترافشارش راستبر با روند عمومی شمالباختر ناشی از فعالیت پهنه گسلی معکوس کپهداغ شمالی تحلیل میشود.
مهدی نجفی؛ علی یساقی؛ عباس بحرودی
چکیده
ویژگیهای مکانیکی پوشش رسوبی بهویژه عملکرد جدایشی واحدهای سنگی شکلپذیر از عوامل اصلی کنترلکننده سبک دگرریختی در کمربندهای چینخورده و رانده است. این مقاله با تفسیر خطوط لرزهای بازتابی به همراه الگوسازی آنالوگ، به بررسی عملکرد این واحدهای شکلپذیر در بخش میانی کمربند زاگرس میپردازد. تفسیر برشهای لرزهای نشان میدهد ...
بیشتر
ویژگیهای مکانیکی پوشش رسوبی بهویژه عملکرد جدایشی واحدهای سنگی شکلپذیر از عوامل اصلی کنترلکننده سبک دگرریختی در کمربندهای چینخورده و رانده است. این مقاله با تفسیر خطوط لرزهای بازتابی به همراه الگوسازی آنالوگ، به بررسی عملکرد این واحدهای شکلپذیر در بخش میانی کمربند زاگرس میپردازد. تفسیر برشهای لرزهای نشان میدهد که سازند گچساران به سن میوسن به عنوان یک افق شکلپذیر با ستبرای زیاد در میانه پوشش رسوبی حضور دارد و با عملکرد جدایشی خود موجب تغییر سبک ساختاری از سطح به ژرفا شده است، بهگونهای که هندسه چینهای سطحی انطباقی با هندسه ساختارهای موجود در واحدهای پیش از میوسن ندارد. افزون بر این، یک افق جدایش مؤثر دیگر در قاعده پوشش رسوبی و بر روی پیسنگ واقع شده است که میتواند سری هرمز یا معادلهای جانبی آن باشد. برای شبیهسازی آزمایشگاهی از عملکرد همزمان دو افق شکلپذیر جدایشی، مدل آنالوگی طراحی شد که در آن پوشش رسوبی شامل دو لایه شکلپذیر از جنس خمیر سیلیکون هرکدام به ستبرای 15 درصد از کل ستون چینهنگاری، یکی در قاعده و دیگری در میانه پوشش رسوبی متشکل از ماسه خشک بود. نتایج بهدست آمده از مدل، ساختارهای مشابهی را با بخش میانی کمربند چینخورده و رانده زاگرس نشان میدهد. در حالی که در ژرفا و در بین دو افق جدایشی، راندگیها و چینهای فرادیوارهای مرتبط با آنها در یک سامانه دوپلکسی ایجاد شدهاند، در سطح و در بالای افق جدایش میانی، ناودیسهای باز با طول موج بلند و تاقدیسهای با طول موج کوتاه همراه با راندگیهای بسیار کمشیب گسترش یافتهاند. بنابراین آگاهی از رفتار جدایشی افقهای شکلپذیر برای پی بردن به سبک ساختارهای زیرین آنها، به منظور اکتشافات هیدروکربوری در مخازن ژرف زاگرس، امری ضروری است.
شهریار صادقی؛ علی یساقی؛ محمد فتح الهی
چکیده
در این نوشتار ارتباط ساختاری دو سیمای ساختاری مهم زمیندرز زاگرس یعنی گسل اصلی جوان زاگرس (MRF) و گسل وارون اصلی زاگرس (MZRF) در کردستان مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی این ارتباط به حل مسائل مرتبط با زمیندرز زاگرس همچون تکامل ساختاری و لرزهزمینساخت آن کمک میکند. بر پایه این بررسی، در حدود عرض جغرافیایی ̊36، قطعه سردشت گسل ...
