زهیدا حمیدی بهشتی؛ حبیب علیمحمدیان؛ مرتضی طالبیان؛ علیرضا شهیدی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
دانش زمینمغناطیس یکی از پرکاربردترین شاخههای دانش ژئوفیزیک به شمار میرود. این دانش امروزه گستره وسیعی از کاربردها، همانند مطالعات فابریک مغناطیسی، دیرینهمغناطیس و مغناطیس محیطی را در برمیگیرد که هر کدام از این روشهای مغناطیسی، مناسب لیتولوژیهای خاصی است. ماسهسنگهای گروه شمشک در خلال دو رویداد مهم زمینساختی ...
بیشتر
دانش زمینمغناطیس یکی از پرکاربردترین شاخههای دانش ژئوفیزیک به شمار میرود. این دانش امروزه گستره وسیعی از کاربردها، همانند مطالعات فابریک مغناطیسی، دیرینهمغناطیس و مغناطیس محیطی را در برمیگیرد که هر کدام از این روشهای مغناطیسی، مناسب لیتولوژیهای خاصی است. ماسهسنگهای گروه شمشک در خلال دو رویداد مهم زمینساختی سیمرین پیشین و میانی تشکیل شدهاند و نه تنها در منطقه مورد مطالعه، بلکه در گستره وسیعی از ایران نیز پوشش مناسبی دارند. از این رو، برای ارزیابی پتانسیل این واحد سنگی در پاسخگویی به کاربرد روشهای زمینمغناطیس، مورد مطالعه قرار گرفتند. از 18 ایستگاه، 135 نمونه مغزه جهتدار در این واحد، برداشت شد. در این مطالعه از تلفیق دادههای حاصل از آزمایشات مغناطیسی و دادههای سنگنگاری استفاده شد. منحنیهای ترمومگنتیک حاصل از آزمایش کانیشناسی مغناطیسی همه نمونهها از تمامی ایستگاهها (به جز ایستگاههای 10 و 15) نشان داد که از نوع برگشتناپذیر بوده و کانیهایی مانند هماتیت و مگنتیت در اثر دگرسانی نمونهها، در طی مرحله گرمادهی تولید شدهاند. نتایج آزمایش مغناطیسزدایی حرارتی نشان داد که کانیهای فریمغناطیس موجود در نمونهها (به جز نمونههای ایستگاههای 10، 14 و 15) پس از دمای 400 درجه سلسیوس باز مغناطیس شدهاند که این مسئله به صورت زیگزاگی شدن یا افزایش غیر عادی پسماند مغناطیسی، در منحنیهای پسماند مغناطیسی- دما در مرحله افزایش دما دیده میشود و بیانگر این است که این کانیها از ترکیب شیمیایی کانیهای مغناطیسی با دمای کوری پایین (حدود 400 درجه سلسیوس) با اکسیژن و در اثر افرایش دما به وجود آمدهاند. اندازهگیری پذیرفتاری مغناطیسی (Km) نشان دادکه این مقدار برای بیشتر ایستگاههای منطقه در محدوده SI 6-10×400-200 میباشد که نشان از فراوانی کانیهای پارامغناطیس در این واحد سنگی دارد. مطالعه سنگنگاری مشخص کرد که تمامی ماسهسنگهای منطقه از دسته آرنایتها بوده و در آنها نسبت کوارتز به قطعات سنگی و فلدسپار، نسبتا پایین است که نشاندهنده بلوغ کانیشناسی پایین نمونهها است. مقایسه دادههای آزمایش کانیشناسی مغناطیسی با آزمایش مغناطیسزدایی حرارتی برای دو ایستگاه S10 و S15 نشان داد که بین میزان کانیهای فریمغناطیس پایدار یک نمونه و میزان دگرسانی آن در طی مرحله گرمادهی، یک رابطه احتمالی عکس برقرار است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که ماسهسنگهای شمشک به دلایلی مانند پایین بودن بلوغ کانیشناسی و عبور جریان آب از درون آنها که احتمال به دست آوردن پسماند مغناطیسی شیمیایی (CRM) را بالا میبرند، سرعت رسوبگذاری بالا که احتمال افزایش خطای میل و انحراف مغناطیسی را تقویت میکند، پایین بودن کسر کانیهای فریمغناطیس که عدم ثبت دقیق جهتهای مغناطیسی را سبب میشود و حضور کانیهای فریمغناطیس با دمای کوری پایین که توانایی ثبت و حفظ جهتهای دیرینهمغناطیسی را ندارند، از اعتبار بسیار ضعیفی برای مطالعات دیرینهمغناطیس برخوردار هستند، با این حال فراوانی کانیهای پارامغناطیس مانند بیوتیت در این رسوبات قابلیت کاربرد آنها رابرای مطالعات فابریک مغناطیسی به اثبات میرساند.
