رسول فردوسی؛ علیاصغر کلاگری؛ محمدرضا حسینزاده؛ کمال سیاهچشم
چکیده
منطقه استرقان در 50 کیلومتری شمال تبریز، جنوب خاور بخش خاروانا و در استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است. این منطقه بخشی از پهنه فلززایی قرهداغ- ارسباران را تشکیل میدهد. مهمترین واحدهای سنگشناختی منطقه شامل نفوذیهای گرانودیوریتی پورفیری به فرم استوک (الیگومیوسن) و رسوبات پالئوسن- ائوسن شامل ترادفی از سنگهای فلیشی (سنگآهک، ...
بیشتر
منطقه استرقان در 50 کیلومتری شمال تبریز، جنوب خاور بخش خاروانا و در استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است. این منطقه بخشی از پهنه فلززایی قرهداغ- ارسباران را تشکیل میدهد. مهمترین واحدهای سنگشناختی منطقه شامل نفوذیهای گرانودیوریتی پورفیری به فرم استوک (الیگومیوسن) و رسوبات پالئوسن- ائوسن شامل ترادفی از سنگهای فلیشی (سنگآهک، ماسهسنگ آهکی و مارن) هستند. نفوذ این استوک به درون سنگهای رسوبی آنها را به مجموعهای از متاسوماتیت و سنگهای دگرگونی مجاورتی مبدل کرده است. مطالعات آماری روی یافتههای ژئوشیمی آبراههای و کانی سنگین صورت گرفته که شامل پردازش یافتهها، بررسی متغیرهای تکمتغیره و چندمتغیره و رسم و تعبیر نقشه بیهنجاری عناصر است. ضرایب همبستگی میان عناصر توسط روشهای زمین آمار محاسبه و بهترین ضرایب همبستگی فلزات با همدیگر و بهویژه طلا تعیین شد. عناصری که همبستگی مثبتی با طلا نشان میدهند شامل مس، جیوه، سرب، آرسنیک، آنتیموان، نقره، بیسموت و مولیبدنیم هستند. نتایج اولیه مطالعات زمینشیمیایی رودخانهای در منطقه سبب شناسایی دو ناحیه با بیهنجاریهای درجه 1 و درجه 2 طلا در منطقه شد. کنترل بیهنجاریهای زمینشیمیایی از طریق مطالعات کانی سنگین در رسوبات آبراههای و نمونههای کانیسازی شده و دگرسان در سطح برونزدهای مناطق بیهنجاری درجه 1 صورت گرفت. مهمترین کانیهای سنگین شناسایی شده شامل مگنتیت، مالاکیت، طلا، اولیژیست، پیریت، سروزیت، پیریت- لیمونیت، گوتیت، لیمونیت، باریت، هماتیت و پیریت- اکسید هستند و عمدتاً ارتباط تنگاتنگی با پهنههای دگرسانی و کانیسازی رگهای و انتشاری دارند. دگرسانیهای اصلی در منطقه شامل آرژیلیک، فیلیک و پروپیلیتیک در پیرامون رگههاست. مطالعات صحرایی و آنالیتیک برخی از نمونههای سنگی برداشت شده از ناحیه بیهنجاری درجه 1 طلا سبب شناسایی موقعیت رگههای اپیترمال طلادار با عیاری بیش از ppm 5/4 شده است. انطباق نقشه هالههای زمینشیمیایی با نقشه زمینساخت و دگرسانی منطقه نشاندهنده همبستگی بسیار بالای این مناطق و احتمالاً نقش مهم گسلها و درزهها در رخداد پهنههای دگرسانی و مناطق بیهنجاری است. همچنین تلفیق این یافتهها سبب شناسایی چندین محدوده دارای بیهنجاری شده است که بیشتر متعلق به عناصر Au، Ag، Cu، As و Pb هستند که میتوانند به عنوان عناصر ردیاب برای ذخایر اپیترمال طلا به کار روند.
رسول فردوسی؛ محسن مؤید؛ امیناله کمالی
چکیده
توده نفلین سینیتی کلیبر در استان آذربایجانشرقی در شمال باختر ایران واقع شده است. این توده شوشونیتی به صورت نیمهژرف در سنگهای آتشفشانی و رسوبی کرتاسه و ائوسن تزریق شده است. بر اساس طبقهبندی شیمیایی، ترکیب سنگهای توده مورد مطالعه به ترتیب فراوانی شامل سینیت نفلیندار (نفلین سینیت)، گابرو نفلیندار ( گابروی شوشونیتی)، سینیت ...
بیشتر
توده نفلین سینیتی کلیبر در استان آذربایجانشرقی در شمال باختر ایران واقع شده است. این توده شوشونیتی به صورت نیمهژرف در سنگهای آتشفشانی و رسوبی کرتاسه و ائوسن تزریق شده است. بر اساس طبقهبندی شیمیایی، ترکیب سنگهای توده مورد مطالعه به ترتیب فراوانی شامل سینیت نفلیندار (نفلین سینیت)، گابرو نفلیندار ( گابروی شوشونیتی)، سینیت و کوارتز مونزونیت (سینودیوریت) بوده و ترکیب دایکها و پگماتیتهای همراه شامل نفلین سینیت، سینودیوریت و گابرو میباشند. بافت چیره سنگهای منطقه مورد مطالعه پورفیریتیک گرانولار و گرانولار بوده و بافت دایکهای وابسته غالباً گرانولار دانهریز، پورفیری و گرانولار دانهدرشت است. با توجه به بررسی کانیشناسی و نتایج آنالیزهای XRD ، کانیهای سنگساز مهم موجود در این توده شامل ارتوکلاز، آلبیت، نفلین، الیگوکلاز، هورنبلند، اوژیت و ملانیت میباشند. سرشت ماگمای مولد این تودهها کالک آلکالن غنی از پتاسیم و شوشونیتی، متاآلومینوس و میاشکایتی است. بررسیهای ژئوشیمیایی و سنگشناسی بر اساس عناصر فرعی و کمیاب بیانگر تشکیل این سنگها در یک محیط زمینساختی مرتبط با فرورانش یا پسبرخوردی بوده که تنوعات سنگشناسی آنها با تبلور تفریقی قابل توضیح است. تودههای نفوذی منطقه غنیشدگی در مقادیر عناصر Sr, Ba, Th, Pb و Zn و همچنین دایکها غنیشدگی از عناصر Sr, Pb, V و Co را نشان میدهند. عناصر کمیاب سبک (LREE)نسبت به عناصر کمیاب سنگین (HREE) غنیشدگی نشان میدهند. مقایسه توده مورد مطالعه از لحاظ مقادیر عناصر فرعی و کمیاب با تودههای شاخص و مشابه دنیا بیانگر شباهت آنها با تودههای آناتولی مرکزی ترکیه، Zijinshan چین و Musala هند میباشد.