بیشتر
در این نوشتار ارتباط ساختاری دو سیمای ساختاری مهم زمیندرز زاگرس یعنی گسل اصلی جوان زاگرس (MRF) و گسل وارون اصلی زاگرس (MZRF) در کردستان مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی این ارتباط به حل مسائل مرتبط با زمیندرز زاگرس همچون تکامل ساختاری و لرزهزمینساخت آن کمک میکند. بر پایه این بررسی، در حدود عرض جغرافیایی ̊36، قطعه سردشت گسل اصلی جوان زاگرس به گسل وارون اصلی زاگرس برخورد میکند و به سمت جنوب خاور این محل برخورد، تنها گسل اصلی جوان زاگرس مرز میان کمربند چینخورده- رانده زاگرس و پهنه سنندج- سیرجان را تشکیل میدهد. در این محل قطعات بریدهشده از گسل وارون اصلی زاگرس در پهنه گسل اصلی جوان زاگرس دیده میشودکه این امر دیرینتر بودن گسل وارون اصلی زاگرس را نشان میدهد. این بررسی نشان میدهد که گسل اصلی جوان زاگرس در حد واسط گسلهای پیرانشهر در شمال باختر و گسل مریوان در جنوب خاور، یعنی در میان عرضهای جغرافیایی ´30 ̊35 و´30 ̊36 تغییر روند داده بهگونهای که در راستای گسل خمیدگی ایجاد شده است. در حاشیههـای جنوب باختری و شمال خاوری این خمیدگی به ترتیب گسلهـای سردشت و بانه برداشت شدهاند که سازوکار آنها دارای مؤلفه حرکتی عادی است. با در نظر گرفتن ویژگیهـای هندسی و جنبشی و میدان تنش دیرینه بخش خمشیافته گسل اصلی جوان زاگرس(گسل سردشت) میتوان گفت که این گسل بخشی از گسل اصلی جوان زاگرس با راستای N30W است و به دلیل انحراف نسبت به بردار جابهجایی اصلی N60W دارای مؤلفه کشش شده است. بنابراین گسل سردشت به طور همزمان جنبشهـای امتدادلغز و ترافشارشی مرز میان پهنه سنندج-سیرجان و زاگرس چینخورده- رانده و جنبشهای کششی حاصل از خمش به سمت راست گسل اصلی جوان زاگرس را تحمل کرده است. تحلیل تنش دیرینه (با استفاده از روش برگشتی چند مرحلهای) برای جنبشهای مختلف، میدانهای تنش مجزایی را نشان میدهد؛ میدانهای تنش دیرینه با میدانهای تنش حاصل از حل کانونی زمینلرزههای مرتبط با راستای زمیندرز زاگرس هماهنگی دارند که نشاندهنده جوان بودن میدان تنش بهدست آمده از روش برگشتی است. در اثر جابهجایی گسل وارون اصلی زاگرس توسط گسل سردشت، افت قائم قابل توجهی در گسل وارون اصلی زاگرس ایجاد شده است که به این دلیل، در شمال باختر گسل اصلی جوان زاگرس، میان عرضهای جغرافیایی ´20 ̊35 و ´00 ̊36 ،گسل وارون اصلی زاگرس در سطح زمین برونزد ندارد.
علی یساقی؛ حسین نریمانی؛ محمد قاسم حسن گودرزی
چکیده
امتداد ساختارهای کمربندهای چین- رانده در طول، گسترش محدودی دارند و بیشتر به ساختارهای عرضی پایان مییابند. در کمربند چین- رانده زاگرس، راستای گسل پیشانی کوهستان در بخشهای مختلف توسط ساختارهای عرضی بریده و جابهجا شده است. در ناحیه دوگنبدان این گسل در تقاطع با ساختار عرضی گسل خارگ-میش است. تاقدیس میش در فرادیواره گسل پیشانی ...