عاتکه اصلانی؛ حبیب علیمحمدیان؛ جلیل قلمقاش؛ حمید نظری
چکیده
منطقه مورد مطالعه با گسترش 120 کیلومتر مربع در جنوب و جنوب باختری همدان جای گرفته است. از دید سنگشناسی بیشترین حجم این توده در منطقه مورد مطالعه گرانیت پورفیروییدی است. در مطالعات سنگنگاری گرانیتوییدهای این منطقه به گرانیتها (مونزوگرانیتها، سینوگرانیتها و آلکالی فلدسپاتگرانیتها) و گرانودیوریتها تقسیمبندی شدهاند. ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه با گسترش 120 کیلومتر مربع در جنوب و جنوب باختری همدان جای گرفته است. از دید سنگشناسی بیشترین حجم این توده در منطقه مورد مطالعه گرانیت پورفیروییدی است. در مطالعات سنگنگاری گرانیتوییدهای این منطقه به گرانیتها (مونزوگرانیتها، سینوگرانیتها و آلکالی فلدسپاتگرانیتها) و گرانودیوریتها تقسیمبندی شدهاند. از دید ریزساختاری بیشتر منطقه دارای فابریک ماگمایی- نیمهماگمایی است و تعداد کمی از نمونهها دگرشکلی حالت جامد دما بالا با حضور کوارتزهای صفحه شطرنجی، بیوتیتهای دارای حالت کینک و خمیدگی و ریزشدگی کانیها را نشان میدهند. در منطقه مورد مطالعه، از 107 ایستگاه، 403 مغزه جهتدار برای مطالعات ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی تهیه شد. مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی بهطور متوسط برای کل نمونهها بین 314-114SI µ و میانگین مقدار حساسیت مغناطیسی (Km)، برای گرانودیوریتها (SIµ) 5/457 و دامنه تغییرات آنها از 282 تا 633 (SIµ) است که نسبت به گرانیتها Km بالاتری دارند و این به دلیل حضور مگنتیت در این سنگها است که بهوسیله آزمایش کانی مغناطیسی و آزمایش کانی سنگین اثبات شد و مقدار آن در این سنگها حدود 01/0تا 025/0 درصد برآورد شده است. مقدار پذیرفتاری مغناطیسی میانگین(Km) که بیشتر بین 14 تا 514 µSI است نشاندهنده گرانیت پارامغناطیس است. مقدار P در گرانیتوییدهای منطقه میان 72/0 تا 4/7 درصد متغیر است. مقدار متغیر شکل در بیشتر نمونهها دارای مقدارهای مثبت و شکل کلوچهای است و احتمال ساختار سیل یا مانند آن را در این بخشهای توده تأیید میکند. با مشاهده برگوارگیهای مغناطیسی و خطوارگیهای مغناطیسی با شیب زیاد در بخش مرکزی توده که با دور شدن از این بخش شیب آنها کم میشود میتوان محل اصلی تزریق توده را در این بخش دانست که حجم زیادی از ماگما با شیب زیاد از این بخش بالا آمده است. البته افزون بر بخش مرکزی، برگوارگیو خطوارگیهای مغناطیسی با شیب بهنسبت زیاد در دو منطقه دیگر از توده نیز دیده میشود که این دو بخش میتواند محلهای فرعی تغذیه توده باشد. بر پایه همه شواهد مغناطیسی که تاکنون در منطقه گفته شد و رژیم زمینساختی ترافشارشی حاکم بر این منطقه میتوان بالاآمدگی ماگما را در یک فضای کششی با راستای کشش NW-SE تصور کرد که گروهی از خطوارگیها در این روند قرار گرفتهاند ولی گروهی دیگر روند NE-SW دارند که احتمالاً ماگما در هنگام نفوذ و جایگیر شدن بهعلت چرخشی که در اثر نیروی زمینساختی حاکم بر منطقه و سیال بودن ماگما داشته، این گروه از خطوارگیهارا ایجاد کرده است. البته باید شکافهای محلی دیگر که میتوانند محلهای تغذیه فرعی در منطقه باشند را نیز در نظر گرفت.