بیشتر
امتداد ساختارهای کمربندهای چین- رانده در طول، گسترش محدودی دارند و بیشتر به ساختارهای عرضی پایان مییابند. در کمربند چین- رانده زاگرس، راستای گسل پیشانی کوهستان در بخشهای مختلف توسط ساختارهای عرضی بریده و جابهجا شده است. در ناحیه دوگنبدان این گسل در تقاطع با ساختار عرضی گسل خارگ-میش است. تاقدیس میش در فرادیواره گسل پیشانی کوهستان با هندسه جعبهای و از نوع چین گسترش گسلی حمل شده دارای کوژ به سوی پیشبوم است و در پهلوی پیشانی برگشته است. ادامه این چین با رسیدن به ساختار عرضی گسل خارگ- میش کمی چرخیده و پایان مییابد. در فرودیواره گسل پیشانی کوهستان تاقدیسهای دیل، پهن، سراب و جعفرآباد با هندسه گرد شده و دامنه کم نشاندهنده چینهای فروافتادگی دزفول هستند. تاقدیسهای دیل و پهن با هندسه جدایشی دوشاخه با رخنمون عمومی از سازند آسماری، در اثر انتشار جانبی به موازات امتداد شیبراهه پیشانی از سطح جدایش سازند دشتک در فرودیواره گسل پیشانی کوهستان گسترش یافتهاند و نشاندهنده تاقدیسهایی هستند که از سازند دشتک در فرودیواره بهصورت تأخیری نسبت به ساختارهای فرادیواره در سطح ظاهر شدهاند. گسل خارگ- میش بهعنوان شیبراهه جانبی در سطح با پایان یافتن ساختارهای طولی به آن و در ژرفا با توجه به تغییرات ستبرا و رخساره رسوبی قابل شناسایی است که بیشتر فعالیت آن در زمان رسوبگذاری سازند ایلام است. این هندسه ساختاری بیانگر اندرکنش گسلهای بهترتیب طولی پیشانی کوهستان و عرضی خارگ- میش به صورت شیبراهههای پیشانی و جانبی در هندسه و سبک ساختاری کمربند چین- رانده زاگرس در ناحیه دو گنبدان است.
زینب داودی؛ علی یساقی
چکیده
در این مقالـه هندسـه و تحـول جنبشی سـاختـارهای توسعـه یافته در راستــای یکی از پهنههای گسلـی عرضی (ایذه) در کمربنــد چینخورده- رانده زاگرس ارائه شده تا از این راه منشأ این گسلها و اثر آنها بر ساختارهای کمربند تحلیل شود. دگرریختیهای سطحی بر روی پوشش رسوبی در امتداد پهنه گسلی ایذه شامل تغییر روند ساختارهای اصلی زاگرس و توسعه ...
بیشتر
در این مقالـه هندسـه و تحـول جنبشی سـاختـارهای توسعـه یافته در راستــای یکی از پهنههای گسلـی عرضی (ایذه) در کمربنــد چینخورده- رانده زاگرس ارائه شده تا از این راه منشأ این گسلها و اثر آنها بر ساختارهای کمربند تحلیل شود. دگرریختیهای سطحی بر روی پوشش رسوبی در امتداد پهنه گسلی ایذه شامل تغییر روند ساختارهای اصلی زاگرس و توسعه ساختارهای فرعی بهصورت ریزچینها و ریزگسلها بر روی ساختارهای اصلی زاگرسی هستند. برداشتهای دقیق ساختاری از پهنه گسلی نشان داد که نحوه پراکندگی و الگوی این ساختارهای فرعی بر روی پوشش رسوبی در پهنه زاگرس چینخورده- رانده، بهگونهای است که میتوان سه پهنه فشارشی میان گسلهای زیرسطحی با آرایش نردبانی را در امتداد پهنه گسلی ایذه تحلیل کرد. با بررسی منحنیهای همستبرا، تغییرات رخسارهای سازندهای مختلف و برشهای لرزهای بازتابی مشخص شد که این گسلهای زیرسطحی مراتب جوانتر فعالیت گسل ایذه هستند که بهعنوان یک گسل پیسنگی در اثر همگرایی مایل کوهزاد زاگرس، فعالیت دوباره یافته و سبب شکلگیری چنین دگرریختیهایی در پوشش رسوبی شده است. با توجه بهشواهد زمینلرزهای، اثر این فعالیت تا عهد حاضر نیز ادامه دارد. چنین تحلیلی میتواند قابل همگانی کردن برای اثر دگرریختی دیگر گسلهای مایل بر پوشش رسوبی کمربند چینخورده- رانده زاگرس باشد.
مرضیه استرابیآشتیانی؛ علی یساقی؛ حمیدرضا جوادی؛ مجید شاهپسندزاده؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
سامانه گسل درونه، باسازوکار راستالغز چپبر، در شمال خرد صفحه ایران مرکزی، نقش مهمی در شکلگیری ریختار کنونی فلات ایران داشته است. این گسل، از خاور رودخانه هیرمند در خاک افغانستان با هندسهای خمیده تا منطقه انارک در ایران مرکزی و با طول کل 900 کیلومتر امتداد دارد. شروع شاخهشدگی پایانه باختری گسل درونه در ناحیه جندق است که به صورت ...
بیشتر
سامانه گسل درونه، باسازوکار راستالغز چپبر، در شمال خرد صفحه ایران مرکزی، نقش مهمی در شکلگیری ریختار کنونی فلات ایران داشته است. این گسل، از خاور رودخانه هیرمند در خاک افغانستان با هندسهای خمیده تا منطقه انارک در ایران مرکزی و با طول کل 900 کیلومتر امتداد دارد. شروع شاخهشدگی پایانه باختری گسل درونه در ناحیه جندق است که به صورت چند شاخه گسل موازی هم است. امتداد این سامانه به سمت باختر در شمال معدن طالمسی ازحالت شمال خاور- جنوب باختر به وضعیت شمالی- جنوبی تغییر مییابد. این افشانههای گسلی در مناطق جندق و طالمسی به صورت مجموعهای از گسلهای راستالغز چپبر همراه با مؤلفه شیبلغز عادی هستند که میتوان آنها را به عنوان یک پایانه بادزن پولکی کششی در نظر گرفت. در حالی که با توجه به وارونگی سوی لغزش بر روی گسل درونه، میتوان سازوکار تشکیل این پایانه را در زمان پیش از تغییر سوی حرکت گسل درونه به صورت یک پایانه بادزن پولکی فشاری به شمار آورد.
امیرحسین صدر؛ محمد محجل؛ علی یساقی
چکیده
در پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس سبک ساختاری از بخش درونی (پهنه سنندج - سیرجان) به سمت بخش بیرونی (زاگرس) به ترتیب از سبک ستبر پوسته به سبک نازک پوسته تغییر مینماید. در این پهنه، گسلهای راندگی با روند شمال باختر - جنوب خاور و شیب به سمت شمال خاوری، قدیمیترین واحدهای ترادف رسوبی را به سطح رساندهاند. بر اساس الگوی دگرشکلی، پهنه برخوردی ...
بیشتر
در پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس سبک ساختاری از بخش درونی (پهنه سنندج - سیرجان) به سمت بخش بیرونی (زاگرس) به ترتیب از سبک ستبر پوسته به سبک نازک پوسته تغییر مینماید. در این پهنه، گسلهای راندگی با روند شمال باختر - جنوب خاور و شیب به سمت شمال خاوری، قدیمیترین واحدهای ترادف رسوبی را به سطح رساندهاند. بر اساس الگوی دگرشکلی، پهنه برخوردی کوهزاد زاگرس را میتوان به دو محدوده مشخص که توسط راندگی اصلی زاگرس از یکدیگر جدا شدهاند، تفکیک نمود، بخش بیرونی به طور عمده ساختار راندگی فلسی نازک پوسته دارد، اما بخش درونی دارای کوتاهشدگی بیشتر، دگرشکلی پیسنگ و ساختار دوپلکسی است. در بخش درونی سفرههای راندگی متعددی که از سنگهای دگرگونی منشأ گرفتهاند و تا پیشانی راندگی اصلی زاگرس پیشروی نمودهاند، گسترش یافته است. سازوکار حرکتی این سفرههای راندگی، گرانشی و زمینساختی بوده و تا مسافتهایی از 2 تا 20 کیلومتر جابهجا شدهاند. افزون بر گسلهای پیسنگی موازی روند زاگرس (گسل اصلی جوان زاگرس)، گسلهای پیسنگی عمود بر روند زاگرس (در اینجا به نام گسل پیسنگی ازنا معرفی میشود) نیز دگر شکلی منطقه را تحتتأثیر قرار دادهاند که سبب تغییر سبک دگرریختی در طول پهنه برخوردی شدهاند.
سعید معدنیپور؛ علی یساقی
چکیده
کوههای طالقان در جنوب البرز مرکزی قرار داشته و بهدلیل داشتن توالیهای کاملی از سنگهای پالئوزوییک تا ترشیری محل مناسبی در تبیین تکامل ساختاری جنوب البرز مرکزی است. این رشته کوه از شمال بهوسیله گسل طالقان و از جنوب به گسل مشا محدود شده است. این گسلها مرز واحدهای پالئوزوییک - مزوزوییک کوههای طالقان را با ترشیری در دامنههای ...