مریم اسدی؛ حبیب علیمحمدیان؛ محسن اویسی موخر؛ نوربخش میرزایی
چکیده
سالهای متمادی است که از مطالعات دیرینهمغناطیسی برای بررسی فعالیت زمینساختی گسلهای موجود در نقاط مختلف جهان استفاده میشود. هدف اصلی این پژوهش انجام تحقیقات دیرینهمغناطیسی روی گسل صحنه است که بخش میانی گسل اصلی عهد حاضر زاگرس در باختر ایران است. این گسل 100 کیلومتر طول دارد و گسل نهاوند در جنوب خاور را به گسل مروارید در ...
بیشتر
سالهای متمادی است که از مطالعات دیرینهمغناطیسی برای بررسی فعالیت زمینساختی گسلهای موجود در نقاط مختلف جهان استفاده میشود. هدف اصلی این پژوهش انجام تحقیقات دیرینهمغناطیسی روی گسل صحنه است که بخش میانی گسل اصلی عهد حاضر زاگرس در باختر ایران است. این گسل 100 کیلومتر طول دارد و گسل نهاوند در جنوب خاور را به گسل مروارید در شمال باختر پیوند میدهد. امتداد آن شمال باختری- جنوب خاوری است. بر پایه شواهد زمینشناسی، سازوکار گسل صحنه، وارون بزرگزاویه با مؤلفه امتدادلغز راستگرد است. این سازوکار بهخوبی با حرکت صفحه عربستان بهسوی ایران مرکزی، حل سازوکار کانونی زمینلرزهها و همچنین نتایج دادههای دیرینهمغناطیسی هماهنگی دارد. نتایج تجزیه و تحلیلهای دیرینهمغناطیسی برپایه دادههای برداشتشده از 17 سایت در راستای گسل صحنه استوار است. از هر سایت 9 تا 18 نمونه برداشت شده است. در این پژوهش از اندازهگیری پسماند مغناطیسی طبیعی، تعیین کانیهای فرومغناطیسی موجود در نمونهها به کمک آزمایش بررسی ناهمگنی خودپذیری در برابر تغییر درجه حرارت با استفاده از دستگاه (CS-3) و مغناطیسزدایی به روش حرارتی و میدان متغیر استفاده شده است. بهکمک روشهای آزمایشگاهی انجامشده، جهتهای پسماند مغناطیسی طبیعی یا به عبارتی زوایای میل (Inclination) و انحراف مغناطیسی (Declination) نمونهها در زمان شکلگیری سنگ، میانگین جهتهای دیرینهمغناطیسی، قطب مجازی ژئومغناطیسیVGP (Virtual Geomagnetic polarity) هر سایت نمونهبرداری و قطبیتهای عادی و وارون (Normal & Reverse) در منطقه مورد مطالعه تعیین شد. همچنین، جهتهای مغناطیسی نمونهها و جهت میانگین مغناطیسی هر سایت رسم و عدم قطعیت یا حد اطمینان 95α و ضریب دقت K تعیین شد. جهتهای محاسبهشده و جهتهای میانگین دیرینهمغناطیسی هر سایت با جهت قطب مرجع دیرینهمغناطیسی بینالمللی افیولیتهای ایران مرکزی مقایسه و مقدار چرخش سایتها تعیین شد. جهتهای چرخشبرای 9 سایت ساعتگرد و برای 4 سایت پادساعتگرد بهدست آمد. احتمال دارد که این چرخشها توسط حرکت امتدادلغز راستگرد گسلهای مروارید و نهاوند، که بهعنوان مؤلفههای تنش تراکمی و برشی روی گسل صحنه عمل میکنند و نشاندهنده رژیم تنشی فشاری هستند، به وجود آمده باشند. تحت تأثیر این میدان تنشی زمینساختی، شکستگیهای سیستماتیک برشی مدل ریدل میتواند برای تفسیر دادههای مغناطیسی مفید باشد. بر پایه این مدل، شکستگیهای برشی همسو (P,D,R) موجب چرخش ساعتگرد و شکستگیهای برشی ناهمسو(Ŕ) سبب چرخش پادساعتگرد بلوکهای سنگی شده است.