بیشتر
کوههای طالقان در جنوب البرز مرکزی قرار داشته و بهدلیل داشتن توالیهای کاملی از سنگهای پالئوزوییک تا ترشیری محل مناسبی در تبیین تکامل ساختاری جنوب البرز مرکزی است. این رشته کوه از شمال بهوسیله گسل طالقان و از جنوب به گسل مشا محدود شده است. این گسلها مرز واحدهای پالئوزوییک - مزوزوییک کوههای طالقان را با ترشیری در دامنههای شمالی و جنوبی آن تشکیل میدهد. در این مقاله هندسه ساختاری گسلهای رشته کوه، تحلیل و بر آن مبنا الگویی بر تکامل ساختاری جنوب البرز مرکزی ارائه شده که نشانگر تکامل آن از زمینساخت وارون تا ترافشارش چپگرد است. گسل مشا در خاور کوههای طالقان پرشیب بوده و موجب رانده شدن نهشتههای پرکامبرین کهر پوشاننده پیسنگ که در هسته تاقدیس بزرگ فرادیوارهای آن جای گرفته بر روی نهشتههای ائوسن دارای ناوفرمهای فرودیوارهای شدهاست. چنین هندسهای از گسل مشا بیانگر پیسنگی بودن گسل و تکامل آن از وارونشدگی(Inversion) یک گسل نرمال اولیه است. بر همین اساس گسل پرشیب طالقان بهعنوان گسل پسراند(Back thrust) فرادیوارهای مشا و کوههای طالقان بهعنوان منطقه بالاجسته(Pop-up) مابین آنها تحلیل شده است. تحلیل جنبشی گسل طالقان در برشهای مختلف این گسل در منطقه کوههای طالقان در این مطالعه بیانگر وجود دو فاز حرکتی معکوس با مؤلفههای متفاوت راستالغز راستگرد و چپگرد است. حرکات معکوس راستگرد گسل طالقان با توجه به قرارگیری آن در فرادیواره گسل مشا مرتبط با فرایند وارونشدگی این گسل از زمان کرتاسه پایانی و حرکات چپگرد آن در نتیجه حاکمیت زمینساخت ترافشارش چپگرد بر البرز مرکزی از زمان پلیوسن تحلیل شده است.
ابراهیم غلامی؛ میرعلی اکبر نوگل سادات؛ محمدمهدی خطیب؛ علی یساقی
چکیده
حرکت راستگرد شمالی- جنوبی بین ایران مرکزی و افغانستان باعث فعالیت پهنههای گسلی شمالی- جنوبی و شمال باختری- جنوب خاوری در بخش خاوری ایران شده است. تأثیر متقابل گسلها (fault interaction)باعث ایجاد مناطق فشاری (restraining zones) در راستای پهنههای گسلی و ظهور رخنمونهای افیولیتی در بین واحدهای ترشیر شده است. مطالعه هندسی و جنبشی ساختارها راهکار ...
بیشتر
حرکت راستگرد شمالی- جنوبی بین ایران مرکزی و افغانستان باعث فعالیت پهنههای گسلی شمالی- جنوبی و شمال باختری- جنوب خاوری در بخش خاوری ایران شده است. تأثیر متقابل گسلها (fault interaction)باعث ایجاد مناطق فشاری (restraining zones) در راستای پهنههای گسلی و ظهور رخنمونهای افیولیتی در بین واحدهای ترشیر شده است. مطالعه هندسی و جنبشی ساختارها راهکار مناسبی برای شناخت نحوه شکلگیری و تکوین ساختاری مناطق فشاری در پهنههای گسلی در شمال شمال خاور دشت لوت (بخش شمالی پهنه ساختاری سیستان) فراهم آورده است. فعالیت گسلهایی با روندهای مختلف در منطقه خاور ایران سبب ایجاد دگرشکلیهای محلی متفاوت با مناطق ساختاری مجاورآنها شده است. چنین دگرشکلیهایی، به تأثیرمتقابل گسلهای با سازوکار چیره امتدادی و روندهای متفاوت شمالی- جنوبی و شمال باختری- جنوب خاوری نسبت داده شده است . تأثیر متقابل روندهای ساختاری مذکور و نقش مؤثرترگسلهای شمالی- جنوبی سبب ایجاد مناطق فشاری با دگر شکلی بالا و ظهور خمیدگیهای ساختاری شده است. ایجاد مناطق فشاری در محل همپوشانی (over lap) پهنههای گسلی شمالی- جنوبی و خمیدگی اثر محوری چینها، ناشی از تأثیرمتقابل روندهای ساختاری شمالی- جنوبی و شمال باختری- جنوب خاوری میباشند.
مطالعات ساختاری منطقه مورد مطالعه در دو بخش انجام گردید :
الف) فعالیت پهنههای گسلی شمالی- جنوبی با سازوکار امتدادلغز راستگرد، باعث ایجاد مناطق عدسی شکل فشاری در راستای پهنههای گسلی شدهاند. هندسه نردبانی (en echelon) این گسلها، مناطق فشاری از نوع link damage zoneرا در محل همپوشانی آنها ایجاد شده است (مانند کسراب، ترشاب و آساکوهک) که واحدهای افیولیتی در محل همین مناطق، رخنمون یافتهاند.
ب) سازوکار پهنههای گسلی شمال باختری- جنوب خاوری بهصورت فشاری- برشی راستگرد است و رخنمون واحدهای افیولیتی در راستای آنها پیوسته و گسترده است.
میزان کوتاه شدگی واحدهای رسوبی چین خورده ترشیر (چینهای حسینآباد، پرنگ، چاخو، شورک، مرغزار، زهاب) از شمال به جنوب افزایش یافته است. از آنجا که میزان جابهجایی در بخش مرکزی گسلها افزایش مییابد (مانندگسل شوشک- چشمه زنگی)، کوتاه شدگی در چینها در این منطقه وابسته به حرکت گسلهاست. وجود دگرشیبی بین واحدهای ترشیر و کرتاسه، رخنمون افیولیتها در مکانهای تحت تأثیر فشردگی، موقعیت شمال خاوری- جنوب باختری محور اصلی فشردگی در راستای هر دو روند اصلی شمال شمال خاور دشت لوت و رشد مناطق فشاری در محل تلاقی دو روند اصلی، نشانگر این است که فعالیت دو روند مذکور بهطور همزمان انجام شده است. در مناطق فشاری در محل همپوشانی گسلهای شمالی- جنوبی گسلهای راندگی، رخنمون واحدهای قدیمی و قطعات لوزی شکل دیده میشوند. ظهور راندگیها و رخنمون افیولیت در مناطق فشاری در بخشهای شمالی منطقه مطالعه، جایی که روندهای شمال باختری - جنوب خاوری نیز بر دگرشکلیهای منطقه اثر دارند، نشانگر اثر غالب روندهای شمالی- جنوبی است. از آنجا که راستای مؤلفه اصلی فشردگی در سرتاسر منطقه مطالعه تقریباً یکسان است، تغییرات دگرشکلی از شمال به جنوب به همراه افزایش میزان کوتاهشدگی اندازهگیری شده در چینها، ناشی از تأثیر غالب گسلهای اصلی شمالی- جنوبی بر دگرشکلیهای منطقه مطالعه و پهنه سیستان است.
محمدعلی گنجویان؛ سهراب شهریاری؛ علی یساقی
چکیده
ناحیة فارس در بخش پیش بوم زاگرس واقع گردیده است و از شمال و خاور به راندگی اصلی زاگرس، از جنوب به تنگه هرمز و خلیج فارس، و از باختر به گسل کازرون محدود میگردد. گسلهای راندگی و چینخوردگیهای همراه، از ساختهای اصلی آن به شمار میروند. روند این ساختارها شمال باختر-جنوب خاور و همروند با روند ساختارهای موجود در کمربند چین خورده- رانده ...
بیشتر
ناحیة فارس در بخش پیش بوم زاگرس واقع گردیده است و از شمال و خاور به راندگی اصلی زاگرس، از جنوب به تنگه هرمز و خلیج فارس، و از باختر به گسل کازرون محدود میگردد. گسلهای راندگی و چینخوردگیهای همراه، از ساختهای اصلی آن به شمار میروند. روند این ساختارها شمال باختر-جنوب خاور و همروند با روند ساختارهای موجود در کمربند چین خورده- رانده شده زاگرس میباشد. بررسیهای ساختاری چهار تاقدیس در ناحیة فارس داخلی بر پایة تفسیر خطوط بازتاب لرزهای و ترسیم برش عرضی ساختاری بر مبنای دادههای چاههای پیرامون و برداشتهای صحرایی شواهدی را به شرح زیر آشکار ساخته است. با توجه به هندسة چینخوردگی و از دیدگاه ارتباط چین خوردگی با گسلخوردگی چینهای پیشروی گسل (fault propagation folding) و چینهای جدایشی (fault detachment folding) را میتوان در این تاقدیسها مشاهده کرد. براساس پارامترهای اندازهگیری شده، تاقدیس قره بولاغ با مدل چینخوردگی پیشروی گسله و تاقدیسهای درز و شیرخوان با مدل چینخوردگی جدایشی مطابقت دارد. براساس مقاطع بازتاب لرزهای و برش عرضی ساختاری، تاقدیس چاه کیله در عمق تبدیل به یک ناودیس شکنجی میگردد. میزان کوتاه شدگی براساس مقطع عرضی ساختاری موازنه شده 14% محاسبه شده است.
عباس افلاطونیان؛ علی یساقی؛ عبدالحسین احمدنیا
چکیده
تاقدیس سلطان در شمالباختر کمربند چینخورده ـ رانده زاگرس و در ناحیه لرستان واقع است. در این مقاله تحلیل هندسی و جنبشی این تاقدیس برای برآورد بستگی گروه دهرم آن بهمنظور ارزیابی مناسب بودن این گروه برای پیجویی اکتشاف مخزن گازی، انجام شده است. تحلیل هندسی تاقدیس سلطان نشان می دهد که این تاقدیس از نوع چینهای انتشار گسلی است ...
بیشتر
تاقدیس سلطان در شمالباختر کمربند چینخورده ـ رانده زاگرس و در ناحیه لرستان واقع است. در این مقاله تحلیل هندسی و جنبشی این تاقدیس برای برآورد بستگی گروه دهرم آن بهمنظور ارزیابی مناسب بودن این گروه برای پیجویی اکتشاف مخزن گازی، انجام شده است. تحلیل هندسی تاقدیس سلطان نشان می دهد که این تاقدیس از نوع چینهای انتشار گسلی است که در بین انواع مختلف این چینها نیز با نوع سه برشی (trishear) هماهنگی بیشتری دارد. البته به علت عدم دسترسی به اطلاعات زیر سطحی مناسب و همچنین به علت هندسه گرد و به نسبت باز آن و وجود اختلاف مقاومت در بین واحدهای مختلف از سطح تا عمق، میتوان مدل چین جدایشی گسلخورده (Faulted Detachment Fold) را نیز که از نظر هندسی شبیه چینهای انتشار گسلی هستند، برای تاقدیس در نظر گرفت. همچنین مطالعه مقادیر کرنش نهایی بر روی نمونه سنگهای آواری از تاقدیس و چین الگو نشان داد که این مقادیر نسبتاً پایین بوده و مشابه مقادیر کرنش در چینهای انتشار گسلی با پایین بودن میزان کوتاهشدگی بهموازات لایهبندی است. با استفاده از دادههای سطحی برداشت شده و با در نظر گرفتن مدلهای هندسی به دست آمده، هفت برش عرضی ساختاری بر روی این تاقدیس رسم شد. سپس اطلاعات عمقی مربوط به سطح بالایی گروه دهرم در تمام برشهای عرضی ساختاری برداشت شد و به وسیله این دادهها، نقشه همتراز زیرزمینی (UGC Map) و یک مدل سه بعدی برای گروه دهرم در تاقدیس سلطان رسم شد. میزان بستگی محاسبه شده بر اساس این نقشه ساختاری زیرزمینی برای تاقدیس سلطان آن را فقط در صورت اثبات پیوستگی با تاقدیس مجاور، ریت، به عنوان یک هدف اکتشافی مطرح میکند.